زیست بوم
درآستانه نه، در دل بحرانآب نشستهایم - انتقالآب، عامل گردوخاک و نابودیجنگلها
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 04 فروردين 1393 14:00
- بازدید: 4783
برگرفته از تارنمای خبرآنلاین
سه کارشناس محیط زیست در کافه خبر درباره مهمترین نگرانیها و مشکلات زیستمحیطی ازجمله آب هشدار دادند.
امید کریمی، فهیمه حسنمیری
دوم فروردین هر سال (۲۲ مارس) از سوی سازمان ملل به عنوان روز جهانی آب نام گذاری شدهاست. روز جهانی آب اولین بار در سال ۱۹۹۲ میلادی، در کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل در شهر ریودوژانیرو کشور برزیل رسما مطرح شد. در این کنفرانس از کلیه کشورها خواسته شد تا در راستای اجرای بیانیه شماره ۲۱ سازمان ملل، این روز را به عنوان روز ترویج و آگاه سازی مردم در مورد آب اختصاص دهند. در کشور ما هم یکی از مهمترین چالشهای محیط زیستی، مساله آب است.
از محمد درویش عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، حسین آخانی عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران و عباس محمدی فعال محیط زیست و عضو هیات موسس انجمن کوهنوردان ایران، دعوت کردیم تا با حضور در کافه خبر، نظراتشان را درباره بحران آب در ایران بگویند، این که به نظرشان اوضاع بحرانی است یا نه و این که چه راهکارهایی برای حل این مشکل وجود دارد.
میزگرد با حضور این سه کارشناس محیط زیست که عضو تارنگار نخبگان خبرآنلاین هم هستند در ۲۴ اسفند ۹۲، ۱۴ مارس ۲۰۱۴ انجام شد، روز حمایت از رودخانه ها. مشروح این میزگرد را در ادامه بخوانید؛
در بین مشکلات محیط زیستی، بعضی از آنها مانند آلودگی هوا ملموسترند و بعضی دیگر مثل نشست زمین یا بحران آب ممکن است جدیتر هم باشند ولی چون زیاد به چشم نمیآیند و در درازمدت اثرشان را نشان میدهند درباره آنها هشدارهای کمتری داده میشود. در دیداری هم که با آقای گری لوییس داشتیم، ایشان بحران آب را درباره ایران نگرانکننده دانستند. به نظر شما هم این مهمترین اولویتی است که درباره محیط زیست باید در نظر گرفت؟
درویش: بله آب الان بسیار شرایط سخت و ناگواری دارد. اغلب سفرههای زیرزمینی ما در دشتهای مرکزی کشور با افت بالای دو متر روبهرو شده است، تقریبا صد میلیون هکتار از عرصه 165 میلیون هکتاری کشور ما با افت شدید سفرههای آب زیرزمینی مواجه شده و اگر الان از نشست زمین حرف میزنیم که آخرین مرحله بیابانزایی است و غیرقابل برگشت است، دیگر نمیگوییم در کرمان یا اصفهان مشکل نشست زمین داریم بلکه الان صحبت از اردبیل یا چهارمحال و بختیاری است یعنی جاهایی که خودشان سرچشمه منابع آبی محسوب میشوند. نشست زمین آنقدر خطرناک است که اتحادیه اروپا میگوید چهار میلیمتر نشست زمین در سال در هر کشوری اتفاق بیفتد باید ستاد بحران تشکیل شود، الان ما 90 برابر آن را در تهران داریم ولی باز هم میبینیم که کم توجهی میشود. وقتی نشست اتفاق بیفتد، میتواند به سیل منجر شود. یا آلودگی هوا که بسیار نگرانکننده شده و سلامت مردم را به شدت به خطر انداخته است. اما با همه این حرفها من اعتقاد دارم تنوع زیستی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
چرا؟
درویش: چون اگر تلاش کنیم حال وضعیت جانوری ما در زیستگاهها خوب باشد، خود این تلاش سبب میشود بقیه مولفهها هم خوب باشد. یعنی اگر سرزمینی حال تنوع زیستیاش خوب باشد، وضعیت آب و خاک و هوای آن هم خوب بوده که حال آنها خوب است. در صورتی که اگر روی یک مساله دیگر کار کنیم مثلا آب کار کنیم، ممکن است از بقیه مسائل غافل شویم و فقط همان مورد بهتر شود.
آخانی: به نظر من بزرگترین مشکل محیط زیستی ما دو مورد است؛ یکی مشکل آب و دیگری مشکل چرای بیرویه دام. این که آقای درویش میگویند افت آبهای زیرزمینی فجایع زیادی را ایجاد کرده کاملا درست است و باید بگویم بیشتر مشکلاتی که الان در کشور داریم به دلیل به هم خوردن توازن هیدرولوژیکی است. ما الان خشک شدن جنگلهای بلوط را شاهدیم. خشک شدن این جنگلها تنها دلیل منطقی که میتواند داشته باشد به هم خوردن توازن هیدرولوژیکی کشور است. رودخانهها اصولا در یک اکوسیستم سالم به عنوان شریان حیات محسوب میشوند و آب را به تمام ریززیستگاهها منتقل میکنند. وقتی مسیر رودخانه را در شاهراههای اصلی مثل کارون و کرخه و زایندهرود ببندیم، چون ساختار کشور ما کوهستانی است و تنوع زیستی ما خودش را با این مدل هماهنگ کرده، عملا توازن آب به هم ریخته میشود و رودخانهای که در گذشته نقش تامین آب را ایفا میکرده بعد که آبش قطع شد تبدیل به زهکش میشود و خودش آبی را که در شیبها وجود دارد به طرف پایین میکشد و دیگر آب در سطح ریشه درختان نیست، پایینتر است و مثلا نتیجهاش میشود خشک شدن بلوطها. یا مثلا ایجاد ریزگردها هم در اثر همین به هم خوردن توازن آب است و مسائل دیگری که در پی آنها وجود دارد. کاری که انجام شده این است که مدیریت آب به سوی منافع شهریان هدایت شده است. با سیاستهایی که در سدسازی وجود داشته حقابه بسیاری از جوامع بومی گرفته شده و آبها به شهرها هدایت شده و در آنجا هم بدون این که مدیریت صحیحی از نظر مصرف وجود داشته باشد آب در حال هدر رفتن است. تاسف من این است که وقتی وزیر نیرو اعلام میکند الان تهران با بحران بیآبی مواجه است و هنگامی که دستگاههایی مانند وزارت نیرو میدانند تهران بیشتر از این نمیتوان آب را تامین کند چرا جلوی ساخت و سازهای بیرویه در تهران گرفته نمیشود؟ اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، به نظر من ایران با بزرگترین دشمن خودش مواجه خواهد شد.
محمدی: جالب است که این نشست در روز چهاردهم مارس (۲۴ اسفند) برگزار میشود. چهاردهم مارس از سمت بعضی از سازمانهای مردمی دنیا به عنوان روز حمایت از رودخانهها اعلام شده و بیشتر هم جهتگیری در مقابل ساخت سدهاست. بیشتر سدهایی که در دنیا ساخته میشود آسیبرسان به محیط زیست است و حقوق مردم بومی را نادیده میگیرد. بیست سال است که این روز، روز جهانی اقدام برای حفاظت از رودخانهها نامگذاری شده است. حالا ما هم درباره آب باید این را بدانیم که الان کشور ما در آستانه بحران نیست بلکه در دل بحران است. گفته میشود تقریبا در تهران روزانه هر تهرانی 350 لیتر آب مصرف میکند، 3300 لیتر هم روزانه مصرف ما برای مواردی است که مستقیما دیده نمیشود مثلا برای تولید لباسی که میپوشیم، غذایی که میخوریم، ماشینی که سوار میشویم و ... اگر این دو عدد را با هم جمع کنیم و در تعداد روزهای سال ضرب کنیم، عددی بیشتر از 120 میلیارد مترمکعب آب به دست میآید و این حداقل آبی است که نیاز داریم. آن هم در شرایطی که تولید کشاورزی یا صنعتی ما بازده صددرصد باشد که امکان ندارد و بازده ما زیر 30 درصد است. بنابراین اگر با خوشبینی راندمان را 50 درصد در نظر بگیریم، آب مورد نیاز برای هر فرد در ایران فعلی حدود 2500 متر مکعب در سال است. کل آبی که الان در ایران قابل بهرهبرداری است 80 تا 90 میلیارد است و برای بقیه آن کسری داریم. این کسری الان با فروش نفت و گاز و واردات فولاد، گندم و ... تامین میشود. مدیران بخش آب کشور برای تامین آب، آب مناطق مختلف را به جاهای دیگر میبرند و در داخل کشور انتقال آب انجام میدهند. این انتقال آب نه تنها آب را بیشتر نمیکند و مشکل اصلی را از بین نمیبرد بلکه یک سرمایه دیگر را هم از بین میبرد که آن سرمایه نفت و گاز و ثروت عمومی ماست که مغفول میماند. سدهایی که ساخته میشود چقدر تامین آب میکنند؟ همین الان که درباره افزایش جمعیت صحبت میشود، این موضوع مطرح است که ما با این موجودی فعلی آب چه تعداد جمعیت را میتوانیم اداره کنیم؟ این را در نظر بگیریم که اگر برای سال 1400، حدود 100 میلیون جمعیت داشته باشیم، حدود 240 میلیارد مترمکعب آب لازم داریم. چه مقدار از این آب را میتوان تامین کرد؟ در هیچ کجای دنیا جمعیت زیاد نتوانسته رشد اقتصادی و رفاه بیاورد بلکه مناطقی که توانستهاند جمعیت را کنترل کنند مثل سوییس و کشورهای اسکاندیناوی توانستهاند رفاه بیشتری برای مردمشان فراهم کنند. موضوع آب و جمعیت موضوع مهمی است که باید همینجا درباره آن هشدار داده شود که اگر به فکر افزایش جمعیت هستیم، به فکر چنین مشکلاتی که در پی خواهد داشت هم باشیم.
از راست به چپ؛ محمدی، آخانی، درویش
با این حساب که در دل بحران هستیم، جمعیت هم افزایش پیدا میکند و علاقه به شهرنشینی هم روزبهروز بیشتر میشود، باید برای حل مشکل آب چه کار کرد؟
درویش: به نظر من مهمترین کار این است که در سیاستهای کلان توسعه کشور یک تغییر راهبردی ایجاد کنیم. الان مهمترین آرمان ما در سند توسعه، خودکفایی است که مدام روی آن تاکید میکنیم، در صورتی که مهمترین آرمان ما باید امنیت غذایی باشد. تفاوت این دو مثل ماجرای روزی است که هم در ایران و هم در کره جنوبی اولین صنعت خودروسازی راه افتاد. اینجا پیکان و در آنجا هیوندایی راه افتاد. آنموقع هویدا گفت به امید روزی که هر ایرانی بتواند سوار یک پیکان شود ولی کرهایها گفتند به امید روزی که ما بتوانیم یک خودرو صادر کنیم. آرمانی که کرهایها داشتند باعث شد الان سهم بزرگی از سهم این صنعت را داشته باشند ولی ما در وضعیت خودروسازی با مشکلات عدیدهای مواجه باشیم. الان هم صحبت از خودکفایی در سرزمینی که در کمربند خشک جهان قرار گرفته و ریزشهای آسمانی آن یک سوم میانگین جهانی و میزان تبخیر آن بیست درصد بیشتر از میانگین جهانی است، یک اشتباه بزرگ است. بحث این است که اگر الان مثلا در ژاپن حدود 65 درصد نیاز کالریشان از خارج وارد میشود، آنها با مشکل امنیت غذایی مواجهند؟ چرا ما همیشه نگرانیم که الان خشکسالی شد و باران نیامد و ممکن است در غذا با مشکل مواجه شویم؟ آنها میدانند مزیت نسبی سرزمینشان چیست و روی آن سرمایهگذاری میکنند، ولی ما به جای این که روی مزیتهای نسبی خودمان سرمایهگذاری کنیم، روی آببرترین محصولات چه در کشاورزی و چه در صنعت سرمایهگذاری کردهایم مثلا ذوبآهن، فولاد و ... بنابراین به نظر من باید برویم به سمت کسب و کار سبز، به سمت کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین، تقویت توریسم طبیعی، تاریخی و فرهنگی، باید برویم به سمت آن بخش از صنایعی که کمترین وابستگی را به آب دارند.
محمدی: علاوه بر این موارد، باید در رابطه با همسایههایمان هم بازنگری کنیم. ما به صورت ذاتی سرزمینمان مشکل ندارد و مشکل در مدیریت است. اگر رابطهمان با همسایههایمان را درست کنیم بسیاری از مشکلات حل میشود. یکی از بهترین رابطههای دیپلماتیک در دنیا را ما الان با عراق داریم اما طرحهایی که در رابطه با آب انجام شد باعث شد در برخی موارد بین مردم دو کشور کدورت ایجاد شود. مثلا پیش آمده در خانقین و سلیمانیه مردم آنها جلوی کامیونهای ایرانی را بگیرند؛ چون روی رودخانهها سد میبندیم و آب ورودی به عراق کم میشود، در حالی که اگر با عراق رابطه خوب داشته باشیم، چون آنها سرانه آب خوبی دارند، با آنها وارد گفتوگو میشدیم و به آنها میگفتیم ما این آب را نمیبندیم ولی در عوض این محصول را به ما بده، یا با افغانستان هم همینطور. در سطح داخلی هم همین اتفاق در حال رخ دادن است. ما در خوزستان، بهترین زمینها را داریم که در طول سال قابل کشت است ولی آب را میبریم به رفسنجان یا دشت اردکان که در چند ماه سرمای زیر صفر دارد و در چند ماه گرمای بسیار زیاد. این آب را میبریم در جای دیگر و نتیجه آن این میشود که هم محصولات را از دست بدهیم و هم بین مردم اختلاف ایجاد شود.
آخانی: یکی از شعارهای انقلاب این بود که کشور ما غربگرایی را از بین ببرد و دانش بومی را تقویت کنیم. با وجود این که بعد از انقلاب، دانشگاههای ما گسترش پیدا کرد، برخلاف ادعاهایی که میشود، ما در تولید دانش پیشرفتی نداشتهایم و دستگاههای اجرایی و وزارتخانههای ما، اتفاقا به همان دانش غربی رو آوردند. ما سرمایهگذاری نکردیم که در کشور خشکی مانند ایران که میزان تبخیر در بعضی از نقاط بیش از پنج هزار میلیمتر است، دقت نکردیم که در چنین کشوری کشاورزی و آبیاری بلافاصله باعث شورشدن خاک میشود. این که مثلا در اردکان کار کشاورزی انجام دهیم، در آنجا کشاورزی و دادن آب به نوعی تزریق سم است به خاک چون خاک را تحریک میکنیم و در اثر بالا بودن میزان تبخیر، نمکهایی که در خاک وجود دارد را به سطح خاک آورده و باعث مرگ آن میشویم. این اتفاقی است که در نقاط زیادی از کشورمان اتفاق میافتد. بعد جایی مانند دشت خوزستان که از حاصلخیزترین دشتهای کشور است را داریم به بیابان تبدیل میکنیم و آب آن را به جاهایی میبریم که بردن آب در آنجا نوعی تزریق سم به خاک است. این نشاندهنده این است که در کشورمان روی دانش بومی سرمایه گذاری نکردهایم. ما کشاورزی سنتی خودمان را از بین بردیم، یک تعریف جدیدی از کشاورزی در کشورمان ارائه دادیم که نتیجه آن این شد که بیشتر روستاهای ما هم برای تامین نیازهای جاری خودشان مثل مرغ و تخممرغ و میوه وابسته شدهاند. اگر مسئولان میخواهند چاره ای بیندیشند، دکتر روحانی باید حتی یک ریال هم پول به سدسازی ندهد و در پروسه منظمی شروع کند به برداشتن سدها. به این معنی نیست که این آبها دور ریخته میشود بلکه این آبها مجددا به زیر زمین برگردانده میشود.
بسیار گفته می شود که مردم اگر فقط ۲۵ درصد در مصرف آب صرفهجویی کنند، بحران آبی برطرف میشود. از سوی دیگر تنها ۶ درصد از آب کشور در شهرها مصرف می شود. ۹۰ درصد در بخش کشاورزی مصرف و بخش عمده ای از آن هدر می رود. این توصیههایی که درباره کاهش مصرف آب انجام میشود چقدر در کاهش این بحران موثر است؟ به نظر شما مردم در شهرها باید کمتر آب مصرف کنند یا در کشاورزی مصرف آب بهینه شود؟
درویش: توصیه به صرفهجویی صرف در مصرف آب شهری به نظر من درست نیست؛ وزارت نیرو میگوید 90 درصد آب را میدهیم به بخش کشاورزی، شش درصد برای شرب و چهار درصد هم صنعت. معلوم نیست در این میان حقابه محیط زیست کجاست؟ بخش کشاورزی 85 میلیارد مترمکعب آب مصرف میکند. در این میزان اگر بتوانیم صرفهجویی کنیم دیگر حتی نیازی نیست که به مردم شهرها گفته شود در مصرف آب صرفهجویی کنند. نمایندگان مجلس در برنامه پنج ساله پنجم دولت را موظف کردهاند که هر سال 2.5 درصد به راندمان آبیاری اضافه کند و آن را از 30 درصد از سه سال پیش به 42.5 درصد در سال 94 برساند. سال گذشته معاون وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرد نمیتوانیم به این اهداف برسیم چون به 2300 میلیارد تومان اعتبار لازم است که به ما ندادهاند. بعد از طرف دیگر 3000 میلیارد تومان اعتبار داده میشود برای سد گتوند یا سد بختیاری کلنگ میخورد با 3500 میلیارد تومان اعتبار، انتقال آب دریای خزر به سمنان با 3000 میلیارد تومان اعتبار و ... بهانه هم همیشه این است که آب را در اختیار بخش کشاورزی قرار دهیم. در حالی که بخش کشاورزی خودش میگوید من توان نرمافزاری و سختافزاری استفاده از این آبی که میخواهید در اختیارم قرار دهید را ندارم و 70 درصد آبی که میدهید را هدر میدهم، اول مرا تجهیز کنید، سردخانه ایجاد کنید، راندمان آبیاری را ببرید بالا، ضایعات کشاورزی را کاهش دهید، کاری کنید کمتر از کود شیمیایی و سم استفاده کنم و کارهای اینچنینی انجام دهید نه این که فقط آب بدهید.
محمدی: آب شهر با آب کشاورزی بسیار تفاوت دارد و گرانقیمت است که با شبکه پیچیدهای باید به تمام خانهها برسد. این آب دهها برابر آب کشاورزی هزینه میبرد و این توصیهها که باید شهروندان در مصرف آب صرفهجویی کنند درست است. این هم که گفته میشود 90 درصد آب به کشاورزان داده میشود، واقعا اینطور نیست که آن کشاورز 90 درصد آب را مصرف میکند بلکه باز هم مدیران بخش آب این را نمیگویند که از آبی که پشت سدها مهار میشود چه مقدار آن به دست کشاورز میرسد؟ شبکه آبیاری زیر سدها اصلا تکمیل نیست. مثلا زیر سد دز بیشتر مردم هنوز با همان سبکی آبیاری میکنند که قبل از ساختن سد آبیاری میکردهاند. در زیر سد سفیدرود که الان نیمی از آن را رسوب گرفته است، مردم منطقه لاهیجان و لنگرود از آبیاری سنتی و آب چاه و رودخانه استفاده میکنند. یعنی این که سدسازها میگویند آب را مهار و تنظیم میکنیم و به دست کشاورز میرسانیم حرف درستی نیست. سدها ساخته میشوند اما کارایی که برایشان در روز اول تعریف میشود را ندارند. درباره آب شهری هم همین موضوع مطرح است. آبی که در لوله به خانهها میرسد حداقل ۳۰ درصد آن وسط راه یعنی مثلا از سد کرج تا تهران گم میشود، چون شبکه فرسوده است و به جای این که شبکه را اصلاح کنیم، فقط سد ساختهایم. این فاجعه است که آب چند استان را میگیریم و میآوریم تهران. مازندران و گیلان خودشان با کمبود آب مواجهند بعد آب سفیدرود را میآوریم تهران و آن را در شبکه هدر میدهیم.
یعنی یکی از مهمترین مشکلاتی که وجود دارد سدسازی است؟
درویش: وزارت نیرو میگوید سد مصرفکننده آب نیست بلکه تنظیمکننده آب است. در ماجرای ترکیه میگویند یکی از دلایل فاجعهای که در عراق اتفاق افتاده سدهای متعددی است که ترکیه زده است و میزان حقابه رودخانههای دجله و فرات یک سوم شده است. پس سدسازی علاوه بر این که تنظیم میکند میتواند مصرف هم کند. من خودم این مورد را درباره سد زرینهرود دیدم که این سد در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه است و مردم موتورپمپهای قوی گذاشتهاند و مناطق کوهستانی منطقه را به کشت آبی تبدیل کردهاند. در پایین دست سد، خشکسالی مصنوعی نشان میدهد یعنی انگار آب کم شده در حالی که مردم دارند آب را از دریاچه برمیدارند یعنی سدسازی سبب شده دزدی آب تسهیل شود.
محمدی: در ساختن سدها مطالعات فرهنگی و اجتماعی و زیست محیطی کجاست؟ در حالی که مساله آب یک مساله اجتماعی است. با متوقف کردن دو سه سد بزرگ هیچ اتفاقی نمیافتد. سدهایی مثل بختیاری و شفارود اگر ساخته نشوند اتفاق خاصی نمیافتد. خسارت شرکتها داده شود ولی این سدها ساخته نشوند که آثار و هزینههای بیشتری دارد. بعد آن مبلغ اضافه اختصاص داده شود به ارتقای آبیاری. ما اگر نیروگاههایمان را ارتقا دهیم اصلا به این سدها احتیاجی نداریم.
آخانی: طرحهایی مثل انتقال آب هم میتواند توازن اجتماعی کشور را به هم بریزد. این توازن حاصل هزاران سال زندگی مردم با طبیعت بوده است. این آدمها یاد گرفتهاند در کجا باغ انگور داشته باشند، در کجا گندم بکارند و ... ما این دانش بومی را که به مردم منتقل شده و یاد گرفتهاند چکار کنند را از بین بردهایم. کشاورزان با دانش ما الان به دلیل این که دیگر نتوانستهاند کار کشاورزی کنند دیگر این کار را نمیکنند و جای آنها شهرنشین کشاورزها اضافه شدهاند. به نظر من ما الان نسل جدیدی از کشاورزها را داریم و این مساله میتواند آسیبهای خاص خودش را داشته باشد.
با این اوضاعی که در آن هستیم، امکان برگشت به وضعیت مطلوب محیط زیستی وجود دارد؟
درویش: تنها فرآیندی که جبران ناپذیر است مرگ یک گونه است و دیگری نشست زمین است. در غیر این صورت اگر تالاب یا دریاچه ای خشک شود و جنگلی تخریب شود چون پتانسیل طبیعی آن هنوز وجود دارد این امکان وجود دارد که دوباره آن را احیا کنیم. اما این را هم یادمان باشد که الان فقط سدها نیستند که مشکل آفرین هستند بلکه چاه های غیرمجاز هم بسیار مشکل آفرین هستند. حدود 32 هزار حلقه چاه غیرمجاز در حوضه دریاچه ارومیه حفر شده است. چیزی که میتواند وضعیت را به شرایط قبلی آن برگرداند این است که به سمت استحصال انرژیهای نو برویم. الان هفتاد تا نود میلیارد مترمکعب آب در بخش کشاورزی مصرف میشود و اگر بتوانیم به بهرهوری، 40 میلیارد مترمکعب از این آب را آزاد کنیم، اتفاق عظیمی میافتد و آینده امنیت غذایی تامین میشود و میتوانیم به سمت افق امیدبخش و سعادتمند برویم.
آخانی: در تایید حرفهای آقای درویش اعلام کنم که ما مدلهای موفقی را در همین خاورمیانه داریم. کشوری مانند اردن بسیار کوچک است اما سالیانه 3.5 میلیارد دلار درآمد توریسم دارد و سالی یک میلیارد دلار درآمد توریسم پزشکی دارد. درحالی که علم پزشکی در کشور ایران بسیار پیشرفتهتر است و اصلا با اردن قابل مقایسه نیست. دریای بحرالمیت که در اردن وجود دارد توانسته است حجم بسیار بالایی توریست جذب کند ولی ما از دریاچه ارومیه چه استفاده ای برای جذب توریست کرده ایم؟ اگر توریست جذب کنیم میتوانیم جایگاه خودمان را پیدا کنیم و بسیاری از هزینههایی که انجام میدهیم را حذف کنیم. کارها علمی انجام نمیشود چون وزارت جهاد کشاورزی چشمش به استاد دانشگاه یا محقق نیست بلکه به وزارت نیرو نگاه میکند که مرتب برایش سد میسازد و آب به او میرساند. در حالی که این نگاه باید عوض شود. در طول سال برای پروژههای مختلف، سه هزار میلیارد تومان خرج میشود ولی بودجه تحقیقاتی بزرگترین دانشگاه کشور یعنی دانشگاه تهران چقدر است؟ به پنجاه میلیارد تومان هم نمیرسد.
محمدی: ما در ایران جاذبههای گردشگری زیادی داریم که از آنها استفاده نمیکنیم و بعد میخواهیم هزینهها را از طرق دیگر تامین کنیم. سد گتوند تعدادی از گنبدهای نمکی را زیر آب برد که ثبت میراث فرهنگی شده بود و جزو جاذبههای فرهنگی ما بود. ما در ایران بزرگترین گنبدهای نمکی و طولانیترین غارهای نمکی را داریم که در همه جای دنیا نیستند ولی ما با ساختند سدها آنها را خراب میکنیم. سد کارون سه دهها روستا و منطقه تاریخی را زیر آب برد که هر کدام میتوانستند درآمد پایداری ایجاد کنند. میشود فعلا بحث تخریب سدها را نداشت ولی با متوقف کردن سدهای در دست ساخت، صرفهجوییهای ارزی صورت میگیرد و تنشهای اجتماعی ناشی از آن هم کم میشود. امکان بازگشت به شرایط خوب محیط زیستی وجود دارد. همینجا از آقای دکتر روحانی که رویکرد محیط زیستی هم دارند میخواهم با متوقف کردن سدها به داد محیط زیست برسند.
آخانی: قربانیان سد، فقط روستاییها نیستند بلکه ذخایر ژنتیکی هستند که اگر از بین بروند آنها را با صدها میلیارد دلار هم نمیتوان برگرداند. اگر این ذخایر حفظ شوند میتوان در آینده درآمدهای زیادی از طریق آنها کسب کرد اما هیچ بودجهای برای کشف و نگهداری ذخایر ژنتیکی در نظر گرفته نمیشود و حتی برای یک دستگاه در دانشگاه بودجه نداریم. دانشگاه تهران حتی از داشتن یک گلخانه ساده محروم است بعد به راحتی بودجه اختصاص داده میشود به سد گتوند که چه خسارتهایی هم قرار است به طبیعت وارد کند. آقای روحانی باید جلوی این ویژهخواریها را بگیرد تا محیط زیست ما حالش خوب شود. همانطور که ایشان میگویند استادها ساکت نباشند، من هم اینجا پیام میدهم که اگر پروژههای کاربردی میخواهیم از استادها و دانشگاهها حمایتهای جدی انجام دهید.