دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان یاد‌کردی از پروفسور سید محمود حسابی؛ استاد فیزیک و روش تدریس او - 2

نام‌آوران ایرانی

یاد‌کردی از پروفسور سید محمود حسابی؛ استاد فیزیک و روش تدریس او - 2

برگرفته از روزنامه اطلاعات

شهرام انصاری


در آن زمان یک پروفسور آلمانی برای همکاری با دانشگاه تهران و اداره باستان‌شناسی به ایران آمد و کلاسی برای تدریس زبان فارسی باستان‌ و اوستایی تشکیل داده بود که در آن، روش خواندن کتیبه‌ها و نوشته‌های قدیمی را هم تدریس می‌کرد. تدریس او نشان داد که زبان فارسی توانایی بسیاری دارد و قرابت زبان فارسی با زبان‌های قدیم اروپایی روشن شد. و امکان پیدا کردن معادل واژه‌های علمی خارجی در فارسی به وجود آمد که از همان زمان، انجمن اصطلاحات علمی شروع به استخراج معادل‌های فارسی برای لغات خارجی علمی و فنی کرد. این کار گسترش پیدا کرد به‌طوری که بعداً توانستیم قاعده گزینش واژه‌های فارسی به جای واژه‌های خارجی تدوین کنیم و روش مشخصی هم برای این کار به وجود آمد. ما به این نتیجه رسیدیم که اول باید ریشه لغات خارجی را پیدا کرده یعنی ریشه هند و اروپایی ـ که ریشه تمام زبان‌ها از غرب اروپا تا هند که زبان‌هایی از خانواده واحد می‌باشند ـ را یافت و گول آن ریشه را در زبان فارسی کنونی پیدا کرد و آن کلمه را به قاعده و شیوه زبان فارسی ثبت کرد که هم معنای اصل کلمه را بدهد و هم با طبیعت زبان فارسی سازگار باشد.

با این روش واژه‌های بسیاری برای لغات خارجی علمی و فنی گردآوری کردیم. لازم به ذکر است که شرح این روش را در جزوه‌ای به نام «توانایی زبان فارسی» به چاپ رساندم (1350).

در این جزوه نشان داده شده است که با داشتن وندها یعنی پیشوندها، پسوندها و ریشه‌های موجود در زبان فارسی می‌توان حدقل 000/000/225 کلمه ساخت که می‌بینیم که این توانایی زبان فارسی کم‌نظیر است و از این نظر، زبان فارسی هیچ کمبودی از زبان‌های هند و اروپایی ندارد.


لازم به یادآوری است که برای پیدا کردن معادل‌های فارسی لغات خارجی باید با احتیاط عمل کرد و از اشخاصی باید دعوت به همکاری کرد که واژه‌شناس و زبان‌شناس متخصص خوبی باشند.7

انرژی اتمی، ضرورت روز، نیاز فردا و مسأله تأسیس مرکز اتمی دانشگاه تهران ـ ابتدا لازم به یادآوری است که پروفسور حسابی با نظر به رشته تحصیلی‌شان و علاقه‌ای که به استفاده از انرژی اتمی داشتند و برای پیشبرد علم نیز در ایران دلسوزی می‌کردند،‌ از ابتدا به فکر ایجاد مؤسسه‌ای درباره انرژی اتمی بودند و حتی دستگاه‌هایی وارد کرده بودند که مدتها طول کشید تا از آن استفاده شود. ایشان معتقد بودند که تا دیر نشده باید به فکر انرژی اتمی و استفاده مفید از آن در زندگی و علوم باشیم وگرنه از کشورهای دیگر عقب می‌افتیم. ایشان در کنفرانس ژنو که در سال 1958 شرکت کرده بودند، متوجه شدند که ایران نیز یکی از کشورهایی است که دارای اورانیوم است و بنابراین باید به فکر ایجاد یک مرکز اتمی افتاد، بخصوص که موضوع انرژی اتمی بیش از چند سالی نیست که به مرحله عمل رسیده، چون قبلاً بیشتر از نظر نظری مطرح می‌شد.8 با این مقدمات پروفسور حسابی به مجلس پیشنهاد کردند که با توجه به اینکه از تأسیس مراکز اتمی دنیا عمر چندانی نگذشته، اگر چنانچه ما هم شروع به تأسیس آن بکنیم، چندان عقب نخواهیم افتاد. البته این مرکز باید تحت نظر دانشگاه تهران باشد و چند فیزیکدان نیز باید برای کسب اطلاعات لازم علمی به خارج فرستاده شوند. بالاخره ایشان توانستند مبلغ سه میلیون تومان از بودجه دانشگاه تهران را به آن اختصاص دهند و این مرکز را راه‌اندازی کنند. (لازم به ذکر است که ثمره کارهایشان و همکارانشان را امروزه ما به روشنی می‌بینیم که چه پیشرفت‌های چشمگیری با کوشش مسئولین مربوطه و نخبگان فعلی در این زمینه شده است».

آشنایی با آلبرت انیشتین و طرح نظریه «بی‌نهایت بودن ذرات» ـ از آنجایی که دکتر حسابی واقعاً عاشق علم و دانش و بخصوص علم فیزیک بود و می‌خواست تا حد امکان شناخت کلی‌ای درباره ماده جهان و خود جهان هستی و بالاخره معنای آن پیدا کند، همیشه دنبال طرح نظریه‌ای درباره ذرات بود و بالاخره نظریه‌ای تحت عنوان «بی‌نهایت بودن ذرات» را طرح کرد. او برای ارائه نظریه‌اش تصمیم گرفت در سال‌های 1325ـ1324 هـ ش سفری به انگلستان بکند و آن را با فیزیکدانان بزرگ در میان بگذارد. ولی آنها بعد از بررسی لازم، پیشنهاد کردند که بهتر است شما در صورت امکان نزد پروفسور آلبرت انیشتین در دانشگاه پرینستون بروید و با او مسأله را درمیان بگذارید. بالاخره دکتر حسابی توسط پروفسور بارگمان با پروفسور اشتراوس دستیار اول انیشتین آشنا شد و چند روز نظریه خود را با او درمیان گذاشت ولی با وجود آن، پروفسور اشتراوس برای ملاقات دکتر حسابی با انیشتین وقت گرفت و دکتر حسابی در ساعت مقرر نزد انیشتین رفت و نظریه خود را مطرح کرد. انیشتین بعد از شنیدن و بررسی نظریه دکتر حسابی گفت: «اصل برداشت شما را می‌پذیرم ولی بهتر است در فرمول‌های پیشنهادی شما، تقارن بیشتری موجود باشد». بعد از اصلاحات دیگری، بالاخره انیشتین می‌گوید که حالا خوب شده، این کار شما کار جدیدی است و حالا می‌توانید نظریه خودتان را ادامه دهید. برای ادامه کار روی این نظریه انیشتین برای ایشان فرصتی را در یک انستیتو در دانشگاه شیکاگو فراهم کرد و گاه‌گاهی هم با وی درباره نظریه‌اش مشورت می‌کرد. درباره اصل این نظریه می‌توان به طور خلاصه گفت که: «ایشان گسترش یک ذره را تا بی‌نهایت می‌دانند هم چنین برای اثر ذره و درواقع خود ذره‌». استاد حسابی در این مورد می‌گویند، جا دارد که درباره ذرات اصلی، مرکزی در ایران تشکیل شود که مطالعه و آزمایش درباره ذرات اصلی ادامه پیدا کند، زیرا امروزه، موضوع اصلی پژوهش در فیزیک همان ماهیت ذرات اصلی است. لازم به یادآوری است که در دهه 1340 به بعد جلسه‌ای و با حضور دانشمندان ایرانی در تهران در نزد آقای دکتر حسابی تشکیل می‌شد و اساتید رشته‌های مختلف علم و فلسفه برای بحث و گفت‌وگو در مورد مسائل علمی و فلسفی روز دور یکدیگر جمع می‌شدند. در جلسه‌ای که نظریه آقای دکتر حسابی مورد بحث قرار گرفت، مرحوم استاد علامه محمدتقی جعفری هم که به هستی‌شناسی، کیهان‌شناسی و ذرات بنیانی علاقه شدیدی داشت، در این جلسه حضور داشتند و در موقع طرح «بی‌نهایت بودن ذرات اصلی» توسط دکتر حسابی و دیدارش با انیشتین، در همین مورد، ابیات زیر را که متعلق به شیخ محمود شبستری است نقل کردند:

به هر جزوی ز کل کان نیست گردد

کل اندر دم ز امکان نیست گردد

جهان کل است و در هر طرفةالعین

عدم گردد و لا یبقی زمانین

دگر باره شود پیدا جهانی

به هر لحظه زمین و ‌آسمانی

جهان چون خط و خال و چشم و ابروست

که هر جزئی به جای خویش نیکوست

اگر یک ذره را برگیری از جای

خلل یابد همه عالم سراپای

هنگامی که دکتر حسابی می‌خواست این اشعار را بنویسد، به‌سرعت از جا برخواست تا قلم و کاغذ بیاورد و آنها را یادداشت کند. ضمناً می‌پرسد شبستری کیست؟ و شبستر کجاست؟ علامه جعفری در پاسخ او می‌فرمایند که شبستر یکی از شهرهای نزدیک تبریز است و شبستری نیز یکی از عرفای بزرگ قرن هشتم می‌باشد که در جوانی نیز فوت کرده است. در روزنامه سازمان انرژی اتمی ایران توضیح درباره نظریه فوق در مورد ارتباط فلسفی آن با فلسفه وحدت وجود آمده است که: «در این نگرش، همه ذرات جهان به هم مرتبط هستند، زیرا فرض بر این است که هر ذره تا بی‌نهایت گسترده است و همه ذرات جهان در نقاط گوناگون جهان باهم وجود دارند. یعنی درواقع بخش کوچکی از تمام جهان در هر نقطه‌ای وجود دارد.10

نباید از نظر دور داشت که پروفسور حسابی شما شاگرد انیشتین بوده و در طول زندگی خود با دانشمندانی نظیر شرودینگر، بورن، فرمی، بوهر و... و متفکران و نویسندگانی مثل برتراند راسل و آندره ژید ارتباط داشته است.

 

روش تدریس

دکتر مهدی برکشلی از اساتید قدیمی فیزیک و شاگرد پروفسور حسابی در مورد او می‌گوید: «آشنایی من با ایشان برمی‌گردد به سال 1308 که در موقع گرفتن دیپلم متوسطه، وی در رأس گروه ممتحنین، امتحان فیزیک می‌گرفتند. بعداً در دارالمعلمین و دانشسرای عالی، فیزیک تدریس می‌کردند. پروفسور حسابی پایه‌گذار تحقیقات فیزیکی در ایران هستند و اندازه‌گیری فواصل گام موسیقی ایرانی نیز از نتایج زحمات ایشان است. وی سعی داشت که شاگردانش، کارهای عملی را حتماً انجام دهند. خلاصه روش او وادار کردن دانشجو به کار و عمل بود. تدریس ایشان صفحه به صفحه نبود، بلکه می‌گفتند، این فصل را مطالعه کنید، دو فرمول نیز بیشتر ندارد و دیگر هیچ توضیحی هم نمی‌دادند تا ما مجبور شویم خوب آنرا مطالعه کرده و حلاجی کنیم. ایشان فقط لُب مطلب درسی را می‌گفتند که خیلی هم قابل درک بود. من در آن زمان، موسیقی نیز می‌آموختم و چون شکلی در مورد گام‌های موسیقی ایرانی و غربی داشتم، با کمک پروفسور حسابی و انجام آزمایشات مربوط به نتیجه صحیحی رسیدم.

دکتر مهدی ثمنی که از شاگردان ایشان در سال‌های 1338 و 1339 می‌باشند می‌نویسند که روش تدریس ایشان پرداختن به کلیات بود و وارد جزئیات نمی‌شدند و ما مجبور بودیم، بدنبال منابع انگلیسی باشیم، البته در سال سوم، دیگر مسئله حل بود، یعنی قبل از رفتن به کلاس، درس را مطالعه می‌کردیم و آمادگی کامل برای درک مطلب داشتیم. ما حالا می‌فهمیم که روش ایشان بسیار با ارزش بود، و ایشان چه هدفی داشته است. در گذشته نیز قدمای ما کتاب را مختصر می‌نوشتند و بعد شاگردانشان بر آن شرح می‌نوشتند تا به ژرف‌اندیشی عادت کنند...

استاد از معدود کسانی بودند که به هر دو جنبه نظری و عملی علم توجه داشتند و خودشان در آزمایشگاه حاضر می‌شدند و با دقت، امور را بررسی می‌کردند. نکته قابل تذکر دیگر این است که مطالعه ایشان به روز بود، یعنی از جریانات علمی روز با توجه به کتب و مجله‌های فیزیکی جدید، اطلاع داشتند. ایشان همیشه در مباحثات خود، مسایل جدید علمی را مطرح می‌کردند و همیشه دارای روحیه زنده تحقیق بوده و همیشه برای مشورت با دیگران آماده بودند. دکتر رضا منصوری استاد دانشگاه شریف در مورد دکتر حسابی می‌نویسد که معمولاً اساتید ما بعد از بازنشستگی، دیگر دنبال مسایل علمی نمی‌روند، ولی ویژگی پروفسور حسابی احیا بود که همیشه مسایل علمی جدید را مطرح و بررسی می‌کردند. استاد هم چنان، دفتر خود در دانشکده فیزیک را باز نگه داشته و روزی یکبار در هفته در آنجا حضور می‌یافتند تا دیگران در باره مسایل جدید فیزیک صحبت کنند و یا به سؤالات آنها پاسخ دهند.

دکتر محمدتقی توسلی استاد فیزیک اینک نیز در مورد ویژگی‌ها استاد حسابی می‌فرماید: «ایشان از معدود استادانی هستند که ضمن صمیمیت، هرگز برایشان مهم نبود که همکارشان کیست، یعنی با هر شخص مثل دوست رفتار می‌کردند و عادت به دستور دادن هم نداشتند و حتی‌الامکان نداشت که به ما که خیلی از ایشان کوچکتر بودیم، بگویند مثلاً فلان ابزار را بمن بده بلکه خودشان آنرا برمی‌داشتند. دیگر از ویژگی‌های ایشان، پشتکار وی در کار و تحقیق می‌باشد.11دکتر حداد عادل در مورد ویژگی‌های استاد می‌نویسد: پروفسور حسابی در کار و زندگی، شخصی بودند بسیار منظم، جدی، متین، نجیب، وی کوتاه سخن می‌گفتند و بیشتر سعی می‌کردند شنونده خوبی باشند و بیشتر تعقل کنند. در زندگی وقت تلف نمی‌کردند و از تمام لحظات عمر استفاده می‌کردند. در مباحث علمی با متانت و تعقل وارد می‌شدند و در موقع لزوم از حقایق علمی دفاع می‌کردند. از دیگر ویژگی‌های ایشان آموختن فهمیدن بود و نه حفظ کردن. دیگر اینکه سعی می‌کردند به شاگردان خود زبان خارجی و زبان فارسی را هم یاد بدهند. وی توانست با این ویژگی‌ها و پشتکاری که داشت، سه نسل کاری و 7 نسل تربیت استاد و دانشجو را انجام دهد.12

تعدای از شاگردان پروفسور حسابی ـ نخستین شاگردان او در دارالمعلمین که همگی بلافاصله بعد از تحصیل و تحصیلات عالیه در خارج از کشور، راه او را ادامه دادند و ضمن تدریس و استادی در دانشگاه تهران مصدر مشاغل فرهنگی نیز شدند عبارتند از: دکتر کمال‌الدین جناب، دکتر امانت‌الله روئی، دکتر رجایی نژاد، دکتر علی اصغر آزاد، دکتر ضیاءالدین اسمعیل بیگی، دکتر باقر محمودیان، دکتر خمسوی و دکتر ایزدیان.اسامی تعدادی از شاگردان جدیدترشان نیز که از اساتید فیزیک هستند باین قرار است: دکتر جوان، دکتر مهدی گلشنی، دکتر ثبوتی، دکتر فرخی، دکتر امراللهی

 

ویژگی‌های مهم پروفسور حسابی

ویژگی‌ مهم وی جمع میان علم، اخلاق و معنویت و ایمان است که کمتر کسی باین مسئله توجه کامل می‌کند و علم را ابزاری برای خدمت در راه معنویت و ایمان می‌داند. دو ویژگی او در تمام طول زندگانی پربارش به چشم می‌خورد و ایشان همیشه از مسایل معنوی مثل ایمان، اخلاق، فرهنگ و وطن دفاع کرده است.

پروفسور حسابی همیشه از بی‌هویتی و از خود بیگانگی متنفر بود و به خود اتکایی و خودکفایی علمی و صنعتی اهمیت فراوان می‌داد و معتقد بود که کار ایرانی را باید به خود ایرانی سپرد.

برای مثال، در زمان تاسیس دانشگاه شیراز، قرار بود که دروس آنجا به زبان انگلیسی تدریس شود. مسئولان دانشگاه در نامه‌ای، از پروفسور حسابی خواسته بودند که تدریس فیزیک را به زبان انگلیسی به عهده بگیرند. وقتی ایشان نامه را خواند، چند غلط انگلیسی در‌آن دید و آنها را اصلاح کرد و زیر آن نوشت: «حتماً حافظ و سعدی از این که شما در سرزمین آنها، نامه‌ای به زبان انگلیسی و آن هم توأم با غلط می‌نویسید، خجالت زده شده‌اند!» و جواب را برای مسئولان دانشگاه فرستاد.

بعد از رد و بدل شدن این نامه، روزی دکتر حسن پرنیان‌پور شاگرد استاد و رئیس مرکز اتمی از قضیه باخبر شد و پرسید چطور شد که شما حتی وقتی ما برای لغات علمی معادل فارسی نداشتیم، به فکر تدریس به زبان خارجی افتادید؟ ایشان جواب دادند که اولاً من در مقام یک ایرانی، هیچوقت به ذهنم نرسیده بود که به زبان غیرمادری‌ام تدریس کنم. ثانیاً قدمت زبان فارسی حدود 000/7سال می‌باشد که بسیار بیشتر از کشورهای دیگر با زبان‌های انگلیسی یا فرانسه است. و باین دلیل بود که پروفسور حسابی همیشه دنبال معادل‌سازی لغات بیگانه بود و جزواتی برای آنها نوشت.13

و اما برای اعتقاد او به خوداتکایی و خودکفایی کافی است مروری به کارهای علمی و فنی او در طول 70سال تلاش همه جانبه ایشان در مؤسسات مختلف و زمینه‌های مختلف بکنیم و بدانیم که ایشان حتی در منزل خود دارای مرکز تحقیقات و کارگاه بودند و سعی داشتند کارهای بسیاری را با علاقه وافر، خود انجام دهند. حتی مرکز تحقیقاتی ایشان هنوز هم دایر است و اساتید و محققین بسیاری در آن مشغول فعالیت هستند.

ویژگی‌های استاد و برنامه روزانه به روایت فرزند

مهم‌ترین ویژگی‌های پروفسور حسابی، داشتن نظم و تربیت و برنامه در زندگی و کار، عمل به تعهد، دقت، سخت‌کوشی، راستگویی، درست کرداری، کمک کردن و تواضع و فروتنی است که در طول زندگی ایشان دیده می‌شود.

برای مثال برنامه روزمره ایشان در منزل باین صورت بود: ساعت 30/7 صرف صبحانه، ساعت 9 کار روی لغات زبان فارسی، ساعت11 کار روی نظریه بی‌نهایت بودن ذرات، ساعت 30/12 صرف ناهار و استراحت، ساعت 4بعدازظهر مطالعه علمی و اخبار روز، ساعت 30/8 صرف شام، ساعت 30/9 خواندن مجلات خارجی و بالاخره آخر شب آموختن زبان آلمانی.

راه ما از دیدگاه پروفسور حسابی

در مقدمه باید یادآوری کرد که رساله «راه ما» مربوط به دهه 1310 می‌باشد که استاد سعی کرده‌اند راه صحیح رسیدن به فرهنگ و تمدن و علم را به تصویر بکشند، ولی با وجود قدمت این رساله و زمان آن هنوز برای ما قابل استفاده می‌باشد. به این دلیل سعی کردم خلاصه‌ای از محتوای آن را ذکر کنم: چون در آینده، جوانان برای پیشرفت ایران، باید به مسأله تماس ما با تمدن غرب توجه کنند تا بتوانند در این رویداد شرکت کنند و به طور خلاصه به بررسی نتایج زحمات و کوشش‌های انجام شده در این راه بپردازند و اشتباهات گذشته را تشریح کنند، لذا باید به چگونگی تغییر و تحولات غرب و ماهیت آن پرداخته و بفهمیم که چگونه آنها به پیشرفت امروزی خود رسیده‌اند.

برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید ببینیم، پیشرفت یعنی چه؟ به طور خلاصه، پیشرفت، چیزی است که در رابطه با حیات، موجب تسلط ما بر ماده بی‌حرکت می‌شود و در رابطه با فکر، باعث آزادی و تسلط به آن می‌شود. غربی‌ها با وجود مشکلات و نقص‌هایی که دارند ولی راه خود را پیدا کرده‌اند ولی ما هنوز راه خود را پیدا نکرده‌ایم، البته بعضی از ماها فکر می‌کنند که با تقلید کورکورانه می‌توانند راه خود را پیدا کنند، ولی نه آنها با این راه خود، راه زحمت تفکر و داشتن اراده مستقل به خویش را هموار نمی‌کنند. ما برای پیدا کردن راه خود، ابتدا باید کشور خود را بشناسیم. ما باید بدانیم که دارای قابلیتی هستیم که بتوانیم، در ردیف کشورهای پیشرفته درآئیم، چون تاریخ، نژاد و اعتقادات ما، ما را لایق این کار می‌داند.

دلایل: نخست به خاطر تاریخ خود که به آن افتخار می‌کند، چون می‌داند که کمتر کشوری در دنیا قدرت آن را داشته که به طور مداوم، وجدان ملی خویش را در برابر ناملایمات و رنج‌های بزرگی که متحمل شده و در برابر مصیبت‌های وحشتناکی که بر او وارد شده، حفظ نماید. برای قوام استدلال خود به روایتی از حضرت رسول اکرم(ص) اشاره می‌کنیم: «لو کان العلم فی الثریا لناها رجالٌ من فرس» (بحارالانوار، ج67، ص174) یعنی اگر علم در ستاره ثریا هم باشد، ما در آنجا مردمانی داریم از ایران. ولی ما باید خودمان هم کمک کنیم. ایران به خاطر نژادش، آخرین دژ نژاد آریایی در آسیاست، چون مدت‌ها قبل از آنکه وجدان نژادی در غرب پدید آید، مردم ایران به واسطه فرق عمیقی که بین تمدن خود و سایرین می‌دیدند، به حس برتری تمدن خود و احتیاج مبرم به حفظ هویت خود پی بردند. شاید بتوان گفت، اولین تحقیق مدون تاریخی که هیچ احتیاجی به تئوری پیچیده‌ای برای اثبات این حقیقت ایجاد نکرده و به حد اعلای خود رسیده، در کتاب شاهنامه فردوسی باشد که در حقیقت ندایی است به وجدان نژادی مردم ایران در لحظه‌هایی از موجودیت خود که توسط سلطه مهاجمین به مخاطره افتاده بود، با ابزاری به اسم «پارسایی، درستی، اصالت و نجابت» که فردوسی در اشعارش به هم‌میهنان خود متذکر می‌شود. اکنون این ابزار در دست ماست و خطر آن تهاجم بیشتر، و وظیفه ما در این نسل برای پیشرفت با اتکای به تحقیق و پژوهش بیشتر تا بتوانیم این گوهر را حفظ کنیم و به نسل‌های بعدی بسپاریم. لذا مردم کشور ما به واسطه نژاد، اعتقادات و تاریخ‌شان، خود را لایق این مهم می‌دانند. فقط ما باید با درنظر گرفتن روحیه مختص به خودمان روشی را جهت پیشبرد هرچه سریع‌تر کشورمان، به منظور بازآوردن مقامی که موظف هستیم در زمینه پیشرفت فکری و علمی داشته باشیم، اتخاذ کنیم.

به طور خلاصه در این روش ما نباید اصلاً خود را غربی کنیم. آیا معنای پیشرفت یعنی نفی سنت‌های ملی و مذهبی خود و تقلید از غربی‌ها؟ حتی در کوچک‌ترین نکات زندگی خصوصی و اجتماعی آنها؟ خطر تقلید کورکورانه و اعتنا نکردن به مراسم ملی و اعتقادی و مذهبی، فکر بسیاری از متفکران ایرانی را به خود مشغول کرده است.

در این‌جا به جرأت می‌توان گفت که علمای ما و حتی علمای غرب هم همواره مخالف چنین بی‌قیدی هستند و این اشتباه را به ما گوشزد می‌کنند و حفظ سنن ملی و اعتقادی و مذهبی و نبوغ نژادی را تأکید می‌کنند.

پس نتیجه می‌گیریم که تقلید کورکورانه فقط موجب خشک کردن چشمه هرگونه نبوغ سازنده می‌شود. با کمی تفحص درمی‌یابیم که برخی محاسن روحی و فکری آنهاست که قدرت واقعی‌شان را تشکیل می‌دهد و باید در مورد آنها دقیق شویم و یاد بگیریم که هم‌گام با عشق ورزیدن و احترام به میراث ملی و فرهنگی و اعتقادی و مذهبی خودمان، یک ایرانی خوب، معتقد و واقعی باشیم؛ احترام به میراث ملی و فرهنگی و اعتقادی و مذهبی که دانشمندان غربی نیز مؤکداً خواستار آن هستند.

به طور خلاصه باید براساس چهار اصل: مردانگی، عدالت، شرم و عشق راه خود را تعیین کنیم. فردوسی با استفاده از فرهنگ غنی‌مان، این صفات را خوب توضیح می‌دهد: مردانگی یعنی کار کردن و زحمت کشیدن، چون از سرمایه چیزی کم نداریم. بدون زحمت و تلاش نمی‌توان به هیچ چیز باارزشی رسید. در این‌جا سؤال معروف «به چه درد می‌خورد؟» راه خویش را می‌یابد. پاسخ آن این است که به هیچ درد نمی‌خورد بجز خلق زیبائی، گشودن فکر و اصالت آوردن آن و این‌که به فکرمان مسلط نشو. باید متذکر شد که احتیاج به عمل باید یک الزام معنوی باشد، بخصوص برای مردمی که می‌خواهند لایق این نام باشند. عشق به حرکت و عمل یک آتش درونی است که برای آنان یک لحظه سکون باقی نمی‌گذارد.

در این‌جا لازم است که تذکر دهیم، مسئولیت اصلی شکل دادن به انرژی‌های مردم در جهت مطلوب به عهده مسئولان است. مردم ایران، انرژی و مردانگی خود را مدیون خود و میراث‌شان می‌دانند. ولی برای بکار بردن انرژی، باید آن را جهت داد و پشتیبانی کرد. سازماندهی لازمه و خاصه هر نوع الگوی پیشرفته زندگی است که در دست غربی‌هاست. یک سازمان صحیح دارای چارچوبی است استوار که در مقابل هجوم عوامل خارجی پایدار است و در عین حال یک سلاح مؤثر و ضامن تداوم در زمان‌های سخت می‌باشد. ما باید سازماندهی را از غربی‌ها بیاموزیم و در نگهداری آن بکوشیم.

برای مردمی مانند مردم ما که از سابقه تاریخی خود به جبر تاریخ به دور افتاده است، سازمان داشتن تنها راه نجات و ضامن موجودیت است. سازمان دادن به صورت بنیادی، یعنی با دقت و تشکیلات منظم و با رده‌بندی و آینده‌نگری... ما باید برای نگهداری و حفظ سازمان‌ها بکوشیم و برای کار لازم است که متخصصین مربوطه را که در خارج آموزش دیده‌اند، استخدام کنیم تا مسئول محافظت از سازمان‌ها در کلیه زمینه‌ها باشند. در مورد عدالت به جزئیات آن نمی‌پردازم، فقط عقیده دارم که با مطالعه تاریخ ملت‌مان، ملاحظه می‌کنیم که این اصل همواره در میان مردم ما وجود داشته است و همواره لازم است که آن را تشویق و تقویت کنیم.

در مورد «شرم» باید بگویم که شرم در میان آریایی‌ها، حسنی است که مرا مسحور می‌کند و اساساً پیوندی است میان سادگی و مردانگی. آنها حجب اعمال زیبای خود را دارند.

خودستایی شدیداً میان آنها نفی شده است و خبری هم از القاب بلند و بالا نیست. آنان برای سادگی به همان اندازه شهامت و اعمال نیک و والا ارزش قایل هستند... شرم به ما مردانگی و ادب دلنشین می‌دهد و مکمل طبیعی عشق عمیق به عمل واقعی و انرژی است.

بالاخره نوبت به «عشق» می‌رسد. عشق در معنی گسترده‌اش، به وجود آورنده اعمال زیباست. عشق به هر چیزی که زیباست. عشقی که به وجود آورنده اساطیر یونان، افسانه‌های شاه پریان و داستان‌های کشورهای شمال است. عشقی که به ما، پیامبران، پهلوانی رستم، ژاندارک، پهلوانان رومی، پیکرتراشان یونانی، اشعار حافظ و مولانا و موسیقی را اهدا کرد. عشقی که زیبائی ورزشکاران و شکوه پیکرهای خدایان مرمرین را مافوق بشری می‌نمایاند. عشق به دانستن و زیبایی روح و فکر. عشقی که زیبایی را برای خودش دوست دارد. عشقی که به وجود آورنده باستان‌شناسان و دیرین‌شناسان است. عشقی که آتشی خدایی است، آسمانی است و مختص نژادهای زیباست. عشقی که نمازخانه‌های ما را پایدار می‌دارد.

در پایان به هم‌میهنان خود می‌گویم: بلی، شما دارای تمام این محسنات هستید و دوستشان دارید. پس، حتی در سخت‌ترین لحظات تاریخ، باید بیدار باشیم و اعتقادات و سنت‌های قدیمی غرورآفرین خود را بشناسیم. ما دوباره در تماس با جهان پیشرفته قرار گرفته‌ایم، پیشرفت و تکاملی که در دنیا می‌بینیم، از این سرزمین برخاسته، ما ریشه آن بوده‌ایم که در واقع برای مدت مدیدی از تنه قدرتمند خود جدا مانده‌ایم. از صمیم قلب، امیدوارم که این سرزمین یک بار دیگر با ارزش نهادن به علم و تحقیق و احترام به اساتید، دانشمندان و معلمان خود، زندگی جدیدی را با نوشیدن این شیره حیات‌بخش از سر گیرد.14


پی‌نوشت:

7ـ میراث ماندگار ص86/ 8 ـ راه ما، ص 68-67/ 9ـ تکاپوگر اندیشه‌ها، ص146/ 10ـ روزنامه سازمان انرژی اتمی ایران، شماره 39، 1387، ص12/ 11ـ میراث ماندگار، صص 96-92/ 12ـ فرازهایی از زندگی پروفسور دکتر سیدمحمود حسابی، ص20
13ـ اندیشه‌ورزان ایران، پروفسور محمود حسابی، انتشارات کمیل، 1379، ص37
14ـ راه ما، صص 40-29

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید