زیست بوم
نجات محیط زیست ایران؛ نیازمند عزمی ملی
- زيست بوم
- نمایش از جمعه, 25 فروردين 1391 16:43
- علیرضا افشاری
- بازدید: 6451
برگرفته از تارنگار خرده گیری - علیرضا افشاری
خشک شدن بزرگترین دریاچهی داخلی ایران و فرصتطلبیهای ضدّ ملی
1. سالهاست وضعیت محیط زیست ایران بحرانی است. این وضعیت هر سال از سال پیش از خود بدتر میشود، بهطوری که مدتی پیش تارنمای خبری «تابناک» طی گزارشی سال ۱۳۸۹ را سیاهترین سال محیط زیست ایران دانست: سالی که دریاچه پریشان با عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی کشور کاملاً خشک شد؛ و تالابهای بختگان، انزلی، گاوخونی، میقان، طشک، کم جان، هامون، مهارلو، میانکاله، گندمان، شادگان، هورالهویزه، هورالعظیم و... هم بدترین وضعیت خود را تجربه کردند. همچنین وضعیت بیشتر رودخانههای دایمی کشور هم در این سال، بسیار ناگوار بوده است که از آن جمله باید به کاهش شدید آب رودخانه کارون ـ که زمانی پرآبترین رود ایران بود ـ اشاره شود که سبب شد نزدیک یک میلیون نفر از نخلهای پایاب این رودخانه در خرمشهر و اروندکنار در اثر شوری و خیز معکوس آب از خلیج فارس تلف شوند. همینگونه است خشک شدن رودخانه زایندهرود و روستاهایی در جنوب شرقی اصفهان که خالی از سکنه میشود. و به این فهرست میتوان افزود: یورش به دیرینهترین باغ گیاهشناسی ایران در نوشهر و نابودی ۱۱۲۹۵ اصله درخت در کمتر از هفتاد دقیقه؛ سوختن 40 هزار هکتار از رویشگاههای جنگلی ایران؛ مجوز احداث جاده در تالاب میانکاله؛ پذیرش سازمان محیط زیست برای فعالیتهای نفتی در پارک ملی کویر و توسعه تأسیسات نفتی عسلویه در مجاورت منطقه حفاظتشده «مند»؛ سقوط 14 پلهای ایران در جدول شاخص عملکرد مقابله با تغییرات اقلیمی، قطع بیش از هزاران درخت بلوط در دنا، دفن بیخردانه زبالههای کلاردشت در جنگلهای رنگین و منحصر به فرد جهان در عباسآباد؛ تخریب پارک ملی گلستان با احداث بزرگراه گرگان - مشهد، با عرض 150 متر در آن که همراه با نابودی حیاتوحش نادر موجود در آن پارک، جداسازی اکولوژیک گونهها، نابودی بستر رودخانههای موجود جهت به کارگیری در زیرسازی این راه، نابودی و ریشهکن کردن گونههای منحصر به فرد درختان کهنسال این پارک بوده است و...
2. در این میان وضعیت دریاچه ارومیه، به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آبشور دنیا که دارای خاصیت درمانی برای شماری از بیماریهاست، میتواند به عنوان نمادی از جریان تخریب محیط زیست در نظر گرفته شود. نمکزار شدن بیش از 200 هزار هکتار از محدوده طبیعی دریاچه ارومیه پیامدِ سالها سدسازی بیرویه است که در بسیاری از موارد به اهداف از پیشتعیینشده دست پیدا نیافتند جز آن که رودها و دریاچهها و تالابها را دچار مرگی آرام کردند. این در حالی است که روند ساخت سدهای بزرگ در جهان سالهاست که متوقف شده و نهضت آگاهسازی درباره پیامدهای زیانبار سدسازیهای گسترده (بهویژه با وجود میانگین بارش کم باران و میانگین تبخیر بالا در ایران به نسبت میانگین جهانی)، پس از اعتراضها به بهرهبرداری سد سیوند، چند سالی است که در ایران نیز شکل گرفته است.
این دریاچه در خطر خشک شدن کامل قرار دارد و طی ۱۳ سال گذشته ۶ متر کاهش سطح داشته است. اختصاص ۹۰ درصد منابع آبی منطقه به بخش کشاورزی، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و خشکسالی و برداشت غیرمجاز از آبهای زیرزمینی در پی حفر چاه از دلایل خشک شدن این دریاچه هستند. دولتهای ایران در دو دهه اخیر عملاً با احداث ۳۵ سد بر روی رودخانههای ۲۱ گانه که جریان آنها به دریاچه ارومیه منتهی میشد، حدود ۵ و نیم میلیون متر مکعب آب آن را در بالادست به مصارف کشاورزی اختصاص دادند. کارشناسان ابراز داشتهاند در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست محیط منطقه را تغییر خواهد داد. احتمال «بارش ۱۰ میلیارد تن نمک» سخنی است که معاون سازمان محیط زیست کشور عنوان کرده است.
3. در این اعتراضهای ملی بسیاری به کمتوجهی به وضعیت دریاچه ارومیه شد. جدا از خبرهای بسیاری که در این باره بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت، جوانانی که با جنبش در فضای مجازی دفاع از نام خلیج فارس را بر عهده داشتند اقدام به فرستادن رایانامههای (پستهای الکترونیکی) بیشماری درباره وضعیت این دریاچه کردند تا مردم را نسبت به این رویداد تلخ ملی آگاه سازند؛ 230 نفر از نمایندگان مجلس بیانیهای را در جهت رسیدگی فوری به وضعیت دریاچه اورمیه امضا کردند که با کوشش نمایندگان ارومیه تهیه شده بود؛ و هنرمندان محیطی ایران که با شعار «نجات دریاچه ارومیه» به این شهر رفته بودند، با تأکید بر حفظ این دریاچه از خطر خشک شدن، به کار خود خاتمه دادند؛ گردآوری امضاهای مجازی و اعتراض سازمانهای مردمنهاد داخل کشور و شماری از فعالان اجتماعی- سیاسی ایرانی و غیر ایرانی در خارج از کشور دیگر اقدامهایی است که صورت گرفته است. به نظر میرسد این حرکتها تا نجات این دریاچه کهن - که در اسطورهها و تاریخ ایران نیز دارای جایگاه ارجمندی است - ادامه داشته باشد.
4. اما در این میان حرکتهایی دیگر نیز صورت گرفته که آشکارا خاستگاهی سیاسی دارد. این حرکتها هر چند ظاهری خیرخواهانه دارد اما به نظر میرسد به این حرکت ملی آسیب برساند و همچون موردِ «دفاع از پاسارگاد» سبب اختلاف شده و بهانه دستگاههای دولتی برای کمتوجهی یا برخورد با معترضان مدنی را فراهم آورد. گروههایی که بر طبل تجزیه میکوبند و شعار آزادسازیِ به زعمِ خودشان آذربایجان جنوبی را میدهند با چشم بستن بر وضعیت نومیدکننده و فاجعهآمیز محیط زیست ایران شعار میدهند: «در آذربایجان جنوبی [!] به بیرحمی علیه طبیعت خاتمه دهید!»، و به این ترتیب میکوشند بیتدبیریهای دستگاههای مسؤول را به «نژادپرستی هیأت حاکمه» [!] تفسیر کنند. نه تنها، تارنماهای این جریانها تلاش میکنند کمبود مخاطب خود و بیتوجهی مردم به شعارهایشان را با مانور دادن بر روی معضل ملی دریاچه اورمیه جبران کنند خود آنها نیز بهجای اعتراض و حرکتهای مدنی میکوشند از این نمد کلاهی برای اهدافشان بسازند و به مطرح کردن رهبرانشان بپردازند (همچون تجمع در پارک عبدی ایپکچی آنکارا).
برای ختم مقال، جهت آگاهی، بخشهایی از یکی از این نوشتارها را در تارنگار خرده گیری بخوانید.