دیدهبان خلیج فارس
سستی و بی توجهی ملی عاملی برای توهین به هویت ایرانی
- ديده بان خليج فارس
- نمایش از دوشنبه, 15 آذر 1389 13:29
- بازدید: 5610
برگرفته از تابناک
اقدام نابخردانه، ضداخلاقی، ضد تاریخی، ضد علمی، ضد فرهنگی و ضد ایرانی فرماندهی ناوگان دریایی آمریکا و تلاش برای رسمیت بخشیدن به تحریف نام رسمی، بین المللی و تاریخی خلیج فارس، خشم وصف ناشدنی آحاد ملت ایران را چه در درون و چه در بیرون از کشور برانگیخته است.
به گزارش «تابناک»، در همین حال، اقدام بجا و البته با دیرکرد وزارت خارجه در احضار سفیر سوییس به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران، بخشی از تلاش های ایرانیان به شمار می رود که باید بسیار پیشتر از اینها و با قاطعیت بیشتر ی انجام می گرفت.
روشن است که آنچه اکنون بیش از پیش باید مورد اهتمام دستگاه دیپلماسی ایران کامل قرار گیرد، پاسداری از ملیت و هویت تاریخی ایرانیان و منافع ملی و تمامیت ارضی ایران عزیز است.
انکار نمی توان کرد که توجه ناکافی و بی موقع دستگاه دیپلماسی و رسانه ها و خبرگزاری های فعال در جمهوری اسلامی به آنچه بسترسازی و دسیسه چینی دشمنان تاریخی ایرانیان برای جعل نام خلیج فارس به شمار می رود، در گذر زمان به سستی ما در این زمینه تعبیر خواهد شد و همین سستی است که زمینه ساز اقدام زشت مقامات آمریکایی شده است.
بر پایه این گزارش، در این باره توجه به موضوعات زیر ضروری و لازم به نظر می رسد؛
1 ـ آیا رسانه های ایران و مسئولان دستگاه دیپلماسی به یاد می آورند که در گذشته، کمترین واکنشی به سخنان گستاخانه «باراک اوباما»، رییس جمهور آمریکا در تحریف نام خلیج فارس داده باشند؟ از یاد نمی بریم سخنان «اوباما» را در روز جمعه ۲۷ ماه مارس 2009 و به کار گیری نام بی معنا و جعلی «خلیج» به جای «خلیج فارس» (معلوم نیست کدام خلیج؟! خلیج مکزیکو، خلیج گوانتانامو، خلیج عدن یا خلیج بنگال؟! ) و در فاصله کوتاه پس از آن سخنان «اوباما»، خطاب به مسلمانان جهان در چهارم ژوئن 2009 در قاهره، که در آن برای دومین بار از واژه جعلی برای «خلیج فارس» بهره برد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/50721
2 ـ گام بعدی، تحریف نام «خلیج فارس» از سوی دولت آمریکا نیز توسط خانم «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه آمریکا در سفر به منطقه «خلیج فارس» به انجام رسید؛ آنجا که وزیر خارجه آمریکا در یکی از میزگردهای پربیننده ماهوارهای، در پاسخ به پرسش های مزورانه خبرنگاران عرب که به عمد و به طور متناوب، واژه مجعول برای «خلیج فارس» را در جملات خود تکرار می کردند، از نام جعلی برای «خلیج فارس» بهره برد که متأسفانه، این مهم هم مورد توجه و واکنش مناسب رسانه های گروهی، خبرگزاری ها و مسئولان داخل کشور قرار نگرفت.
http://www.tabnak.ir/fa/news/86447
این در حالی است که مقامهای همه دولتهای آمریکا، پیش از این به رغم چند دهه اختلافات سیاسی با جمهوری اسلامی همواره، بدون توجه به اختلافات سیاسی با ایران از واژه کامل، درست، رسمی و تاریخی «خلیج فارس» در مکالمات، سخنرانیها و گفتوگوها و مکاتبات سیاسی و دیپلماتیک خود استفاده میکردند که کاربرد متداول نام «خلیج فارس» در سخنان «جورج بوش» پدر و پسر نیز قابل توجه است. سیاست آمریکا همچنان ادامه یافت تا این که پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی «اوباما» این رویه تغییر کرد.
بی تردید، این تغییر رویه در آن مقطع زمانی، باید با پاسخ قاطع و حساسیت لازم دولت و رسانه ها و خبرگزاری های داخلی ایران همراه تا از ادامه این سیاست جلوگیری می شد، ولی به جز معدودی سایت خبررسانی درونی و فعالیت خودجوش مردمی، برخی ایرانیان خارج از کشور و جمع آوری تومارهای اعتراض آمیز و فرستادن آنها به دفتر «اوباما» و دفتر «کلینتون»، تحریف نام «خلیج فارس» در رسانه های درون کشور با بی توجهی نابخشودنی و توجیه ناشدنی همراه شد.
این گزارش می افزاید، برنامهریزی بلندمدت دشمنان تاریخ و فرهنگ ایران زمین در دامن زدن به کاربرد نام جعلی و یا نام ناقص به جای «خلیج فارس» برای کمرنگ کردن تدریجی حساسیت ملی مردم و مسئولان ایرانی و جایگزینی نام عرب به جای فارس تلقی میشود؛ همان گونه که صد سال پیش و در زمان خواب غفلت و بی توجهی ملی قاجاریه، دریای پارس در شمال اقیانوس هند بی سر و صدا به دریای ع تغییر نام داده شد.
مروری بر تهدیدهای بین المللی علیه هویت «خلیج فارس»، تنها در یک سال اخیر، نشان دهنده یک دسیسه برنامه ریزی و حساب شده لابی عربی برای نابود کردن هویت خلیج فارس بوده و در برابر آن عملکرد نابخشودنی غالب رسانه های گروهی داخلی و واکنش گاه و بی گاه بسیار نرم و سخاوتمندانه همراه با رافت اسلامی مسئولان دیپلماتیک ایرانی، میدان را برای تاخت و تاز بی حد و مرز تازیان علیه هویت ایرانی به طور عام و نام «خلیج فارس» به طور خاص فراهم آورده است.
از دیگر سو، با توجه به ضرب المثل ایرانی که می گوید: «حرمت امام زاده را متولی نگاه می دارد»، ببینیم ما ایرانیان چگونه حرمت هویت ملی خودمان در «خلیج فارس» را پاس داشته ایم؛
1ـ از یاد نبرده ایم که در سال جاری، چندین بار شاهد کاربرد نام ناقص برای خلیج فارس آن هم از سوی برخی مسئولان کشوری و انتظامی بوده ایم و بدتر آن که همین سخنان عینا در برخی خبرگزاری ها و رسانه های داخلی هم منتشر شده اند؛ برای نمونه خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، سخنان یکی از وزیران نظام را که با اشتباه بزرگ گفتاری نامی ناقص برای خلیج فارس استفاده کرده بود، بدون اصلاح منتشر کرد و به رغم این که به عنوان منتشر کننده نخستین خبر متوجه این خطای گفتاری شده بود، در متن خبری که به سراسر دنیا فرستاد، آن نام ناقص را به کار برد.
در این میان، پاسخ ما به تبلیغات رسانههای گروهی عربی منطقه که از این اشتباه فاحش شیخ الوزرای دولت جمهوری اسلامی به عنوان عقب نشینی ایرانیان از کاربرد نام «خلیج فارس» و یک پیروزی بزرگ برای خود تلقی کردهاند، چه بوده است؟
2 ـ در نمونه ای دیگر در سال جاری، یکی از روزنامه چاپ تهران در نقشه خلیج فارس در صفحه نخست و زیر تیتر یک خود، از نام جعلی بهره برد؛ با این حال این روزنامه که آشکارا به هویت ملی ایرانیان توهین کرده بود، نه تنها تعطیل یا دست کم توبیخ نشد بلکه از یک عذرخواهی رسمی بابت این کوتاهی آشکار خوددداری کرد.
3 ـ فراموش نمی کنیم در بازی امسال «سپاهان» ایران و «العین» امارات در لیگ قهرمانان فوتبال آسیا، مسئولان اماراتی در جلوی چشم مقام های سفارت و کنسولگری ایران در امارات با نصب پارچه نوشته بزرگی با نام جعلی برای خلیج فارس و نمایش چندین باره آن در برابر میلیون ها بیننده تلویزیونی، آشکارا به هویت ملی ایرانیان توهین کردند و در حالی که انتظار می رفت، مسئولان سفارت و فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی به این کار اعتراضکرده و خواهان توقف بازی تا پایین آوردن این پارچه نوشته شوند یا در صورت ادامه این گستاخی جایگاه را ترک نمایند تا هویت ایرانی که ناموس ملی تلقی می شود، بیش از این مورد تحقیر عرب ها قرار نگیرد، متأسفانه این برادران بی دغدغه، همچنان در جایشان راحت نشستند و با صرف تنقلات، لذت بردن از دیدن، فوتبال را به خرد شدن غرور ملی یک ملت بزرگ تاریخی ترجیح دادند.
آیا این بود معنای اجرای عزت و اقتدار ملی که رهبر انقلاب بارها در سخنانشان بر آن تأکید کرده اند؟
در کمتر از یک روز پس از این بی توجهی آشکار بود که ناظر عرب بازی «ذوب آهن» و «الاتحاد» عربستان در اصفهان، سرزمین «مرد آویز زیاری» به خود این اجازه را داد تا با گستاخی تمام و به بهانه کاربرد نام تاریخی و رسمی «خلیج فارس» توسط بینندگان میهن پرست ایرانی بازی را متوقف و دستور پاره کردن پارچه نوشته خلیج فارس را صادر کند. این توهین آشکار در برابر میلیون ها تماشاگر تلویزیونی با بی توجهی و بی تفاوتی توجیه ناپذیر گزارشگر ایرانی بازی روبه رو شد، ولی تماشاچیان غیرتمند ایرانی با تکرار شعار «عرب باید بدونه خلیج فارس میمونه» به این کار ضد ایرانی شدیدا واکنش نشان دادند.
4 ـ در عین بی توجهی داخلی به هویت ایرانی، مسئولان و رسانه های ایرانی به خوبی به یاد دارند که کشورهای عربی در موضعی متحد به دلیل به کار بردن نام و نقشه خلیج فارس در مدال ها و لوگوی مسابقات کشورهای اسلامی توسط ایران از برگزاری این بازی ها در ایران جلوگیری کردند. با این حال، برگزاری هر ساله، مسابقات فوتبال کشورهای خلیج فارس (با نام جعلی) با مجوز کنفدراسیون فوتبال آسیا و معرفی «بو علی سینا»، «ابوریحان بیرونی» و دیگر مشاهیر ایرانی به عنوان مشاهیر عرب در افتتاحیه بازی های آسیایی قطر، تنها بخشی از دسیسه های هماهنگ سیاسی ورزشی اعراب علیه ایرانیان بوده است.
5 ـ در مورد اخیر هم دیده ایم که چگونه لابی عربی صاحب نفوذ در کمیته المپیک آسیا در مراسم افتتاحیه بازی های آسیایی، نام جعلی برای «خلیج فارس» را در برابر دیدگان میلیون ها بیننده تلویزیونی گذارد و در اینجا هم باز مسئولان ایرانی ورزش کشور محل برگزاری مراسم را ترک نکردند و متأسفانه رژه کاروان ایران هم به رغم این توهین به هویت ایرانی بدون هیچ گونه وقفه انجام شد. البته با عذرخواهی نیم بند و دیر هنگام مسئولان برگزاری مسابقات و نه مقامات رسمی دولت چین، ایرانیان نباید فراموش کنند این برنامه های حساب شده علیه هویت ایرانی در آینده نیز ادامه خواهد یافت، چرا که جام ملت های آسیای قطر در پیش است و قطعا دسیسه های ضد ایرانی علیه نام خلیج فارس برای افتتاحیه این رویداد بزرگ ورزشی از هم اکنون استارت خورده است.
6 ـ جالب توجه این که حاکم عرب جزیره ایرانی الاصل «بحرین»، در اجلاس سال پیش «منامه»، در برابر آقای «متکی» سخنان بی شرمانه ای بر زبان رانده و گفت: چرا ایرانیان این گونه حساسیت به نام این دریا (منظور خلیج فارس) دارند(؟!) و سپس سخاوتمندانه (!) پیشنهاد داد ایرانیان برای حفظ اسلام! و اثبات برادری با اعراب، دست از نام خلیج فارس بشویند که انجام این کار منافع بسیاری برای دولت ایران از سوی دولتهای عربی در پی خواهد داشت!
چه باید کرد؟
انکار نمیتوان کرد که تمامیت ارضی هر کشور، ابتداییترین جزوء هویت و اتحاد ملی و انسجام درونی آن به شمار میرود و قوام و بقای هر ملتی بر مبنای حفظ استقلال و تمامیت ارضی آن کشور استوار است و در این میان، نام های جغرافیایی هر منطقه پشتوانه ای از گذشته های دور تاریخ و هویت هر منطقه را به همراه دارد.
بی تردید، تلاش پیگیر همه 22 كشور عرب زبان برای تغییر نام «خلیجفارس» به نامهای دیگر، به جز تعصب نژادی از هیچ گونه بار علمی، تاریخی و فرهنگی برخوردار نیست و پارهای سازمانها، ارگانها و خبرگزاریها و مراكز فرهنگی سیاسی و در مورد اخیر نهاد نظامی آمریکایی كه با بهرهگیری از كمكهای مالی و دریافت رشوه از این كشورها بر این گونه جعلیات دامن میزنند، باید در برابر وجدان بیدار جهانیان و نیز ملت ایران، به اشتباه خود اعتراف و آن را اصلاح کنند.
واقعیت آن است که استمرار و تداوم حركاتی چون جعل نام «خلیج فارس»، روح سازگاری و تفاهم ملتهای همجوار را خدشهدار میكند. اگر جعل نام «خلیجفارس» ادامه یابد، دیری نخواهد پایید كه بسیاری از مكانهای جغرافیایی دیگر جهان نیز بر پایه سلیقه دولتها تغییر نام یابند.
با این حال، می بینیم که واقعنگری بینالمللی و عدم تعصب نژادپرستانه سبب شده، نامهای تاریخی و رسمی قدیم جایگاه و كاربرد خود را حفظ کنند؛ همانگونه كه برای نمونه، به رغم اینكه سه چهارم كرانههای «خلیج مكزیكو» را سواحل آمریكا در بر گرفته، این خلیج هیچگاه به نام «خلیج آمریكا» تغییر نام داده نشده است.
یکی از اصول پذیرفته بین المللی این که نهاد مسئول، پاسداشت هویت ملی تاریخی، فرهنگی هر کشور در دنیا، دولت مستقر آن است و این قاعده در ایران نیز مستثنی نیست و مردم، نهادها و سازمان غیر دولتی، نقش فرعی و کمکی را می توانند بر عهده بگیرند.
اهمیت حفظ تمامیت ارضی ایران در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به خوبی نمود داشته است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، آشکارا حفظ تمامیت ارضی کشور را به همراه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، از مهمترین ارکان حفظ کشور عنوان کرده است.در این باره، در اصل نهم قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیکناپذیرند».
اصل هفتاد و هشتم قانون اساسی تصریح میکند: «هر گونه تغییر در خطوط مرزی، ممنوع است» و در اصل یکصد و پنجاه و دوم نیز آمده است: «سیاست خارجی ما بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور است...».
همچنین بنا بر اصل یکصد و پنجاه و سوم قانون اساسی، «هر گونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه شود، ممنوع است»
بنابراین، عرصه های خشکی و آبی شمال و جنوب کشور از جمله «دریای مازندران» و «خلیج فارس»، بخشی از تمامیت ارضی ایران به شمار می روند که باید مورد حفاظت دولت ایران قرار داشته باشند.
همچنین با توجه به دامنه روزافزون هجمه به فرهنگ، تاریخ و هویت ایرانی، هر گونه سهل انگاری در رابطه با نام «خلیج فارس» بی تردید هویت ملی ما را در معرض خطر جدی قرار خواهد داد و آیا در حالی که در سند چشم انداز بیست ساله، ایران کشوری توسعه یافته با جایگاه نخست اقتصادی علم و فناوری با هویت تعریف شده، یکی از راههای رسیدن به این جایگاه و منزلت، حفظ هویت ملی و تاریخی ایران از جمله زنده نگه داشتن نام «خلیج فارس» و جلوگیری از تحریف نام آن نیست؟
ملت هشیار ایران این توقع بجا را از مسئولان دستگاه سیاست خارجی ایران دارند که نسبت به تغییر نام «خلیجفارس» توسط مقام های سیاسی خارجی و نهادهای معتبر بینالمللی واکنش فوری و قاطعی را دنبال نمایند. البته این امر به تنهایی کافی نیست چرا که در برابر لابی پر تعداد عربی لازم است، لابی متقابلی از هم تباران ایرانی خارج از کشور و نیز کشورهای هم فرهنگ و هم تاریخ ایران شکل بگیرد تا کوشش های دیپلماتیک دولت ایران با اولویت منافع ملی ایران از وزن و جایگاه درخور برخوردار شود.
ملت ایران در برابر موضوع تمامیت ارضی و تهدیدهای موجود از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است و برای این مهم هر گونه اختلاف نظر سیاسی و عقیدتی را کنار می گذارد که نمونه آن را در مسأله اهانت نشریه «نشنال ژئوگرافیک» به نام «خلیج فارس» و واکنش یکپارچه ایرانیان سراسر جهان شاهد بودیم که حتی پیشاپیش دولت وقت به این مسأله واکنش نشان داده و این نشریه را به عذرخواهی واداشته اند.
در این میان به کار گیری پتانسیل های زیر که کمتر بدان پرداخته شده قابل توجه خواهد بود:
1 ـ در برابر تشکیلات اتحادیه عرب، به کار گیری توان نهفته ملی فرهنگی یازده کشور هم تبار حوزه تمدن آریایی و تشکیل اتحادیه سیاسی منطقه ای از تاجیکستان تا کردستان عراق (همانند اتحادیه اقتصادی اکو ولی با تأکید بر اشتراکات تاریخی فرهنگی و با رویکرد سیاسی) بسیار بجا خواهد بود. تشکیل این اتحادیه که می تواند با توجه به میراث مشترک نوروز نام «اتحادیه نوروز» را به خود داشته باشد، خواه ناخواه پتانسیلی است که از آن می توان در تثبیت حقوق ملی و تاریخی ایران و دیگر کشورهای هم تبار به ویژه در حراست از نام «خلیج فارس» استفاده کرد پتانسیلی که در سایه ارتباطات یک طرفه و بعضا بی حساب و کتاب با کشورهای عربی تاکنون به فعل درنیامده واز آن بهره لازم گرفته نشده است.
2 ـ بهره گیری از پتانسیل ملی پارسیان در سراسر جهان و ترسیم برنامه راهبردی حمایت بین المللی از واژه «خلیج فارس» با کمک آنان بسیار مغتنم است. برای نمونه زرتشتیان ساکن هند، که خود را از نواده های «یزدگرد ساسانی» آخرین پادشاه ایران باستان می دانند، به رغم گذشت چند قرن از مهاجرت آنها به هندوستان با ثروت و قدرت اقتصادی فراوان از طبقات برتر اجتماعی هندوستان به شمار می روند و از جایگاه بسیار قدرتمندی در سیاست، اقتصاد و مناسبات بین المللی کشور یک میلیارد و دویست میلیونی هندوستان برخوردارند و به رغم دوری جغرافیایی قلبشان با ایران و هویت تاریخی ایران زمین همراه است.
3 ـ پتانسیل بسیار پر توان دیگر، سه میلیون آمریکایی ایرانی تبار هستند که علاوه بر قدرت اقتصادی چند ده میلیارد دلاری از جایگاه اجتماعی و سیاسی قدرتمندی هم در سراسر آمریکا بهره مند هستند. گروه ویژه حراست از نام «خلیج فارس» یکی از گروه های فعال ایرانی خارج کشور است که گردانندگان آن از نخبگان دانشگاهی سراسر جهان به ویژه آمریکا و اروپا هستند. قابل توجه این که ایرانیان ساکن آمریکا از توان بسیار بالایی در فشار به مقامات آمریکایی و غیر آمریکایی برخوردارند؛ به ویژه در مورد اخیر دستور فرماندهی دریایی آمریکا جهت به کارگیری نام جعلی برای «خلیج فارس»، ایرانیان آمریکا و سراسر جهان می توانند در اقدامی هماهنگ، برای پاسداشت هویت ایرانی و جلوگیری از تحریف نام «خلیج فارس» اقدام نمایند.
هرگز نباید از یاد ببریم که همه 22 کشور عرب با اتحادی نانوشته، چه کشورهایی که رسما با ایران دشمنی می ورزند و چه کشورهایی چون سوریه، لبنان و فلسطین، آنجا که پای مسأله خلیج فارس به میان می آید، عالمانه و عامدانه همه مناسبات مقطعی خود با ایران را از یاد می برند، بدون هیچ گونه تردید و دودلی از واژه مجعول برای «خلیج فارس» استفاده می کنند. همه کشورهای عربی حتی پای را فراتر گذاشته و با چشم فرو بستن به پیشینه تاریخی تعلق بحرین، جزایر سه گانه همیشه ایرانی را از آن اعراب معرفی می نمایند که بیانیه های تکراری اتحادیه عرب، شورای همکاری «خلیج فارس» و ... و سخنان و مکاتبات سیاسی موجود سند این مدعاست.
بنابراین با توجه به این که توان راهبردی حفاظت و حراست از هویت ایرانی به ویژه نام «خلیج فارس» بی تردید به تنها یی از دستگاه دیپلماسی داخلی ساخته نیست و نیاز به بهره گیری از توان سازمان های غیر دولتی هم تباران سراسر دنیا لازم و ضروری است و سامان دهی ساز و کاری بین المللی و جهانی برای حفظ نام خلیج فارس می تواند خلأ موجود و تنهایی ملی ایران را در منطقه و جهان جبران کند.
نباید فراموش کرد که هر گونه سهلانگاری و عقبنشینی درباره صیانت از نام «خلیج فارس»، بی تردید هویت ملی ما را در معرض خطر جدی قرار داده و عقبنشینیهای پی در پی بعدی را در جزایر سهگانه، حاکمیت ملی بر اروندرود، مرزهای عراق، دریافت غرانت هزار میلیارد دلاری از عراق و ... را به دنبال خواهد داشت، زیرا تاریخ ثابت کرده است که هرگونه مسامحه نرمش و انفعال در برابر کشورهای عربی، نه تنها هیچ واکنش مثبتی از سوی همسایگان جنوبی ما در پی نداشته، بلکه گستاخی بیش از پیش آنان را نیز سبب شده است.