شعر
آرشین مردان دلیر
- شعر
- نمایش از یکشنبه, 15 دی 1392 10:12
- بازدید: 8169
برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایرانزمین)، سال ششم، شمارهٔ نهم، از پاییز 1385 تا تابستان 1386 خورشیدی، صفحه 61
امیر صادقی، روایتگر شاهنامهٔ حکیم فردوسی
آری ای مردان کین! من آرشم!
تیر آزادی به چله در کشم
کوه البرز است رکاب پای من
گفت فردوسی به گیتی رای من
آن کمان در دست من بر سان شیر
پابهجا بودم به کوه اندر دلیر
برکشیدم سوی دشمن ناگهان
نام ایرانم بیامد بر زبان
تیرم از ترکش کشیدم در کمان
جان بدادم تا بماند جاودان
جان فدا کردم برای میهنم
تا بدانی در جهان آرش منم
همچو من آرش کمانکش صد هزار
شد اگر کشته به جنگ و کارزار
پس روا باشد که ایران پابهجاست
جان هر کس از برایش خونبهاست
بعد من، آرش تویی ای هموطن!
جان دهید هر یک به راهش تن به تن
تا بماند جاودانه سربلند
نام پاک و مردمانش ارجمند