تیرههای ایرانی
کردان؛ مرزداران همیشه سرفراز ایران
- تيرههای ايرانی
- نمایش از پنج شنبه, 10 مرداد 1392 21:35
- بازدید: 4742
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 76، تیر و امرداد 1392، صفحه 12 تا 13
کوتاه شدۀ نوشتار: م. آپادانا
آنچه خاورشناسان و باستانشناسان بر آن اتفاق نظر دارند، این است که آریاییان [ ایرانیان] در حدود 10 هزار سال پیش از میلاد، به علت پیامدهای ناشی از پیشروی یخبندان نواحی اروپای شمال شرقی و شمالی، زیستگاههای خویش را ترک کردند و روانه سرزمین های گرم شدند.
از جمله کسانی که مستندانی در پیرامون چگونگی صحت و سقم این فرضیه گــردآوری و به رشته نگارش درآورده است. پروفسور گیرشمن،(P.R. Ghirshman) باستانشناس نامدار فرانسوی بود که سرپرستی گروه کاوشگری تپه های باستانی ایران را برعهده داشت و با بهره گیری از یافته های دوران کهن فلات ایران، به چگونگی کوچ، مسیر حرکت، فرهنگ، آداب و رسوم این قوم پی برد و آنان را از نژاد هند و اروپایی Indo European دانست و ریشه، اندامواره، استخوانبندی جمجمه و ... گروهها و زیرگروههای گوناگون این نورسیدگان را برشمرده است.
در کتاب « ایران، از آغاز تا اسلام»، نوشته دکتر گیرشمن که از سوی روانشاد دکتر معین ـ نگارنده فرهنگ معین ـ به فارسی برگردانده شده و زیر نظر احسان یارشاطر؛ تدوین گردیده، می خوانیم: آریاییان، هنگامی که گام برفلات ایران نهادند، به دو دسته تقسیم شدند، گروهی از خاور دریای کاسپین (دریای مازندران) و بخشی از باختر این دریا، سرازیر نواحی گرم شدند. آنان که از شرق به راه خود ادامه دادند، همین هندیان امروز هستند که از بنگلادش تا پاکستان در کرانه های اقیانوس هند و دریای مکران (عمان) اسکان یافتند و گروه دیگر، از جلگه آبرفتی میانرودان (بین النهرین)، کناره های خلیج پارس و دریای عمان تا رود سند پراکنده شدند و خود را با بومیان منطقه هم آهنگ و ایشان را شیفته فرهنگ و دانش خود ساختند. بنابر آنچه گفته شد، هندیان ساکن در پرگنه (شبه قاره هند)، در واقع عموزادگان گروه باختری که پارسیان، مادها ـ سکاها و ... به شمار می روند، هستند. تا آنجا که ناشناختهها و زوایای تاریک فرهنگی هر یک از این دو بخش را می توان از باورها و نوشته های دیگری جست وجو کرد؛ هم چنان که روان شاد «پورداوود»، نادانسته های اوستا را از پارسیان هند برگرفت و با تطبیق با پژوهش های زبان شناسان اروپایی، توفیق ترجمه 5 جلد مجموعه اوستا شامل: گاته ها، یسنا، یشتا، ویسپرد، (وندیداد) را به دست آورد.
به دنبال کوچ ایرانیان که کمابیش دوهزاره (نهصد سال + ششصد سال + سیصد سال) به درازا کشید کردان [ماد بزرگ] که برادران ما (پارسیان) شمرده میشوند، بیشتر در جلگه میانرودان و دامنه های زاگرس (پیشکوه، پسکوه و لرستان) پراکندگی یافته عمدتا به دامداری و کشاورزی سرگرم شدند که در وضعیت موجود؛ مرزهای جغرافیایی؛ آنان را از یکدیگر مجزا ساخته ولی از لحاظ گویش، فرهنگ و آیین چندان تفاوتی با هم ندارند. هر چند عده ای در قلمرو ترکیه، پاره ای در خاک عراق، دسته ای در محدوده کشور سوریه و بخش اساسی آنان در بوم و برنیاکان ـ که ایران باشد ـ با برادران پارسی خود زندگی می کنند و پیوسته پاسداران دلاور مرزهای این سرزمین بوده و هستند.
کردان ساکن ایران، از حدود باختر آذربایجان غربی. کردستان، استان کرمانشاه، استان ایلام و شمال غربی استان خوزستان تا (دهلران) زندگی میکنند و عمدتا گویش آنان کردی (کرمانجی) است و چنانچه شهر به شهر و روستا به روستا در شیوه سخن گفتن آنان کاوش کنیم، در می یابیم که زبان این مردم آرام آرام دگرگون می شود و از کردی مهابادی به کرمانجی (کرمانشاهی)، لری ایلامی، لری (خرم آبادی)، بختیاری، بلوچی، پشتون تغییر مییابد تا آنجا که سخن گفتن کردان، همسانیهای بسیاری با شیوه مکالمه پشتون های افغانستان دارد و نشان دهنده هم خونی، هم نژادی مردمانی است که در فلات بزرگ ایران زندگی میکنند و در همین حال، با هندیان شبه قاره هند نیز، عموزاده هستند.
امیرشرف خان بدلیسی (تفلیسی) معروف به میرشرف که تاریخ جامع کردستان یا شرفنامه را تهیه، تنظیم و نگاشته است: می نویسد: کردان، از لحاظ زیستگاه و اقلیم، با یکدیگر همسایه هستند گرچه عده ای در ترکیه، عراق، سوریه و ایران بسر می برند. اینان، از تقسیمات ایلی و عشایری پیروی میکنند و تا حدودی از نظر گویش، ناهم گونی هایی میان آنان دیده می شود و حتی پارهای واژههای ترکی، عربی در زبان اصلی نیاکانشان ـ که ریشه اوستایی دارد ـ رخنه کرده؛ ولی در مجموع، اصالت زبان و گویش خویش را حفظ کرده و با وجود تفاوت های اندک، هنگام گفت وشنود با همدیگر، مقاصد و مطالب طرف مقابل را به نیکی درک و دریافت میکنند.
شرفنامه، طوایف عمده کرد ساکن ایران را چنین برشمرده است: اردلان، کلهر، سنجابی، زوله، قادری (قادریه)، مکری، شمدنیان، اورامان یا (اهورامانی)، شقاقیان، دنبلی، گوران (گبران)، اهل حق (علی اللهیان) یا قلخانیان (شاید کلدانیان) و ... که هر کدام به عشیره و گروه های زیربخش متفرقه تقسیم میشوند که ذکر اسامی همه آنها در این مختصر نگنجد.
همین کتاب، طوایف عمده کرد عراق را چنین معرفی کرده که کمابیش در ترکیه و سوریه و پاره ای نیز در قلمرو ایران امروز سکونت دارند:
کردان شمالی: دوسکی، سندی، کلی، بارزان مزوری، سورجی، زیباری. پرواری بالا، پرواری پایین که بیشتر در موصل و حومه آن از جمله زاخو، عقره (اکره)، دهوک و عمادیه ساکن هستند.
کردان جنوبی: پشدر (پیشدر)، برادوست، با جلان، دیزهای، کوردی، کاکه هماوند، جاف، طالبانی داووده، هرگی، خوشناوه که در سلیمانیه، اربیل و کرکوک و روستاهای پیرامون آنها و نیز گروهی از آنان در کردستان و آذربایجان غربی اقامت گزیده اند؛ ناگفته نماند این طوایف نیز زیر مجموعه هایی دارند که ذکر نام های آنان، مطلب را به درازا خواهد کشید.
یادآوری این نکته ضروری است که اغلب کردان ترکیه، عراق، سوریه و آن دسته که در آذربایجان غربی و استان کردستان روزگار می گذارنند، سنی مذهبند و دیگر کردزبانان که در استان های کرمانشاه و ایلام اقامت گرفته اند، غالبا و قریب به اتفاق شیعی و پاره ای اندک که در اهورامان (اورامانات)، پیرامون کرمانشاه (کرند) و نیز در عمادیه و منطقه جزیره عراق ـ که برخی از ایشان را یزیدیان می گویند ـ اصالتا یزدان پرست و پیرو آیین نیاکان زردشتی هستند و به آداب و رسوم باستانی خویش پای بندند.
در زمینهی پیوند گویش کردی و زبان پارسی نیاز به طرح ادله و براهین نداریم؛ چرا که سیمای زبان کردی خود موید این استدلال است؛ وانگهی، ساسانیان از مادر، کرد تبارند، هم چنان که امروز در لابه لای گفت وگوی کردان، کهن ترین واژگان اوستایی را می توان جست و به عنوان نمونه به این موارد توجه فرمائید: سال هجری قمری را (سال کوچی مانژی)، سال میلادی را (سال زایینی) یا روز (روژ)، چشم (چاو)، کلّه (سر)، پیروژ باش، نوروز پیروژ، اوارباش، و صدها و صدها واژه پارسی دیگر که نشانه ی پایبندی ژرف کردان به کاربرد واژه های پارسی در محاورات روزانه خویشند؛ حال چه در محدوده ی مرزهای ترکیه باشند؛ یا سوریه، عراق و یا در زادگاه میهن راستین خویش ـ ایران ـ زندگی کنند؛ همواره به آیین و فرهنگ باستانی این سازمان چون جشن سوری (چهارشنبه سوری)، نوروز، سیزده بدر و ... با تمام وجود دل بستگی داشته و با شکوه فراوان هر سال برپا می دارند.
در پایان این نوشتار، از ابن خلکان در وفیات الاعیان مثالی می آوریم که تصریح کرده است: کردان ایوبی به ویژه صلاح الدین و دیگر سرداران و مجاهدان اسلامی جنگ های صلیبی، ایرانی الاصل بوده اند و این بدان معناست که هم نژادان و برادران هم خون ما ـ که کردان باشند ـ پیوسته پاسداران و نگهبانان استوار و راستین مرزهای ایران زمین در برابر ایلغاربیگانگان بوده و هستند و تاریخ، سراسر مشحون از جانبازیها و فداکاریهای آنان در پاسداشت این کهن بوم و بر است ونیازی به تایید، شهادت و قلم فرسایی همچو منی نداشته و ندارند و پیوندشان با این خاک پرگهر مستدام و ابدیست که همیشه این چنین باد.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا