زیست بوم
تالابها و دریاچههای ایران خشک میشوند؟
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 11 ارديبهشت 1391 18:26
- بازدید: 8491
برگرفته از روزنامه اطلاعات
در ایران هر روز با یک خبر تأسفبار زیست محیطی روبرو هستیم. هر زمان منتظر شنیدن خبری هستیم مبنی بر این که اثری طبیعی از بین میرود یا گونهای جانوری یا گیاهانی در معرض نابودی است. در ایران کمتر کسی به فکر طبیعت است و دلسوزی برای از بین رفتن و آلودگی ثروتهای ملی و بینالمللی بیهوده به نظر میرسد. ایران یکی از کشورهایی است که طبیعتی بینظیر دارد با این حال در تخریب آن نیز اقداماتی بینظیر هم در سطح بینالمللی صورت میگیرد.
در میان آثار طبیعی، دریاچهها آسیبپذیرترین هستند و در کشوری که مشکل کمبود آب جدی است چرا باید دریاچهها و هر یک از منابع آبی آلوده یا خشک یا به حریم آن تجاوز شود. دریاچه هامون به صورت باتلاق درآمده، دریاچه جازموریان فقط دو ماه زمستان کمی آب دارد و به کویر تبدیل میشود، دریاچه بختگان به کلی خشک شده و دریاچه «تشک» از چند ماه قبل خشک شده است. دریاچه بختگان که پدیدهای بینظیر از نظر تنوع زیستی در ایران محسوب میشود چرا باید به این سرنوشت دچار شود؟
دریاچه بختگان در استان فارس به عنوان چهارمین تالاب بینالمللی ایران در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است و از نظر وسعت بعد از دریاچه ارومیه، دومین دریاچه بزرگ ایران و در زمره یکی از دریاچههای شور کشور به شمار میرود که آب آن از طریق رودخانه کر فراهم میشود. با توجه به اهمیت و ارزش جهانی تالابها، خشک شدن یک تالاب بینالمللی، فاجعهای زیست محیطی است که زنگ خطر و هشدار را برای دیگر تالابها به صدا در میآورد. اگرچه تنوع زیستی زیاد و جلوههای طبیعی زیبا، زمینه فعالیتهای علمی، پژوهشی و گردشگری را در پارک ملی دریاچه بختگان فراهم کرده است ولی بر اثر خشکسالی و برخی عوامل دیگر تبدیل به شوره زار شده است.
مجموعه بختگان که در سال 54 به عنوان تالاب بینالمللی انتخاب شد، جزیرههای آن محلی مناسب برای زیست و تخمگذاری بسیاری از پرندگان مهاجر و بومی محسوب میشود و این نکته موجب شده است پارک ملی بختگان از سوی سازمان بینالمللی حیات پرندگان به عنوان یک زیستگاه با اهمیت شناخته شود. از جمله گونههای مهم جانوری این پارک شامل بز، قوچ و میش، فلامینگو، اردک، پلیکان سفید و غیره است.
دریاچه بختگان به عنوان یکی از اکوسیستمهای بینظیر طبیعت ایران همواره مورد تحسین گردشگران خارجی بوده است، ولی به طور طبیعی دارای شرایط زیستی حساس و تهدیدات طبیعی است که تبخیر شدید، وضعیت حیاتی آن را به خطر انداخته است.
کارشناسان محیط زیست معتقدند، وضعیت کنونی دریاچه به دلیل کم آبی نگران کننده بوده و مشکلات زیست محیطی برای تنوع زیستی پرندگان و جانوران ایجاد کرده است و این در حالی است که دریاچه بختگان برای احیاء دوباره در انتظار بارش بارانی است تا به حیات خود ادامه دهد.
برخی دیگر از کارشناسان محیط زیست بر این اعتقاد هستند که مهمترین عوارض منفی خشک شدن بخش وسیعی از دریاچه بختگان، کاهش تعداد گردشگران و بازدیدکنندگان از پارک ملی و پناهگاه حیات وحش است.
خشکسالی و کم آبی دریاچه بختگان نسبت به چهل سال گذشته بیسابقه بوده و وضعیت تالابهای دیگر کشور نیز به همین صورت است. با توجه به این که میانگین بارش باران استان در سال گذشته حدود 30 میلی مترمکعب بود، بر اثر کم آبی و افزایش غلظت نمک، تنوع زیستی دریاچه بختگان در معرض تهدید شدید قرار دارد، ولی بیتوجهی به محیطزیست، تنوع زیستی مناطق حفاظت شده، چشماندازهای بدیع و جاذبههای گردشگری توسط برخی از ارگانها موجب شده است که یکی از بزرگترین قطبهای گردشگری، جاذبههای طبیعی و پارکهای ملی کشور در معرض نابودی قرار گیرد.
نباید همیشه تقصیر را بر گردن خشکسالی یا نباریدن باران بیاندازیم، علاوه بر پدیده خشکسالی، به رسمیت نشناختن حقابه این دریاچه از رودخانه کُر باعث این بحران شده است. ساخت چندین سد در بالادست منابع تامین کننده دریاچه، بهره برداری بیرویه از منابع آب، توسعه کشاورزی و کاهش آب سفرههای زیرزمینی باعث نابودی و بروز فاجعه زیست محیطی در این دریاچه شده است. تاکنون بخش قابل توجهی از این پناهگاه با ارزش حیات وحش به نمکزار تبدیل شده است و نزدیک به دو هزار قطعه جوجه فلامینگو در ضلع شرقی این دریاچه درهفتههای اخیر بر اثر کم آبی تلف شدهاند.
شاید برخی مواقع از سال این دریاچه پر آب به نظر برسد ولی جای تأسف است که همین پر آب دیدن دریاچه باعث بیتوجهی دوباره میشود.
تالابها نیز بیش از دریاچهها تهدید میشوند. به جرأت میتوان گفت که در ایران هیچ تالابی از آلودگی در امان نیست. گویی ما دشمن تالابها هستیم و وظیفه داریم که هر تالابی در ایران وجود دارد را نابود کنیم. در این میان باتلاق گاوخونی نیز جان سالم بدر نبرده است. زایندهرود تنها منبع تأمین آب تالاب گاوخونی است و اگر زایندهرود کم آب یا خشک شود، تالاب نیز با این مشکل مواجه میشود. به دلیل احداث سد روی رودخانه زایندهرود، آب در مسیر طبیعی خود حرکت نمیکند و حق آبه بخشهای مختلف مانند کشاورزی و صنعت از زایندهرود باعث شده است تا تالاب گاوخونی جدی گرفته نشود و حق آبهای به آن اختصاص نیابد. افزایش مصرف آب توسط صنایع، شهرکهای صنعتی، پروژههای استانی و انتقال آب به شهرهای اطراف و ایجاد حق آببرهای جدید که حق برداشت آب از زاینده رود را دارند دلیل اصلی تخصیص نیافتن حقآبه به تالاب گاوخونی است.
هم اکنون آبی از طریق زاینده رود به تالاب گاوخونی نمیرسد و آب زایندهرود به اراضی کشاورزی که در پایین دست قرار دارند، منتقل میشود که این اراضی کشاورزی دارای زهکش شور است و علاوه بر آن حاوی کود و مواد شیمیایی نیز هستند.
علاوه بر خشکی تالاب، زهکشیهای شور و حاوی مواد شیمیایی نیز وارد تالاب میشوند در حالی که در گذشته این زهکشهای با آب رودخانه مخلوط و رقیق میشد ولی هم اکنون فقط آب شور وارد تالاب میشود.
تالاب چغاخور دیگر تالاب نیست چرا که عملاً به دریاچه سد پایین دست چغاخور تبدیل شده است و این روزها خاک برداشت شده برای عملیات انتقال آب به بستر تالاب ریخته میشود. سواحل نیزاری این تالاب بهترین مکان برای تخمگذاری و آشیان گزینی پرندگان است ولی با خاکریزیهای اخیر تنوع زیستی منطقه با تنش مواجه شده است. تالاب چغاخور دیگر تالاب نیست چون ارتفاع آن با سد سازی در پایین دست نزدیک به 10 متر بالا آمده و اصطلاحا به محیطی تالاب میگویند که کف بسترش محل تابش نور خورشید باشد ولی دیگر در چغاخور این اتفاق نمیافتد و این تالاب به نابودی نزدیک شده است.
نیزارها یکی از مناسبترین محلهای حضور حیات وحش، به ویژه پرندگان تالابی است و از اهمیت زیستمحیطی فراوانی برخوردار هستند. این مناطق حساس و آسیب پذیر حاشیه تالابها نه فقط درون خود گونههای متنوع گیاهی و جانوری را پرورش میدهند بلکه سبب رشد قابل توجه جمعیت انواع بیمهرگان و پرندگان شده و سبب میشود تالابها و مناطق اطراف آنها، بهشت پرندگان ساحلی لقب بگیرند.
اما چه باید گفت از تالاب شادگان! تالابی که زندگی بسیار از ساکنین جنوب غرب ایران به آن وابسته است و در زمان جنگ مانع نفوذ دشمن به خاک خوزستان شده است، اکنون به خاطر چند پروژه بیاهمیت که فقط سود آن به جیب صاحبان آن میرود باید این گونه آلوده و تخریب و خشک شود. در گذشته اگر ماهیگیران توری به تالاب میانداختند، به قدری ماهی صید میشد که مابقی آنها به آب رها میشد ولی امروزه خبری از آن فراوانی نیست. رودخانه جراحی به جای آب، سیلی از مواد نفتی، شیمیایی و سموم کشاورزی را به درون تالاب شادگان میریزد. روزی دوستداران محیطزیست هشدار میدادند که تالاب هورالعظیم در خطر است اما امروز میبینیم که هورالعظیم به طور کامل خشک شد و گرد و خاک ناشی از خشک شدن آن هر از چند گاهی شهر اهواز و دیگر شهرهای اطراف را میپوشاند و زندگی و سلامت همگان را به خطر میاندازد که به دنبال آن هزینههای هنگفتی هم برای مهارش باید قبول کرد. تمامی مواردی که در رابطه با وضعیت زیستی دریاچهها ذکر شد بر اساس گفته برخی از کارشناسان و مسئولان زیست محیطی بود ولی هیچ گاه به گفته آنان کسی اهمیت نداد. تا زمانی که ثروتی را داریم، قدر آن را نمیدانیم ولی همچنان که آن را از دست میدهیم، به دنبال راهحل میگردیم. آلوده کردن آب در تمامی ادیان گناه محسوب میشود و گویا در برخی از کشورهای مذهبی این گناه مرسوم و رایج است.
* مرتضی جوهری