یادمان
بحران باستانشناسی 50 سال پیشینه دارد
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- دوشنبه, 13 دی 1389 21:54
- آخرین به روز رسانی در دوشنبه, 13 دی 1389 21:54
- نمایش از دوشنبه, 13 دی 1389 21:54
- بازدید: 5145
برگرفته از پايگاه خبري هنر
در نشست باستانشناسی دانشگاه تهران تاکید شد:
بحران باستانشناسی 50 سال پیشینه دارد/ باستانشناسی از عدم تعهد و رسالت رنج میبرد
نخستین جلسه از جلسات «نگاهی به کارنامه تشکیلات سازمان میراث فرهنگی و باستانشناسی» با حضور سه باستانشناس در دانشگاه تهران برگزار شد.
خلاءهای قانونی و اطلاعاتی
به گزارش هنرنیوز، در این نشست که عصر روز گذشته (یکشنبه، 21 آذرماه) در دانشگاه تهران برگزار شد، ابتدا شهرام زارع ضمن بیان این مطلب که علاوه بر خلأهای قانونی، خلأهای فکری و اطلاعاتی نیز وجود دارند،تصریح کرد: متاسفانه مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری درباره این خلاءها اطلاعات کافی ندارند.
وی با اشاره به غافل ماندن از تلاشهایی که برای نگهداری میراث فرهنگی در 100 سال اخیر شده،گفت: در چندماه گذشته، تعدادی از بناهای تاریخی کشور مانند خانه نواب در اصفهان، قصر فیلیه در خرمشهر، سرای دلگشا در بازار تهران تخریب شدند که بخشی از این قضیه به خلأهای قانونی 100 سال اخیر باز می گردد.
زارع خاطر نشان کرد: کتابهایی که برای اطلاع دوستداران میراث فرهنگی مناسب است در اختیار همگان قرار ندارد به عنوان مثال کتاب «قوانین و مقررات میراث فرهنگی » را نمی توان در کتابفروشیها یافت.
این باستانشناس همچنین به برگزاری جشن تولد 73سالگی موزهی ملی ایران اشاره و بیان کرد: موزهی ملی ایران اکنون 94 ساله شده است و اگر بخواهیم به 73سالگی آن اشاره کنیم، بهتر است بگوییم موزه ایران باستان 73ساله شده است.
میخواهند از فروش آثار تاریخی پول در بیاورند!
در آغاز این نشست، کامیار عبدی گفت: همیشه باید درباره وضعیت نابسامان میراث فرهنگی صحبت کنیم، چون هیچ وقت اوضاع خوب نیست. از دورهی قاجار و بویژه از زمان رضاشاه یکسری پدیدههای جدید از مغربزمین به ایران وارد شد که یکی از آنها باستانشناسی بود.
وی افزود: البته این مسأله به این معنی نیست که پیش از آن، باستانشناسی در ایران وجود نداشت، بلکه این حوزه در اختیار خارجیها بود.
این باستان شناس تاکید کرد : ایران هیچگاه به تصرف کشورهای استعمارگر درنیامد و با وجود جنگ، شرایط بهگونهای نبود که تشکیلات باستانشناسی نیاز به ایجاد دوباره داشته باشد.
وی افزود: در کشورهای عراق و سوریه نیز تشکیلات باستانشناسی ایجاد شد، ولی در زمانهایی، آنها مستعمره کشورهای دیگر شدند، بویژه عراق که بهدلیل دو جنگ بزرگ دچار شرایط بحرانی شد؛ ولی در ایران با وجود وقوع جنگ، چنین شرایطی ایجاد نشد.
عبدی ضمن اشاره به وضعیت نامناسب افغانستان بهدلیل جنگ گفت:اما این کشور بسیار متمایل است تا گروههای خارجی برای کاوش به آنجا بروند، در حالی که در بسیاری از بخشهای این کشور امنیت برقرار نیست.
این باستانشناس در ادامه عامل اصلی ناهنجاری ها و آشفتگیها در وضعیت میراث فرهنگی و باستانشناسی را سازمان میراث فرهنگی دانست و گفت: این سازمان اولویتهای خود را گم کرده است.
عبدی تصریح کرد: از وقتی گردشگری به میراث فرهنگی ملحق شد،هدایت باستانشناسی و دیگر قسمتهای این سازمان را به گردشگریها دادند و تمام این بخشها وسیلهای برای توسعه گردشگر شدند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آماری که سازمان میراث فرهنگی درباره توسعه گردشگری ایران میدهد درست نیست ، اظهار کرد: گردشگری توسعه پیدا نکرده بلکه یک سیر نزولی نیز داشته است.
وی ابراز کرد: این اواخر تفکر مادی گرایانه لجام گسیختهای در سازمان میراث فرهنگی حاکم شده است و می خواهند به هر نحوی از آثار باستانی پول در بیاورند اما مگر ایران فقیر است که بخواهد از راه فروش آثار تاریخی در مناطق آزاد پول در آورد؟
عبدی با اشاره به اینکه تعداد گردشگرانی که سالانه به ایران می آیند در مقایسه با تعداد گردشگران کشورهای دیگر رقم قابل توجهی نیست،بیان کرد:با حضور این تعداد گردشگر چیزی از این حوزه نصیب اقتصاد ایران نمی شود. بنابراین حتی اگر درآمدی که از راه ورود این تعداد توریست وجود دارد را حذف کنیم هیچ لطمه اقتصادی به کشور وارد نمیشود.
وی بیان کرد: برخلاف ایران به دلیل عدم وجود نفت گردشگری در یونان و مصر، منبع مهمی برای درآمد است. فکر نمیکنم چندصد هزار گردشگری که به ایران میآیند، تلنگر کوچکی به اقتصاد ایران وارد کنند. بنابراین این پرسش مطرح میشود که چرا این مادیگرایی بیحد و حساب پیش آمده است ؟ چرا باید بناها را اجاره دهیم یا بفروشیم و پول کسب کنیم؟
باستان شناسی بحران هویتی فرهنگی دارد
در ادامه این نشست، مهرداد ملکزاده گفت: در کارنامه میراث فرهنگی نخست باید به تاریخچه آن پرداخت و سپس با تحلیل چرایی وضعیت موجود، بحثهای انتقادی را مطرح کرد.
این باستانشناس تشریح کرد: اگر بخواهیم برخیشرایط را نقد کنیم، پیشنهاد میکنم نگاه خود را قدری از جهتهای دیگر به این قضیه معطوف و به این فکر کنیم که اگر مشکلاتی در حوزه باستانشناسی ایران وجود دارد، دلیل آن چیست؟ انتقاد از آنها ما را به کجا میرساند؟ آیا اکنون میراث فرهنگی و باستانشناسی ایران یک دوره بحرانی را پشت سر می گذارد؟ شرایط باستانشناسی ما با 30 سال پیش چقدر تفاوت کرده است؟
وی تاکید کرد: تا زمانی که ما همین هستیم، باستانشناسی ما نیز همین است. اگر بحرانی در این زمینه وجود دارد، آن بحران فرهنگی و هویتی است، نه بحران سیاسی. مشکلی که جماعت باستانشناس و اهل میراث فرهنگی با جامعه فرهنگی امروز ایران دارد، در همین بحث خلاصه میشود.
ملکزاده با اشاره به اینکه نگاه ما باید از انتقاد به صورت یکپارچه وسعت پیدا کند و به یک تعامل در این زمینه برسد،عنوان کرد:اگر مدیر خوبی در حوزه باستانشناسی وجود داشته است، باید زمینهها و حرکتهای او را بسنجیم. همچنین باید این قضیه را مدنظر قرار دهیم که اگر مدیران بعدی نتوانستند آن زمینهها و حرکتها را دنبال کنند، حتما ظرفیتها متفاوت بوده است.
ملک زاده در این برنامه گفت: مشکل این نیست که هر مدیری که در حوزه میراث فرهنگی وارد می شود با سلیقه خودش کار کرده و گرایش خاص فکریاش را اعمال می کند. بلکه اگر باستان شناسی توانسته باشد معنای وجودی خود را تعریف کند با میل مدیران بعدی لطمه ای به آن وارد نمی شود.
این باستان شناس گفت: باستان شناسی در آفرینش مقام فرهنگی خود ناتوان بوده است. این ضعف نیز به تاریخچه تشکیلات میراث فرهنگی بر می گردد.
وی ابراز کرد: باستان شناسی امروز در ویترین است و مردم با آن ارتباط برقرار نمی کنند تا زمانی که نتوانیم به آحاد مردم جامعه بفهمانیم که باستان شناسی چیست و به چه دردی می خورد در این حوزه مشکل داریم.
ملکزاده افزود: با پیروزی انقلاب اسلامی و بهوجود آمدن انقلاب فرهنگی، همه بنیانها یکباره زیر و رو شدند. هر آنچه پیش از سال 1357 ارزش بود، بعد از آن به ضد ارزش تبدیل شد و برعکس. باستانشناسی در ایران نیز همین کش و قوسها را داشته است.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا باستانشناسان ایرانی با این اتفاق بزرگ، ارتباط مناسبی را توانستند برقرار کنند؟ آیا بعد از سال 1357 توانستند معانی و تعاریف جدیدی از باستانشناسی ارائه کنند؟
باستانشناسی از عدم تعهد و رسالت رنج میبرد
درادامه این نشست عمران گاراژیان گفت: هرچند دو حوزه باستانشناسی و میراث فرهنگی در برخی نقاط با یکدیگر همپوشانی دارند، اما باستانشناسی باید از میراث فرهنگی تفکیک شود.
وی اظهار کرد: باستانشناسی از چهار زیرساخت تشکیل شده که مهمترین رکن آن وجود باستانشناس است. اگر این شخصیت وجود نداشته باشد، اثر شناسایی نمیشود.
وی به دومین رکن اشاره کرد و گفت : برداشتها از واقعیتهای مادی و ساختارهای فرهنگی برای آثار باستانشناسی، تئوریها، روشها و بافتارهای جامعهی معاصر از دیگر رکنها و زیرساختهای باستانشناسی است که در تعریف باستانشناسی آمده و باستانشناسان ایرانی آن را از یاد بردهاند. ما در جامعه معاصر متعهد هستیم و باید رسالت داشته باشیم، ولی اکنون هیچکدام از اینها را نداریم.
گاراژیان در ادامه با تاکید بر جدایی باستانشناسی از تشکیلات میراث فرهنگی گفت: باستانشناسی یک دانش است و باید از ساختار اداری میراث فرهنگی جدا شود. میراث فرهنگی گذشته را یدک میکشد اما باستانشناسی دانشی محسوب میشود که در تعریف من با جامعه معاصر درگیر است. در واقع، اعتبار باستانشناسی از جامعه معاصر گرفته میشود.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: بحران امروز باستانشناسی ناشی از همین ادغامها است و نمیتوان برای علم و کار علمی تشکیلات اداری تعریف کرد.
وی ابراز کرد:رکن سوم تئوری و روش است و بافتار جامعه معاصر هم رکن چهارم باستانشناسی را تشکیل میدهد؛ و باستانشناسان باید به این مسئله تعهد و رسالت داشته باشند.
بحران باستانشناسی 50 سال پیشینه دارد
در ادامه، ملکزاده ضمن رد وجود مکتب در علم باستانشناسی بیان کرد: باستانشناسی در هیچ مکتبی بار نیامده است. اگر نگاه ما فقط این باشد و دنبال انتقادهای کوبنده در این زمینه باشیم، بدون یافتن راه حل به بیراهه میرویم.
این باستانشناس بیان کرد: بحران در باستانشناسی ایران، حدود 50 سال پیشینه دارد. مهمترین بحران در حوزه باستانشناسی به دوره پهلوی برمیگردد که با این علم بهعنوان ابزاری برای رفع نیاز برخورد کردند.
وی گفت: باستانشناسی در اوایل قرن بیستم میتوانست وسیلهای برای تحکیم وحدت ملی ایران و نشان دادن ویژگیهای فرهنگی ایران باشد.
ملک زاده اذعان کرد:اکنون مهمترین مشکل باستانشناسی ایران تصمیمگیری کلان کشور برای باستانشناسی ماست. هنوز به این علم به آن معنی نگاه میشود که به دوره پهلوی متعلق است. به همین دلیل، وحدت ملی ایران و تحکیم عناصر و شناخت معنوی ایران در این علم ترکیب میشود.
وی با بیان اینکه باستانشناسی باید بهروز باشد و نیازهای بیشتری را حل کند،ابراز کرد: تا وقتی بحران هویت را در این علم نتوانیم حل کنیم و مفهوم اصلی باستانشناسی را به دیگران معرفی نکنیم، این مشکل همچنان وجود خواهد داشت.
ملک زاده خاطرنشان کرد: من هنوز اصرار دارم که باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران دچار بحران است؛ اما این بحران به هویت این دو حوزه برمیگردد.
باستانشناسی یک رسالت جدید متناسب با جامعه معاصر میخواهد
گاراژیان در ادامه این نشست، گفت: من قائل به این نیستم که ناسیونالیسم و هویت فرهنگی در باستانشناسی وسیلهای برای تحکیم وحدت ملی ایران است، بلکه باستانشناسی ابزاری است تا باستانشناسان را بهعنوان یک فرد برای جامعه مدنی دارای تعهد کند.
وی با اشاره به اینکه با توجه به تناسب بافتار جامعه امروز، ناگزیر به تعریفی از رسالت و تعهد برای جامعه ایران و باستانشناسان هستیم خاطرنشان کرد: باستانشناسی بهعنوان یک دانش مدرن، چیزهایی را از گذشته میگیرد و زمانی آنها را شرح و توسعه میدهد.
این استاد دانشگاه تشریح کرد: امروز یکی از مهمترین دلایلی که باستانشناسی از عرصههای اجتماعی حذف شده است، از دست دادن تعهد خود نسبت به جامعه معاصر است. جامعه معاصر مسائل خاص خود را دارد. باستانشناسی امروز نیز یک رسالت جدید متناسب با جامعه معاصر میخواهد.
باستانشناسی رسالتی درباره عامه مردم ندارد
در ادامه دکتر عبدی گفت: پیش از انقلاب و پس از آن، جامعه باستانشناسی ایران یک جامعه غیرسیاسی بود. هیچ تأکید یا فشاری از سوی دولت نیست که دورههای اسلامی کار شوند و دورههای پیش از اسلام بیتوجه بمانند.
وی در پاسخ به گاراژیان که تاکید داشت باید باستانشناسان از روند کار خود مردم را مطلع سازند با بیان اینکه باستانشناس موظف نیست درباره روند رشد گیاهان یا جانوران به مردم یک روستا توضیح بدهد،بیان کرد: باستانشناسی علمی است که گوینده و شنونده آن خود ما هستیم. ما رسالتی درباره عامه مردم نداریم، زیرا مردم آمادگی آن را ندارند.
عبدی گفت یک باستانشناس میتواند دانشمند، پژوهشگر و محقق باشد. باید عدهای این اطلاعات تخصصی را بهنحوی که برای عامه مردم قابل فهم باشد، تجزیه و تحلیل کنند.
گاراژیان در ادامه اذعان کرد: مشکل باستانشناسان این است که در گذشته، برداشتها از کارهای آنها بدون کنترل و رسالت انجام شده است. ما به تعهد نیاز داریم. ما در جامعه امروز حذف شدهایم، چون هیچ تعهدی را برعهده نگرفتهایم. ایران مانند جامعه جهانی به یک رسالت جهانی نیاز دارد.
مذاکره می کنیم چوگان برای دو کشور باشد!
در ادامه این نشست، عبدی گفت: برخی کشورهای خارجی با بهرهگیری از دستاوردهای باستانشناسان کشورهای دیگر، برای پیشرفت در علمی که هیچ سابقهای در آن ندارند، تلاش میکنند. آنها هیچ چیزی را جعل نمیکنند، ولی دانستههای خود را در راه تقویت این علم در کشورهای دیگر بروز میدهند و از آن استفاده میکنند.
وی تشریح کرد: وقتی متولیان باستانشناسی ما آنقدر دلمشغولی دارند که به این مسائل نمیپردازند، این قضیه سبب سرافکندگی میشود که کشوری مانند قطر بخواهد چوگان را به نام ورزش باستانی خود ثبت کند و میراث فرهنگی ایران برای خدشه وارد نشدن به روابطش با این کشور، میگوید مذاکره میکنیم تا این ورزش به نام دو کشور باشد.
خلاءقانونی بیداد میکند
گاراژیان نیز تاکید کرد: در جامعه کنونی علاوه بر لایههایی که خود را در آن دفن کردهایم، نیازمند بازنگری در جامعه معاصر هستیم. ما ابزاری در دست ساختار قدرت هستیم.
وی گفت: چه زمانی قانون عتیقات درست شد؟ علاج واقعه را باید قبل از وقوع کرد؛ آنچه امروز بر سر ما میآید، از بنیانهایی ناشی میشود که سطوح امروزی آن مناسب نیست، چون ما در این رویکرد، رسالت و تعهد نداریم.
وی ضمن بیان این نکته که در این زمینه، خلأ قانونی بیداد میکند،اظهار کرد: یک نفر در مجلس شورای اسلامی نداریم که اطلاعات کافی درباره کلیات دانش ما و حساسیت آن داشته باشد. دهها سال است که سلیقهها برای ما تصمیم میگیرند.
ملکزاده ضمن رد سخنان گاراژیان درباره بحث تعهد و رسالت در باستانشناسی، تصریح کرد: ما چیزی به اسم رسالت باستانشناسی نداریم، اصلا موضوع تعهد و رسالت در این حوزه چیست؟
اگر دماغش را عمل می کردیم بهتر بود
در ادامه عبدی گفت : مثل وضعیت کنونی باستانشناسی در ایران مثل انسانی است که یک تریلی هجدهچرخ از رویش رد شده و همه دندههای آن خرد شده است، اما پزشک پس از معاینه این انسان میگوید اگر دماغش را عمل کنیم بهتر میشود.
هیچ مسیر قانونی وجود ندارد که از حقوق باستانشناسان دفاع کند.
وی خاطرنشان کرد: ما باستانشناسان، یک جامعه درونگرا هستیم. در تاریخ باستانشناسی ایران از دکتر نگهبان بالاتر کسی را نداریم، هرچند اکنون آقایانی مانند حجت و بهشتی جزو سران میراث فرهنگی هستند، اما باستانشناس نیستند.
وی ادامه داد: باستانشناسان باید حضور تأثیرگذاری داشته باشند و شخصیتهای سیاسی را پرورش دهند تا ورای رسالت باستانشناسی خود در حوزههای قانونی و سیاسی نفوذ داشته باشند. متاسفانه هیچ مسیر قانونی وجود ندارد که از حقوق باستانشناسان دفاع کند.
گاراژیان نیز تأکید کرد: نیاز داریم تا بهصورت تکلایه و تکرویکردی جلو نرویم. زمانی که شرایط بد میشود، ما بهجای اینکه درها را باز کنیم، قفل آن را محکمتر میکنیم.به صراحت باید گفت در حوزه باستانشناسی ایران معیارهای ارزیابی وجود ندارد و ما دراین حوزه ، فرد معیارشناس نداریم.