زیست بوم
بررسی اهمیت و مشکلات تالابهای ایران
- زيست بوم
- نمایش از جمعه, 20 دی 1392 15:06
- بازدید: 5666
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره های 25755 (پنجشنبه 14 آذر 1392) و 25756 (شنبه 16 آذر 1392)
شبنم سیدمجیدی
تالابها باید بمانند برای مردم، برای طبیعت
تالابها را میتوان از زیباترین مظاهر حیاتی در جهان نامید. محیطهایی که به طور حتم در ابتدا حیات را در خود پروراندند و با نهایت سماجت در مقابل انواع فشارهای ساخته دست انسان، مقاومت کردند تا همچنان حیات را در دامان خود حفظ کنند. اما باید بدانیم که اگر چه تالابها نخستین مکانهایی بودهاند که حیات را در خود پروراندهاند، چنین به نظر میرسد که در عین حال اولین مناطقی هم هستند که از حیات عاری میشوند. شکنندگی، پیچیدگی و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و ساختار اعجاز انگیز تالابها مناطقی را به وجود آوردهاند که شناخت آنها لازم است. زیرا به نظر میرسد که انسان، این مناطق بهشتی را با سرعتی مهارگسیخته از دست میدهد و یا گاه چنان دستخوش تغییر میکند که دیگر به عنوان یک تالاب طبیعی، شناخته نمیشوند.
تالابها درون خود از تنوع فراوان زیستگاهی برخوردارند و این امر موجب پیچیدگی ساختار و عملکرد آنها میشود. تنوع پدید آمده درون و اطراف تالابها، پذیرای انواع حیات گیاهی و جانوری شده است. تنوع زیستگاهی موجب تنوع زیستی میشود و از این دید تالابها طیفی متنوع از انواع زیستگاهها را در خود فراهم کردهاند که هر کدام به نوبه خود به راحتی پذیرای جمع کثیری از انواع زیستمندان شده است.
فواید تالابها
ترکیب بوم سازگانهای خشکی و دریایی، موجب پدیدار شدن زیست گاههایی میشوند که به آنان «تالاب» یا «مرداب» میگویند. این محیطهای حیاتی بارورترین، پیچیدهترین و حساسترین زیست گاههای کره زمین محسوب میشوند.
کمیسیون تالابهای کشور در سال 1362 خورشیدی «تالاب» را این گونه تعریف کرده است: «تالاب ناحیهای از مظاهر طبیعی خدادادی است که در روند پیدایش، خاک آن به وسیله آبهای سطحی و زیرزمینی به صورت اشباع در میآید و در طول زمان و با شرایط عادی و محیطی تشکیل میشود و دارای توالی زیستی است. این مجموعه اکوسیستم دارای جوامعی از گیاهان و جانوران ویژه است که امکان سازگاری در چنین شرایط اکولوژیکی را دارا هستند. تالابها شامل مرداب، باتلاق، برکه،آب بندان و... میشوند.»
هنوز همه خواص تالابها در این کره خاکی، بر انسان معلوم و آشکار نشده است. تالابها به عنوان منابع طبیعی و دست نخورده و بکر شناخته میشوند. اغلب مردم، آرامش یک تالاب را نسبت به کوه و بیابان یا دلتاهای فراخ ترجیح میدهند. تعداد زیاد گیاهان و جانوران موجود در تالابها، موجب جلب توجه مردم میشود. مثلاً نیها و رقص آنها در باد و پرندگانی که در لابه لای آنها مخفی شدهاند چشم انسان را کنجکاو برای دیدن و گوشها را مهیای شنیدن میسازند. علاقه مندان به طبیعت میدانند که حتی یک تالاب دارای ارزش شفابخش روانی است.
انوشیروان نجفی - کارشناس محیط زیست، در مقدمه کتاب «فواید تالابها» به برخی از بدیهیترین اهمیتهای تالابها اشاره میکند و میگوید: تالابها به طرق گوناگون، برای اهداف گردشگری و نیز آموزش فیلم به کار گرفته میشوند. قایق سواری، ماهی گیری، شکار، مشاهده پرندگان و گلها و گیاهان، فیلم برداری، انجام مسابقات شنا و نقاشی، الهام برای نویسندگی یا به نظاره نشستن این همه تنوع و عطر و طعم و صوت در تالابها میسر میشود. در دل انسان پیوسته تمایل به نزدیکی به طبیعت به صورت آرزو وجود دارد و تالاب این آرزو را برآورده میکند. آشنا شدن به راز تالاب، صبر، حوصله، رفتار آرام و دور از شتاب و چشمها و گوشهای باز و زبان بسته را میطلبد.
وی ادامه میدهد: اگر مدتی خود را در اختیار تالاب گذاشتید، آن وقت تالاب شما را میپذیرد و پرندگان شما را از خود خواهند دانست و روی لنز دوربین شما خواهند نشست. خشونت و عکس العملهای سریع و تند موجب بسته شدن گل تالاب میشود، امکانات آموزشی تالابها در سطح تخصصی و همگانی برای همه قابل استفاده است. بردن کودکان به داخل تالابها موجب آشتی آنان با طبیعت میشود و متخصصین همیشه میتوانند پروژههای تحقیقاتی مهم را به انجام برسانند و رازهای سر به مهر طبیعت را آشکار کنند. در تالاب، طبیعت معلم است و به ما میگوید که چه طور ببینیم و بشنویم، تا یاد بگیریم. نجفی همچنین میگوید: تالابها موجب بالا آمدن سطح آب زیرزمینی و غنی شدن سفرههای آب زیرزمینی میشوند، اما در مواردی که از آب تالابها برداشتی صورت میگیرد، سطح آب زیرزمینی هم پایین میرود. سفرههای آب زیرزمینی کاملاً گسترده است و با استفاده نابهجا از آب تالابها، نتایج منفی آن کیلومترها آن طرفتر دامنگیر انسانهایی میشود که از این سفرههای زیرزمینی تغذیه میکنند. تالابها با تبخیر و ایجاد رطوبت در هوا، از حرارت زیاد جلوگیری میکنند و در زمستان سرمای بیش از حد را کاهش میدهند. تالابها به عنوان منابع آبی عمل و از طریق تشکیل ابر، به بارندگیها کمک میکنند و به رطوبت خاک و هوا میافزایند.
زیستگاه حیاتی
تالابها زیست گاهی چشمگیر برای چرخه حیاتی گیاهان و جانوران مهم هستند. به طور مثال، به گزارش فدراسیون ملی حیات وحش آمریکا، اگر چه تالابها کمتر از 5 درصد از خاک قاره آمریکا را به خود اختصاص میدهند، ولی 43 درصد از تمامی گونههایی که در فهرست فدرال گونههای در معرض خطر قرار دارند، به نحوی در چرخه حیاتی خود از تالاب بهره میجویند. این امر اهمیت ویژه تالابها از نظر پناه دادن به گونههای محلی و گونههای دارای گستردگی محدود را مشخص میسازد.
اینها بخش اندکی از فواید بسیار تالابهاست و بر خلاف تمامی این اهمیتها، به گفته بسیاری از کارشناسان محیط زیست تعدادی از تالابهای ایران به دلیل بهره برداریهای بیش از حد در حوزههای بالادست و تغییرات اقلیمی، در معرض تهدید و خشک شدن قرار دارند.
معصومه ابتکار - رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور چندی پیش، از بحرانی بودن وضعیت 45 تالاب کشور خبر داده و گفته است: تالابهای مهمی مانند پریشان، بختگان، ارومیه و گاوخونی دچار مشکلهستند که در بخشی از آنها برداشت بی رویه آب باعث نادیده گرفته شدن حقابه تالاب شده است.
کنوانسیون رامسر
همه اینها در حالی است که به گفته دیوید فرگوسن- یک آمریکایی طرفدار حفاظت از حیات وحش که پژوهشهای وی در ایران در اواخر دهه 1960 میلادی به جلب توجه بینالمللی به اهمیت تالابهای ایران به عنوان زیست گاه یاری داده، ایران در سال 1971 پیشگام محافظت از تالابها بوده است.
وی میگوید: در سال 1971، شهر رامسر، میزبانی نشستی از نمایندگان گروههای محافظت از تالابها را با شرکت 18 کشور به عهده گرفت. در آن نشست، «کنوانسیون محافظت از تالابهای دارای اهمیت بین المللی» که بیشتر با عنوان «کنوانسیون رامسر» شهرت دارد، به تصویب رسید.
ایران به سبب موقعیت و جغرافیای خود،مکان بسیار مهمی در رابطه با مرغان آبی مهاجر و حفاظت از تالابها شمرده میشود. به گفته مقامات وابسته به «تالابهای بینالمللی»، چندین میلیون مرغ آبی برای گذراندن زمستان به تالابهای ایران مهاجرت میکنند و به همان تعداد، پرندگان از تالابها به عنوان مرحلهای از راه خود به سوی اقامتگاههای زمستانی دورتر در جهت غربی یا جنوب شرقی و بازگشت از آن، سود میجویند.
معاهده رامسر پیمانی بینالمللی در سال 1971 میلادی است. این کنوانسیون به منظور حفاظت از تالابها و پرندگان مهاجر شکل گرفته است و بر مبنای آن، کشورهای عضو موظف هستند از تالابهای ثبتشده حفاظت کنند. در ابتدا این معاهده به امضای نمایندگان 18 کشور شرکتکننده رسید، اما امروزه 160 کشور جهان عضو این پیمان هستند. تالابهای مشمول این پیمان با نام «تالاب رامسر» مشخص میشوند.
هر چند در حال حاضر برخلاف وجود میثاقهای بینالمللی محیط زیستی، اکوسیستمهای طبیعی و مصنوعی با انواع مشکلات روبه رو هستند، ولی اگر همین تعداد کم از توافق و قراردادهای بینالمللی زیست محیطی وجود نداشت، عمل حفاظت و نگهداری از محیط زیست به مراتب مشکلتر از آنچه امروز با آن مواجه هستیم، بود.
کنوانسیون رامسر باعث دستاوردهای قابل توجهی در زمینه حفاظت از تالابها شده است، اما حفاظت و نگهداری، ایدهآلهای شکنندهای است و ما باید دائماً هشیار باشیم تا اطمینان حاصل کنیم که تمامی موافقت نامهها، معاهدات، قوانین و کنوانسیونهای زیست محیطی، با شدت و حدت پیگیری شوند.
طرح حفاظت از تالابها
محسن سلیمانی روزبهانی- مدیر عامل طرح حفاظت از تالابهای ایران در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات اظهار میدارد: طرح حفاظت از تالابهای ایران بر اساس نیازی که در زمینه اکوسیستمهای تالابی کشور احساس شده، شکل گرفته است. یکی از دلایل اصلی که منجر به از میان رفتن بخشی از کارکردهای تالاب میشود، ریشه در مدیریت دولت در زمینه حفاظت از تالابها دارد و از این رو این شیوه مدیریتی باید تغییر کند. وی ادامه میدهد: شیوه مدیریتی سابق پاسخگوی مدیریت و حفاظت تالابها در کشور ما نیست. دورهای بود که چه در کشور ما و چه در دنیا به موضوع حفاظت از محیط زیست توجهی نمیشد و در زمینه محیط زیست، نگاهی توسعه محور وجود داشت.
نگاهی که طبق آن همه چیز باید در خدمت انسان باشد و ما هر طور میخواهیم و به هر قیمتی از محیط زیست و منابع طبیعی و سرزمین مان استفاده کنیم تا منجر به رفاه و آسایشمان شود، نگاه درستی نیست. کما این که در سالهای گذشته توجه نداشتیم که بهره برداریهای بیش از اندازه از محیط زیست، چه عواقبی به بار خواهد آورد.
اما، امروز نگاه جدیدی در حال شکل گرفتن است که طبق آن، مردم به رسمیت شناخته میشوند و با مدیریت درست، موضوع حفاظت اکوسیستمهای طبیعی به بهرهبرداریهای پایدار مردم از تالابها گره میخورد و مردم هم در طرح حفاظت از تالابها مشارکت میکنند.
سلیمانی با بیان این که حفاظت از محیط زیست فقط کار یک تشکل یا یک سازمان واحد مثل سازمان حفاظت محیط زیست نیست، میافزاید: نگاه همه سازمانها و وزارت خانهها مثل وزارت نیرو، وزارت کشاورزی و همچنین استانداریها باید نگاهی محیط زیستی باشد و بر همگان لازم است که در مدیریت تالابها و به طور کلی اکوسیستمهای طبیعی، درگیر شوند. همه باید توجیه باشند که چرا ضروری است از منابع آبی و تالابها به صورت پایدار بهرهمند شوند و همگام با محیط زیست عمل کنند. وی ادامه میدهد: تالابها به واسطه این که فضای بینابین خشکی و آب هستند، اکوسیستمهای پیچیدهای به شمار میآیند که در دل خود میزبان بسیاری از گونههای طبیعی هستند. این، باعث به وجود آمدن تنوع زیستی در تالابها و حاشیه آنها و همچنین ایجاد ظرفیتهای مناسب برای زندگی جوامع انسانی شده است.
این ظرفیتها در زمینه صید و ماهیگیری و همچنین دسترسی به زمینهای حاصلخیز کشاورزی در حاشیه تالابها و یا در زمینه تامین منابع آبی برای مردمی که دراطرافشان زندگی میکنند، وجود دارند.
مشکلات تالابها
تالابها، هم غذا را تامین میکنند و هم آب و هوای خوبی را در اطراف خود به وجود میآورند و بسیاری از اوقات، در نقش فیلترینگ آلایندههای هوا عمل میکنند و همچنین ارزش تفریحی و توریستی دارند.
سلیمانی ـ کارشناس محیط زیست در ادامه سخنانش میگوید: به طور کلی، تالابها کارکردها و خدمات بسیاری به جوامع انسانی ارائه کردهاند و به همین دلیل توانستهاند افرادی را در حاشیه خود جمع کنند. تالابها گاهی محل شکل گیری تمدنهای انسانی بوده اند. مثل تالابهای بین النهرین، تالابهای هور العظیم، شادگان و یا دریاچه ارومیه که نطفههای شکل گیری تمدنهای مختلف در زمانهای گذشته بودهاند.
سلیمانی با اشاره به این که رشد زیاد جوامع انسانی در حاشیه تالابها باعث «توسعه لجام گسیخته» در اطراف این اکوسیستمهای طبیعی شده است، میگوید: این امر، منجر به بروز مشکلات متعدد برای تالابها و حتی از میان رفتن آنها شده است. تا یک دوره ای، میان برداشتهای مردم از تالابها و نعماتی که تالابها ارائه میکردند، تعادلی وجود داشت و خطراتی که این زیست بومها را تهدید میکرد، هنوز خود را به صورت جدی نشان نداده بودند. ولی از دورهای به بعد، روند توسعه سرعت روز افزونی به خود گرفت و باعث شده است تالابها هم در دنیا و هم در کشور ما، دچار آسیبهای بسیاری شوند.
در حال حاضر بسیاری از زمینهای اطراف تالابها مورد تعرض سوداگران واقع شدهاند و عدهای این زمینها را مورد استفاده قرار داده اند. حجم بالای ورود آلایندهها به تالابها هم از مسائل و مشکلات کلیدی دیگر است.
ما در کشور خشکی زندگی میکنیم و همین مساله باعث شده است در بحث منابع آبی، میان بخشهای مختلف رقابت سختی شکل بگیرد. تالابها در پایینترین خط حوضههای آبریز قرار گرفتهاند و باید با سایر بهره برداران آب مثل بخشهای کشاورزی، صنعت و شُرب رقابت کنند. سیستم مدیریتی باید وجود داشته باشد که حقابه تالابها را تضمین کند و اگر این سیستم وجود نداشته باشد، به واسطه کمبود آب در سرزمین خشک ایران، آبها در مسیر رسیدن به تالاب برداشت میشوند و حق آب طبیعی به تالابها نمیرسد و آنها از بین میروند.
شکل گیری صنایع بزرگ، توسعه کشاورزی و صید بیرویه آبزیان در بسیاری از تالابها، همگی باعث به وجود آمدن وضعیت سختی شدهاند که امروز با آن مواجهیم.
زندگی را به تالابها بازگردانیم
تالاب بین المللی «میانکاله» در شرق دریای خزر در حال حاضر تنها تالاب ایران است که هرسال پذیرای بیش از 500 هزار پرنده مهاجری است که از سیبری به این منطقه مهاجرت میکنند، تا زمستان را در جنوب دریای خزر و تالابهای این منطقه بگذرانند.
مهاجرت پرندگان به تالاب میانکاله از اوایل شهریور ماه آغاز میشود و با سرد شدن مناطق شمالی دریای خزر، پرندگان بسیاری شامل انواع فلامینگو، خوتکا، اردک، غاز، قو، پلیکان، چنگر، قوی مشکی، قوی سفید و عقاب سرسفید برای گذراندن زمستان به تالاب میانکاله که یکی از ذخیره گاههای زیستی ارزشمند کره زمین است، مهاجرت میکنند.
یک صبح سرد بهاری، وقتی که آب ساحل بالا آمده بود، پرندگان در آب نشسته بودند و بادی خنک میورزید، به کنار ساحل تالاب میانکاله رفته بودم. یکی از زیباترین مناظر طبیعت جلوی چشمانم بود، چشم اندازی دلپذیر از حیات و زندگی بر عرصه زمین. سکوتی رویایی در سراسر منطقه حکمفرما بود و کمی دورتر دستهای از پرندگان فلامینگو، به آرامی در آب زلال و درخشان تالاب در حرکت بودند. شاید آنچه در مقابل چشمانم میدیدم، به راستی جلوهای از بهشت بود!
این تالاب یکصد هزار هکتاری با موجی از انواع پرندگان کوچک و بزرگ، یکی از زیباترین مناطق ایران و مجموعهای از شنزارهای ساحلی، اراضی باتلاقی، آبگیرها، مردابهای جنگلی و زمینهای پست و گره افتاده، اقلیم مناسبی برای انواع گیاهان، جانوران و ماهیان است.
تالاب میانکاله مانند باغ وحشی طبیعی است که جانوران با میل و رغبت به آن روی میآورند و ساکن میشوند. پوشش گیاهی تالاب مأمن خوبی برای آشیانه سازی و تولید مثل تعداد زیادی از جانوران است.
اما افسوس که هجوم بی امان صنعت و ساخت و سازهای بی رویه و بدون برنامه در اطراف این تالاب و پناهگاه حیات وحش میانکاله، این منطقه را به شدت مورد تهدید قرار داده است. توسعه ناپایدار نه تنها در میانکاله بلکه کم و بیش در بسیاری از زیست بومهای کشورمان، منابع طبیعی را با مشکلات جدی رو به رو کرده است.
ارزش تالابها
کاهش منابع زیست محیطی، یک مشکل اقتصادی است. زیرا ارزشهای مهمی از بین میرود که برخی از آنها شاید برگشت ناپذیر باشد. این آسیبها نه فقط منجر به نابودی روز افزون تنوع زیستی میشود، بلکه فرصتهای جوامع محلی برای استفاده از مزایای بی شمار تالابها را هم کاهش میدهد.
سازمان حفاظت محیط زیست در طرح پیشنهادی خود برای حفاظت از تالابهای کشور به این مطلب اشاره میکند که تالابهای کشور ما سرمایههای با ارزشی است که در تنظیم سطح آبهای زیرزمینی، جذب گردشگر، بهره برداریهای اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و همچنین مهاجرت انبوه پرندگان مهاجر از سراسر دنیا و ایجاد محیطی مناسب برای حیات گیاهان خاص آن اکوسیستم، نقش به سزایی دارند.
این گزارش ادامه میدهد که تالابها سالانه حداقل معادل 4.9 میلیارد دلار ارزش خدماتی برای کشورمان ایجاد میکنند.
بر اساس مطالعات بانک جهانی در سال 2002 میلادی در ایران هزینه خسارتهای ناشی از تخریب تالابها برابر با 350 میلیون دلار بوده است. شاید این نکته بر خیلیها پوشیده باشد که ارزش اکولوژیک تالابها 10 برابر جنگلها و 200 برابر زمینهای زراعی است.
فاجعه ملی
ناصر موسوی لارگانی- عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به خشک شدن دریاچهها و تالابهای متعدد در کشور میگوید: اگر به موضوع تالابها رسیدگی نشود، در سالهای آینده شاهد فاجعهای ملی خواهیم بود.
وی میافزاید: تالابها و دریاچهها موارد استفاده زیادی در کشاورزی، صنعت، گردشگری، پرورش آبزیان و موارد دیگر دارند، اما در چند سال اخیر تنها در استان فارس چندین دریاچه و تالاب به طور کامل خشک شده است. نماینده مردم فلاورجان در مجلس با بیان این که اتهام اصلی خشک شدن تالابها به آب و هوا نسبت داده شده است، میافزاید: هر چند که نمیتوان از نقش خشکسالیهای چند سال اخیر در خشک شدن تالابها و دریاچهها چشمپوشی کرد، اما دلایل مهمتری از جمله ایجاد سدهای بسیار و غیرکارشناسی شده بر روی رودهایی که مهمترین منبع تغذیه تالابها بودهاند، مصرف بیرویه آب رودها و آبهای زیرزمینی، افزایش جمعیت شهرها، استفاده بسیار زیاد از دریاچهها و تالابها و اجرای طرحهایی که منجر به کاهش ورودی آبها به این دریاچهها و تالابها شده است، در این میان وجود دارد.
وی با اشاره به این که در چند سال اخیر شاهد خشک شدن دریاچهها و تالابهای مهمی در سطح کشور هستیم، اظهار میدارد: دریاچه ارومیه، دریاچههای پریشان و بختگان،تالاب گاوخونی، تالاب سیستان، تالاب انزلی، تالاب شادگان و چندین تالاب و دریاچه دیگر خشک شدهاند که این موضوع باعث نگرانی دوستداران محیط زیست شده و اتفاقات ناگواری از جمله شیوع بیماریهایی مانند سالک، مهاجرت پرندگان، از بین رفتن گونههایی از حیوانات، افزایش ریزگردها در استانهای جنوب غربی و افزایش بادها و توفانهای با سرعت بالا را در شرق کشور رقم زده است.
الگوی توسعه پایدار
اگر چه بسیاری از تالابهای مهم ایران دهههاست که به وسیله سازمان حفاظت محیط زیست مدیریت و حفاظت میشود؛ ولی این مدیریت نتوانسته است جلوی تخریب و اضمحلال آنها را بگیرد و برای اینکه از این تخریب ممانعت شود، مشارکت جوامع محلی مورد نیاز است.
تضعیف وضعیت تالابها پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی بسیاری را به بار میآورد، چرا که جوامع محلی از نظر معیشتی به کارکردهای تالاب وابستهاند و با کاهش تولیدات تالاب، با مشکلاتی مواجه میشوند.
محسن سلیمانی روزبهانی- مدیر عامل طرح حفاظت از تالابهای ایران در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات، با بیان این که بهره برداران اصلی حوضههای آبریز مردم هستند، میگوید: در چند دهه گذشته در کشورمان مردم را به سمتی هدایت کردهاند که از منابع زیستی به صورت ناپایدار استفاده کنند.
وی ادامه میدهد: برای حفاظت از تالابهای کشور2اتفاق کلیدی باید رخ دهد. اول این که در بدنه دولت نگاهی جامع و مدیریتی نسبت به منابع محیط زیستی حاکم شود و تمامی ارگانها در این مورد با هم هماهنگ شوند. دیگر این که مردم را هم درگیر حفاظت و مدیریت اکوسیستمها کنند. سلیمانی روزبهانی همچنین میگوید: ما در بخش کشاورزی آب را به مثابه کالایی رایگان تلقی میکنیم و به راحتی منابع آبی را هدر میدهیم.
آب در کشور ما کالای نایابی است و باید در سرزمین مان به عنوان یک کالای گرانبها شناخته شود. در حالی که امروزفکر میکنیم آب را باید به صورت رایگان مصرف کنیم، هر قدر میخواهیم آلودگی ایجاد کنیم، هر مقدار میتوانیم از منابع تالابی استفاده کنیم، گویی که اینها منابعی لایتناهی است، حال آن که بخش عمدهای از مشکلات تالابها از همین جا نشات میگیرد.
این کارشناس محیط زیست با اشاره به این که شکل گیری الگوی نادرست مصرف آب نزد مردم به واسطه سیاستگذاریهای نادرست گذشته بوده است، اظهار میدارد: این تفکر در میان مردم جا انداخته شده است که هر چه قدر میخواهند آب برداشت کنند! حال آن که باید به مردم یاد میدادیم که به شکل پایدار و منصفانه از منابع آب برداشت کنند و اجازه نمیدادیم این رفتارهای نادرست در آحاد جوامع انسانی شکل بگیرد. این مساله در حال حاضر تبدیل به یک معضل ملی شده است. دوباره باید مردم را به مسیر درست برگردانیم و در راه حفاظت و مدیریت پایدار منابع آب، درگیرشان کنیم. اگر این اتفاق نیفتد، بخش دولتی خودش به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد.
ساکنان حاشیه تالابها
مدیر عامل طرح حفاظت از تالابهای ایران با اشاره به مردمی که در حاشیه تالابها کار و زندگی میکنند، میگوید: کشاورز باید زمین خود را داشته باشد، اما از آب با راندمان بالا استفاده کند تا کشاورزی اطراف تالابها به صورت بهینه در بیاید.
دولت باید با مکانیسمهای تشویقی و تنبیهی مردم را در زمینه مصرف آب محدود کند. اگر با مردم به صورت مستقیم صحبت و مشکلات با آنها در میان گذاشته شود، خواهند پذیرفت که با این گونه مصارف بی رویه آب، زندگی خودشان در خطر است.
در مورد صید آبزیان از تالابها هم مردم باید آگاه شوند که این منابع نامحدود نیست و اگر مراقب نباشیم، به زودی از بین میرود. در بعضی تالابها صیادان با برق، شوک الکتریکی به ماهیها میدهند و این گونه آنها را صید میکنند، که بدترین شیوه برداشت است. باید این آگاهی به آنها داده شود که ممکن است امسال با این شیوه درآمد خوبی داشته باشند، ولی با این کار نسل ماهیان را از تالاب منطقه خود از بین میبرند. به این ترتیب قدم اول، آگاه سازی مردم است و در کنار آگاه سازی، باید مکانیسمهای تنبیهی و تشویقی برایشان در نظر گرفته شود تا آنها هم در امور حفاظت و مدیریت تالابها درگیر شوند. در حال تلاش هستیم که الگوهای کشاورزی پایدار را در اطراف تالابها گسترش دهیم.
این کارشناس محیط زیست میافزاید: تا قبل از این که تالابهامون خشک شود، بادهای 120 روزه سیستان نقش کولر را برای شهر زابل بازی میکردند. اما حالا گرد و غبار چنان زیاد شده است که چشم و حلق مردم را آزار میدهد.
یا این که در مورد دریاچه ارومیه که بخشی از زندگی و معیشت مردم بود، وقتی آنان میبینند در حالت نابودی است، این خطر را احساس میکنند که کشاورزی شان هم درحال از بین رفتن است.
سفرههای زیرزمینی شان دچار بحران شده، بارش در منطقه کاهش یافته است و حتی خطر طوفانهای نمکی در سالهای آینده، منطقه را تهدید میکند.مردم خودشان از نزدیک این خطرات را لمس میکنند و الان فضای خوبی به وجود آمده است برای این که آنان را در امور حفظ تالابها درگیر کنیم.
بازیگران کلیدی تالابها
سلیمانی یکی از بزرگترین کارهایی را که برای حفاظت تالابها انجام گرفته است، ظرفیت سازی و آگاه سازی ذی نفعان کلیدی آن میداند و میافزاید: باید بازیگران کلیدی تالابها را پیدا میکردیم. بخش کشاورزی، وزارت نیرو، بخش شرب و تغذیه مردم، سازمانهای مردم نهاد (NGO) وجوامع محلی، بدنه ذینفعان کلیدی تالابها را تشکیل میدهند.
در مرحله بعدی برنامه اطلاع رسانی و آگاه سازی راجع به ظرفیتها و حساسیتهای اکوسیستمهای تالابی را آغاز و تلاش کردیم که برای تالابها برنامه مدیریتی بنویسیم. ذینفعان مختلف با هم نشستند و این برنامهها را تدوین کردند و فهمیدند یک جاهایی باید کوتاه بیایند و با همدیگر همکاری کنند. همچنین برنامه مدیریت حوضه آبریزها نوشته شد که مورد توافق تمامی ذینفعان قرار گرفته است. البته همه آنها باید خودشان را ملزم به اجرای آن بدانند و حرفهای خودشان را دنبال کنند.
وی ادامه میدهد: یکی از موضوعهای مهم این است که به تالابها از منظر کارکردهایشان نگاه کنیم. نباید فقط به این توجه کنیم که آنها جزو عناصر طبیعت و زیستگاه موجودات زنده هستند، بلکه تالابهاکارکردهای دیگری هم دارند و خدماتی را به جوامع انسانی و اکوسیستمهای اطراف ارائه میدهند.
به طور مثال در مورد تالاب شادگان، معیشت بیش از 5000 خانواده به این تالاب ربط داشته است. اصلاً اگر به هیچ کدام از کارکردهای زیست محیطی این تالاب هم کاری نداشته باشیم، با یک ضرب و تقسیم ساده میبینیم که دولت برای تولید 5000 شغل با چه مشکلات بسیاری مواجه میشود.
دولت میگوید که برای ایجاد هر شغلی حدود 50 میلیون تومان باید سرمایه گذاری کند و حالا ببینید برای ایجاد 5000 شغل باید چه قدر هزینه کند. به غیر از این، از بین رفتن این تالاب هزینههای بسیار دیگری نیز از جمله مهاجرت مردم از منطقه را هم در بر دارد.
مدیر عامل طرح حفاظت از تالابهای ایران در مورد صنعت گردشگری و رشد آن در تالابهای ایران میگوید: ـ به نظر میرسد اکوتوریسم به معنای واقعی میتواند در حاشیه تالابها یکی از مصداقهای معیشتی جایگزین باشد، چرا که میتواند به جای ماهیگیری و مشاغل دیگری که به تالابها آسیب میرساند، استفاده شود و حتی درآمد بیشتری را نصیب ساکنان اطراف تالابها کند.
با کمک سازمان میراث فرهنگی 12 نفر از جوانان محلی تالاب «پریشان» را آموزش دادهایم تا بتوانند تورگردی محلی انجام دهند. وقتی تالابی زنده و سر حال باشد، گردشگران بیشتری را به خود جذب میکند و این گونه معیشت مردم و زندگی شان به حفاظت از تالاب گره میخورد. به طور کلی بهترین حافظ تالابها همان مردمی هستند که در حاشیه آنها زندگی میکنند.
احتمال نجات تالابها
سلیمانی در مورد تالابهایی که در حال از بین رفتن است، میگوید: احتمال نجات این تالابها وجود دارد به شرط آن که از همین امروز کار را شروع کنیم. اگر بخواهیم در همان مسیر توسعه که در طول 30-40 سال اخیر حرکت کرده ایم، راه برویم و آن را با همان روند ادامه دهیم، هیچ راه نجاتی وجود ندارد. ولی اگر با الگویی که در تلاشیم به کشور معرفی کنیم، پیش برویم، میتوانیم به نجات تالابها امیدوار باشیم. یک دهه پیش نمیدانستیم باید چه کار کنیم، اما الان میدانیم که دقیقاً باید چه کاری انجام دهیم و مسیر درست آن هم در مقابلمان قرار دارد.
این کارشناس محیط زیست ادامه میدهد: به نجات تالابهای کشور امیدوارم، چرا که نشانههای آن را در مدیران سرزمین مان میبینم. آنها به خطرات و حساسیتهای پیش رو واقف شده اند.
تالابهای ایران ما مثل بیماری است که به بیماری خود واقف است و راه درمان آن را هم میداند، ولی از جراحی و پرداخت هزینههایش وحشت دارد! یک نفر باید بیاید که از پرداخت هزینه برای نجات تالابها وحشت نداشته باشد و پای مشکلات آن هم بایستد.البته باید بدانیم که مساله اصلی فقط تالابها نیست و اگر به داد آنها نرسیم، حوضه آبریز تالابها را هم از دست خواهیم داد. رگ و ریشه تالابها از حوضه آبریز آنها میآید و از این رو باید کل حوضه آبریزها حفاظت و مدیریت شود تا به دوام تالابها بیانجامد.
به طور مثال، دریاچه ارومیه از بالاترین سطح حفاظتی برخوردار است، اما این به تنهایی کافی نیست و باید از حوضه آبریز آن نیز حفاظت شود.