یافتههای باستان شناسی
خبر: سنگ نوشته «پیر غار» چهارمحال بختیاری تنها سند سنگی دوران مشروطیت
- يافتههاي باستان شناسي
- نمایش از دوشنبه, 21 شهریور 1390 09:40
- بازدید: 6162
برگرفته از فر ایران
رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان چهارمحال بختیاری گفت:
سنگ نوشتههای دوران مشروطیت در استان چهار محال و بختیاری، ماندگارترین سند سنگی این دوران میباشد.. مجموع سنگ نوشتههای پیرغار، تنها سند سنگی منحصر به فرد مشروطه دوم در ایران است.
اسفندیار حیدریپور گفت: این مجموعه سنگی به دستور حاج خسروخان سردار ظفر بختیاری، حاج آقا قلی خان سردار اسعد دوم بختیاری و جعفر قلی خان سردار اسعد سوم بختیاری، بر روی یک تخته سنگ در کوهپایهای از رشتهکوه زاگرس نوشته شده و شرح فعالیتهای مجاهدین چهار محال و بختیاری را برای مبارزه با استبداد محمد علی شاه قاجار بیان میکند.
وی افزود, این سنگ نوشتهها علاوه بر شرح وقایع مربوطه به آزاد سازی اصفهان و تهران و همراهی مجاهدان چهار محال و بختیاری، مبین جریانهای فکری سیاسی و اجتماعی حاکم بر جنوب غربی ایران مقارن با اعاده مشروطه دوم و سقوط استبداد صغیر است.
مجموعه سنگ نوشتههای مشروطه پیر غار مشتمل بر چهار قطعه بر روی زمینه سنگ (سلیسی) به خط نستعلیق نگارش شده و بیانگر عدالتخواهی مردم استان چهار محال و بختیاری و اعاده مشروطه دوم متعلق به یکصد سال پیش است. رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چهار محال و بختیاری در پایان خاطر نشان ساخت:
مشروطه خواهان استان از مسیرهای درک، جونقان، شهرکرد، وانان، چالشتر، فراربند و فارسان تحت فرماندهی ابراهیم خان ضرغام السلطنه به سمت اصفهان حرکت کردند.
گفتنی است که سنگ نوشتههای مشروطه خواهی چهار محال و بختیاری در روستای ده میثم از توابع شهرستان فارسان در 40 کیلومتری شهر کرد واقع شده و به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری این استان محسوب میشود.
بازسازی خانه پروین اعتصامی
به دنبال تلاشهای انجام یافته در دو سال گذشته شاعر نامدار میهنمان، منزل شاعر نامدار تبریز، پروین اعتصامی با اعتباری بیش از 400 میلیون تومان در اردیبهشت ماه سال جاری خریداری شد.
تا کنون کمابیش500 میلیون ریال برای بازسازی آن هزینه شده که در صورت تخصیص اعتبار مورد نیاز تا خرداد 87 بازسازی این خانه پایان خواهد یافت.
عضو ستاد بزرگداشت مقام پروین اعتصامی اظهار داشت:
این مکان به منظور فعالیتهای فرهنگی ادبی بانوان شمال غرب کشور مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت.
پروین اعتصامی، شاعر بلند آوازه ایران که بیشتر اشعار وی مضامین، ایرانی، اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد در سال 1285 خورشیدی در شهر تبریز چشم به جهان گشود و به سال 1325 در تهران درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
وی از هفت سالگی شروع به سرودن اشعار کرده و در عمر کوتاه خود بیش از 5600 بیت شعر از خود به یادگار گذاشته است که بخشی از آنها به صورت مثنوی و بخشی نیز شامل قطعات کوچک اخلاقی و ادبی است.
کاریز و بادگیر
شاهکارهای شگردشناسی (تکنولوژی)
چهارمین همایش سفرغهای همگانی با عنوان «کاریز، بادگیر و خشت» در استان یزد برگزار شد.
سیفی، رییس سازمان میراث ]یادمانهای[ فرهنگی، در این مراسم گفت:
طولانیترین کاریز ایران «قنات زارج»، با درازای 100 کیلومتر در این استان است.
وی افزود: قنات قصبه گناباد با درازای 60 کیلومتر نیز دومین کاریز ایران از نظر دراز، با پیشینهی 2 هزارو 500 سال است... قنات دهنو ـ یزد، پرآبترین کاریز استان است و این کاریز 350 لیتر در ثانیه آب به چهار آبادی مهریز، دهنو، حسنآباد، و مریمآباد میدهد.
وی همچنین در این همایش گفت: یزد نخستین شهر خشت خام و دومین شهر تاریخی جهان بعد از ونیز ایتالیا است که از لحاظ تاریخی ، در سطح بینالمللی از اهمیت خاصی برخوردار است.
سیفی از کاریز به عنوان میراث ]یادمان[ زنده تاریخ پنهان درون خاک، یاد کرد و افزود:
بر اساس پژوهشهای تاریخی قناتها هسته اصلی شکلگیری نخستین تمدنهای بشر در کنار منابع آبی بوده است و اجداد ما با کمک فن قناتسازی، آبهای شیرین را به حاشیه کویرها میبردند تا شرایط سخت و نامناسب محیط زیست خویش را برای زندگی بهتر و مناسب تغییر دهند.
وی ادامه داد: در حال حاضر در ایران حدود 40 هزار رشته کاریز به درازای 272 هزار کیلومتر وجود دارد که 3 هزار و 141 قنات آن مربوط به استان یزد است.
کاریز اکبرآباد فسا، پرآبترین، قنات ابراهیم آباد اراک، قدیمیترین کاریز ایران و کاریز دو طبقهی مون اردستان، عجیبترین کاریز ایران است.
سیفی در ادامه با بیان این که بادگیرهای استان یزد سامان تنفسی این استان محسوب میشوند خاطر نشان کرد:
این بادگیرها با شیوهی معماری ویژهای ساخته شده که توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند.
آیا این همان، شهر لیدوما میباشد؟
پیدا شدن یکی از 10 ساختمان بزرگ هخامنشی با سازهای همانند تخت جمشید؛
در دومین فصل کاوشهای باستانشناسی محوطهی هخامنشی منطقهی نورآباد ممسنی استان فارس، بخشهایی از یک ایوان ستوندار، یک پلکان و تالار بنا آشکار شدند که این مجموعه، جزو یکی از 10 بنای بزرگ هخامنشی در کشور بهشمار میرود.
سرپرست ایرانی هیات باستانشناسی این محوطه با تایید این مطلب، گفت:
دومین فصل کاوشهای باستانشناسی در محوطهی باستانی سروان از نخستین روزهای دیماه آغاز شد. در این فصل، هیات باستانشناسی بخشهایی از ایوان ستوندار این محوطه، یک پلکان و تالار بنا را بهدست آورد. البته سال گذشته بخشهایی از یک بنای ستوندار هخامنشی کشف شده بودند...
این بنای هخامنشی ستونهای رفیع داشته که ضخامت پایهستونهای آن بیش از یک متر است. همچنین سبک پایهستونها با سبک هنری بهکار رفته در تخت جمشید (پارسه) برابر است. از نظر ابعاد نیز با پایهستونهای تالار صدستون تخت جمشید (پارسه) قابل مقایسهاند.
پایهستونها، مزین به گلهای هشتپر نیلوفر آبی ]لوتوس[ و شیارهای برگ خرما هستند و رنگ آنها مشابه تخت جمشید (پارسه) خاکستری است.
وی با بیان اینکه کاوشهای باستانشناسی در این محوطه و کشف پایهستونهای هخامنشی، سطوح سنگفرش عظیم، سازههای بزرگ لاشهسنگی، ظرفهای پرشمار سنگ مرمر و ایوان بزرگ ستوندار و پلکان آن، پرسشهای زیادی را مطرح کردهاند، ادامه داد:
اینکه این بنا در دورهی کدام یک از پادشاههای هخامنشی ساخته یا استفاده شده است، هنوز مشخص نیست. البته احتمال داده میشود که این بنا، بخشی از یکی از شهرهای دورهی هخامنشی است و شاید آثار بهدست آمده، بخشهایی از شهر تاریخی «لیدوما» باشند که در لوحهای تاریخی تخت جمشید (پارسه) از آن نام برده شده است...
با توجه به وجود عناصر معماری پراکنده در اطراف این محوطه و پایهستونهای کشفشده در نزدیکی آن، میتوان گفت که در این جا، تنها یک بنا وجود نداشته است. به همین دلیل، شناخت هرچه بیشتر این محوطه، اطلاعات بینظیری را از یکی از مهمترین مناطق میان شوش و تخت جمشید (پارسه) ارایه خواهد کرد.
این کاوشها به سرپرستی علیرضا عسگری از پژوهشکدهی باستانشناسی و دنیل توماس پاتس از دانشگاه سیدنی استرالیا انجام شدند.
هیات مشترک باستانشناسی پژوهشکدهی باستانشناسی و دانشگاه سیدنی نخستین مرحله از پژوهشهای مشترک را در طی سالهای 1381 تا 1383 در منطقهی نورآباد ممسنی فارس انجام داد. حاصل این مرحله، شناسایی 51 محوطهی باستانی در دو دشت رستم یک و دو، لایهنگاری 25 متر نهشتههای باستانی در تل نورآباد و 16 متر در تل اسپید بود. البته بیشتر یافتهها افزون بر تاریخگذاری نسبی، با آزمایش رادیواکتیو تاریخگذاری مطلق شدند و در نتیجه، توالی استقراری مناسبی از سکونتهای هزارهی ششم پیش از میلاد تا 50 میلادی از مرحلهی یکم، در آن منطقه بهدست آمدند.
به گفتهی عسگری در این راستا، دومین مرحله از پژوهشهای مشترک با دیدگاهی وسیعتر و نگرشی عمیقتر در زمستان 1385 در منطقهی نورآباد ممسنی انجام گرفت و بخشی از اهداف، در تداوم همان برنامهی فصل نخست طرحریزی شد. بخش دیگر نیز در روند نتایج مطالعات حاصل از آن مرحله، در این فصل انجام شد.
وی اظهار داشت: در این مرحله، عمدهی پژوهشها بر شناخت یکی از محوطههای هخامنشی تمرکز یافت. این محوطه با نامهای محلی مانند قلعه کلی، سروان یا جینجان شناخته شده که در کوهپایهی بخش غربی دشت رستم یک (فهلیان) واقع شده است. با کاوش این محوطه، چشمانداز وسیع و دیدگاهی نوین در ارتباط با مطالعات هخامنشی جنوب و جنوب غرب ایران طرح شد.
هرتسفلد نخستینبار این محوطه را در سال 1924 میلادی بررسی و آنرا به نام جینجان به ثبت رساند. در سال 1935 میلادی، اورل اشتاین از روستاهای این قسمت به نام جنجان نام برد و به وجود دو پایهستون در ویرانههای یک قلعهی قدیمی اشاره کرد.
نخستین اثر مشهود در گمانههایی که در سال 1959 میلادی توسط هیات باستانشناسی ایران و ژاپن زده شدند، یک پایهستون به رنگ خاکستری با نقش شیارهای هندسی نخلیشکل و مشبک، و گلهای هشتپر بود. دومین پایهستون نیز خاکستریرنگ، مزین به نقوش هندسی گیاهی، بویژه شیارهای برگ نخلی و گلهای هشتپر به هم پیوسته در بخش بالای پایهستون است.
عسگری با اشاره به محدودهی کاوش و یافتههای بهدست آمده و اینکه بهنظر میرسد، در این محل بنایی ستوندار وجود داشته است.
وجود ظرفهای ارزشمند سنگی در این محوطه که با بهترین ظرفهای خزانهی تخت جمشید (پارسه) برابری میکنند، پرسشهایی را برای کارکرد این محوطه مطرح میکنند؛ این که آیا به راستی به گفتهی هردوت راه شاهی در این مسیر وجود داشته است؟ یا بهنظر باستانشناسانی مانند هرتسفلد و اشتاین، این محوطه یکی از پایگاههای راه شاهی در مسیر تخت جمشید (پارسه) به شوش بوده است. با این حال، با توجه به شواهد باستانشناسی بهدست آمده از این محوطه بهنظر میرسد، این مکان، محل نگهداری یا مرکز توزیع مواد غذایی در مناطق اطراف بوده است که نمایندگان یا نایبان پادشاه و ناظران بر توزیع محصولات در این مکان از ظرفهای ارزشمند و ظریف استفاده میکردند و دخل و خرج بخشی از مواد مورد استفاده از یکی از همین طرق تامین، ثبت و ضبط میشده است.
به گفتهی او، دربارهی کارکرد این محوطه که در مسیر جغرافیایی بین شوش و تخت جمشید (پارسه) قرار دارد، باید با توجه به کارکرد عناصر موجود در آن و کارکرد پتانسیلهای زیستی موجود در محیط اطراف بحث کرد.
در منابع ادبی دورهی هخامنشی، به وجود جشنهای متعدد سلطنتی و برگزاری آنها در جاهای گوناگون اشاره شده و وجود چنین مکانهایی در فارس در گلنوشتههای تخت جمشید (پارسه) تایید شده است؛ مانند آنچه هالوک دربارهی گوبریاس ـ از سرشناسانی که داریوش را در رسیدن به قدرت یاری کرد ـ نوشته که جیرهی غذایی خود را در دو مکان بسیتمه (Bessitme) و لیدوما دریافت میکرد، است.
سرپرست ایرانی هیات کاوش تاکید کرد: گرچه حدس زده میشود، این مکانها با منطقهی برازجان تطبیق دارند، ولی بسیار زود است که نامهای ذکرشده در گلنوشتههای تخت جمشید (پارسه) با محوطهی کشفشدهی جینجان مورد بحث یا نسبت قرار داده شود. البته چنین مراکز توزیع محصولات و انبارهای شاهانه، بویژه در منطقهی فارس وجود داشتهاند و باید توجه داشت که در نزدیکی منطقهی فهلیان، برازجان یکی از مهمترین مناطق مورد بحث برای بسیاری از اشارههای ذکرشده در گلنوشتههای تخت جمشید (پارسه) میتواند باشد.
وی در پایان گفتههای سال گذشتهی خود را مبنی بر اینکه این بنا از نظر ابعاد ساختمانی چهارمین بنای بزرگ هخامنشی پس از بناهای شوش، پاسارگاد و تخت جمشید (پارسه) است، به این ترتیب اصلاح کرد که با توجه به شمار آثار دورهی هخامنشی در کشور، این مجموعه احتمالا یکی از 10 بنای بزرگ متعلق به این دوره میتواند بهشمار آید.
تمدن 7 هزار سالهی تلبندو
در استان فارس
به گزارش روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی فارس، کاوشهای باستان شناسی تلبندو در شهرستان ممسنی پس از 2 ماه فعالیت مستمر باستان شناختی پایان یافت.
کاوشهای تپه باستانی تل بندو از سوی گروه تخصصی باستان شناسی به سرپرستی دکتر سهیلا درویشی و با نظارت فضلالله خالویی از 5 آبان ماه امسال آغاز شده و در جریان آن نتایج قابل توجهی به دست آمد.
بر اساس نتایج به دست آمده از این کاوشها، سرزمین فارس در حدود 7 هزار سال پیش وارد مرحله جدیدی از فرهنگ و تمدن خود شده به طوری که دامنه نفوذ آن تا تلبندو نیز گسترش یافته است. با این که قدمت کهنترین آثار فرهنگی به دست آمده از تلبندو و به بیش از 6 هزار و 500 سال پیش برای استقرار دائم ساکنان قدیم آن انتخاب شده است و این دوره، همزمان با فرهنگ لپویی در جلگه مرودشت است. در این زمان، ساکنان تلبندو خانههای خود را با استفاده از چینی میساختند و مردگان خود را نیز در حیاط خانههایشان دفن میکردند. آنها به هنگام تدفین جسد را به شکل جنین میخواباندند و دستهای او را در زیر چانهاش میگذاشتند، در زیر پایش قطعه سنگ قرار میدادند. آنان به دنیای پس از مرگ اعتقاد داشتند و از همین رو در کنار سر جسد، ظرفی پر از مواد غذایی میگذاشتند تا پس از زنده شدن در جهان دیگر از آن استفاده کند.
نتایج کاوشها نشان میدهد در حدود 5 هزار سال پیش، ساکنان تلبندو وارد مرحله آغاز تاریخی شدهاند و پیدا شدن 2 قطعه مهر و تعدادی آثار مهر، نشانگر آشنایی این افراد با مالکیت خصوصی و مدیریت و در فن بازرگانی در این مکان است. در آن زمان، اهالی تلبندو، قیر طبیعی را از منطقه گچساران امروزی وارد میکردند و با استفاده از آن اشیا و ابزار سنگی میساختند و به دیگر مناطق صادر میکردند. کشف تعداد زیادی سر دوک نخ ریسی و ابزار دباغی در کنار بیش از یازده عدد اجاق و 2 قطعه سفال که بر روی آنها آثار بافت پارچه دیده شده است، نشان میدهد ساکنان تلبندو با صنعت پارچه بافی نیز آشنا بودهاند و در کنار صادرات انواع تیغههای سنگی به بافت انواع پارچه نیز اشتغال داشتهاند. در حدود 3 هزار و 500 سال پیش، تلبندو تحت تاثر فرهنگ خوزستان قرار میگیرد و دوره ایلام میانه در این تپه بسیار باشکوه است. در آن زمان، تلبندو به روستایی مذهبی تبدیل میشود چرا که کشف ساختاری منحصر به فرد شبیه نیایشگاه و همچنین شماری تندیس نذری همانند آن چه در هفت تپه خوزستان به دست آمده اهمیت مذهب را در این مکان تایید میکند. بر پایهی شواهد موجود، آتش سوزی وسیع و گستردهای در کمابیش3 هزار سال پیش در سطح تلبندو به وقوع پیوسته و موجب مترو که شدن روستا شد و پس از آن این محل، ماوای کوچ نشینانی شد که حتا تا چندین دهه پیش نیز در سطح آن اتراق میکردند.
پیدا شدن بیش از 9 گور در بخشهای گوناگون لایههای متعلق به هزارهٌی نخست پیش از میلاد مسیح نشان میدهد که کوچ نشینان، کمابیش در 3 هزار سال پیش، از این مکان به عنوان گورستان استفاده میکردند.