پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم آیا شوره‌زار ارومیه، دریاچه می‌شود؟

زیست بوم

آیا شوره‌زار ارومیه، دریاچه می‌شود؟

برگرفته از تارنمای قانون

 

مهم‌ترین مسئله محیط زیستی کشور در سال ۹۰ به کجا انجامید؟
مسعود بُربُر، گروه جامعه- دریاچه ارومیه در سالی که گذشت نیز همچنان تحت عنوان یک «معضل زیست محیطی» در صدر اخبار محیط زیست کشور جای داشت. شاید اگر از خبر درگذشت مهندس یاسر انصری و استاد کامبیز بهرام سلطانی بگذریم، تلخ‌ترین خبرهای سال نیز مربوط به این دریاچه بود.

با این حال در روزهای پایانی سال بارندگی به داد دریاچه رسید و آب دریاچه هشت سانتی‌متر بالاتر آمد. مسئولان این بارندگی و بهترشدن شرایط دریاچه را به فال نیک گرفته و برخی حتی از رفع مشکل دریاچه در سال 1391 با کمک بارندگی‌ها خبر داده‌اند. با این حال احد خیری نماینده بستان آباد در مجلس تاکید می‌کند که سطح آب دریاچه ارومیه «تنها 8 سانت» بالاتر آمده است و باید به دنبال راه‌حل‌های بهتری همچون انتقال آب به این دریاچه باشیم. خیری در گفت‌وگو با خبرنگار قانون تاکید می‌کند که در حال حاضر با کمبودی که در ورودی آب دریاچه ارومیه به وجود آمده است، این دریاچه در حال تهدید است و چنانچه نتوانیم این دریاچه را سرو پا نگه داریم فرصت‌های گردشگری نیز از بین می‌رود و در نهایت این دریاچه محکوم به نابودی خواهد بود.

به این ترتیب آیا با امید و اتکا به بارندگی شوره‌زار ارومیه دریاچه خواهد شد؟
 
دریاچه ارومیه را چه عاملی خشک کرد؟
گروهی پدیده خشک شدن دریاچه ارومیه را ناشی از عوامل طبیعی می‌دانند و در صدر آن پدیده خشکسالی، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین را عنوان می‌کنند. بسیاری از مدیرانی که در چند دهه گذشته در حوضه آبخیز ارومیه مسئولیت داشته‌اند در این گروه جای می‌گیرند. گروه دوم معتقدند مهم‌ترین عاملی که باعث تشدید بحران در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه می‌شود مولفه‌های انسانی و نوع مدیریت ناهمساز با توانمندی بوم‌شناختی یا اکولوژیک سرزمین است. برخی مهم‌ترین عامل خشکی دریاچه ارومیه را احداث جاده میانگذر عنوان کرده‌اند و عده‌ای نیز ساخت سدها را مقصر می‌دانند و وزارت نیرو را متهم شماره یک معرفی می‌کنند. وزارت نیرو اما تابستان گذشته دلیل اصلی خشک‌شدن دریاچه ارومیه را تغییرات اقلیمی و خشکسالی در چند سال اخیر عنوان کرد. عطارزاده در نشستی خبری گفته بود: «کاهش 50درصدی روان‌آب‌ها اثری منفی بر این دریاچه گذاشته است که بر این اساس، سازمان حفاظت محیط‌زیست باید چاره‌اندیشی کند.» اما بسیاری از کارشناسان ترکیبی از همه این عوامل را موثر دانسته‌اند و از یک عامل مهم دیگر نیز نام برده‌اند: کشاورزی.
دریاچه ارومیه، با وسعت 570 هزار هکتار بزرگ‌ترین عامل تنظیم کننده اقلیمی در شمال غرب ایران به حساب می‌آید و اگر این منطقه به عنوان یکی از قطب‌های کشاورزی کشور محسوب می‌شود، وجود دریاچه ارومیه یکی از مهم‌ترین دلایل آن است. محمد درویش، فعال محیط زیست و عضو هیأت علمی مؤسسه‌ی تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور معتقد است میزان توسعه‌ای که در استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و شمال کردستان دیده شده متناسب با توانمندی بوم‌شناختی این حوضه نبوده است. وسعت اراضی کشاورزی این منطقه چیزی حدود 60 هزار هکتار افزایش یافته که مقدار آب مورد نیازش حدود 3.6 (سه ممیز شش) میلیارد متر مکعب است در حالی که کل آب قابل استحصال این حوضه حدود 7 تا 7.2 (هفت ممیز دو) میلیارد مترمکعب است. علاوه بر این برای جبران کمبود آب، تعداد چاه‌های حفر شده مجاز و غیرمجاز، عمیق و غیرعمیق، در منطقه افزایش یافته است که باعث می‌شود سطح سفره آب زیرمینی به شدت کاهش پیدا کند و دریاچه ارومیه دیگر نتواند خودش را تغذیه کند. نویسنده تارنگار [وبلاگ] مهار بیابان‌زایی در گفت‌وگو با قانون معضل بعدی را افزایش سدهای احداث شده در این حوضه می‌داند. به جز رودخانه باران دوست که از غرب آب را به دریاچه هدایت می‌کند، روی همه رودخانه‌های دیگر ورودی دریاچه سد احداث شده است.

به گزارش قانون کمینه حق‌آبه‌ای که دریاچه ارومیه به طور طبیعی نیاز دارد تا تراز اکولوژیکش تامین شود برابر با 3.1 (سه ممیز یک) میلیارد مترمکعب در سال است با این حال هم‌اکنون با احداث سد روی همه ورودی‌های دریاچه درواقع میزان آب ورودی به صفر رسیده است. آماری که در مورد میزان ذخیره سدهای ساخته شده در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه داده می‌شود بین 2 تا 4.5 (چهار ممیز پنج) میلیارد مترمکعب در نوسان است. فعالان مستقل اعلام می‌کنند شمار سدهایی که زده شده حدود 36 تا 40 سد است و این سد‌ها حدود 4.5 (چهار ممیز پنج) میلیارد مترمکعب آب را به خود اختصاص داده‌اند.
درویش می‌گوید: «مسؤولان وزارت نیرو مثلا آقای مهندس دائمی که من با ایشان مناظره داشته‌ام می‌گویند این رقم حدود دومیلیارد مترمکعب است. با فرض اینکه ادعای مسئولان وزارت نیرو درست باشد دو میلیارد مترمکعب با چیزی حدود یک سوم کل آب قابل استحصال حوضه آبخیز دریاچه ارومیه برابری می‌کند. وزارت نیرو سهم سدسازی در خشک شدن دریاچه ارومیه را تنها پنج درصد می‌داند درصورتی که اگر عدد اعلامی خودشان درست باشد هم این رقم یک سوم یعنی حدود 30 درصد خواهد بود و نه پنج درصد که اعلام کرده‌اند.»
با این حال علیرضا دائمی مجری طرح انتقال آب از رودخانه ارس به دریاچه ارومیه، افزایش تبخیر را از عوامل اصلی خشکی دریاچه ارومیه در سال‌های اخیر دانسته است. وی در گفتگویی با سبزپرس گفته بر اساس تحلیل های علمی صورت گرفته، درجه حرارت دریاچه ارومیه هم اکنون دست کم دو درجه سانتیگراد در مقایسه با متوسط 60 ساله افزایش یافته است که این افزایش دو درجه‌ای دما، معادل با یک میلیارد متر مکعب افزایش تبخیر است. به ازای هر یک درجه سانتیگراد که حوضه دریاچه ارومیه گرم می‌شود، حدود 500 میلیون مترمکعب آب از این حوضه تبخیر می‌شود. به اعتقاد دائمی، اگرچه در سال آبی جاری، حجم بارش‌های حوضه دریاچه ارومیه بهتر از گذشته بوده است اما این بارش‌ها همچنان 13 درصد کمتر از دوره متوسط درازمدت است و نکته قابل توجه در حوضه دریاچه ارومیه گرمای بسیار زیادی است که درزمان کنونی در این حوضه وجود دارد.
 
چه باید کرد؟
دو راه حل اصلی که از جانب مسئولان برای نجات دریاچه ارومیه پیشنهاد شده انتقال آب و بارور کردن ابرهاست. درویش معتقد است هر دوی این روش‌ها مثل این است که کارخانه‌ای ورشکست شود بعد برای جبران حقوق کارمندانش وام بگیرد. به اعتقاد وی این وام مشکل را حل نمی‌کند و تنها مثل یک مسکن اثر خواهد کرد و مساله را به تاخیر می‌اندازد. وی تاکید می‌کند که مشکل اصلی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه این است که چیدمان توسعه متناسب با توانمندی بوم‌شناختی این حوضه نیست و اگر آب بیشتری هم وارد این حوضه شود چون مشکل اصلی حل نشده بحران به جای خودش باقی است. همچنین نباید از یاد برد که رودخانه ارس ارتفاعش پایین‌تر از دریاچه ارومیه است و سال 1375یکی از متخصصین دانشگاه تبریز طرحی داده بود که آب دریاچه ارومیه را به ارس منتقل کنند. او با اعلام این که رودخانه ارس منبع تامین مهم‌ترین قطب کشاورزی کشور یعنی دشت مغان است می‌گوید: «همین الان هم آنجا کمبود آب داریم بعد بیاییم یک بحران آنجا ایجاد کنیم که بحران دریاچه ارومیه را حل کنیم؟»
محمد درویش بارورسازی ابر‌ها را نیز روشی می‌داند که اصولا با ملاحظات محیط زیستی در تضاد است چون مجموع آب موجود در جو ثابت است و اگر به طور مصنوعی جایی آب بیشتری بر زمین بباریم یعنی سهم آب در جای دیگری کمتر شده است. وی این امر را حتی اخلاقی هم نمی‌داند و تاکید می کند که دست کم طرفداران محیط زیست نباید از چنین حرکتهایی پیروی کنند.
علاوه بر این تا به حال حتی کشورهایی که در این زمینه از فناوری‌های پیشرفته برخوردارند نیز نتوانسته‌اند آماری بدهند که نشان دهد با استفاده از تکنیک بارورسازی ابر‌ها به بارندگی سالانه‌شان افزوده شده است.
اما اگر راه حل‌های پیشنهادی مسئولین جوابگو نیست چه باید کرد؟ درویش می‌گوید اگر هزینه ساخت سدهای جدید را به ارتقای نرم افزاری بخش کشاورزی اختصاص دهیم و راندمان آبیاری را از حدود 30 تا 31 درصد کنونی به حدود 60 درصد برسانیم، کشاورزی می‌تواند با همین مقدار تولیدی که دارد نیمی از مقدار کنونی آب را مصرف کند، یعنی به جای 6.8 (شش ممیز هشت) میلیارد مترمکعب آبی که مورد نیازش است با 3.4 (سه ممیز چهار) میلیارد مترمکعب همین مقدار تولید را داشته باشد.
به اعتقاد وی اگر بخواهیم به صورت درازمدت و درست و اصولی کاری بکنیم باید با حداکثر شتاب، راندمان آبیاری را در بخش کشاورزی افزایش بدهیم و این مهم‌ترین کاری است که باید انجام شود. از سال 1381 که بحران خیلی جدی شده و برای آن ستادی تشکیل شده است و معاون رییس جمهور و استانداران هم وارد مسأله شده‌اند چیزی حدود 18000 هکتار به اراضی کشاورزی افزوده شده است. محمد درویش می‌پرسد: «چرا؟ الان دیگر چرا؟ آن‌قدر که هر سال می‌گویند راندمان آبیاری باید افزایش پیدا کند، آمار بدهند ببینیم در پنج سال اخیر چه میزان راندمان آبیاری افزایش پیدا کرده است؟ چرا آماری نمی‌دهند؟ چرا اتفاقی نمی‌افتد؟»
درویش با تاکید بر این که بهترین کار افزایش سریع راندمان کشاورزی است می‌گوید: «باید به این سمت برویم که وابستگی معیشتی به کشاورزی را در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه کاهش بدهیم. این حوضه می‌تواند پتانسیل گردشگری توریستی و بازرگانی بالایی داشته باشد، منطقه آزاد تجاری باشد، و دلیلی ندارد که اکثریت مردمی که در این حوضه زندگی می‌کنند قوت لایموتشان به صورت صددرصد وابسته به کشاورزی باشد تا اگر کشاورزی با بحران رو به رو شد این گونه تنش‌زا باشد. ما باید پتانسیل‌های دیگر را در استان رونق بدهیم؛ باید برویم به سمت استحصال انرژی‌های نو مثل انرژی بادی و انرژی خورشیدی در این حوضه و این استان را در این زمینه فعال کنیم.»
 
اگر دریاچه از دست برود چه می‌شود؟
دریاچه ارومیه سبب شده ظرفیت ویژه گرمایی منطقه بالا برود و این یعنی تفاوت دمای شب و روز کاهش پیدا می‌کند. به این ترتیب اختلاف کمینه و بیشینه دما کاهش می‌یابد و یک شرایط نسبتا مدیترانه‌ای حاکم می‌شود که این امکان را می دهد که طیف گسترده‌ای از میوه‌ها، محصولات باغی و محصولات زراعی با راندمان بالا در این منطقه کاشته شود.
وقتی دریاچه ارومیه از دست برود همه این مزیت‌های اقلیمی را به تدریج از دست خواهیم داد. ظرفیت گرمایی ویژه کاهش پیدا می‌کند؛ اختلاف دمای شب و روز افزایش می‌یابد وبا حداکثر دمای گرم در روز و حداقل دمای سرد در شب مواجه می‌شویم که این سبب می‌شود بسیاری از گونه‌های گیاهی، اقلام زراعی و حتی گونه‌های جانوری به تدریج دیگر نتوانند در این شرایط زندگی کنند.
تنوع زیستی منطقه کیفیتش را از دست خواهد داد، غلظتش کاهش پیدا خواهد کرد و‌‌ همان اتفاقی که در آرال افتاده در دریاچه ارومیه خواهد افتاد: میزان گرد و غبار و نمک موجود در هوا افزایش می‌یابد، با از دست رفتن اراضی کشاورزی، فرسایش بادی منطقه افزایش پیدا می‌کند و سلامتی مردم و زیستمندان به شدت به مخاطره می‌افتد. یعنی مردم ساکن در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر بهداشتی با مشکل رو به رو خواهند شد.
آیا دریاچه ارومیه هم شوره‌زار خواهد شد؟

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه