دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان رودکی و خنیاگری

نام‌آوران ایرانی

رودکی و خنیاگری

یسنا خوش‌فکر

 

رودکی زاده رودک سمرقند واز شاعران دوره احمد سامانی (301-331) بود، بنابر آنچه که در منابع آمده مادرزاد نابینا بوده است، اما از کودکی هوش سرشاری داشته و شعر می‌سروده و چنگ را نیز نیکو می‌نواخته است.1

آوازه رودکی به هنر او در شاعری است، اما مطلبی در کلیات چهارمقاله عروضی آمده است که جای دارد مهارت او در نوازندگی و آهنگسازی را بیشتر بشناسیم:

«چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطه عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود... خزاین آراسته و [با] لشکر جرّار و بندگان فرمانبردار بدارالملک بخارا مقام کردی و تابستان به سمرقند رفتی... مگر یک سال نوبت هری (هرات) بود به فصل بهار... نصر بن احمد روی به هری نهاد... لشکرگاه بزد و بهارگاه بود و شمال روان شد... آنجا لشکر برآسود و هوا خوش بود و باد سرد و نان فراخ و میوه‌ها بسیار... امیر نصر بن احمد گفت: تابستان کجا رویم که از این خوشتر مقامگاه نباشد مهرگان برویم و چون مهرگان درآمد گفت: مهرگان هری بخوریم و برویم همچنین فصلی به فصلی همی انداخت تا چهار سال برین برآمد... پس سران لشکر و مهتران ملک به نزدیک استاد ابوعبدالله الرودکی رفتند و از ندماءِ پادشاه هیچکس محتشم‌تر از او نبود، گفتند پنجهزار دینار ترا خدمت کنیم اگر صنعتی بکنی که پادشاه از این خاک حرکت کند که دلهای ما آرزوی فرزند همی برد و جان ما از اشتیاق بخارا همی برآید، رودکی قبول کرد که نبض امیر بگرفته بود و مزاج او بشناخته داشت که به نثر با او درنگیرد، روی به نظم آورد و قصیدۀ بگفت که به وقتی که امیر صبوح کرده بود درآمد و به جای خویشتن بنشست و چون مطربان فرو داشتند او چنگ برگرفت و در پرده عشاق این قصیده آغاز کرد:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

پس فروتر شود و گوید:

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه هست و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

چون رودکی بدین بیت رسید امیر چنان منفعل گشت که از تخت فرود آمد و بی‌موزه (بی‌کفش) پای در رکاب خنگ نوبتی برآورد و روی به بخارا نهاد چنانکه رانین و موزه تا دو فرسنگ در پی امیر بردند به بروته و آنجا در پای و عنان تا بخارا هیچ بازنگرفت.2

این گفتار ما را به یاد باربد می‌اندازد که هرگاه پیرامونیان، درخواستی از خسروپرویز داشتند روی به باربد می‌آوردند و از او می‌خواستند آهنگی بسازد و با نوای سازش شاه را از خواسته آنان آگاه سازد، مانند، مرگ شبدیز، نخجیرگان یا باغ شیرین.
کاری که رودکی در این زمینه انجام داد و درخواست لشگریان از او همانند کار باربد بود، و او توانست با هنر شعر و خنیاگری همزمان آهنگی در پرده عشاق بنوازد و چنان تأثیری بر امیر سامانی گذارد که او پس از چهار سال خوش‌نشینی در هرات، بی‌کفش (موزه) سوار بر اسب شود و به‌سوی بخارا رود، بنابراین نباید رودکی را تنها در زمره شاعران بیاوریم او نیز از یکی خنیاگران ایران‌زمین بود.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. رودکی، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، انتشارات صفی علیشاه
2. کلیات چهارمقاله، تألیف نظامی عروضی، ص31، 32، 33، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، انتشارات اشراقی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه