هنر
بزرگان فراموش شده ملک پدری و سروران سرزمین اجنبی
- هنر
- نمایش از سه شنبه, 24 فروردين 1389 10:21
- بازدید: 4135
وجود خطوط قرمز متعدد، انجام هر فعالیتی در بخش موسیقی را منوط به گذراندن پروسهای طولانی و در بیشتر مواقع نفسگیر کردهاست.
طاقتفرسا بودن روند دریافت مجوز، نبود سالن مناسب، نبود اسپانسر و حمایتکننده مالی، نبود تبلیغات تصویری بهدلیل همان مشکل همیشگی ممنوعیت نمایش ساز در تلویزیون ایران، بالا بودن هزینه اجاره سالنها که به سقف 15میلیون تومان در برخی سالنها هم میرسد، نبود حاشیه امن اجتماعی و حقوق شهروندی برای یک هنرمند و... ازجمله مشکلاتی است که هنرمندان عرصه موسیقی طومار آن را ردیف میکنند تا دلایل عدمتمایل خود برای اجرای صحنهای در داخل کشور و تمایل به سفر به خارج از کشور را بیان کرده باشند. اما اگر تعدادی از هنرمندان به دلایل اخیر، دیگر کشورها را بر سرزمین مادری خود ترجیح میدهند، در مقابل عدهای که هنوز آماج حواشی قرار نگرفتهاند و البته برخی پیشرفتها را در سایه ممارست و سختکوشی جوانان به دست آوردهاند، چمدان میبندند و راهی سرزمین مادری میشوند تا ساکنان سرزمین خود را از حظ هنری خود برخوردار کنند اگرچه این سفرها اغلب عمر چندانی ندارد.
حسین کلهر که چند سالی است در ایران کنسرت برگزار نکرده و تنها آلبومهایش منتشر شده، در سالهای اخیر کنسرتهای بسیاری در سراسر دنیا برگزار کرده است که بنا به بعضی شنیدهها تعداد آنها را تا 50 کنسرت در سال نیز اعلام کردهاند. اما آخرین باری که علاقهمندان موسیقی شاهد حضور کلهر در یک کنسرت در ایران بودند، سال۸۴ بود. اما چرا کلهر که هر 4روز یک کنسرت در دنیا برگزار میکرد و در طول سال، 250 روزش را در مسافرت و اجرای برنامه بود، در زمینه برگزاری کنسرت در ایران کمکار است؟
کلهر درباره این موضوع گفت:«اگر قرار بود در ایران کنسرتی برگزار کنم بهعنوان مثال باید همراه با کسانی باشد که عموما با آنها در نقاط مختلف دنیا کنسرت میدهم. اما قوانین جدیدی از طرف مسئولان تدوین شده؛ مثلاً نوازنده خارجی که قرار است برای اجرا به ایران دعوت شود، باید گواهی عدمسوءپیشینه داشته باشد. طبیعی است که نمیتوان به موسیقیدانی که همه دنیا او را میشناسد گفت که برای برگزاری کنسرت در کشور من تأییدیه پلیس کشور خودش را ارائه کند. پس این بخش از ارتباط من با موسیقی و موسیقیدانان غیرایرانی در ایران خودبهخود منتفی است. اما برگزاری کنسرت در ایران داستانهای خودش را دارد.»
بازهم مجوز!
حسین علیزاده ازجمله هنرمندان سختگیر و مقرراتی است که مدتهاست در ایران به صحنه نرفته است. به یقین سال 86 برای بزرگان موسیقی ایران زمین و حسین علیزاده که تازه از گروه اساتید بهدلیل اختلافهای مختلف جدا شده بود، یک سال منحصربهفرد بود.
نزدیک به 2میلیارد تومان فروش بلیت در 2فصل ابتدایی سال به دست آمد که اگر دیگر استانها نیز سهمی از این ماجرا داشتند، بیگمان 3 یا 4برابر این رقم حاصل میشد. علیزاده در همین سال به همراه مجید خلج و گروه همآوایان به صحنه رفت. اما در پایان علیزاده اعلام کرد بهدلیل مشکلات در نحوه صدابرداری و ضبط و آکوستیک نبودن سالن وزارت کشور دیگر در این تالار به اجرای موسیقی نمیپردازد و این پایانی بود بر اجرای علیزاده درسالن وزارت کشور.اما غیراز مشکلات فنی، ماجرای دریافت مجوز هم علیزاده را پس از سالها تجربه دلخور کرده بود. او دلخوریاش را این چنین عنوان میکند: «یک هنرمند برای داشتن ارتباط با مردم باید مجوز دریافت کند اما تا مجوز صادر شود باید چند تشکیلات موازی با هم توافق کنند که به شما مجوز بدهند یا خیر! بعد هم سالن مناسب.
غیر از تالار رودکی که سالها پیش ساخته و طراحی شده است آنهم درست زمانی که جمعیت ایران فقط ۲۰میلیون نفر بود تا امروز تعداد سالنها افزایش نیافته است. اجاره سالن وزارت کشور بهکنار بهای گزاف چند میلیونی آن برای هر شب، بهدلیل عدمتناسب با اجرای موسیقی چندان باب میل دستاندرکاران موسیقی نیست. نتیجه آن میشود که بلیت کنسرت در ایران از بلیت کنسرت در آلمان گرانتر است.»در این مدت هم بهرغم آنکه خبر اجرای علیزاده منتشر شد اما این اجرا هرگز عملی نشد و او تنها به انتشار آلبومهای خود دلخوش ماند.
تب تندی که فروکش کرد
محمدرضا لطفی پس از سالها تجربه درآهنگسازی و نوازندگی سال85 به ایران آمد و در آخرین روز فصل تابستان همان سال در نخستین برنامه عمومی خود در تالار رودکی ظاهر شد. لطفی که در آن سالها با گروه موسیقی شیدا اجراهای متفاوتی را رقم زده بود، اعلام کرد که تصمیم دارد بار دیگر این گروه موسیقی را احیا کند و بهدنبال آن، در سال86 در فضای باز کاخ نیاوران به اجرای برنامه پرداخت. سپس در سال87 شاگردانش را در معرض قضاوت گذاشت و آنها در قالب گروههای سهگانه به اجرای برنامه پرداختند که البته با اقبال چندانی هم مواجه نشد. بلافاصله برای بیان آشتی رسمی خود به دعوت جشنواره موسیقی فجر پاسخ مثبت داد تا با کمک شاگردانش دومین اجرای خود را در سال87 رقم بزند اما ماجرا به همین جا ختم شد. لطفی در سال88 هیچ برنامهای نداشت و البته دلایل عدمبرگزاری کنسرت خود را بیپاسخ گذاشته است.
نتهای سکوت شمس
گروه شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری در سال 87 توانست طی 4شب اجرا، بیش از 20 هزار نفر را به کاخ سعدآباد بکشاند. در این کنسرت از8 نوازنده خارجی و سماعگران قونیه دعوت شده بود اما باوجود هزینههای سرسام آور گروه برای آوردن آنها به ایران و پرداخت پول بلیت ازسوی علاقهمندان، بهدلیل عدمارائه مجوز ازسوی وزارت ارشاد، برنامه خود را اجرا نکرده و خود به تماشای کنسرت گروه شمس نشستند. این گروه در سال88 در ایران کنسرتی برگزار نکرد اما از پنجم مهرماه تا 17 آبانماه 88 به شهرهای نیویورک، لسآنجلس، سانفرانسیسکو و سندیهگو سفر کرد تا برنامه «برای ایران» را اجرا کند.
متأثر از شرایط
گروه کامکارها که بسیاری از آن بهعنوان بادوامترین گروه موسیقی ایران یاد کردهاند نیز بهصورت روتین اجراهای خود را در خارج از کشور دنبال میکنند. آنها بهطور معمول هرسال در یک کنسرت دو تا سه روزه، مخاطبان داخلی را به تالار وزارت کشور میکشانند اما کنسرت شیراز این گروه تنها برنامه کامکارها در سال 87 بود که مجوز آن بهگفته هوشنگ کامکار با رنج فراوان اخذ شد حال آنکه این گروه در همین سال در ابوظبی و آلمان به اجرای برنامه پرداخت و اگر اجرای کردستان عراق با عدنان(خواننده عراقی) بهدلیل برخی مشکلات لغو نشده بود، کامکارها سومین اجرای برونمرزی خود را نیز در آن سالپشت سر میگذاشتند.
بدون رغبت
و گروه دستان با مدیریت حمید متبسم با ویژگی برنامههایی نو و غیرتکراری و با همراهی نوازندگان و آهنگسازان معتبر ایرانی، پس از اجرای ناکام خود در تالار بزرگ کشور به همراه همایون شجریان و قطع برق تالار، سال گذشته رغبتی برای اجرا در ایران از خود نشان نداده است. اما همین گروه با خواننده گروه خود - همایون شجریان- تور اروپایی خود را از 28 فروردین سال گذشته آغاز کردند و تور آمریکای شمالی و کانادای این گروه نیز از 18 اردیبهشت آغاز و تا نیمه خرداد ادامه داشت.
این گروه امسال هم با خوانندگی سالار عقیلی برنامههایی برای آنسوی آبها تدارک دیده است.