شعر
خلیج فارس - سرودهی محسن محمودی ( آزاد قلم )
- شعر
- نمایش از چهارشنبه, 08 ارديبهشت 1389 12:01
- بازدید: 7060
ای آب نیلگون و گهربار کشورم
ای آخرین پناهم و مأوا و سنگرم
امواج تو تلاطم عشق است در دلم
ای عشق پر تلاطم و موج شناورم
ما خون خویش دردل جام تو کردهایم
تا شهد عشق جمله بریزی به ساغرم
صد جان فدای شوکت نام تو گشته است
ای جان فدای همت یار دلاورم
آواز عاشقانه بخوان ای خلیج عشق
این جمله بود ذکر شهیدان لشکرم
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند
از آن زمان که نقشه ایران کشیده شد
نام و نشان کشور شیران کشیده شد
هر قطعه را فضایی و نامی نهادهاند
نقش تو هم خلیج دلیران کشیده شد
این قطعه هم به نام وطن شد خلیج فارس
این نقشه ها به حکم امیران کشیده شد
گلبانگ عشق از دل میهن ترانه زد
فریاد شوق از دل ایران کشیده شد
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند
یاران! نظر کنید بر این آب نیلگون
کز خون عاشقان وطن گشته غرق خون
امواج بی امان که بپیچد درون آب
هر موج سهمگین که برآید ز اندرون
فریاد موجهای بلند خلیج عشق
آن غرشی که می جهد ازقلب آن برون
آن نعرههای محکم مردان سینهچاک
فریاد دادخواهی عشاق بیستون
پیچد در آسمان همه یک سو و یک صدا
چون ضربتی که دولت دشمن کند نگون
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند
مـردان کشـورم همـه در راه ایـن وطـن
ازجـسم خـود گذشته و از جان خویشتن
در راه اعتـلای چـنیـن خـاک لاله گـون
صـدجـان فـدا نموده به پیـکارتن به تن
از خـاک پـاک میـهن و آب خلیـج فارس
کـوته شــده دو دست طـمعکـار اهـرمن
تـا مرد جنگ باشد و یـاران جان به کـف
پــیروز و جــاودانــه بــمانـد سرای من
سرکـن سرود عشـق که مانـد به یـادگـار
از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند
دوشیـزگان ما هـمه هشیار و بیقـرار
مـاننـد مرد جـنگ به مـیدان کـارزار
از جان خود گذشته و با عشق این دیار
یـورش بـرند بـر سر دشمـن عقـابوار
همچون طناب دار بپیچند وقت جنگ
حـلقـوم دشمنـان به دو گیسوی تابـدار
نـازم بـر ایـن وطـن که زنانش ز اقتدار
جان میدهنـد در ره میهـن بـه افتـخار
خوانـدم سرود عشـق بهنام خلیج فارس
بـا آن ترانـهای که بــماند بـه یـادگار
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند
امشب بخوان که کشور جانان سرای ماست
این دشت لالهگون خراسان سرای ماست
آن رود پـرتـلاطـم و ایـن خـاک پـرگــهر
کارون پـرصلابت و کـرمان سرای ماست
از ســرزمـین رستــم و دریــاچـه خــزر
تـا خـاک سرخ بانه و مهران سرای ماست
از کـــوه بـیستـون و دمــاوند پــرغـرور
تـا خطة سهنـد و سپـاهان سـرای ماست
مجموع این وطن همه یک خانه بیش نیست
امشب بخوان که خانه ایران سرای ماست
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند
ای دل، بـخوان ترانه به نام خلیـج فارس
گـلبانگ عاشقـانـه بـهنـام خـلیج فـارس
سـرکـن سرود عشـق، بـزن ساز عـاشقی
بـا چـنگ و بـا چغانه بـهنـام خـلیج فارس
مـا دل سپـردهایم بـرایـن آب نــیلگـون
ایـن لؤلؤی زمـانه بـه نـام خـلیـج فـارس
سـر میدهیـم و بر کف دشمن نمیدهیم
ایــن جـام بـی کـرانه بـهنام خلیج فـارس
ای دل، بـخوان چـو شـاعر آزاد ایـن وطن
اشـعـار جـاودانـه بـه نـام خــلیج فـارس
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم خلیج فارس به نام تو کردهاند