دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان کدام توسعه؟ به کدام سوی؟ به چه بهایی؟

یادمان

کدام توسعه؟ به کدام سوی؟ به چه بهایی؟

یادداشتی از دکتر حکمت الله ملاصالحی

مردمان جوامع «اکنون زده» گذشته مدنی و معنوی و مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی خود را از یاد می‌برند. دچار فترت و رخوت شده‌اند. در دام غفلت و بی خبری تاریخی گرفتار افتاده‌اند. هرآن آماده‌اند به هرنامی‌گاه بنام ترقی و تجدد‌گاه با شعار توسعه و پیشرفت همه چیز را از پیش روبرگیرند و بکوبند و بروبند و برچینند و ویران کنند و از میان برگیرند

به گزارش هنرنیوز، یادداشتی که در ادامه می خوانید برگرفته از افکار دکتر حکمت الله ملاصالحی است که قسمتهایی از آن در خبرگزاری ایلنا منتشر شده است و متن کامل آن در اختیار هنرنیوز قرار گرفته است.

واژه‌ها وقتی بازاری می‌شوند و بازار زده، بار سنگین معانی را که برشانه می‌کشند پوشیده و مغفول می‌مانند و معانی ظاهری و لفظی و تحریف شده و تعریف ناشده و نافهمیدشان بر مسند معانی واقعی آن‌ها می‌نشینند و برذهنیت ما سایه می‌افکنند. اصطلاحات ومفاهیم و ترکیب بندی‌های مفهومی همه یکسر برساخته‌های قراردادی و اعتباری اذهان وافکار و افهام ما آدمیان هستند. فراخوانده شده‌اند تا بر روند‌ها و رویداد‌ها و مصداق‌ها و واقعیت‌های مشخص تصدیق و دلالت کنند. بسیاری از مفاهیم یا ترکیب بندی‌ها و مقوله بندی‌های مفهومی ذهن و فکر و فهم ما بمانند توسعه و ترقی و پیشرفت و توسعه و توسعه پایدار و متوازان مداوم و یا ناپایدار و نامتوازان و نامتعادل یا ترکیبات مفهومی دیگری ازهمین جنس بمانند توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی و پیشرفت و عقب ماندگی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و فکری و علمی و صنعتی و جوامع پیشرفته و در حال توسعه و پیشرفت و سیلابی از اصطلاحات و مفاهیم و مشتقات و ترکیبات و مقوله بندی‌های کلامی و مفهومی از این دست همه بارسنگین و ثقیلی از روند‌ها و رویداد‌ها و تحولات عظیم و بی سابقه تاریخی و اجتماعی و فکری و فرهنگی و علمی و صنعتی را برشانه گرفته‌اند که طی سده‌های اخیر درقاره غربی تاریخ اتفاق افتاده و به طرز نفسگیر و غافلگیر کننده چونان سیلاب به سوی همه قاره‌ها وجغرافیای فرهنگی ومدنی ومعنوی جامعه وجهان بشری ما به حرکت درآمده و عالمی را ازجا و ریشه‌های خودکنده و در بستر پرخروش و بی مهارش افکنده و با خود برده است.

برای جوامعی که بازیگر اصلی و کانون و محور و درخاستگاه و رستنگاه و رویش و جوشش چنین رویداد‌ها و تحولات عظیم و بی سابقه و نوظهورتاریخی بوده‌اند مفاهیمی بمانند «ترقی» و «تجدد» و «یشرفت» و «توسعه» اعم از فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و معیشتی و علمی و صنعتی هم تعریف شده است هم آنکه قطار مصادیقشان در یک روند تاریخی روی ریل‌ها و مسیرهای مشخص به حرکت درآمده و بسوی هدف و مقصدی معین گام برگرفته و ره سپرده و اتفاق افتاده است. نظام‌های ارزشی و اندیشه و عقلانیت و دانش و دانایی مشخصی نیز آن را با دقت و مراقبت طراحی و برنامه ریزی و مهندسی و مدیریت کرده است.

خرمنی از دستاوردهای فکری و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و علمی و فنی و محصولات رفاهی فراوانی را برای مردم این جوامع نیز بدنبال داشته است. متاسفانه برای جوامعی که نه درکانون و محور که در پیرامون و در معرض چنین تحولاتی بوده‌اند خشم و خروش تحولات آن‌ها را ازجا کنده و با خود برده است. این جوامع به هر میزان مجذوب‌تر و منفعل تر و مشتاق‌تر و پرشتاب‌تر خود را درسیلاب و سیلان تحولات افکنده‌اند و در مسیر به اصطلاح ترقی و تجدد و پیشرفت و توسعه حرکت کرده‌اند؛ تحولات آن‌ها را هرچه بیشتر و بیشتر با خود برده و مقهور و مجبور و منکوب نیز کرده است. پیشرفت و توسعه برای و درخدمت و خادم انسان و جامعه‌ها و جمعیت‌های بشری یک چیز است ولیکن انسان‌ها و جامعه‌ها و جمعیت‌های بشری برای توسعه و ابزار و توسعه و پیشرفت چیز دیگر!

توسعه کور و پیشرفت تعریف ناشده و نافهمیده یک چیز است و توسعه و پیشرفت درست تعریف و فهمیده شده چیز دیگر. برای نظام‌های سیاسی و دولتیان و مدیران کشورها‌یی که اصطلاحا «به جوامع جهان سومی تعبیر و متصف شده‌اند یعنی کشورهای ناخواسته، افکنده شده در مسیرتوسعه، تحولات عظیم و بی سابقه تاریخی جدید، درست تعریف و فهمیده شده نیست. این جوامع چون از ریشه‌های تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی خود کنده شده و به ضرورت و جبر دربسترتحولات افکنده شده‌اند؛ اغلب دچار نوعی بیماری«اکنون زدگی » و« افسون شدگی» هستند. تذکر تاریخی خود را ازکف داده‌اند؛ آن‌ها دوره برزخ بی‌تاریخی را تجربه می‌کنند.
 
در باستان شناسی برای چنین دوره‌ها یا مقاطع تاریخی از اصطلاحات و تعابیر متفاوت استفاده شده است. تعابیری بمانند «دوره ظلمت» یا «رخوت» و «فترت» و «رکود» و «سکوت» و قس علی هذا.

دراین دوره‌ها و مقاطع تاریخی چشم انداز‌ها و افق‌های پیش رور روشن نیست. مردمان چنین جوامعی گذشته مدنی و معنوی و مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی خود را از یاد می‌برند. دچار فترت و رخوت شده‌اند. در دام غفلت و بی خبری تاریخی گرفتار افتاده‌اند. هرآن آماده‌اند به هرنامی‌گاه بنام ترقی و تجدد‌گاه با شعار توسعه و پیشرفت همه چیز را از پیش روبرگیرند و بکوبند و بروبند و برچینند و ویران کنند و از میان برگیرند. که چنین نیزکرده‌اند و چنین نیز می‌کنند. شما مصادیق و مظاهر آن را در نحوه برخورد و رفتاردولتیان این جوامع با مآثرتاریخی وفرهنگی و مواریث مدنی و معنوی خود و معماری بی‌ریشه و هویت بافت‌های شهری و روستایی بنیاد پذیرفته برشانه بافت‌ها ی تاریخی و محوطه‌های تخریب شده‌شان بطرز محسوس ببینید.

دراین جوامع به اصطلاح جهان سومی حتی بسیاری از دانش آموختگان و افراد تحصیل کرده از مفهوم ترقی و تجدد و توسعه و پیشرفت تعریف درست و دقیق و شفاف و روشنی ندارند. از بارسنگین و ثقیل ارزشی و تاریخی و فکری و فرهنگی و عقلی که این مفاهیم بر شانه گرفته‌اند نیز شناخت عمیق و وثیقی ندارند. برای دولتیان و مدیران و صاحبان قدرت و سرمایه و ثروت این کشورهای استعمارزده«پیشرفت » و «توسعه» یعنی سیطره گستردن و از بین بردن هرچه بیشتر و بیشتر منابع طبیعی و برکندن و از پیش روبرگرفتن مآثرتاریخی و تجاوز به محوطه‌های باستانی و تخریب مواریث فرهنگی کشور و ملت و میهن خود.
 
منابع طبیعی و مآثرتاریخی و مواریث مدنی و معنوی هیچ کشور و ملکی  متعلق به  یک یا دونسل نیست. ذخایری هستند که از گذشته به مارسیده و به نسل‌های پرشمار بسیاری که در راهند و یکی از پی دیگری خواهد آمد؛ می‌باید وانهاده شوند. رفاه اجتماعی نیز برای دولتیان و مدیران و صاحبان سرمایه و ثروث این جوامع یعنی زراندوزی و پرکردن هرچه بیشتر و بیشتر و پرشتاب تر انبان‌ها و انبارهای حرص و طمع و آزمندی‌های سیری ناپذیر و شیطانی. این توسعه‌های درست تعریف و طراحی و مهندسی و مدیریت شده کجا و این  پیشرفت‌ها قلابی و توسعه‌های کور و بازی با آتش و منفعل و جنون گرفته و جن زده کجا! این‌‌ همان معضل پیچیده و گره کور و سختی ست که امروز ما و بسیاری از جوامع روزگار ما با آن مواجه‌اند. گره‌ای که با درایت و تدبیر و دقت و مراقبت می‌باید آنرا گشود. تا باشعارترقی و تجدد و توسعه‌های درست طراحی و برنامه ریزی و تعریف ناشده و نافهمیده خودکشی نکنیم .

بیش از این نابودی منابع طبیعی و تجاوز وتخریب مآثرتاریخی و تاراج مواریث فرهنگی و معنوی خویش را دامن نزنیم. از اعمال و افعال داعشیان آدمخوار درس عبرت بیاموزیم. پشت شعار‌ها و نام‌ها و عناوین فریب دهنده پنهان نشویم که برازنده کشور و ملتی باچنین عقبه تاریخی و پیشینه مدنی و معنوی پرمایه و غنی نیست.

ترقی و پیشرفت و توسعه و تجدد و نوآوری و کشف و اختراع و سازندگی و آفرینندگی و دخالت درطبیعت و استخراج و بهره برداری از منابع طبیعی درهمه جوامع گذشته نیز به درجه و دامنه و شدت و شتاب متفاوت که تخریب را نیز به دنبال داشته شاهد بوده‌ایم. تشکل‌های و تحولات اجتماعی که درخلاء اتفاق نمی‌افتند. تاریخ که بدون کنش‌های سازنده و حضورخلاق انسان درجهان قابل تصورنیست. لیکن آنچه که

دردوره جدید اتفاق افتاده از بسیاری جهات بی‌سابقه است. نوع رابطه، نحوه برخورد و رفتار انسان دوره جدید که درصف مقدم آن انسان قاره غربی ایستاده است با طبیعت و منابع و مواریث طبیعی و معنوی

کفرآمیز، شرارتبار، شیطانی، آزمندانه، قهرآمیز و ویرانگراست. درعقبه این نوع رابطه، نحوه نگاه و برخورد و رفتار کفرآمیز و شرارت خیز و شیطانی هم فکر و فلسفه و نظام معرفتی و ارزشی مشخص هست، هم هدف و مقصد و غایتی معین.

نظام‌های سیاسی جوامع غربی خود نیک می‌دانند چه برسرطبیعت و منابع طبیعی و مواریث مدنی و معنوی ملت‌ها آورده‌اند. از بحران‌ها و چالش‌های بی‌سابقه و سخت و سنگینی که پیش روست و ستون فقرات جامعه بشری ما را دیر یا زود درهم خواهد شکست نیز آنقدر هم بی‌خبر و بی اطلاع نیستند. درفرا افکندنشان برشانه جوامع دیگر نیز، هم تجربه بسیار دارند هم ازمهارت و ابزارهای سیاسی و علمی و فنی و اقتصادی پیچیده تری در اعمال و تحمیل بارسنگین چالش‌ها و بحران‌ها بر شانه کشور‌ها و ملت‌های به اصطلاح جهان سوم برخوردار هستند.
 
دریک چنین شرایط پیچیده و متورم و منقلب و ملتهب و چالش خیز و شکننده، عقل و تدبیر، منطق و احساس مسئولیت به سرنوشت ملتی که درقلب خاورمیانه نبوی تقدیر تاریخی‌اش رقم خورده و با همه مردم پیرامونش برخوان ضیافت یک میراث مشترک وحیانی و وحدانی و نبوی باهمه تنوع و رنگارنگی‌اش گردآمده‌اند و نشسته‌اند درحفاظت از منابع طبیعی وصیانت از مواریث مدنی و معنوی از همه پیشگام تر و مصمم تر و سرآمد ترباشد. اما دریغا که طی دهه‌های اخیر نه تنها چنان نبوده و چنین عمل نکرده‌ایم که درتخریب و تاراج منابع طبیعی و تجاوز به حریم مآثرتاریخی و پنجه طمع افکندن و تخریب محوطه‌های باستانی و ایلغار آثار باستانی گوی سبقت را از بیگانگان نیزربوده‌ایم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه