جستار
دولت ترکان جوان و پانترکیسم
- جستار
- نمایش از جمعه, 12 فروردين 1390 21:40
- بازدید: 8486
برگرفته از آذرپادگان
نادر انتخابی
در یک دورهی کوتاه شش ساله (1914 ـ 1908) جنبش فرهنگی ترکگرایی به جنبش سیاسی ناسیونالیسم ترک تحول یافت و این دوره مقارن بود با روزگار حکومت ترکان جوان که با شکست عثمانیان در جنگ جهانی اول (1918) پایان گرفت. اکنون باید دید چرا ترکان جوان به ناسیونالیسم، یا به سخن دقیقتر، پانترکیسم، روی آوردند. ترکان جوان تا 1908 و حتی اندکی پس از آن، بیشتر جانبدار اندیشهی ملت عثمانی بودند. در 1904 هنگامی که مقالهی « سه شیوهی حکومت» آقچورا انتشار یافت، با بیاعتنایی و حتی انتقاد با آن روبرو شدند. چنین به نظر میرسد که از 1906 به بعد، هم تحت تاثیر ترکان روسیه و هم در نتیجهی آشنایی با نوشتههای ادیبان ترکگرای عثمانی، ترکان جوان اندکاند، به اندیشههای ناسیونالیستی روی آوردند. از 1908 به بعد برخی از شخصیتهای برجستهی ناسیونالیسم ترک چون ضیا گوکالپ و احمدآقا اوغلو به عضویت کمیته مرکزی « اتحاد و ترقی» درآمدند و حسین جاهد (یالچین) سردبیر طنین ارگان رسمی کمیته شد.
گذشته از این، مجوعهای از عوامل داخلی و خارجی، عینی و ذهنی، دولت ترکان جوان را به سراشیب پانترکیسم افراطی (توران گرایی) لغزاند. نخستین عامل این بود که پس از 1908، ترکیب جغرافیایی ـ جمعیتی امپراتوری عثمانی در نتیجهی از دست رفتن بازماندهی متصرفات اروپایی و تنها ولایت آفریقایی (لیبی) آن، بیش از پیش ترک ـ آسیایی شد. فشار خارجی فزایندهای که بر دولت عثمانی وارد میآمد، ترکان جوان را به این نتیجهگیری رهنمون شد که دفاع از تمامیت ارضی امپراتوری تنها به وسیلهی ترکان تحققپذیر است.
افزون بر این، از آغاز سدهی بیستم، مناسبات میان ترکان و اتباع عربشان روبه تیرگی گذارد. یکی از جنبههای انقلاب 1908 که تاکنون کمتر به آن توجه شده، جنبهی ضد عربی این انقلاب است. ترکان جوان به عربانی که عبدالحمید به دور خود در استانبول گرد آورده بود و نوعی « لوبی» عرب در قلب امپراتوری محسوب میشدند، بدبین بودند. برای پی بردن به این نکته کافی است نگاهی به نشریات فکاهی ترک پس از انقلاب 1908 افکند. گذشته از این، نظریهپردازان ناسیونالیسم ترک چون ضیا گوکالپ در بررسیهای جامعه شناسانه ـ تاریخی خود، فرهنگ اسلامی (عربی ـ ایرانی) را مایهی واپس ماندگی ترکان معرفی کردند. عرب ستیزی ترکان واکنش منفی ولایات عرب در قبال رویدادهای 1908 را به دنبال داشت. ترکان جوان دریافتند که همکیشیشان با عربان مایهی یگانگیشان نیست و از هیمن رو به اندیشهی همبستگی میان ترکان که ناسیونالیستها مدافع آن بودند، روی آوردند.
در دورهی پس از انقلاب 1908، ناسیونالیسم ترک جنبهی اقتصادی هم پیدا کرد و این، در نتیجهی آشنایی ترکان جوان با الکساندر هلفاند موسوم به پارووس (Parvus) از چهرههای معمایی سوسیال دموکراسی آلمان بود. پارووس با آموزش ساز و کار امپریالیسم اقتصادی و مالی به ترکان، به ناسیونالیسم آنان سمت و سوی امپریالیسم ستیزی داد. مکتب اقتصاد سیاسی آلمان (به ویژه نظریههای فریدریش لیست) جای لیبرالیسم اقتصادی رایج را گرفت و تلاش در راه پی ریزی اقتصاد ملی از طریق پروبال دادن به قشر میانی ترک / مسلمان که هم بتواند دست اقلیتهای غیر مسلمان را از اقتصاد کوتاه کند و هم در برابر امپریالیسم اروپایی سربلند، کند. آغاز شد. فشار اقتصادی بر اقلیتها بر دامنهی نارضاییها افزود.
با فروکش کردن شور و هیجان اولیهای که انقلاب 1908 در میان همهی اتباع دولت عثمانی ـ مسلمان و غیر مسلمان، ترک و غیر ترک ـ به وجود آورده بود، چرخش پانترکیستی دولت ترکان جوان آغاز شد و در سالهای 1910 ـ 1911 شکل عریان به خود گرفت. دور باطلی از تعصب و خشونت آغاز شد. دولت ترکان جوان ترکگردانی اقوام غیر ترک از طریق آموزش اجباری زبان ترکی و اعمال نظارت بر کار مدارس اقلیتها را در پیش گرفت. پس از کودتای 1913 که به استقرار خود کامگی بلامنازع کمیتهی اتحاد و ترقی انجامید، تکاپوهای پانترکیستی گسترش بیشتری یافت. نمایندگانی به قفقاز، ایران، افغانستان و آسیای میانه فرستاده شدند. با شروع جنگ جهانی اول، سران کمیته اتحاد و ترقی پنداشتند که لحظهی انتقام از روسیه، دشمن دیرین کشورشان، فرا رسیده و به هم از گسیختن شیرازهی امپراتوری تزاران و رهایی ترکان روسیه دل بستند؛ اما دولت جمهوری آذربایجان مساوایتان مستعجل بود و بلشویکها در 1920 بر آن غلبه کردند. در آسیای میانه، باسماچیان که برخی از افسران ارتش عثمانی و در راس آنان انورپاشا از رهبران فراری کمیتهی اتحاد و ترقی هم به آنان پیوستند، مدتی عرصه را بر بلشویکها تنگ کردند؛ اما بالاخره در 1923 سرکوب شدند. در همین دوران در آناتولی بر روی ویرانههای امپراتوری پانصد سالهی عثمانی جمهوری ترکیه شکل گرفت.
نقل از : ماهنامه نگاه نو ـ مهر ـ آبان 1372 ـ بخشی از مقاله