دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر استرس، اضطراب و راه های رهایی از آن - گفت وگو با دکتر بیگدلی در مورد تفاوت تنش ها در زنان و مردان

خبر

استرس، اضطراب و راه های رهایی از آن - گفت وگو با دکتر بیگدلی در مورد تفاوت تنش ها در زنان و مردان

برگرفته از روزنامه ایران، شماره 5563، 1 بهمن 1392، صفحه 12 (زندگی)

همه انسان ها در جریان زندگی تحت تاثیر محرک های محیطی قرار می گیرند. در این مسیر، از بعضی افراد تقاضاهایی می شود که اگر بتوانند به آن پاسخ مثبت دهند به این معناست که در خودشان تغییراتی ایجاد کرده اند اما در صورتی که این توانایی را نداشته باشند، مسیر احساسات ناخوشایند را برای خودشان هموار کرده اند.در جامعه فعلی، هر قشری از جامعه، با فشارهای متفاوتی روبه رو می شود. اگر بتوانند در این فرایند پاسخی مثبت به آن دهند، احساس سازگاری با محیط خواهند داشت اما در صورتی که قادر به پاسخگویی مثبت نباشند دچاراضطراب و استرس می شوند. معمولاً زنان جامعه این فشار را به دلیل نقش های متعددی که دارند بیشتر متحمل می شوند و استرس بیشتری را تجربه می کنند اما باید توجه داشت این فشارها همیشه و همه وقت بد نیست؛ چرا که مشکلات موجود در جریان زندگی نشان از حیات آن دارد، درست همانگونه که پرخاشگری یک نوجوان گویای رشد و پای نهادن او به مرحله دیگری از زندگی است. با دکتر جمشید بیگدلی، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه به گفت وگو نشسته ایم تا استرس های موجود در دنیای زنان و راه های مقابله با آن را واکاوی کنیم.
   
    عوامل استرس زا چه چیزهایی هستند؟
     هرگونه محرکی که در انسان تنشی به وجود آورد عامل استرس نامیده می شود. حال ممکن است این تنش روانی و یا حتی جسمانی باشد. به طور طبیعی بدن هم در برابر این تنش ها واکنش هایی مثل تپش قلب نشان می دهد، البته سیستم بدن این اخطار را درک کرده و سعی در مقاومت خواهد داشت و اگر نتواند موفق شود، در مسیر فرسودگی قرار می گیرد.
   
    آیا تمام افراد، به مسائل استرس زا پاسخ یکسانی می دهند؟
     بدن انسان در مقابل استرس، از هیچ الگویی تبعیت نمی کند و هر گونه استرس در مورد همه افراد به یک شکل عمل نمی کند و آن ها را از پا درنخواهد آورد. بنابراین پاسخ افراد نسبت به استرس یکسان نیست و ویژگی های شخصیت، فرهنگی، تجربیات فردی و... در این میان دخیل خواهد بود.
   
    پس علل و عوامل استرس هم متفاوت است.
    همین طور است. علل و عوامل استرس در ابعاد فردی، محیطی، گروهی، سازمانی، هورمونی و... گنجانیده می شود.
   
    با این توصیف ابتدایی ترین گام برای مقابله با استرس را چه می دانید؟
     این که در برخورد با واقعیت شهامت داشته باشیم، انکار نکنیم و از خیره شدن به مسائل استرس زا فرار نکنیم. اگر افراد به خصوص زنان که روی صحبت مان با آن هاست واقعیت را بپذیرند و تسلیم آن نشوند، راحت تر با استرس کنار خواهند آمد.
   
    پس از این گام چطور؟
     حمایت اجتماعی، حمایت اطلاعاتی و حمایت مالی فاکتورهای مهم دیگری هستند که فرد را برای مقابله با استرس آماده خواهند کرد. معمولاً دختران آغوش مادر را بهترین پناهگاه اجتماعی می دانند که از آن ها حمایت می کند و آن دسته از دخترانی که به هر دلیل از آغوش مادر بی بهره هستند این موضوع را بهتر درک خواهند کرد. در خصوص حمایت های اطلاعاتی هم باید گفت که معمولاً افراد در این زمینه آگاهی کافی ندارند و همین باعث می شود استرس را به خود و یا دیگران انتقال دهند. این که شوهری با این ادبیات به همسرش خطاب کند که شغل ات را بیشتر از من دوست داری و به آن بیشتر توجه می کنی، یکی از همین مسائل استرس آفرین است. حمایت مالی هم اگر در کار باشد تا حد قابل توجهی افراد را از درگیر شدن با عوامل استرس زا می رهاند. برای مثال در صورتی که یک زن شاغل بتواند از مرخصی با حقوق استفاده کند نه تنها بازپروری انرژی خواهد کرد بلکه دیگر دغدغه هزینه های عقب مانده را نخواهد داشت.
   
    آیا ممکن است استرس، پیامدهای مثبت برای فرد به همراه داشته باشد؟
     بله. گاهی اوقات استرس انسان را از حالت عادت و یکنواختی درمی آورد چرا که به فرد شوک وارد می کند تا از دید شناختی نگاهی مثبت به قضیه داشته باشد. بنابراین اعمال روزانه و کیفیت آن در کاهش استرس موثر است اما متاسفانه برخی افراد نمی دانند چطور عوامل استرس زا را از زندگی خود بیرون کنند و مدام به افکار استرس زای مربوط به مسائلی مثل معضلات اجتماعی، بیکاری، گرانی، آلودگی هوا و مواردی از این دست دامن می زنند در حالی که اگر این مشکلات را جزئی جدایی ناپذیر از زندگی فعلی شان بدانند و به بهبود شرایط امیدوار باشند و افکار مثبت و اعمال آرامش بخش را جایگزین آن کنند می توانند تا حدودی بر استرس ها غلبه کنند.
   
    آیا می توان انتظار این را داشت که استرس به طور کلی از زندگی حذف شود؟
     خیر. ما انسان ها نمی توانیم هدفمان را بر پایه حذف کلیه استرس ها از زندگی مان قرار دهیم چرا که حتی در آیات قرآنی هم به این موضوع اشاره شده است که ما انسان ها را در رنج آفریده ایم. بنابراین باید این واقعیت را پذیرفت اما با به کارگیری اصولی مثل تغذیه درست، خواب کافی، انجام فعالیت های فوق برنامه، تغییر نگرش، حمایت های عاطفی و مالی، مسافرت، ورزش کردن، رفتارهای صحیح بین همسران، نیایش و دعا به افراد کمک می کند تا بر عوامل استرس زا فائق آیند.
   
    خود افراد تا چه اندازه در این فرایند موثر هستند؟
     گاهی اوقات ممکن است افراد براساس تجربه های قبلی شان که در رویارویی با یک شرایط استرس آفرین ناکام بوده اند، تصور کنند نمی توانند بر استرسی جدید غلبه کنند در حالی که اگر خودکنترلی را تمرین کنند و بدانند که می توانند افکارشان را کنترل و شیوه زندگی خود را تغییر دهند و به استرس و زوایای آن نگاه مثبتی داشته باشند و به تناسب اندام، ماساژ درمانی، تن آرامی و آموزش آن دقت و اهمیت دهند، خود را از آسیب های مربوط به استرس دور خواهند کرد.
   
    بر این اساس چه افرادی ناموفق تر خواهند بود؟
     کسانی که زندگی را شبیه به یک باغ تجسم می کنند و پیوسته از خارها شکایت و دوری می کنند و به دنبال این هستند که زندگی بدون تنشی داشته باشند معمولاً در اکثر مواقع تنش را تجربه می کنند. بنابراین به این افراد توصیه می شود «درس خلبان» را به ذهن خود بسپارند. در واقع زندگی ما به نوعی شبیه به هدف یک خلبان هواپیما است که می خواهد مسافران را از مبدا خاصی به مقصد خاصی برساند. ما انسان ها نیز متولد می شویم، دوران کودکی و نوجوانی و جوانی را پشت سر می گذاریم تا به کمال برسیم و در نهایت از این دنیا بار سفر ببندیم. خلبان نیز طی مراحل حرفه تخصصی اش، آموزش های متفاوتی را در مراحل مختلف پشت سر می گذارد و صرف نظر از این که تا چه حد آماده است، این امکان وجود دارد که در هر لحظه، با شرایط اضطراری مواجه شود. در این هنگام او تغییرات بیولوژیکی ناشی از تهدید زندگی در بدن خود را احساس می کند. در این شرایط به اندام های تحتانی خون کمتری خواهد رسید. موضوع مهم در این میان حرکت دقیق دست و پاها است نه قدرت آن ها بنابراین هرچه خلبان این توانایی را داشته باشد که در شرایط اضطراری مهارت های طبیعی را درست تر به کار گیرد، در کنترل هواپیما موفق تر خواهد بود و در شرایط عکس، به از دست دادن کنترل هواپیما توسط خلبان منجر خواهد شد.
    زنان نیز در شرایط اضطراری باید فرمانده بدن خود باشند و این گام اساسی را برای چیره شدن بر مشکلات بردارند. تنفس آرام و عمیق شکمی، کنترل تنش عضلانی، آگاهی پیدا کردن از عضلات منقبض شده و رفع انقباض با تمرکز و تنفس، درک صحیح و صادقانه از پیشامد، تغییر دادن تفکرات منفی به مثبت، کنترل فرایندهای شناختی یا ذهنی و گفت وگوی درونی با خود را به کار گیرند تا جزو افراد موفق در زمینه کنترل استرس باشند.
   
    آیا با توجه به نقش های متعددی که در اجتماع دارند، بیشتر درکانون استرس قرار می گیرند؟
     زنان استرس بیشتری را دریافت خواهند کرد در صورتی که نقش مادری، همسری، شهروندی، فرزندی و نقش های دیگری را در آن واحد دارا باشند. حال اگر همین زنان شاغل هم باشند با توجه به تغییرات ماهیانه ای که تجربه می کنند، بار فشار استرس بیشتری را متحمل خواهند شد چرا که تغییرات هورمونی ماهیانه مخصوص زنان، از میزان دقت و تمرکز آن ها می کاهد. بنابر این طبیعی است در انجام کارهایی که نیاز به دقت زیادی دارد، کارایی کمتری را در این دوره از خود نشان دهند.
   
    آیا معنای حرف شما این است که مدیران و مسئولانی که در رتبه شغلی بالاتری از زنان قرار دارند باید به این موضوع توجه داشته باشند؟
     همین طور است. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که احتمال خطا و آسیب از سوی زنان بیشتر شود و از آنجا که نیاز به فرصتی برای بازسازی خود دارند مسئولانی که در جایگاه شغلی بالاتری از آن ها قرار دارند باید برنامه ریزی های درستی را به کار گیرند تا شرایط کاهش استرس و فشار زنان را فراهم کنند. زنان با توجه به شرایط زندگی و جامعه ای که در آن زندگی می کنند، هر لحظه استرس را تجربه خواهند کرد اما اگر پیشگیری ها به موقع انجام شود و اعضای جامعه از مسئولان شغلی گرفته تا اعضای خانواده، در کاهش این عوامل استرس زا سهیم باشند، می توان امیدوار بود که زنان این شرایط سخت را با آسیب کمتری سپری کنند.
   
    توصیه تان در این خصوص به مسئولان چیست؟
     باید توجه داشت که زندگی در همه حال با تنش همراه است اما لازم است ما انسان ها راه حل های رهایی از آن را بیاموزیم. مسئولان جامعه و سایر افراد هم باید بدانند، هرچه درخصوص کاهش استرس های ناشی از شغل و شرایط زندگی زنان هزینه کنند، به نوعی سرمایه گذاری کرده اند، چرا که گاهی اوقات یک اشتباه که از سر بی توجهی و یا کم دقتی صورت گیرد صدمات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
   
    جدایی ناپذیر بودن شغل و زندگی زنان چه صدماتی را بر خانواده وارد خواهد ساخت؟
     هرچند که شغل و زندگی زنان به نوعی درهم تنیده شده است اما باید به فکر تفکیک آن ها از یکدیگر بود. معمولاً کودکان و نوجوانان با دیدن الگوهای این چنینی برداشت های متعددی از زندگی دارند. همین که مادر بر اثر خستگی و فشار ناشی از شغل و زندگی دستش را روی قلبش می گذارد و از تپش تند آن حرف می زند، در حال آشنا کردن ذهن فرزندش برای عکس العمل نشان دادن سریع به محرک های پیرامون است درحالی که اگر همین کودک الگویی آرام و دور از استرس داشته باشد آینده ای بهتر پیش رو خواهد داشت. بنابر این زنان جامعه باید توجه داشته باشند که سلامت جسم و روح خود را در اولویت قرار دهند تا بتوانند وقت بیشتری را به فرزندان خود اختصاص دهند و به افق های روشن آینده آن ها امیدوار باشند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه