گردشگری
«خفر» روستایی که به شهریها فخر میفروشد - در محاصره باغهای سیب
- گردشگری
- نمایش از سه شنبه, 27 تیر 1391 04:24
- بازدید: 5602
خبرگزاری مهر: سمیرم را به دو چیز می شناسند. سیب و آبشار. انگار شهرستانی است که در حواشی آبشارهای بی بی سیدان، چشمه ناز، آبشار سمیرم، آبشار تخت سلیمان و آب ملخ شکل گرفته است. نام سمیرم را همه شنیده اند اما شاید نام روستای خفر ناآشنا باشد.
JmksportShops , Chaussures, sacs et vêtements , Livraison Gratuite | Air Jordan 4 Retro "White Oreo" CT8527 - 100 , NETWORK-PRESIDENTS Store - nike zoom hypercross trainer turquoise gold rings
به گزارش خبرنگار مهر، روستایی با جمعیتی حدود 1600 نفر در زمستان و 3000 نفر در تابستان که در میان کوه های مرتفع رشته کوه زاگرس و در حاشیه قلل دنا واقع شده است. "قاشمستان" بلندترین قله رشته کوه دنا با ارتفاع 4435 متر در نزدیکی این روستا قرار دارد.
14 قله بالای 4000 متر روستا را احاطه کرده است. خفر جنوبیترین روستای پادنای وسطی است که در ۸۴ کیلومتری شهر سمیرم در استان اصفهان قرار گرفته است. روستایی که آن را عروس دنا می نامند. جایی که دامن در طبیعت زیبای رشته کوه دنا پهن کرده است. تنوع و تعدد گونه های گیاهی و جانوری، مدیون آب و هوای کوهستانی منطقه، انواع یخچال های طبیعی، آبشارهای متعدد و رودخانه های جاری شده از یخچال هاست. همین هاست که زیبایی مناظر بدیع و بی نظیر این روستا را دوچندان می کند.
برخی علت نامگذاری روستا را موقعیت توپوگرافی آن می دانند، به طوری که نام اولیه این روستا "خور" به معنای جای گود بوده و این نام به "حفر" و سپس به "خفر" تبدیل شده است. برخی کلمه خفر را برگرفته از "خور" یا "غور" می داند. غور یا غوری نام قبیله یا مردمان اولیه ای است که در این محل سکونت داشته اند. برخی نیز این لغت را برگرفته از "گور" یا "گبر" می دانند که معرف آیینی قبل از اسلام است.
روستای باغ های سیب
باغ های سیب این روستا از مهم ترین جاذبه های منطقه محسوب می شوند. سیبی که همه آن را به اسم سمیرم می شناسند، در واقع سیب خفر است. روستایی که به چشاندن طعم خنک سیب های بی نظیر خود به مردم قناعت کرده و در صدد شناساندن نام خود به جهان نبوده است.
حال و هوای روستا، از آن حال و هواهایی است که گاهی در هیاهوی شهر هوس می کنی، دلت برایش لک می زند، دلت می خواهد بی درنگ، راه کج کنی سمت جایی مثل این جا، رو به کوه ها بایستی و خستگی را داد بزنی. اینجا همان جاست. گاهی تلفن های همراه خط نمی دهد و تو خدا را شکر می کنی! سکوت و آرامش را می شود در ایوان خانه هایی که منظره کوه ها را در پس زمینه دارند، دید، در آسودگی پیرزنی که از تو بیشتر احساس جوانی می کند، تجربه اش کرد، می شود خنکای آب برف را به صورت زد و آرام گرفت، فروکش کرد، نشست و به حرف های مادران این اهالی گوش سپرد.
شعرها را زمزمه می کنند، صبح که می شود با لباس های گشاد از پله هایی که نه پاگرد دارد و نه نرده پایین می روند، نه خودشان و نه بچه هایشان از افتادن هراسی ندارند، پونه ها و نعناهای خشک را زیر و رو می کنند، به آلوهایی که آفتاب گرفته اند، سر می زنند، بساط کشک و ماست را علم می کنند، چایی را دم می گذارند، در خانه را بسته و نبسته می روند سمت ده، فرقی نمی کند که این جا دری را سه قفله کنی یا تمام روز باز باشد، درهای این جا با کلید و قفل غریبه اند.
ننه مخمل راه می افتد توی ده، در آستانه شصت سالگی از سرازیری و سربالایی های ده به راحتی می گذرد، از نفس نفس زدن خبری نیست، همه به او سلام می کنند. خانه اش کوهنوردان و طبیعت گران زیادی را میزبان بوده است. مخمل موسوی را همه ننه مخمل صدا می کنند. زن 57 ساله ای که مادرش نیز به اندازه خودش قبراق است و حرف هایش شنیدنی. پیری فقط توانسته خود را تا پوست صورتش برساند اما از پس دل و روحش برنیامده.
عروس دنا در اوج بی توجهی
این جا یکی از بهترین روستاهای گردشگری استان است اما حیف که حتی یک بهداری هم ندارد! گردشگران از پل های چوبی می گذرند، از صخره ها و نهر رد می شوند تا خودشان را به آبشار برسانند. اهالی می گویند هیچ کس حواسش به این روستا نیست. سالانه چندین گروه کوهنوردی برای لذت بردن از مناظر عروس دنا خود را به خفر می رسانند اما اهالی اش برای کوچکترین نیاز پزشکی باید به سمیرم بروند. گردشگران ماشین ها را خیلی دورتر جا گذاشته اند و خودشان را به آب زده اند. مردم تن به آفتاب می دهند، روی تخته سنگ ها ولو می شوند، عکس های یادگاری می گیرند و همدیگر را خیس می کنند!
خانه ننه مخمل، هتلی بی نظیر است. آرام، دنج و پر خاطره. چیزهایی که این خانه روستایی را به اقامت گاهی بی بدیل تبدیل می کند. ننه مخمل آلوها را کیسه کرده و از پونه ها و آویشن ها به مهمانانش می دهد. نوه هایش راه پشت بام را چشم بسته می روند. روستا از عطر سیب پر است. درختان سیب هم آبشارهایی از برگ و شاخه برای خود راه انداخته اند. صندوق صندوق سیب از این شاخه ها چیده می شود و در ردیف میوه های صادراتی به کام جهانیان می رسد اما دریغ از آن که بتوان نام این روستا را در ذهن بسیاری از این مردم یافت. خفر سرنوشتی مشابه بسیاری از روستاها و مناطق ایران دارد. در اوج نعمت، بی نظیر، بکر و مسحور کننده اما مغفول، ناشناخته و فراموش شده...
.................................
گزارش: نفیسه قانیان