یادمان
میراث در هفتهای که گذشت - دزد به کتیبه زد، عودلاجان به دست معتادان افتاد
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- شنبه, 23 دی 1391 17:35
- آخرین به روز رسانی در شنبه, 23 دی 1391 17:35
- نمایش از شنبه, 23 دی 1391 17:35
- بازدید: 5118
این هفته که با آلودگی هوا و تعطیلی روز شنبه در تهران شروع شد، برای میراث هم خبرهای چندان خوشی به همراه نداشت. اول هفته خبر رسید که دزد به کتیبه و دَرِ عمارت نواب شهر تاریخی یزد زده است و دیگر این خانه تاریخی در ندارد، آخر هفته هم خبرنگاران chn که به خواسته اهالی صبح زود به عودلاجان رفتند و محله تاریخی را در دست معتادان دیدند.
boohoo , Womens & Mens Clothes , Shop Online Fashion | Air Jordan Release Dates 2020
خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- اول این هفته با این خبر شروع شد:«کتیبهها و دَرِ تاریخی عمارت نواب یزد به دست افراد ناشناسی سرقت شد. »این بنا سالهاست که مورد بیتوجهی مسئولان مربوطه قرار گرفته و با اینکه چهار سال است در فهرست آثار ملی جای دارد، روز به روز مخروبهتر میشود گفته شده به دلیل نبود حفاظت، سارقان بی محابا هر تکه از آن را به غارت میبرند.
خانه نواب یزد سالها مورد بیتوجهی قرار گرفته و هر روز مخروبهتر میشود و از آنجاییکه هیچ گونه حفاظتی از آن نمیشود، سارقان میتوانند، بدون هیچ هراسی اقدام به غارت هر تکه از این بنای ارزشمند بکنند.
این خانه یکی از بناهای ارزشمند شهر بادگیرهای یزد است که به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد آن در زمره آثار ملی ایران قرار گرفته است. هرچند این خانه نزدیک خیابان امام علی (ع) در حد فاصل خیابان امام حسین (ع) تا پل قطار قرار دارد و میتوانست تبدیل به یکی از مراکز فرهنگی و توریستی این شهر شود اما امروز به جای کاربری جدید هر تکه از این بنا به سرقت میرود.
«امیر ترقینژاد»، فعال و دوستدار میراث فرهنگی با اعلام خبر این سرقت به CHNگفت: «این عمارت تاریخی که به دنبال بارندگیهای اخیر در این شهر درآستانه تخریب قرارگرفته، اکنون دچار بحران جدیدی شده و بسیاری از کتیبهها و در تاریخی آن به سرقت رفته است.»
سرقت دوربینهای حفاظتی سیلک در هالهای از ابهام
دوربینهای حفاظتی محوطه تاریخی سیلک چندی پیش بهطور ناگهانی ناپدید شدند. کارشناسان و افرادی که در محوطه سیلک حضور داشتند به سرقت آنها اشاره کردند بهطوری که مدیر روابط عمومی میراثفرهنگی کاشان هم در یک سایت این گفتهها را تایید کرد. اما سرپرست اداره میراثفرهنگی کاشان سرقت دوربینها را شایعهای بیش ندانست.
چندی پیش بهطور ناگهانی دوربینهای حفاظتی محوطه باستانی سیلک که با هدف نظارت بر وضعیت و کنترل تحرکات این محوطه نصب شده بود ناپدید شد. برخی از کارشناسان به سرقت دوربینها اشاره دارند که البته مدیر روابط عمومی اداره میراثفرهنگی کاشان هم تایید کرده با اینحال سرپرست اداره میراثفرهنگی کاشان این گفتهها را در حد شایعه میداند.
«حسین یزدانمهر»، سرپرست اداره کل میراثفرهنگی کاشان در خصوص سرقت دوربینهای حفاظتی محوطه سیلک میگوید: «از آنجاییکه دوتا از دوربینهای محوطه باستانی سیلک خراب شده بود برای تعمیر جابجا شد. این جابجایی که دو روز به طول انجامید سبب شایعهپراکنی برخی از افراد شد».
این مسئول معتقد است، کاشان آثار تاریخی بسیاری دارد، بنابراین سرقت آثار بعید و دور از ذهن نیست اما با تدابیری که اندیشیده شده و افزایش امنیت منطقه نزدیک به 2 ماه است که هیچ اتفاقی رخ نداده است.
این درحالی است که چندی پیش رسانههای محلی کاشان به سرقت دوربینها تاکید کردند. و «مرتضی احمدینجات» مدیر روابط عمومی اداره کل میراثفرهنگی کاشان نیز اعلام کرده «در مواقعی که باران میبارید دو دوربین از کار میافتاد که به پیمانکار هم اطلاع داده بودیم. اما در یکی از همین مواقع بارانی اشخاصی دو پایه فلزی را بریده و دوربینها را با پایه بردهاند که کلانتری هم در جریان است. صورتجلسه هم کردهاند و ما هم پیگیر این ماجرا هستیم.»
از سوی دیگر، منابع آگاه کاشان هم سرقت دوربینها را اقدامی فنی و بسیار دقیق عنوان میکنند که نمیتواند توسط افراد غیر فنی و بدون تخصص صورت گرفته باشد.
تنها دو اثر، سهم گتوند از فهرست آثار ملی
با اینکه شهرستان گتوند مهمترین آثار و محوطههای تاریخی کشور را از دوره ایلامی تا اسلامی در خود جای داده اما ثبت محوطه تاریخی چغاتپه و بند بهمن تنها سهم گتوند از فهرست آثار ملی کشور محسوب میشود. اما حالا این سد گتوند است که با تمام نتایج مخرباش شناسامه این شهرستان تاریخی بهشمار میرود.
محوطه تاریخی چغاتپه، قلعه رستم، گور دخمههای طبلخانه، نهرشاهی، سرعلی، عمارت مجیدخان، بقاع متبرکه بشرحافی، محمدبن زید و بسیاری از سازههای آبی و قلعههای تاریخی، میراث شهرستان گتوند هستند که بهجز چغاتپه و بند بهمن هیچکدام از آنها نه در فهرست آثار ملی بهثبت رسیدهاند نه حفاظت درست و درمانی از آنها میشود.
«مجتبی گهستونی» دبیر انجمن تاریانا در اینباره به CHN میگوید:« شهرستان گتوند در استان خوزستان از جمله شهرهای تاریخی استان خوزستان بهشمار میرودکه آثاری از دوره ایلام و اسلامی را برگرفته است. اما بهدلیل نبود اداره میراث فرهنگی سبب بیتوجهی به آثار و جاذبههای تاریخی و گردشگری منطقه شده است.
گهستونی میافزاید: « در منطقه گتوند محوطه و آثاری چون چغاتپه مربوط به دوره ایلامی، بقاع متبرکه بشرحافی، محمدبن زید، قلعه رستم، گور دخمههای کوه طبلخانه، نهرشاهی، سرعلی و عمارت مجیدخان و بسیاری دیگر از سازههای آبی و قلعههای تاریخی وجود دارد. اما در سالیان اخیر آنچه که باعث شده گتوند در رسانهها مطرح و بهگوش برسد احداث سد گتوند علیا است. این درحالیاست که نبود برنامهریزی در حوزه میراث فرهنگی سبب شده آثار بهجای مانده از دورههای متعدد تاریخی در این منطقه به حال خود رها شده و با تخریبهای جدی مواجه شوند.
دستها برای خداحافظی با خانه زند نوابی بالا رفتند
خانه زندنوابی یک قدم دیگر تا ویرانی بیشتر راه ندارد. دیوارهای آن با بلدوزر فرو ریخته و جای آن را حفاظ های آهنی قرمز گرفتهاند. این حفاظ ها نشان از تخریب قریب الوقوع خانه را میدهند. تهرانیها مدتهاست که منتظر مردن این خانه تاریخی برای همیشه هستند. خانهای که میتوانست مرکز هنری و فرهنگی شود.
مدتهاست که تهرانیها منتظر تخریب خانه زندنوابی هستند. از آن زمان که زمزمههای خروج این خانه تاریخی از فهرست آثار ملی آغاز شد. دستهای دوستداران میراث فرهنگی برای خداحافظی با این خانه تاریخی بالا رفت.
خانه تاریخی «زند نوابی» در ضلع شمال شرقی میدان فلسطین قرار دارد. این خانه حدود سال 1324 توسط «ولی زند نوابی» خریده شد و به نظر می رسد، بین سال های 1320 تا 1324 ساخته شده باشد. این بنای تاریخی اواخر سال 1385 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
مالکان خانه زندنوابی از دو سال پیش اقدام به خروج این اثر تاریخی از ثبت کردند. هرگز اسناد و اطلاعاتی مبنی بر خروج این خانه تاریخی از ثبت منتشر نشده است اما برخی از رسانهها نوشتند که بخشی از خانه زندنوابی به حکم دیوان عدالت اداری از فهرست آثار تاریخی خط خورده است.
عودلاجان خاکسترنشین
روزگاری عودلاجان صبحها محل رفت و آمد شیرفروش و روزنامهچی بود تا کارهای صبح با صدای رکاب و زنگ دوچرخه آغاز شود. اما حالا قبل از ساعت 7 صبح کسی جرات قدم گذاشتن در عودلاجان را ندارد. معتادان و بیخانمانها امنیت را از محله عودلاجان گرفتهاند و تا زمانی که هوا گرگ و میش است، هرکه زودتر سرکار میرود، مسیراش را کج میکند و از راه دیگری غیر از بازارچه میرود.
اهالی ناراضی هستند و گناه تجمع معتادان را به گردن مرکز بازیافت زباله که درست مثل شاخ از وسط عودلاجان سردرآورده میاندازند. مرکزی که امکان میدهد تا معتادان هرچه پلاستیک و مواد قابل بازیافت را در طول روز از سطح شهر جمعآوری کردهاند به عودلاجان بیاورند و در آنجا بفروشند. شب که شد، پولها که داده میشود، سرنگ و مواد تهیه میکنند و چه جایی بهتر از سقف تازه بالا آمده عودلاجان؛ آتش روشن میشود، عیبی هم ندارد که بخشی از آجرهای تازه سیاه شود، آستینها را بالا میزنند و مراسم مصرف هروئین و کراک، یا کشیدن شیشه آغاز میشود. حالا اگر جرات داری سری به بازارچه عودلاجان بزن.
مسقف شدن عودلاجان کمک آنچنانی به اهالی و گردشگری این محله تاریخی نمیکند. برای ورود گردشگر، سقف سنتی نیاز نیست؛ امنیت بازارچه باید تامین شود. این درست همان بخشی است که به درستی دیده نشده و تنها از طریق فرهنگسازی و هزینههای مادی و معنوی قابل اصلاح است. عودلاجان هنوز سیاه است و تا روزگار رنگی راه درازی دارد.