دیدهبان مازندران
ششمین نشست دریای مازندران برگزار شد
- ديده بان مازندران
- نمایش از دوشنبه, 01 آذر 1389 14:10
- ناهید زندی
- بازدید: 5341
ناهید زندی
مزاج دهرتبه شد دراین بلا حافظ کجاست فکرحکیمی و رای برهمنی!؟
ششمین و واپسین نشست از نشستهای دریای مازندران روز یکشنبه 25 مهرماه در سرای مهر انجمن مهرگان برگزار شد، نخستین سخنران این همایش دکتر سیامک بدیعی به بررسی پیشینۀ تاریخی نام این دریا پرداختند و به نامهایی چون «دریای ساری، دریای کبود، دریای خراسان، دریای گیلان، دریای تپورستان،
کاسان، کاسپی و کاسپین» اشاره کردند و با تأکید بر اینکه بیشتر نامهایی که در طول تاریخ برای دریای شمال استفاده میشده نامهای ایرانی بوده است، به یورش خزرها اشاره کردند که از دیدگاه ایشان آنها قومی زردپوست بودند که از سرزمینهای پیرامونی رود ولگا به کنارههای دریای مازندران کوچیدند و نام خود را به این ناحیه تحمیل کردند. ایشان در پایان سخنان خویش چند پرسش تأمل برانگیز مطرح کردند و از سخنرانان بعدی و باشندگان خواستند پاسخی برای آنها بیابند.
دکتر محمد علی سجادیه نام کهن این دریا را «اکفود» یا «اکوان» خواندند که از واژۀ «آکوآ» به معنای آب آمده پس بر این اساس اکفود به معنای «محل آب یا آبانداز» میتواند باشد. ایشان پس از آنکه به ریشۀ نام قوم «کاسی» پرداختند و نتیجه گرفتند که این قوم صددرصد ایرانی بودند و رد نام آنها را در واژههایی چون، کاشمر، کاشغر، قشقایی (کاشکایی)، قزوین و کاسپین پَی گرفتند، به بیان دیدگاه خویش درباره خِزِرها پرداختند. «دربارۀ قوم خزر و اینکه گفته شده قومی ترک بودند یا زردپوست بودند من به هر دو اعتراض دارم اگر زردپوست بودند چرا در قیافۀ آنها روشن نیست، زردپوستها چشمهای تنگی دارند و پوست و رنگ مشخص، یا اگر زردپوست بودند چطور میتوانند از اعقاب یعقوب به شمار روند؟ بنابراین نژادشان باید مخلوط باشد احتمالاً رگههایی زرد و رگههایی سفید داشتهاند.... . ایشان در ادامه از معنای واژهی «خزر" گفتند: «آنها برای اینکه عبری یا یهود بودند به خود میگفتند خزر، در جایی خواندم خزر یعنی عِبر، یعنی عبورکننده. بعد به ترکی ترجمه شد و شده «گزیر» که که ریشهاش در فارسی است به معنای گذر.
بنابراین هر کدام از این نامها اعلام شود از منطقهی ایران جدا نیست و چون منطقهای از ایران است ما نباید آن را از دست دهیم.
دبیر همایش مسعود صفاریان ضمن ارائهی گزارشی از نشستهای پیشین به جمعبندی آنها پرداختند و به بیان گوشهای از مسایلی که در نشستهای پیش به وسیلهی صاحب نظرانی چون: دکتر اسلامی ندوشن، دکتر ملکزاده، دکتر مولایی، دکتر کهرم، سرکار خانم جهانگیری، دکتر موسوی و ....مطرح شده بود، پرداختند.
دکتر داوود هرمیداس باوند از اساتید روابط بینالملل پس از بیان تاریخچهی مختصری از مسئلهی دریای مازندران با اشاره به اینکه «از فرصتهای ایجاد شده نه تنها استفادهی بهینه نشده بلکه این فرصتها تبدیل به تهدید شده که سبب میشود حتی در کنفرانسهایی که برای این مسئله تشکیل شده حتی ازایران دعوت نشود. اگر بیانیهی ده مادهای تهران را ارزیابی بفرمایید، نه (9) ماده آن به نفع روسیه بوده (از لحاظ امنیتی و ...) ما
معتقدیم دریای مازندران باید غیرنظامی شود و یک پُل ارتباطی دولتی و سازنده باشد.
ایشان نتیجهگیری کردند: «متأسفانه از آغاز طرح این مسئله کشورهای غربی براساس اینکه مایل بودند سرمایهگذاریهایی که میکنند بدون دغدغه باشد آن موضع جمهوری آذربایجان و قزاقستان و نهایتاً آن موضعی که روسیه در پیش گرفت مورد تأیید و پشتیبانی آنها بوده است و ایران به دلیل آن سیاست
خارجی که با نارسایی و نابسامانی روبرو بوده غیر از اینکه با عملهای انجام شده روبرو شده و یک سری اعتراضهای گذرا انجام داده متأسفانه اقدام عاجلی در این باره انجام نداده در هر حال بحث دربارهی ریشههای عنوان این پهنهی آبی میکنیم. اقوامی که مستقر بودند. جابجاییهایی انجام گرفته ولی آنچه برای ما مطرح است چیزی است که اکنون در جریان است و باید مد نظر باشد!
دکتر هرمیداس باوند از باشندگان خواست که بیشتر به بحث «چه باید کرد بپردازند» و با اطمینان کامل بیان کرد «اگر ما این مسئله را به دیوان بینالمللی ببریم سهم ایران بیش از 20٪خواهد بود.»
دکتر هوشنگ طالع سخنان خود را با تأکید بر حق مساوی از دریای مازندران آغاز کردند. گذشت از حق 50٪ درصدی ایران در دریای مازندران در حکم تجزیه است و جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا وزیر خارجه و مجلس شورای اسلامی نمیتوانند زیر پای یک قرارداد تجزیه امضاء بگذارند، تنها جایی که
رفراندوم الزامی است همهپرسی از ملت ایران الزامی است آنجایی است که قرار است در حدود و ثغور کشور تغییرات بزرگی آنهم به زیان ما انجام شود.»
دکتر طالع همچنین پیشنهاد کردند: «شاید تا حدی آنها را متوجه این موضوع کند که به متخصصین حقوق بینالملل تکیه کنند و درخواست کنند تا آنها هم در هیأت نمایندگی ایران در گفتگوها حضور داشته باشند و راهنمایی کنند و مسئلهای که امروزه پارهای از دولتمردان ایرانی و حکومتگران ایرانی فکر میکنند این موضوع باخته شده است. من فکر میکنم با یک حرکت صحیح شاید بتوان آب رفته را به جوی بازگرداند»
بخش پایانی این همایش پرسشهای حاضران بود که دکتر طالع و دکتر باوند پاسخ گفتند و سپس دبیر همایش با شعر کوتاهی از ادیب برومند به این نشست سرانجام بخشید.
«کنون با فروپاشی شوروی شد ایران در این ماجرا منزوی بجوشیم و کوشیم تا چای جان که گیریم حق خود از حقبران به لطف و مدارا، به جنگ و ستیز برانیم دشمن به پای گریز هر آنکو در این ملک فرمانرواست جز این گر کند در خور بس جفاست»
نکتهای که در سخنان تکتک سخنرانان این سری همایشها جلب توجه میکرد تأکید بر حق 50 درصدی ایران از دریای مازندران بود که پارهای از بیتدبیریها سبب شده در برخی محافل این حق به 13 و حتی 11 درصد هم تقلیل یابد که بیشک خیانتی به حقوق ملت ایران خواهد بود.