تاریخ كهن و باستان
ستارهشناسی در ایران باستان - «اسطرلاب» یا «جام جم» - بخش نخست
- تاريخ كهن و باستان
- نمایش از دوشنبه, 19 تیر 1391 07:01
- بازدید: 6377
برگزفته از روزنامه اطلاعات
اسطرلاب وسیله کوچکی است که برای تعیین بعضی مشخصات زمان و مکان آسمان به کار میرود. به فارسی «جام جم» نامیده میشود ولی به تدریج کلمه یونانی اسطرلاب برای آن متداول شده است. اسطرلاب رایج و معمولی دستگاه و صفحه مدور فلزی از جنس برنز یا برنج یا از آهن و فولاد یا تخته به طور بسیار دقیق و ظریف و مستحکمی ساخته شده است و برای مطالعات و محاسبات کارهای نجومی از قبیل پیدا کردن ارتفاع و زاویه آفتاب محل ستارگان و سیارات و منطقه البروج به کار میرود. همچنین برای به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی محل در تمامی مدت شبانه روز و فصول مختلف سال و همچنین برای به دست آوردن ارتفاع کوهها و پهنای رودخانهها و سایر عوارض طبیعی زمین، تعیین ساعات طلوع و غروب یکایک ستارگان ثوابت و سیاراتی که نام آنها بر شبکه اسطرلاب نقش بسته، محاسبه ساعات طلوع و غروب آفتاب هر محل (به ویژه در دوره اسلام که تعیین ساعات نماز هم بر آن اضافه شد) ساخته شده است. با توجه به این حقیقت که هنگام استفاده از دستگاه مذکور هیچ احتیاجی برای به کاربردن و دانستن فرمولهای ریاضی نیست. (مانند خط کش محاسبهای که به وسیله مهندسین به کار برده میشود.)
در کل از این ابزار برای سنجش ارتفاع، سمت، بعد و میل خورشید و ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب استفاده میشده و ابزاری در مبحث تاریخ ابزارهای زمان بوده است که برای کاربردهای دیگر نیز بهکار میرود.
بر طبق اسناد به دست آمده در ماوراء النهر، این دستگاه را «استاره لاب» میگفتند. «استاره» یا «استره» که یونانیان «استاریوس» مینامند، همان ستاره و نام ایرانی است و «لابیدن» از مصدر پارتی به معنی «تابیدن» است.
«حسن اسوار» از دانشمندان زرتشتی سده چهارم هجری در کتاب «المبتدا بعلم النجوم» مینویسد: «کتابی از علمای اسکندریه به دستم رسید که در آن اعلام داشته بود بنیاد دانش نجوم را در جهان منجم ایرانی «استره-دوقوس فوقانی» در 3200 سال پیش از جنگ تروا بنیان نهاده است.» چون جنگهای ده ساله تروا 1500 سال پیش از میلاد صورت گرفت، نزدیک به 6700 سال از عمر این دانش میگذرد. با این سند خلاف گفته غربیان که استرلاب و نام آن را یونانی معرفی میکنند، ثابت میشود.
اسطرلاب را ایرانیان مسلمان جام جم یا جام جهان نما یا آینه جم میخواندند. «جم» با پسوند «شید»، «جمشید» نامیده میشود که از بزرگترین منجمان و ریاضیدانان و فیزیکدانان ایرانی است که در تاریخ اساطیری ایران تا مقام خداوندی ارتقا یافت. حافظ در غزلی از آینه جام نام میبرد که منظورش همان استرلاب است که جهان را مانند جام آینه واری به آدمی نشان میدهد. قدیمیترین کتاب جامع به زبان پارسی دری درباره استرلاب و ستاره شناسی، کتاب «روضه المنجمین» نام دارد که آن را «شهمردان» فرزند «ابیالخیر رازی» در سده پنجم هجری تألیف کرده است.
بعضی از منابع عربی نام آن را مشتق از کلمه یونانی «استرلابوس» نوشتهاند و برخی در معنی آن به غلط «ترازوی ستارگان» را ذکر کردهاند. اما از آنجا که استرلاب در حوزه فرهنگ ایرانی و اسلامی به کار گرفته شده است و در فرهنگ یونانی جایگاهی ندارد و اروپائیان در اندلس مسلمان قرن یازدهم با آن آشنا شدند، بنابراین ارتباط این واژه با استرلابوس نیز بعید بنظر میرسد. «حمزه اصفهانی» واژه «اسطرلاب» را معرب ترکیب فارسی «استاره یاب» میداند. نظر حمزه اصفهانی قابل قبولتر به نظر میرسد زیرا Star یا «استارا» یا «ستارا» و «ستره» ریشه در سانسکریت و در زبانهای پارسی باستان دارد و واژه «استار» در فرهنگ ایرانی و بین النهرین و حتی زبان آرامی و سریانی معمول بوده است. «استاره یاب» هنوز هم در ادبیات خراسانی به کار میرود. مثلاً میگویند «طرف جادو و جمبل بلد است مهره خر و استره یاب دارد.»
بسیاری از منابع تاریخی اختراع اسطرلاب را به هیپارخوس نسبت میدهند، اما به نظر میرسد ابزارهای مشابه با تواناییهای مختلف در بین ستاره شناسان آشور و بابل رایج بوده و نمونههای یونانی نتیجه تکمیل این ابزارها بوده است. از اسطرلابهای یونانی نمونهای در دست نیست. این ابزار در بخش حوزه ایرانی اسلام مورد استفاده بود زیرا ابزاری بر آن نصب بود که ساعت آفتابی محسوب میشد و زمان ظهر شرعی را تعیین میکرد. از قرن نهم میلادی تا قرن نوزدهم اسطرلابهای بسیاری در ایران و دیگر کشورهای جهان اسلام ساخته شد. بنا بر گفتهای نخستین سازنده اسطرلاب در میان مسلمانان «محمد فزاری پسر ابراهیم فزاری» بوده است. تا چندی پیش احتمال میرفت که کهن ترین اسطرلابی که تاکنون باقی مانده، در 374ق/984م به دست دو برادر اصفهانی به نامهای احمد و محمد بن ابراهیم در اصفهان ساخته شده باشد. اما ظاهراً کهن ترین نمونه شناخته شده که نام سازنده و تاریخ ساخت برآن حک شده است اسطرلابی است که به گواهی کتیبه کوفی پشت کرسی آن به دست «بسطلس» در تاریخ 315 هجری قمری ساخته شده است. اروپائیان در قرن 11 میلادی از راه اندلس اسپانیا و آثار اسلامی اسطرلاب را شناختند. دربارة سرچشمة بابلى اسطرلاب نیز سخنانى گفته شده و در این زمینه شواهدی از قبیل الواح سفالین مشابه اسطرلاب مسطح ـ که در ویرانههای بابل به دست آمده و شامل خطوط و دوایر و نقش چند ستاره است. همچنین قراینى مانند آگاهیهای پراکنده پیرامون گسترة پژوهشهای نجومى دانشمندان بابلى ارائه شده است. این نیز روشن است که یونانیان در زمینة ستاره شناسى، از بابلیان درسهای بسیار آموختهاند اما به اعتقاد پژوهشگران تاریخ نجوم، این شواهد و قراین برای اثبات اختراع اسطرلاب در بابل و آشور و انتقال بعدی آن به یونان کفایت نمى کند.
ادامه دارد...