جستار
نگاهی به دانشنامههای طب سنتی ایران - 1
- جستار
- نمایش از جمعه, 14 مهر 1391 09:33
- بازدید: 6234
برگرفته از روزنامه اطلاعات
پژوهش و تألیف: پروفسور سید حسن امین
گردآوری و تنظیم: رشید بهنام
«مولانا» در لابلای «مثنوی» و «دیوان شمس» مکرر به طبایع اربعه اشاره کرده و کیفیت آنها و علائم غلبه یکی از آنها بر دیگری را که موجب انحراف مزاج از اعتدال طبیعی آن است، برشمرده است.
مقدمه:
قبل از آن که وارد مبحث اصلی (دانشنامههای طب سنتی) شده و موضوعهای جالب آن را پی بگیریم، لازم است مقدمهای را که خود بیارتباط با موضوع و عنوان مقاله منتخب نیست، در اینجا بیاوریم. طب سنتی ایران که بیتردید پایه و ریشه طب به اصطلاح «نوین» و به واقع مکمل است، قدمتی بس دیرینه در کشور باستانی و اسلامی ما دارد اگرچه این طب قدیمی در میان برخی از اطباء طب جدید (شاید به جهت به خطر افتادن منافع مالی آنها) جایی ندارد و شاید هم ناآگاهانه به طب سنتی و طب گیاهی نگاه میکنند، اما در آن میان هستند پزشکانی که باور و اعتقاد دارند که پزشکی نوین ریشه در طب سنتی دارد، چندی پیش در این زمینه با یکی از دوستان که متخصص قلب و عروق بوده و طی چند سال گذشته همکاری ارزشمندی در ارائه و چاپ مقالههای پزشکی در این بخش داشته است، گفتگویی داشتم که با استناد به یک آمار منتشر شده مستدل و مستند، گفت: بیش از 90 درصد داروهایی که در داروخانهها وجود دارند، «گیاهی» هستند اما در این مهم عده بیشماری از مردم ما آگاهی ندارند. بر این اساس اهمیت و قدمت طب سنتی ایران که در چندصدسال گذشته با اطبایی چون ابوعلی سینا و زکریای رازی که در اقصی نقاط جهان شهرت یافتهاند، بیش از پیش مشخص میشود... از این گذشته طب سنتی با ادبیات ایران (که در پی بیشتر به آن خواهیم پرداخت) پیوندی دیرینه داشته و برخی از شعرای ایران زمین مانند عطار نیشابوری علاوه بر پرداختن به شعر و شاعری، بیماران بسیاری را با گیاهان دارویی مداوا میکردند. «مولانا» در لابهلای «مثنوی» و «دیوان شمس» مکرر به طبایع اربعه اشاره کرده و کیفیت آنها و علائم و عوارض غلبه یکی از آنها بر دیگری را که موجب انحراف مزاج از اعتدال طبیعی آن است، برشمرده است و گاهی مثلا اشاره کرده است که غلبه صفرا موجب تلخی دهان میشود و داروی آن مصرف «سکنجبین» است. با مقدمهای که مطرح شد و با نگاهی وسیعتر اما برگزیده به «دانشنامههای طب سنتی ایران» امیدواریم این مقاله مورد توجه مخاطبین و خوانندگان محترم قرار گیرد.
طب سنتی و پیوند آن با ادبیات
طب سنتی در زمینههای جراحی و ترمیمی، از پزشکی مدرن عقب مانده است، اما بیگمان در شناسایی ریشهها و عوارض بیماریهای روحی، روانی و روان تنایی Psycosomatic و روشهای متناسب تشخیص و درمان آنها، شایسته بررسی و پژوهش است. محققان میدانند که به رغم پیشرفتهای درخشان پاراکلینیکی و ظهور فنآوریهای شگفتانگیز در علوم آزمایشگاهی و زیستشناسی، به شهادت میلیونها بیمار، هنوز مجهولات پزشکان جهان در عرصه تشخیص و درمان بیماریها و درک علل آنها بیش از معلومات آنهاست.
در طب سنتی، عوامل روحی و عاطفی بیش از طب مدرن منظور نظر پزشکان قرار میگرفته است. نمونه آن، داستان کنیزک و زرگر در دفتر اول مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی (وفات 672 ق) یا داستان معالجه کنیزک امیر سامانی منقول از ابنسینا مضبوط در چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی (وفات 560 ق) است. در این موارد پزشکان قدیم پس از یأس از کارگر بودن داروهای متداول در طب جسمانی به تدابیر رواندرمانی روی میآوردهاند و مسائل مرتبط به عواطف و احساسات بیمار را مطمح نظر قرار داده و با محرکات نفسانی به درمان بیمار میکوشیدهاند. این است که:
اولاً، در فرهنگ ایرانی، اخلاق و روانشناسی را طب روحانی نامیدهاند، چنان که محمدبن زکریای رازی (وفات 313ق) کتابی در اخلاق با عنوان الطبالروحانی دارد. همچنین ملااحمدنراقی (وفات 1245ق) در معراجالسعادة میگوید: «علم اخلاق که طب روحانی است، مشابه است با طب جسمانی و قانون کلی در معالجه امراض جسمیه آن است که ابتدا تشخیص مرض داده شود و جنس آن شناخته شود و بعد از آن تفحص از سبب حدوث آن مرض شود، پس درصدد معالجه آن برآید و معالجاتی که میشود یا معالجات کلیه است که تخصیص به مرضی دون مرضی ندارد، بلکه شامل جمیع امراض است یا جزئیه است که مخصوص به مرضی معین است. لهذا باید طبیب ارواح و کسی که در مقام معالجه نفوس یا درصدد دفع مرض نفس خود است، این قانون را ملاحظه نماید.» (معراجالسعادة، تهران، انتشارات جاویدان، بیتا، ص 140)
همین مضامین را میرزا زکی مشهدی از شاعران عصر صفوی در مقام انتقاد اجتماعی چنین به نظم درآورده است:
علتشان از مرض امتلاست
الغرض اکنون اثر ابتلاست
تجربه آمد ز ره امتحان
دید به هم خورده، مزاج زمان
خلق ز عصیان همه یاغی شده
مادهی فتنه دماغی شده
ماده تا قلع نگردد ز تن
روی به صحت نگذارد بدن
علت مزمن مرض ابتلاست
توبهاش امساک و دوایش، دعاست
ثانیاً، در فرهنگ سنتی شرق و نیز در ادب پارسی، طبیبان روحانی و مربیان اخلاق را برتر از پزشکان جسمانی شمردهاند، چنان که نظامی گفته است:
میباش طبیب عیسوی هش
اما نه طبیب آدمی کش
هم حافظ گفته است:
طبیب راه نشین درد عشق نشناسد
برو به دست کن ای مردهدل مسیح دمی
مولانا نیز گفته است:
رفتم به طبیب جان، گفتم که ببین دستم
هم بیدل و بیمارم، هم عاشق و سرمستم
آن صورت روحانی و آن مشرق یزدانی
و آن یوسف کنعانی کز وی کف خود خستم
خوش خوش سوی من آمد، دستی به دلم برزد
گفتا ز چه دستی تو؟ گفتم که از این دستم
مولانا در داستان کنیزک و زرگر در دفتر اول مثنوی، طبیبان جسمانی را از علاج بیماری عشق کنیزک عاجز می شمارد.
این درد را حکیم بزرگ و ولی کاملی که درد عشق کنیزک را با گرفتن نبض او و پرسیدن از شهرها و محلههای مختلف و پی بردن به مقر زرگری که کنیزک عاشق اوست، شناسایی و معالجه میکند.
مولانا همچنین در لابهلای مثنوی و نیز در دیوان شمس مکرر به طبایع اربعه اشاره کرده است و کیفیت آنها و علائم و عوارض غلبه یکی از آنها بر دیگری را که موجب انحراف مزاج از اعتدال طبیعی آن است، برشمرده است.
مولانا همچنین تپیدن و تند و کند بودن نبض را برای تشخیص بیماریهای جسمانی و روانی بهترین معیار دانسته است. از بیماریهای رعشه، لقوه (= فلج بل)، سرسام، برص و ... سخن درمیان آورده و به پرهیز از پرخوری و شهوت برابر دستور اطبای قدیم اصرار ورزیده، چنان که در دفتر پنجم گفته است:
لقمه اندازه خور ای مرد حریص
گرچه باشد لقمه حلوا و خبیص
*خبیص: طعامی است که از روغن و خرما ساخته باشند.
بهعلاوه مولانا از خواص داروها، انواع خوراکیها و آشامیدنیها و خواص آنها بلکه گاهی طرز ساختن آنها سخن گفته است. برای مثال، شراب بنفشه (= بنفشه جوشانده) و شراب انار (آب انار) را در غزلی چنین آورده است:
خمار درد سرت از شراب مرگ شناس
مده شراب بنفشه، بهل شراب انار
بهترین شعر طبیبانه مولانا غزلی بلند بوده که به ضرورت تنها به چند بیت اکتفا شده است.
حکیمیم، طبیبیم، ز بغداد رسیدیم
بسی علتیان را ز غم باز خریدیم
طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم
بسی مرده گرفتیم، در او روح دمیدیم
بپرسید از آنها که دیدند نشانها
که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم
طبیبان الهیم، ز کس مزد نخواهیم
که ما پاک روانیم، نه طماع و پلیدیم
(دیوان شمس، مولوی ـ جلد 3 ـ صفحه 224ـ225)
در ادامه مبحث «طب سنتی و پیوند آن با ادبیات» باید گفت: اهمیت منظومههای فارسی در معارف گیاهی و حیوانی و اطعمه و اشربه، از این جهت است که نهتنها خواص دارویی گیاهان و غذاها بلکه بهطور عام وضع زندگی طبقات مختلف مردم ایران را در گذشته معلوم میدارد.
از این نظر، آثار شاعرانی مانند بسحاق اطعمه (وفات 827 ق)، نظامالدین احمد اطعمه (وفات 850 ق)، نظامالدین محمود قاری یزدی (وفات 993 ق) و ضیاءلشکر دانش متخلص به حکیم سوری (وفات 1326) حائز اهمیت است.