پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت کتاب‌ خواجه نصیرالدین فیلسوف گفتگو

کتاب‌

خواجه نصیرالدین فیلسوف گفتگو

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25775، دوشنبه 9 دی 1392

دکتر محمدجعفر محمدزاده


ابتدا عنوان دیگری برای این نوشته که معرفی اثر دیگری از آثار ارزشمند دکتر دینانی است برگزیده بودم؛ اما حیفم آمد از عنوان زیبای کتاب که امروزه از نیازهای ضروری جامعه فکری و فرهنگی کشور است (گفتگو) بگذرم و در نهایت نام کتاب و معرفی آن هر دو یکی شد. به ‌هر‌ روی، خواجه نصیرالدین طوسی در ایران از شهرت فراوان برخوردار است و به واسطه آثار گوناگونش در ریاضیات و علم هیئت و نجوم، مورد احترام علمای مغرب زمین نیز قرارگرفته است. ایرانیان بیشتر با خدمات علمی او از تأسیس مدرسه و رصدخانه و کتابخانه‌ای بی‌نظیر با چهارصد هزار کتاب، تا تألیفات ارجمندی چون «اخلاق ناصری»، «اساس الاقتباس» و «اوصاف‌الاشراف»، خواجه را می‌شناسند و به او احترام می‌گذارند.

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی که به سبک و سیاق سایر آثارش و به روش خود هر از گاهی غبار از چهره برخی اندیشمندان می‌زداید و حقیقت آنها را می‌شناساند، در کتاب «خواجه نصیرالدین، فیلسوف گفتگو» به سراغ این چهره تابناک و ایرانی مسلمان رفته و زوایای ناگشوده‌ای از خدمات علمی و فرهنگی این مرد بزرگ را به حوزه فلسفه نمایانده است. در کتاب «خواجه نصیرالدین فیلسوف گفتگو» درمی‌یابیم که خواجه در کنار مشاغل دیوانی که البته فایده و نتیجه آن بیشتر به علم و دانش و ترویج فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی رسیده، مردی است که توامان اهل اندیشه و عمل بوده و حق آن است که گفته شود شناخت گوهر واقعی هر شخص جز در این دو ساحت امکان پذیر نیست و بررسی هستی یک انسان و ارزیابی شخصیت او تنها در این دو حوزه امکان‌پذیر است؛ کاری که دکتر دینانی برای معرفی و شناخت خواجه انجام داده است.

با بررسی اندیشه‌های هر شخص ذات و جوهر او هویدا می‌شود و به تعبیر دکتر دینانی: جوهر انسان بدون اندیشه به صحنه تصور و ساحت تصدیق درنمی‌آید. این تعبیر وقتی به درستی درک می‌شود که بدانیم عالم اندیشه جدا از عالم عمل هر فرد نیست و نمی‌توان این دو عالم را سرزمینهای دورافتاده‌ای تصور کرد که فرسنگها با هم فاصله دارند، بلکه باید دانست که عالم اندیشه و عالم عمل دو نوع فعالیت فکر انسان است که دو جلوه و بروز و ظهور دارند: یکی سخن و دیگری عمل و بدیهی است که نمی‌توان میدان عمل هر فرد را از ساحت اندیشه و سخن او جدا دانست.


تأیید این بیان را می‌توان در سخن دکتر دینانی در مقدمه کتاب به این صورت دریافت که: «فعل به همان اندازه با فاعل متحد و یگانه است که با مفعول مطلق.» این سخن در مورد فعل اندیشیدن بسیار روشن و آشکار است؛ زیرا در نظر اهل بصیرت و تأمل، پوشیده نیست که فعل«اندیشیدن» به هیچ وجه از «اندیشنده» و «اندیشیده» جدا و منفک نیست و این همان چیزی است که بزرگان اهل معرفت در باب اتحاد میان عقل و معقول ابراز داشته‌اند. در نظر این اشخاص عاقل جز خود عقل چیز دیگری نیست؛ زیرا غیر عقل نمی‌تواند تعقل داشته باشد. چنان‌که معقول نیز در واقع جز عقل چیز دیگری نیست، بر این اساس می‌توان حکم کرد که اگر خواجه نصیر در طول زندگی پربار خود علاوه بر ساحت اندیشه، در میدان عمل فردی جسور بوده که گامهای مستحکم عملی برای برای اعتلای علم و دانش و نیز برای پیشرفت و آبادانی کشور برداشته، عمل او عیناً نشأت گرفته از اندیشه او و ماحصل اندیشه او اعمالی بوده که انجام داده است و از این رو سخن کسانی که او را به ناروا دانشمندی درباری و یا درباريِ علاقه‌مند به علم و دانش معرفی نموده‌اند، به خطا و ناصواب است.

به اعتبار آنچه از آثار خواجه امروز در دست است، خواجه مردی بوده که میدانهای فراخ اندیشه و علم را طی نموده و در هر میدانی میدانداری‌ها کرده و آثاری از خود به جای گذاشته است که هر کدام به نوبه خود ارزشمند و واجد اعتبار و امتیاز است؛ اما آنچه در این میان خواجه را امتیاز ویژه می‌بخشد، «اندیشه» و «فعل اندیشیدن» نزد خواجه نصیر است که اساس همه افعال و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در این باره دکتر دینانی معتقد است:

«صناعت خطابه یا شعر یا جدل منشأ آثار فراوان بوده و نقش خود را در نشیب و فرازهای فرهنگی و تاریخی ایفا کرده است؛ اما صناعت برهان از هر صناعت دیگری برتر و بالاتر است... زیرا اعتبار و استحکام برهان به اعتبار عقل است و اعتبار عقل ذاتی شناخته می‌شود.»

بدیهی است که صنعت برهان همان صنعت گفتگوست که مهمترین و وسیعترین میدان ظهورش فلسفه است. سقراط بزرگ برای سخن و گفتگو ارزش و اعتبار فراوان قائل بود و فلاسفه دیگر نیز به ویژه افلاطون بر همین سیره و روش بوده‌اند. سقراط اندیشه‌های بلند خود را در قالب گفتگو و پرسش و پاسخ مطرح می‌کرد و از ‌این‌طریق اندیشه خود را جاودانه می‌کرد. دکتر دینانی تصریح می‌کند که: «در میان فلاسفه مسلمان خواجه نصیرالدین طوسی بیش از هر فیلسوف دیگری اهل گفتگو بوده و این گفتگوها را نیز در بسیاری از آثار خود منعکس ساخته است.»

و نکته قابل توجه اینکه خواجه نصیر مقید به محدودیتهای جغرافیایی و زمانی نبود و از طرق گوناگون راه و مسیر گفتگو را بسط می‌داد. یکی از آثار ارزشمند خواجه که در آن باب گفتگو را با فلاسفه و اندیشمندان بزرگ گشوده است، مجموعه‌ای است تحت عنوان «اجوبه المسائل‌النصیریه» که در هر فصلش، با یکی از اندیشمندان بزرگ گفتگو کرده و به بیان چگونگی اندیشه آنها پرداخته و نظر خود را راجع به هر موضوع ابراز داشته است.

در مقدمه کتاب فیلسوف گفتگو، ماجرای نگارش کتاب «مصارع‌المصارع» را می‌خوانیم که خواجه نصیر چگونه با زبان فلسفه و برهان به مبارزه با اندیشه‌های اشعری گونة محمدبن عبدالکریم شهرستانی می‌رود؛ همو که کتابی در مقابله با فلاسفه تحت نام «مصارعه‌الفلاسفه» نوشته است و خواجه نصیر در کتاب خود با مهارت کامل و براهین قاطع کمر کشتی‌گیر میدان فلسفه را به خاک مالیده است. استاد دینانی در ادامه مقایسه می‌کند کتاب مصارع‌المصارع را با «تهافت الفلاسفة» ابوحامد غزالی که او نیز نبردی سنگین و سهمگین از طریق کتاب خود در ردّ فلاسفه داشته است و نیز مقایسه می‌کند کار خواجه را با کار «ابن‌رشد» که در دفاع از ارسطو، بر ابوحامد غزالی می‌تازد و البته ابن‌رشد در میدان نبرد خود جز سلاح اندیشه و فلسفه ارسطو چیزدیگری همراه ندارد، در‌حالی‌که خواجه در مقابله با شهرستانی نه تنها محدود و مقید به یک فیلسوف خاص نیست، بلکه به انواع نظریات فلسفی مجهز و ممحز است.

دکتر دینانی معتقد است: خواجه نصیر در مقام دفاع از فلسفه علاوه بر اینکه در دفع انتقادهای شهرستانی از فلاسفه، کوشش کرده است به همه شبهات و شکوک فخر رازی نیز در این باب پاسخ گفته است و از این جهت کار خواجه را در مقایسه با کار شهرستانی هم از جهت کمّی و هم از جهت کیفی برتر و بالاتر دانسته است که اگر کسی بگوید او یکی از بزرگترین دفاع‌کنندگان از مقام فلسفه در جهان اسلام به شمار می‌آید، از روی گزاف سخن نگفته است.

البته استاد دینانی در ادامه مقایسه کار ابن رشد و خواجه نصیر، بر این اعتقاد است که پرتو اندیشه‌های خواجه چنان منشأ اثر واقع شد که پس از درگذشت او، اندیشه‌اش به خاک سپرده نشد و از پس قرنها هنوز که هنوز است، علاقه‌مندان و ارادتمندان به شیوه و روش او فراوانند؛ اما پس از درگذشت ابن‌رشد، حتی یک شاگرد ممتاز و برجسته از او در نشر اندیشه‌هایش نمی‌توان یافت.

به نظر می‌رسد علت ماندگاری اندیشه و بیان خواجه نصیر نسبت به دیگران، چیزی جز بهره‌گیری وی از اکسیر گفتگو و برهان و تفکر نمی‌تواند باشد؛ چه، او بی‌دلیل و برهان و تأیید و رأی داوران منصف پشت کسی را به خاک نمالید و ناآگاهانه و از سر تعصب و یا جهل با هیچ اهل تعقلی به مقابله و مبارزه نایستاده است. پرهیز خواجه از ساده نگری و سطحی‌اندیشی راه و رسم او در گفتگوست که آن را می‌توان مسیر نورانی او در پس اعصار و قرون دانست.

دکتر دینانی در بخش دیگری در پاسخ به این پرسش که: «چرا ابن‌سینا و خواجه‌نصیر در الهیات و مسائل مربوط به مابعدالطبیعه از سایر اندیشمندان شناخته می‌شوند؟» معتقد است: کمتر کسی را می‌شناسیم که در الهیات و مسائل مربوط به مابعدالطبیعه همسنگ و هم‌ردیف ابن‌سینا و خواجه نصیر باشد... ابن سینا در این حوزه از معرفت و شناخت به طرح یک سلسله از مسائل پرداخته که پیش از او کسی در مورد آنها سخن نگفته؛ اما در مورد برتری خواجه نصیر باید گفت: اهمیت و برجستگی او در این نیست که بر خلاف جهت ابن‌سینا گام برداشته و یک جریان فکری دیگری در مقابل اندیشه‌های او به وجود آورده است، بلکه دفاع او از فلسفه و کوشش و تلاشی که با درایت و بزرگی داشت، باعث شد فلسفه را از خطر سقوط و نابودی نجات دهد، بسیار مهم است.

دکتر دینانی به این شبهه هم پاسخ می‌دهد که مردی با این همه فضل و دانش، چگونه پذیرفته است که در خدمت ایلخانان و اسماعیلیان باشد؟ می‌گوید: زندگی این فیلسوف بزرگ نشان می‌دهد که در هر حال و مقام، چه در زمانی که با اسماعیلیان زندگی می‌کرد و چه در روزگاری که با ایلخانان همکاری داشت، همواره دانش و نیروی خود را در راه خدمت به علم و فلسفه به کار می‌برد و در راه نجات مردم از هر گونه ستم و بیداد کوشش می‌کرد. و به ‌راستی باید پرسید چه ستمی شدیدتر و مخوف‌تر از جهل و نادانی و خرافه می‌توان یافت که خواجه‌نصیر عمر خود را مصروف مبارزه با پیامدهای ناگوار آن نموده است.

دکتر دینانی در ادامه می گوید: حکیم بزرگ طوسی مسئولیت منصب‌های دیوانی را از آن جهت می‌پذیرفت که بتواند در راه کمک به [علم و عالمان] گام بردارد و به پیشرفت علم و اندیشه یاری رساند. اهتمام خواجه طوسی نسبت به هدفهای علمی و فلسفی خود آن‌چنان بود که حوادث روزگار کوچکترین خللی در اراده او ایجاد نمی‌کرد.

مقدمه کتاب «خواجه نصیر فیلسوف گفتگو» به مباحث دیگری چون: آثار خواجه در طب و نجوم، کیفیت و کمیت آثار خواجه، چرایی پذیرش مسئولیت دیوانی از سوی خواجه‌نصیر، ظهور اندیشمندان در عهد اسماعیلیان به واسطه حضور خواجه، مقابله با خرافه در امور مهم سیاسی و حکومتی و ایفای نقش در خاتمه‌دادن به دوران حکومت به ظاهر اسلامی عباسیان، نفوذ و استیلای اسلام بر مغول به خاطر اقدامات خواجه و معرفی شاگردان خواجه را می‌بینیم و با بحثی پیرامون فلسفه خواجه‌نصیرالدین، مقدمه کتاب به پایان می‌رسد.

دکتر دینانی معتقد است که خواجه نصیر فلسفه جدیدی ابداع نکرد و از یک سلسله مباحث و مبانی بدیع و بی‌سابقه سخن نگفت و گرچه آثار ابن‌سینا را شرح کرد، ولی هرگز ادعا نکرد که ابن سینا آخرین فیلسوف است و اندیشه‌های فلسفی نیز در فلسفه او به پایان رسیده است، بلکه کاری که او کرد، گشودن باب تفکر فلسفی بود تا کاروان فکر فلسفی بتواند همواره به مسیر خود ادامه دهد.

دکتر دینانی معتقد است که خواجه‌نصیر با پیمودن راه گفتگو نه تنها جریان فکر فلسفی را از خطر سقوط نجات داد، بلکه از‌این‌طریق به حفظ هویت ایرانی و احیای فرهنگ اسلامی نیز کمک کرد. خطر سطحی‌نگری و جمود همراه با تعصب کور را گوشزد کرد.

یافته دیگر و البته مهم خواجه‌نصیر از فلسفه را می‌توان پی‌بردن او به «گنج سخن» و دستیابی به قدرت کلام، آن هم به شیوه گفتگو دانست. او با بهره‌گیری از قدرت سخن، از حریم فلسفه دفاع کرد؛ اما هرگز از قواعد فلسفی و عقلی خارج نشد و در قالب فلسفه خاصی نیز گرفتار نیامد.

کتاب «خواجه نصیر فیلسوف گفتگو» علاوه با مقدمه جامعی که دارد، در شانزده فصل تدوین و تبویب شده که در هر باب آن دکتر دینانی به بیان یک مسأله فلسفی می‌پردازد و پس از ارائه ‌نظر های متفاوت، گفتار خواجه نصیر را که گفتار فلسفی و گفتگو گونه با صاحبان اندیشه و کلام است، می‌آورد و به هر کدام پاسخی درخور و یا توضیح و شرحی شایسته می‌دهد.

ماجرای برخورد نحو عربی و کلام اشعری با منطق و فلسفه، حوزه زبان و قلمرو عقل اندیشه اشاعره و جایگاه آن در جهان اسلام، حب دانایی اصل فلسفه و آغاز راه فضیلت، خواجه‌نصیرالدین طوسی در سنگر دفاع از فلسفه، کوشش برای ویران‌کردن و تلاش برای ساختن، عالم آگاهی و جنبش اندیشه در نخستین گام، نقطه آغاز در پیدایش نظر، نگاه عقل از جایگاه ناکجاآباد، بلاغت و حکمت در آثار حکیم طوسی، نگاه نو و سخن تازه، هماهنگی شهود و اندیشه در یک گفتگوی شکوهمند، حکمت علمی در نظر حکیم طوسی و تأویل در اندیشه خواجه‌نصیرالدین طوسی عناوین فصول شانزده گانه کتاب هستند.

کتاب «خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف گفتگو» در سال 1389 از سوی انتشارات هرمس در 560 صفحه به قطع رقعی به بازار نشر عرضه شده و تا کنون به چندین نوبت چاپ رسیده است. بدون تردید این کتاب دریچه جدیدی از شناخت خواجه‌نصیرالدین طوسی را به روی علاقه‌مندان می‌گشاید و زوایای پنهان این چهره تابناک ایران‌زمین را آن‌گونه روشن کرده است که پیش از این نبوده و به درستی که این ویژگی ممتاز دکتر دینانی است که هرگاه به سوی معرفی شخصیتی روی می‌آورد، گام در جای قدم دیگران نمی گذارد، بلکه تلاش می‌کند تا یافته‌های خود را ارائه و خواننده و پژوهنده را از حظ تازه بهره‌مند سازد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه