هنر
باغ ایرانی؛ میراث ماندگار كشاورزی
- هنر
- نمایش از سه شنبه, 24 فروردين 1389 12:16
- بازدید: 5398
باغ در لغتنامه دهخدا نیز به معنای "بستان" و "روضه" آمده است که در عربی و فارسی مشترک است و محوطهای است که نوعاً محصور است و در آن گل و ریاحین و اشجار مثمر و سبزیآلات و جز آنها غرس و زراعت میکنند. (دهخدا, ج3, ص 4176).
پیشینه باغ ایرانی
قدیمیترین شواهد باستانشناسی بهدست آمده از الگویی که امروزه از آن به عنوان باغ ایرانی یاد میشود, آثار برجای مانده از باغ شاهی پاسارگاد است. این مجموعه باغ توسط کوروش کبیر (599 تا 530قم)، در نیمه دوم قرن ششم قبل از میلاد در پایتخت وی در پاسارگاد، واقع در دشت مرغاب در حدود 125 کیلومتری شمال شیراز احداث و چارچوب طرح اصلی محوطه شاهی را شکل داده است. معماری این باغ که تا چندین نسل پس از کوروش نیز از آن حفاظت میشد, اثراتی ماندگار بر شیوه باغسازی ایران برجای گذاشت که تا اعصار اخیر نیز ادامه داشته است که شاید بتوان از الگوی چهارباغ، ردیف درختان منظم، ایجاد کوشکهایی بر سر راه خیابانهای باغ و استفاده از آبنماها را به عنوان شاخصترین نمادهای آن یاد کرد. الگوی چهارباغ در تقسیمبندی کرتها به چهار مستطیل به وسیله مسیر آبراههها و حوضها و نیز در ایجاد تقارن در قرارگیری کاخها و کوشکها در امتداد دو محور طولی و عرضی عمود بر هم, جلوهگر میشود. هماهنگی این عوامل در طراحی باغ پاسارگاد، باعث ایجاد چشماندازی مطلوب در محور طولی آن, از کاخ به انتهای باغ و دشتهای پس از آن شده است که ایوانهای وسیع و عمیق کاخها و نیز کوشکهای برونگرای باغ، امکان بهره بردن هرچه بیشتر از این چشمانداز را فراهم مینمودهاند.
پس از کوروش, شاهنشاهانی چون کمبوجیه, در تخت گوهر, داریوش اول, در تخت جمشید و اردشیر اول, در شوش (کاخ شائور) به ساخت باغهایی با الگوی مذکور مبادرت ورزیدند و این امر در سدههای پس از آن نیز ادامه یافت؛ چنانچه در اواخر دوران ساسانی نیز شاهد آن هستیم که خسرو پرویز ( تا ), در قصر شیرین باغهای وسیعی را با طرح هندسی در اطراف کاخهای خود, بنیاد نهاد. به لحاظ تاثیر گسترده و تداوم هنر و تمدن ساسانی پس از افول این دودمان، در دورانهای اسلامی نیز این نه تنها الگو به عنوان شیوه غالب باغسازی ادامه پیدا کرد، بلکه نمونههای بدیعی از آن در سرزمینهای دوردست قلمروی مسلمانان ساخته شد.
باغ ایرانی را میتوان با درک عناصر شاخص تشکیل دهنده آن، شامل: پوشش گیاهی, آب و ساختارهای معماری بازشناخت.
پوشش گیاهی
آنچه در شناخت پوشش گیاهی یک باغ بدان پرداخته میشود؛ تنها به انواع گونههای گیاهی منحصر نشده و طرح کاشت و باغچهبندی مبتنی بر عوارض طبیعی زمین را نیز شامل میشود. باغهای ایرانی همواره در زمینهایی با شیب ملایم ساخته شدهاند. در مواردی، به واسطه شیب بیشتر زمین، سطح باغها ساختاری پلکانی (مطبق) یافته که عنوان باغ- تخت نیز بدانها اطلاق شده است.
به جز مسأله شیب زمین و به تبع آن؛ هموار یا طبقاتی شدن سطح باغ، همان طور که در پیشینه باغ ایرانی به آن اشاره شد, تقسیمات اصلی چهارگانه، به عنوان الگوی اصلی طرح هندسی فضای باغ مد نظر بوده است. محور طولی این تقسیمبندی, همان محور اصلی باغ بوده که میانکرت در امتداد آن ایجاد میشده است. در طرفین این کرت میانی، دو مسیر اصلی شکل میگرفته که تا مقابل عمارت (کوشک) اصلی باغ ادامه داشته است. در محل برخورد این مسیرها با عمارت اصلی و از سوی دیگر سردر باغ, معمولاً یک حوض یا استخر و گاهی گلزار قرار میگرفته است. باغچهها در دو طرف محور طولی، به صورت کرتهای مربعشکل تقسیمبندی میشدند و سطح این کرتها عموماً از سطح راههای دسترسی پایینتر قرار میگرفت؛ زیرا کرتهای کناری، عموماً به درختان میوه اختصاص داشت و این اختلاف سطح امکان دسترسی به درختان را سادهتر میکرد.
علاوه بر طراحی هندسی, نوع گیاهان و درختان هر بخش نیز با توجه به اقلیم و یا ویژگیهای آن درخت, تعریف شده بود و هر گونه گیاهی در باغ ایرانی، جایگاهی متناسب با ویژگیهای زیستمحیطی و منظری خود داشت. درون میانکرت، آبنماهایی در مسیر آب طراحی میشد و یا بوتهها و گیاهان کوتاه مانند شبدر, یونجه (که در سالهای اخیر بعضاً چمن جای آنها را گرفت) کاشته میشدند تا دید را در محور اصلی باغ، خدشهدار نسازند.در حاشیه محور اصلی و در دو طرف میانکرت, درختان بلند و سایهافکن میکاشتند که اغلب ترکیبی منظم از درختان کاج, سرو و چنار بود که ترکیب رنگی آنها در فصول مختلف در نظر بوده است. در مناطق گرمسیر, درختان نخل, خرزهره, سرخبید و مرکبات مورد استفاده بودهاند. به جز محور میانی, به طور کلی در حاشیه مسیرهای کنار باغ، از درختان سایه افکن استفاده میشد که علاوه بر درختان نامبرده, زبانگنجشک, تبریزی, شنگ, اشن و سایر درختان بیبار نیز کاشته میشدند. در اطراف خیابانهای فرعی, توت برگی نیز کاشته میشد که با هرس منظم, مانع از گسترش شاخ و برگ آن در عرض مسیر میگشتند. کرتها اغلب به درختان میوه اختصاص داشتند. در مناطق خشک, انار و در مناطق نسبتاً خشک, سیب ترش, آلو زرد و آلو سیاه و در مناطقی چون شیراز, مرکبات جایگزین سایر درختان میشدند. در مناطق مناسب, قطعات بزرگی برای درختان بادام و گردو و گاهی توت در نظر گرفته میشد. درختان انجیر در گوشههای باغ, بیدها در جایی که آب زیاد به آنها برسد و با فاصله مناسب از حوضها که ریشههای آنها باعث آسیب رساندن به حوض نشود و داربستهای انگور رو به شرق کاشته میشدند. در کنار دیوارهای باغ, درختان بیثمری چون سپیدار, کبودار و زبان گنجشک میکاشتند. فاصله محل کاشت درختان از کنارهها و نیز فاصله درختان نسبت به هم, با توجه به نوع درخت و یا مثمر بودن و نبودن آن, به دقت تعیین میشد و ردیفهای درختکاری همواره منظم بود.
گلها در باغ ایرانی نسبت به درختان از توجه کمتری برخوردار بودهاند. برخلاف نظمی که در کاشت درختان رعایت میشده, گلها معمولاً در پای درختان و بدون آرایش خاصی کاشته میشدند. در مواردی، در بخشی از باغ, باغچهای مخصوص گلهای دستی مانند گل آتشی, روغنی و رشتی ایجاد میکردند و در گوشههای این باغچهها گل خرزهره, شاهپسند بستهای و یا باغی سفید میکاشتند گلزارها عموماً 30 تا 70 سانتیمتر حاشیه داشتند که در آن گلهای ناز کاشته میشد و با خرندی از آجر به شکل کلاغ پر محدود میشدند. از گلهایی که در باغ ایرانی کاشته میشدند، میتوان انواع گل سرخ در رنگهای زرد, سرخ, سرخ اسپانیایی و سرخ خشخاشی, انواع یاسها از جمله یاس سفید, یاس بنفش, یاس زرد و یاسمن را نام برد. از دیگر گلهای تزئینی مورد استفاده نیز میتوان به بنفشه, سوسن, سنبل سفید, آبی و خوشهای, زنبق, قرنفل, انواع لاله, میخک پرپر, میخک کمپر, گل مریم, تاج خروس, ختمی, نیلوفر, گل گندم, پامچال, زعفران, نرگس زرد و گل نسرین اشاره كرد.
آب
دومین عنصر مهم در طراحی باغ ایرانی آب و شیوه آبیاری و حرکت آب درون باغ است که بررسی آن ویژگیهای خاص از باغ ایرانی به دست میدهد. به دلیل اهمیت آب در اقلیم گرم و خشک ایران, وسعت باغ در هر منطقه به میزان وجود آب در آن منطقه بستگی داشته است و همواره مساحت باغ به اندازهای بوده که در فصلهای خشک سال, میزان آب موجود بتواند نیاز باغ را پاسخگو باشد. موقعیت باغ نسبت به مسیر حرکت آب طوری قرار میگرفت که محور طولی باغ در راستای حرکت آب باشد. آب از بالاترین نقطه به باغ وارد میشد و به کمک شیب زمین, کل باغ را آبیاری مینمود. به محل ورود و ظاهر شدن آب در باغ، مظهرخانه میگفتند.
به علت خشک بودن اقلیم ایران, علاوه بر این که از آب برای آبیاری باغ استفاده میشد, مسیرهای حرکت آن به گونهای طراحی میشد که بیشترین طول ممکن را داشته و آب تا حد امکان در باغ به نمایش گذاشته شود و به رطوبت هوای باغ بیفزاید. در باغهای با شیب زیاد امکان نمایش آب بیشتر بوده و در آنها، با ایجاد اختلاف سطحهایی در باغ، آبشارهایی نیز طراحی شده است و زیر آبشارها, سنگهای تراشخورده سینهکبکی استفاده میشده تا با ایجاد موج و صدا, حضور آب در باغ را بیشتر نشان دهند. به جز آبشارها از حوضها و فوارهها نیز برای نمایش آب استفاده میشد. معمولاً آب در مقابل کوشک، در یک استخر یا حوض جمع میشد و از آنجا در باغ تقسیم میشد. البته باغهایی نیز وجود دارد که آب از روبروی کوشک وارد باغ میشد و در مسیر خود به حوض مقابل کوشک میرسید؛ اما پیش از آن در باغ تقسیم شده بود. حوضها معمولاً به شکل مربع, مستطیل, هشت گوش کند ستارهای, و در مواردی: کشکولی، نگینی, چهارگوش و دوازده گوش و در ابعاد مختلف ساخته میشدند. اما همواره در اطراف آنها فضایی برای نشستن وجود داشته است. تمام استخرها, حوضها و مسیرهای آب معمولاً همسطح زمین و گاهی تا 25 سانتیمتر بالاتر از سطح زمین ساخته شدهاند. البته استخرها در باغ به طور معمول زمانی ساخته میشدند که به خاطر کم بودن میزان آب و عدم امکان آبیاری دائم کرتها، نیاز به جمع کردن آب در آنها بوده تا در زمانهای مناسب با سرعت و میزان کافی آب را در مسیرهای خود هدایت کنند. آب پس از آبیاری باغ به خانهها و کشتزارهای اطراف جریان پیدا میکرد.
ساختارهای معماری
مهمترین عنصر معماری که همواره در باغهای ایرانی وجود داشته است, کوشک میباشد. کوشک تنها یک ساختمان تفریحی بوده و گاهی محل سکونت صاحبان باغ نیز بوده است. کوشک اغلب در تقاطع دو محور اصلی باغ ساخته میشد. گاهی این تقاطع در مرکز باغ قرار میگرفت و گاهی در یک سوم طول باغ و در برخی دیگر از باغها, کوشک در انتهای محور طولی ساخته میشد. ابعاد اضلاع کوشک معمولاً بین 12 تا 20 متر بوده که در مورد کوشکهای مدور, هشتگوش یا مربع به 25 متر هم میرسیده است. برخی از کوشکها در چند طبقه و به صورت هشتوجهی ساخته میشدهاند که هر طبقه از طبقه پایین، کوچکتر بوده و اطراف آن ایوانی قرار داشته که از این نوع کوشکها، تنها در مینیاتورها آثاری باقی مانده است.
در باغهای سکونتی علاوه بر کوشک, ساختمان اندرونی نیز ساخته میشد که اغلب پشت کوشک قرار میگرفت و دارای یک حیاط کوچک با میان کرت و سایر اجزاء یک باغ بوده است. گاهی نیز سکونتگاه در تلفیق با کوشک ساخته میشد و به صورت یک عمارت یکپارچه در باغ دیده میشد. در باغهای حکومتی, یک ساختمان هم به دیوانخانه اختصاص داشته که معمولاً نزدیک ورودی ساخته میشد تا بدین ترتیب، نیازی به تردد مراجعین در سایر فضاهای باغ نباشد. در ورودی اصلی باغها نیز اغلب عمارت سردر ساخته میشد. معمولاً در باغهایی که صاحبان آنها از نفوذ اجتماعی بیشتری برخوردار بودند, این بنا به صورت یک عمارت بیرونی برای پذیرایی میهمانان در میآمد که از تزئیناتی قابل توجه برخوردار بود.
به جز ساختارهای معماری مذکور, در باغها فضاهای خدماتی نیز وجود داشتند که بیشتر در امتداد حصار باغ و نزدیک به ورودیهای فرعی ساخته میشدند و بنای آنها اغلب بیرون از حصار قرار میگرفت؛ به نحوی که بدنه داخلی حصار، به صورت یک مستطیل کامل باقی میماند. این فضاهای خدماتی, ساختمانهایی چون محل سکونت خدمه, آبانبار و حمام را دربرمیگرفتند که البته به فراخور وسعت و اهمیت باغ متغیر بودند.
عنصر دیگر در ساختارهای معماری باغ ایرانی, حصار بوده است که بیشتر با چینههای گلی ساخته میشد و از آنجا که محصور بودن حتی در تعریف باغ ایرانی نیز مورد توجه بوده, حصار را میتوان جزء ثابتی از معماری باغ دانست.