زیست بوم
محیط زیست و آن سازمان بیخاصیت
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 01 مهر 1392 16:35
- بازدید: 4879
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 77، شهریور و مهر 1392، صفحه 16
محمد حیدری
در اوان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، روزی فرصتی دست داد تا با آقای دکتر منافی، معاون ایشان در امور زیست محیطی دیداری داشته باشم. دلیل این دیدار، گفت و گو در باره مردی بود که آن زمان ادعا داشت با انرژی ویژهای که دارد، بسیاری از بیماریهای درمان نشدنی ( از جمله سرطان ، آلزایمر، ام .اس و... ) را درمان میکند. مجلهای با نام برگ سبز نیز به کار این مدعی دامن میزد و از این رو، خانهاش که ابتدا در دروس قرار داشت و سپس به ولنجک منتقل شد، به صورت کعبه امید مبتلایان به این گروه از بیماریها در آمده بود. ( دکتر منافی در نظام پزشکی نیز مسئولیت داشت و در همین ارتباط به دیدار ایشان رفته بودم )
دکتر منافی را در اتاق کنفرانس دفتر کارش و در شرایطی که گروهی از کارشناسان محیط زیست در رشتههای گوناگون، دورتا دور میز نشسته بودند، ملاقات کردم. در همان زمان ورود، چندتن از کارشناسان قدیمی و مسئول محیط زیست را شناختم و آنها نیز با وجود چند سال دوری من از مطبوعات، مرا شناختند. دلیل این آشنایی نیز کوششهای من در پیش از انقلاب برای آگاه سازی جامعه از خطرهایی که محیط زیست ایران را تهدید میکرد و تماسهای بسیار با این کارشناسان برای آگاهی از حقایق بود.
سخن در مورد آن مرد مدعی اعجازگری زیاد به درازا نکشید، اما در همین فاصله یکی از همان کارشناسان آشنا، با زیرکی شگفت آوری یادداشتی را بی آن که کسی متوجه شود به دستم رساند ( به بهانه انجام کاری از پشت میز بلند شد و هنگامیکه از پشت سرم رد میشد، به تر دستی جیب برهای حرفهای یادداشت را توی جیب کتم گذاشت ! )
در یادداشت نوشته بود : تو را به خدا چند کلمهای هم در باره محیط زیست حرف بزنید .
در آن زمان بهره برداری بیرویه از جنگلهای شمال از سوی شرکتی با نام سرو چمان ورد زبان دوستداران محیط زیست بود. من همین موضوع را بهانه قرار دادم و پرسشی را با ترفندهای ویژه روزنامه نگاری مطرح کردم . به این صورت:
جناب منافی ... گرچه کارمن با مسئولیت جنابعالی در نظام پزشکی ارتباط دارد، اما اجازه میخواهم توصیهای هم داشته باشم ... شایعات بدی در زمینه بهره برداری از جنگلهای شمال بوسیله شرکتی با نام سرو چمان ورد زبانها است . چرا جنابعالی و سازمان محیط زیست این شایعات را تکذیب نمیکنید ؟
همین پرسش حساب شده ، مانند یک چاشنی انفجاری عمل کرد وموجب شد بحثی همه جانبه در زمینه مسایل مربوط به بخشهای گوناگون محیط زیست در گیرد. و شگفتا که من احساس کردم خود دکتر منافی هم بدش نمیآید این بحث ادامه یابد ( ولی کنترل شده !)
گرچه به پرسش من در باره شرکت سرو چمان پاسخ داده نشد ، اما بغض همان کارشناسان مسئول و قدیمی ترکید و هر کدامشان در باره فجایعی که در بخشهای گوناگون محیط زیست شکننده ایران بی سر وصدا جریان داشت، اطلاعاتی دادند. از سد سازیهای بی رویه و جنون آمیز گرفته تا طرح انتقال آب زاینده رود به یزد، و از نابودی حتمی تالابها گرفته تا تخریب گسترده در پهنه جنگلها و مراتع دامنه زاگرس و از تبدیل مخرب عرصههای طبیعی برای ایجاد شهرکهای صنعتی گرفته تا پیامدهای گسترش شهرها در مناطقی که منابع محدود و ساختار شکننده دارند و.....
اگر بخواهم زینهارهای آن کارشناسان در آن جلسه دوساعت ونیمه را بنویسم اگر کتابی نشود، جزوه قطوری خواهد شد .
نکته جالب این که دکتر منافی هیچ یک از این موارد را تکذیب نمیکرد و در انتهای جلسه با بیان این که کشور هنوز در شرایط ناشی از پیامدهای انقلاب و جنگ تحمیلی قرار دارد، با بیان ویژه یک سیاستمدار، به من فهماند زور سازمان حفظ محیط زیست به خیلیها نمیرسد!
این خاطره را ازآن رو نوشتم تا دانسته شود که چرا امروز دریاچه ارومیه در حال خشک شدن کامل است، یا زاینده رو تبدیل به میرنده رود شده است ؟ و چرا دریاچههایی نظیر پریشان در حال خشکیدن است و مردم شهرهایی نظیر یزد با خطر جدی قحطی آب روبه هستند . مثلا کسی نمیداند وزیر کشاورزی دولت آقای هاشمی بی مطالعه گیاهی بنام آزولا را از فیلیپین به شمال ایران آورد و تکثیر کرد و همین گیاه که روئین ساختار است، مرداب انزلی را در معرض تهدید جدی قرار داده است.
و هزاران درد دل دیگر ...
نسل جوان بداند در برابر قدرتمداران مال اندوز ، کسانی هم بودند که نان و جانشان را به خطر میانداختند تا جلوی فاجعههای زیست محیطی را بگیرند. واگر نتوانستند ، این نتوانستن از ارزش کوشش مسئولانه آنها نمیکاهد.
م.ح