زیست بوم
آب؛ ثروتی بی همتا
- زيست بوم
- نمایش از پنج شنبه, 12 دی 1392 18:01
- بازدید: 4506
برگرفته از روزنامه اطلاعات، یکشنبه 8 دی 1392، شماره 25774
گفتگو: بهارک ایزدپناه
«آب»، نخستین واژهای است که بسیاری از ما با آن لب به سخن گشودیم و با آن نوشتن را آموختیم. اما این نخستین بودنها هیچگاه باعث نشد تا آب نخستین کانون توجه ما نیز باشد، ضرورت استفاده بهینه از این حیاتیترین نیاز بشر را درک نکردیم و در دسترس بودنش باعث شد تا باور نکنیم که روزی فرا میرسد که دیگر در اختیار ما نیست و نبودنش چه فاجعه بار خواهد بود، باید میدانستیم که وقتی از آب به عنوان یک سرمایه ملی یاد میشود، همه آنها که پس از ما قرار است پا بر این خاک بگذارند از آن سهمی دارند و ما باید حافظ آن باشیم اما ما نه تنها حیات آنها را به خطر انداختهایم که سرنوشت خودمان را هم با اما و اگرها گره زدیم.
گفتگوی زیر چکیده نشستی دو ساعته با سید احمد علوی مدیر اندیشکده تدبیر آب ایران در کرمان است،مدیری که با همه آگاهی اش از جدی بودن بحران کم آبی، به رد شدن از این بحران بسیار امیدوار است.
وی در باره بحران آب در استان کرمان به شکلی که اکنون از آن صحبت میشود ، میگوید: «منابع تجدید پذیر» آب شامل منابع سطحی تجدید پذیر و منابع آب زیر زمینی تجدید پذیر میشود، منابع سطحی به صورت سالانه در اختیار ما قرار میگیرند یعنی اگر یک سال درست مصرف نکنیم سال بعد دوباره این منابع را در اختیار داریم فقط ممکن است میزان بارشها به دلایل مختلف کمتر شود اما در مورد منابع آب زیر زمینی شاخصی در دنیا تعیین شده است که به صورت نسبی رعایت میشود و آن این که ما مجازیم فقط 60 درصد از منابع آب زیر زمینی تجدید پذیر استفاده کنیم و 40 درصد بقیه را به منظور حکمرانی مطلوب و مؤثر نباید برداشت کنیم اما زمانی اتفاق میافتد که ما 100 درصد منابع تجدیدپذیر را برداشت کرده و وارد برداشت از بخش تجدید ناپذیر شدهایم یعنی اتفاقی که اکنون در تمام دشتهای استان کرمان رخ داده است و این یعنی یک وضع بحرانی.
او شروع این بحران را اوایل دهه 50 اعلام کرد وگفت: از این تاریخ دشت رفسنجان و تمام دشتهای ممنوعه وارد سیکل بیلان منفی شده اند.
علوی در باره عمق این بحران و این که تا چه مدت میشود این وضع را ادامه داد،می گوید؛ با توجه به این که ما حسابداری آب نداریم وقتی میگوییم سفره در حال نابودی است نمیدانیم دقیقا چقدر سرمایه را از دست دادهایم و چه میزان باقی مانده است یا وقتی میگوییم جبهه آب شور در حال پیشروی است مشخص نیست با چه سرعتی اما در دشت رفسنجان این کار را شروع کردهایم که با خیلی اما و اگرها و نبود قطعیتها روبرو شدیم و باید به گونهای عمل کنیم که خلاهای اطلاعاتی بر طرف شود تا بتوان مشخص کرد وضع هر منطقه دقیقا چگونه است. ولی آنچه مشخص است دشت رفسنجان یک دشت ممنوعه بحرانی است چون میزان از دست رفتن سرمایه گذاریهای انجام شده در دشت رفسنجان بیشتر است، بر اساس آمار سازمان جهاد کشاورزی استان کرمان، سالانه 8000 هکتار باغ پسته را از دست میدهیم که سهم شهرستان رفسنجان از همه بیشتر است، دشت زرند و سیرجان هم وضعی بحرانی دارند، دشت کرمان نزدیک به این وضع است و دشتهای جیرفت و رودبار هم دچار کسری بیلان شدهاند. وی معتقد است یک علت مشخص را نمیتوان برای این بحران نام برد و وقتی هزینه برداشت آب واقعی نیست و کشاورز میتواند با هزینه کم سود خوبی داشته باشد این هجوم برداشت غیر مجاز آغاز میشود.
مدیر اندیشکده تدبیر آب ایران در باره این که گفته میشود اصلاحات ارضی دهه 40 در برداشت بی رویه از آب زیر زمینی موثر بوده است،می گوید؛ تنها عامل افزایش خرده مالکها و طبعا نیاز آنها به منابع آب نبوده است، در گذشته برداشت از آب به صورت چاه دهانه گشاد، چاه پایابی یا قنات بود که البته محدودیت برداشت وجود داشت و ما حداکثر میتوانستیم 5 متر به عمق سطح آب زیر زمینی نفوذ کنیم اما با ورود تکنولوژی به کشور به سمت حفر چاههای عمیق رفتیم که با چاههای دهانه گشاد و پایابی تفاوت عمده دارد بدین معنی که به لحاظ فنی هیچ محدودیت برداشت آب وجود ندارد از طرفی چون هزینه برداشت آب فارغ از ارزش ذاتی آن واقعی نبوده و نیست و تولید محصولات کشاوزی مقرون به صرفه بوده است بسیاری به فکر برداشت آب افتادند که این هم در مجموعه ارباب اتفاق افتاده است و هم توسط خرده مالکها و در حقیقت به صورت پنهان و آشکار سوبسید پرداخت شده و استفاده از منابع آب زیرزمینی با هزینه کم اقتصادی شده است که اگر هزینهها واقعی بود این برداشت بی رویه معنا نداشت.
علوی در پاسخ به این پرسش که تا چه زمان باید نشست و گفت هزینهها واقعی نیست و قانون جامعیت و بازدارندگی لازم را ندارد، گفت:اگر ما ضابطهای صالح و صادقی باشیم با همین قانون نیز میشود جلو برداشت بی رویه را گرفت، شرکتهای آب منطقهای به تنهایی نمیتوانند در این امر موفق باشند بلکه مدیریت سیاسی، اداری و قضایی استانها و در کنار آنها مجموعههای مصرفکننده آب نیز باید حضور داشته باشند مثلا اگر منابع طبیعی اجازه ندهد به عرصه منابع طبیعی تجاوز شود یا سازمان جهاد کشاورزی خارج از پتانسیل آبی دشت توسعه کشاورزی را دنبال نکند یا تسهیلاتی برای توسعه خارج از توان سفره نداشته باشد آیا باز هم این اتفاق میافتد؟
این کارشناس آب که معتقد است دشتهای ممنوعه و بحرانی استان کرمان را میتوان نجات داد، میافزاید:این اتفاقات پیشتر نیز در دنیا افتاده است آنها این بحرانها را تجربه کرده و با مدیریت موثر از پیش رو برداشتهاند اگر ما نیز بتوانیم سه مؤلفه حکمرانی موثر یعنی مشروعیت، مشارکت و قانونمداری را در مدیریت آب کشور پیاده کنیم همه چیز حل خواهد شد.
علوی ادامه میدهد: متاسفانه ما با هر بحرانی سریع روی روشهایی زوم میکنیم که چندان پایدار نیست مثلا در مورد دریاچه ارومیه سریع میگوییم انتقال آب از دریای خزر، ولی اگربه سه مؤلفهای که اشاره شد توجه نشود مشکل با انتقال آب هم حل نخواهد شد، درباره دشت رفسنجان هم وضع به همین شکل است جایی ادعا شده بود که باید یک تشییع جنازه آبرومند برای دشت رفسنجان گرفت اما من چنین اعتقادی ندارم و باز هم معتقد به پیاده کردن سه عنصر مشارکت، قانونمداری و مشروعیت هستم.
به اعتقاد من در رفسنجان باید مالکیت به سهام تبدیل شود یعنی ما پتانسیل آب و خاک دشت را شناسایی کنیم و مناطقی را که دارای پتانسیل آب و خاک مناسبی هستند برای کشاورزی انتخاب کنیم و اجازه کشاورزی در مناطق نامناسب ندهیم و تمام کشاورزان در مناطق مناسب سهام داشته باشند.
وی تاکید میکند؛ دیدگاه کشاورزان منطقه مناسب که بایدزمین خود را با دیگران شریک شوند باید فرانسلی باشد،مالکی که زمینش در منطقه مناسب قرار دارد باید بداند که با وضع موجود در دراز مدت دیگر این امکانات را ندارد باید انتخاب کند که20 سال این سرمایه را در اختیار داشته باشد یا 100 سال و آیا میخواهد فرزندانش نیز از این نعمت بهره ببرند یا نه، باید این سرمایه اجتماعی ایجاد شود و همه بپذیرند که این وضع به نفع همه است.
او که عملکرد دولت نهم و دهم را در بحث مدیریت منابع و بحران آب ضعیف میداند، میگوید؛ یادمان نرود طرح فدک در دولت دهم مطرح شد طرحی که هدفش توسعه بخش کشاورزی در حد 2 میلیون هکتار بود و این در حالیست که در قانون برنامه چهارم و پنجم تکلیف شده بود که باید بیلان منفی دشتهای کشور برطرف شود.
سهم هر برنامه هم مشخص بود و دولت مکلف بود که ساز و کار این جبران را انجام دهد اما طرح فدک مطرح میشود و گفته میشود که این توسعه از برداشتهای اضافی آب انجام میشود ولی اگر آنها میتوانستند آب را مدیریت کنند باید جلو برداشت اضافی را بگیرند نه اینکه در این شرایط بحرانی سطح زیر کشت را افزایش دهند.
علوی درباره این که بسیاری سد سازی را یکی از بهترین راهکارهای مقابله با بحران کم آبی میدانند ولی او دوست سدها نیست،می گوید ؛من مخالف سدسازی نیستم، بلکه مخالف اجرای طرحهای توسعهای هستم که محیط زیست را دچار ناپایداری میکند ما به توسعه نیاز داریم و برای اجرای طرحهای توسعهای نمیشود محیط زیست را دست نخورده باقی گذاشت اما این توسعه باید پایدار باشد مثلا سدی که اجرا میشود نباید در پایین دست منابع آبهای زیر زمینی را تخریب کند.
وی میافزاید؛من موافق ساخت 90 درصد از سدهای استان کرمان هستم واعتقاد دارم سد جیرفت،سد نساء و سد تنگوییه منابع پایین دست را از بین نبردهاند اما در زمان مدیریتم با اجرای چند سد مخالفت کردم مانند سد مخزنی آب بخشاء، سد زردشت، سد شور و سد فخرنی بر روی رودخانه قلندری رفسنجان.
علوی درباره این که کل کشور با بحران آب روبرو است وآیا میتوان به طرح انتقال آب به عنوان یک راهکار نگریست، میگوید:طرح انتقال آب محدودیتهای ویژه خود را دارد برای انتقال باید نیازهای منطقه مبداء را در نظر گرفت نمیتوان آب را از منطقهای منتقل کرد که خودش دچار تنش آبی شود اگر چنین شود این انتقال ناپایدار خواهد بود.
- مدیر اندیشکده تدبیر آب ایران در پاسخ به این پرسش که آیا طرحی مانند انتقال آب از بهشت آباد را میتوان به عنوان راه چاره پایداری قلمداد کرد،می گوید:در طرح بهشت آباد تخصیص اولیه یک میلیارد متر مکعب آب در سال بود که به دلیل همین ملاحظات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی به 580 میلیون متر مکعب در سال کاهش یافت که من اعتقاد دارم با این ملاحظات انجام شده در مبداءایجاد اشکال نمیکند اما به مشارکت نیاز دارد یعنی وقتی آب را از نقطهای برداشت میکنیم باید به ازای آن برای بالا دست تصمیم بگیریم و به گونهای عمل کنیم که کمترین تنش ایجاد شود.
این کارشناس آب در باره توسعه استان کرمان با توجه به شرایط موجود،گفت:ما در استان کرمان سالانه 25 میلیارد متر مکعب بارش داریم که تقریبا 70 درصد آن تبخیر میشود و 30 درصد باقی مانده معادل 5/7 میلیارد متر مکعب آب سطحی و زیر زمینی است اما مشکل اینجاست که راندمان بخش کشاورزی 30 تا 35 درصد است یعنی ما فقط از حدود 2 میلیارد متر مکعب آب سطحی و زیر زمینی استفاه میکنیم و بقیه را هدر میدهیم اما با یک جهش و افزایش راندمان و با مدیریت درست میتوان کسری بیلان سفرهها را جبران کرد، کشاورزی را حفظ کرد و صنعت را نیز توسعه داد، صنعتی شدن مطلق استان یا ادامه کشاورزی بدون توجه به صنعت اشتباه است.
وی تاکید میکند ؛ما هر گامی که در جهت افزایش راندمان بخش کشاورزی برداریم جواب گرفتهایم اما افزایش راندمان نیز بدون سه مولفه حکمرانی موثر محقق نمیشود اگر نتوان قانون را به طور صحیح اجرا کرد، اگر مشارکت بین مردم ایجاد نشود و اگر مشروعیت نداشته باشیم در حل مشکل بحران آب موفق نمیشویم او مشروعیت را از منظر خود چنین توصیف میکند؛ مشروعیت یعنی وقتی که یک مجموعه اعتبار سنجی اطلاعات که ما در ایران خیلی کم داریم یا بهتر است بگویم اصلا نداریم، آماری را ارائه دهد تا همه بتوانند بپذیرند چه مردم و چه سازمانهای دولتی. مشروعیت در برابر مردم سطح سوم مشروعیت است سطح اول آن در خود سازمان باید ایجاد شود سطح دوم بین سازمانها و سطح سوم بین آن سازمان و مردم اما اکنون مشروعیت در این سطوح وجود ندارد مردم آماری را که ارائه میشود باور ندارند حتی این آمار بین خود سازمانها نیز قابل قبول نیست.
علوی در باره این مطلب که ما منابع را از گذشتگان به ارث نبردهایم بلکه از آیندگان به عاریت گرفتهایم میگوید؛دقیقا همین است، این یک دیدگاه فرانسلی است و عمق استراتژی دید ما نسبت به منابع طبیعی. ما باید بدانیم که آیندگان از ما متنفرمی شوند همانگونه که ما نظر خوبی نسبت به گذشتگان که این منابع را از بین بردهاند نداریم این در حالیست که ما هنوز آب آشامیدنی، کشاورزی و آب مورد نیاز صنعت را داریم اما زمانی میرسد که نیازهای اساسی فرزندان ما به خطر میافتد و ما یک دشت سوخته را تحویلشان میدهیم.