دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان میراث یک ملّت؛ یوسفی که به غلامی می‌فروشنش

یادمان

میراث یک ملّت؛ یوسفی که به غلامی می‌فروشنش

حکمت‌اله ملاصالحی
(استاد باستان‌شناسی دانشگاه تهران و سردبیر مجلة باستان‌شناسی)

اشاره: تشکیلات میراث فرهنگی در هر کشوری، از مهم‌ترین ارکان پشتیبان و مقوم فرهنگ آن کشور است. به‌تازگی مدیریت «سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری» تصمیم گرفته تا به‌دنبال مصوبة دولت بخش‌هایی گوناگون از این سازمان را برای کاستن از تراکم جمعیت تهران به چند استان کشور انتقال دهد. از آنجا که شمار کارکنان این سازمان اندک است و این جابه‌جایی به‌طور ناگهانی اعلام و به اجرا گذاشته شده، انتقادها و اعتراض‌هایی را در سطوح مختلف برانگیخته است. جدا از انتقادهایی که کارکنان و کارشناسان این سازمان طی روزهای گذشته ابراز داشته‌اند، دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، استاد دانشگاه تهران، سردبیر مجلة باستان‌شناسی و از اندیشمندان کشور، از منظری منتقدانه و در عین حال جامع‌نگر به این موضوع پرداخته و با یادآوری لزوم پرهیز از برخوردهای دستوری و غیرکارشناسانه در عرصة فرهنگ، به برخی از تبعات منفی تکه‌تکه کردن و انشقاق سازمان میراث فرهنگی و انتقال آن از پایتخت اشاره کرده است. پیش‌تر صورت کوتاه شدة این نوشتار در روزنامه همشهری (31/4/1389) منتشر شده است.

1. در هیچ دوره‌ای از گذشته، اندیشه و آگاهی تاریخی اینچنین گسترده، جهانی، پر نفوذ و فعال، بر صحنة تاریخ، فرهنگ و برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیرهای نظام‌های سیاسی و محاسبات و ملاحظات قدرت‌های مسلط جامعة جهانی حضورِ محسوس، مؤثر و آشکار نداشته است که دردورة جدید.
در سنّت‌های فکری و نظام‌های سیاسی گذشته آنقدر که باورها و نظام‌های اعتقادی خاصه از جنسِ دینی آن در کانون تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اعمال قدرت بر صحنه حضور داشتند، اندیشه و شناخت تاریخی در ملاحظات و محاسبات و جهت‌گیری‌ها نقش نمی‌آفریدند و بر صحنه حضور چندان پر رنگ و رمقی نداشتند. تصادقی نیست که در قیاس با تمدن‌های گذشته، عالم جدید گشاده‌دست‌تر از هر دوره‌ای سرمایة عمر و ثروت نسل‌هایی از زبده، پرکار و با استعدادترین فرزندانش را هزینة بن‌بخشیِ نوین تاریخ و بنیاد نهادن و فراهم آوردن مواد و مصالح معماری کاخ بلند اندیشه و آگاهیِ تاریخی به مفهوم کاملاً مدرن آن کرده است. هیچ تمدنی اینچنین پر هزینه و عمرخوار و با چنین اراده و عزمی استوار اینچنین گسترده و جهانی و اینچنین بی‌مرز و فراگیر مواریث مدنی و معنوی و عقبة تاریخی و پیشینة فرهنگی ملّت‌ها را وجب‌به‌وجب و لایه به لایه و دوره به دوره زیر جراحی‌های بی‌امان خود نگرفته و میراث‌خوار یکه‌تاز و بی‌رقیب میدان نبوده است. در ذهن و فکر و خرد و خیال متفکران و مورخان هیچ دوره‌ای در گذشته حتی انگیزه و اشتیاق و شرارة این تصور که از مشتی فضولات و فسیلات و ماده‌های فرهنگی برکنده و برگرفته از لایه‌ها و هزاره‌های کهن‌تر تاریخی و پیش از تاریخی می‌توان تا مرزهای تاریخ طبیعی، تاریخِ آدمی را لایه‌نگاری و ردیابی و رصد کرد و به عقب راند و معرفت و منظری باستان‌شناسانه و ملموس و عینی‌تر از روایات و حکایات مورخان دربارة رخدادها و واقعیت‌های فرهنگی گذشته ارائه داد.

کاروانِ هیچ تمدنی، تاریخی‌تر و تاریخ‌مدارتر از تمدن دورة جدید ره نسپرده است. هیچ تمدنی با چنین ظرفیت و امکاناتِ علمی و فنی و ابزارهای شناخت بی‌سابقه‌اش جهان را اینچنین مسحور و مست از باده‌های نو به نو اطلاعات و معلوماتِ عالمان و پژوهشگرانِ خود دربارة کیهان و مادّه وحیات و طبیعت و تاریخ و حضور تاریخی انسان در جهان چونان وجودی تاریخمند نکرده است. اینک باستان‌شناسی و رویکردهای آرکئولوژیک به گذشته و جراحی و کاوش و کشف و مطالعة پیشینة سنت‌ها و سابقة فرهنگ‌ها و عقبة جامعه‌ها در خط مقدم اندیشه و معرفت تاریخیِ نظامِ دانایی دورة جدید قرار گرفته است. به‌صراحت می‌توان گفت هیچ رشته و دانشی در حوزة مطالعات تاریخی و انسانی و فرهنگی گسترده‌تر از دانش باستان‌شناسی و کاوش‌ها و کشفیات باستان‌شناسان، اندیشه و معرفت تاریخی انسان روزگار ما را دستخوش تحول نکرده است. هیچ‌یک از رشته‌ها و دانش‌های انسانی نفس‌گیر و محسوس و آشکارتر از دانش باستان‌شناسی و کاوش‌ها و کشفیات و دستآوردهای باستان‌شناسان آتش کنجکاوی را در ذهن و فکر انسانِ روزگار ما دربارة موقعیت، تقدیر و حضور تاریخی خویش در جهان شعله‌ور نکرده است. دو سده پیش، چه کسی گمان می‌کرد دو سده سپس‌تر باستان‌شناسان به کمک دانش‌ها و متخصصانِ میان‌رشته‌ای و رویکردهای ریزبینانه و میکروسکوپی‌تر موفق خواهند شد از یک چاله و گور و گودال پیش از تاریخی حجم سنگینی از اطلاعات و معلومات مطمئن و موثق‌تر از روایات و حکایات تاریخی مورخان عهد باستان دربارة رخدادهای تاریخی و فرایندهای فرهنگی و متغیرهای اجتماعی مفقود گذشته برکشند و خوان ضیافتی از معرفت دربارة رخدادهای گذشته بر روی انسان روزگار ما بگسترانند.

«کشف باستان‌شناسانة تاریخ» و دستیابی به آثار و بقایایِ قاره‌هایِ عظیمِ فرهنگی مدفون و مفقود گذشته از رخداد های فوق‌العاده مهم و بنیادین و بی‌سابقة دورة جدید است. تاریخ کاوش‌ها وکشفیات و مطالعات باستان‌شناسی از آموزنده‌ترین حوادث روزگار ماست. تاریخ چونان تاریخ اندیشه، آگاهی و معرفت به مفهوم دقیق آن اتفاقی است که در دورة جدید جامة تحقق بر تن می‌پوشد. دوسده پیش، چه کسی تصور می‌کرد تاریخ آدمی این چنین فرشی گسترده و رنگارنگ و پرنقش و نگار و پرمایه و غنی و تافته و بافته از تاریخ فرهنگ‌ها، سنّت‌ها، سبک‌ها، نحوه‌های زندگی، نظام‌های اجتماعی، اعتقادی، ارزشی، تیره‌های نژادی، قومیت‌ها و قاره‌های عظیم مدنی و معنوی در سراسر گیتی در جغرافیای بشری ماست. و تاریخِ یک قوم و نژاد و تیره و تبار برتر نبوده و هر قوم و ملّت و سرزمینِ تاریخی بار سنگین مسئولیت خود را در تاریخ و فرهنگ جهانی برشانه کشیده و در بنیاد نهادن کاخ رفیع "تخت جمشید" تاریخ جهانی سهم و نقش تاریخی خود را بازی کرده است. می بایست بسیار زمخت و بدوی بود و اینها همه را نامبارک و نامشروع دانست و با نخوت و نادانی و تعصبات کور و تحجر و بدویت و توهم خودبزرگ‌بینی و ناتوانی ذهنی و ناکامی فکری با چشم تحقیر از کنار آن‌همه دستآوردهای شگفت و بی‌سابقه فکری و معرفتی گذشت.
در کوره‌هایِ آتشناکِ آزمون‌ها و چالش‌های سخت و سنگینِ تاریخِ دورة جدید می‌بایست آموخته باشیم که هر ملّت و حکومت و نظام سیاسی یا مدیریتی که اندیشه و آگاهی تاریخی را در تصمیم‌گیری‌ها و معادلات و ملاحظات سیاسی خود کوچک شمرده و بی‌توجه از کنارش بگذرد و یا آنکه بی‌بهره از اندیشه و شناختِ تاریخی گام در میدان رویارویی با حوادث بگذارد، سرانجام عرصه را به حریف وانهاده و به شکست و تسلیم تن خواهد داد. اساساً نظام‌های سیاسی و جوامعی که بی‌بهره از معرفت تاریخی بوده‌اند و آگاهی و فهم عمیق‌تری از واقعیت‌ها و موقعیت‌ها نداشته‌اند و ناتوان از ردگیری و رصد کردن واقعیت‌ها و موقعیت‌ها و رخدادهای تاریخی بوده‌اند آسان‌تر از پای افکنده شده‌اند. نظام‌های سیاسی و مدیریت‌هایِ فاقد اندیشه و خرد و هوشمندیِ تاریخی در مواجهه با آزمون‌های دشوار و سنگین تاریخی همیشه بسیار آسیب‌پذیر و شکستنی‌تر از نظام‌های سیاسی مجهز به فکر و آگاهی تاریخی بوده‌اند. در تاریخ ملّت‌ها و دولت‌ها همیشه جهل و خیانت خاصه در بقعه و بارگاه نظام‌های سیاسی و صاحبان قدرت و مالکان ثروت شانه‌به‌شانه هم ساییده‌اند. تصادفی نیست که نظام‌های سیاسی و قدرت‌های مسلط بیگانه هرجا که در درون جامعه‌ها، حفره‌ها را ژرف‌تر و خلاء فکری و فرهنگی را آشکارتر احساس کرده‌اند، هم مصمم‌تر وارد میدان شده‌اند و ابتکار عمل را در کف گرفته‌اند هم آن‌که جسورتر و مسلط‌تر و موفق‌تر به اهداف خود دست یافته‌اند. فرهنگ‌ها آنقدر که در رویارویی با چالش‌های درونی و نامرئی آسیب‌پذیر و شکننده بوده‌اند، در مواجهه با آفت‌ها وآسیب‌ها و چالش‌ها و تهاجمات بیرونی و آشکار نبوده‌اند. جامعه‌ها، نظام‌های سیاسی و اعتقادی در رویارویی چهره به چهره با چالش‌های بیرونی هم مقاومت بیشتری از خود نشان داده‌اند هم آنکه از اقتدار و انسجام ملّی و مدنی و اعتقادی و ارزشی‌شان همگانی و متحد و متفق و موفق‌تر دفاع کرده‌اند. زنگ خطر تجزیه و فروپاشی جامعه‌ها، نظام‌های سیاسی و اعتقادی و ارزشی هنگامی در گوش‌ها شنیده شده که قدرت‌ها و نظام‌های سیاسی مسلط جهانی موفق شده‌اند زخم‌ها و آسیب‌ها را از بیرون مرزها به درون بکشانند و مقاومت حریف را در درون بشکنند و درهم بکوبند تا آسان‌تر تن به تسلیم دهد و عرصه را به دیگری وانهد. در این رویاروییِ بسیار پیچیده و بی‌رحمانه، مدیریت‌های نادان و بی‌خرد و خواب‌آلوده و بدوی و بی‌بهره از دانش و داناییِ تاریخی همیشه طعمه‌های بسیار اشتهاآور و مناسب برای شکارچیان موذی و مهاجمان مرموز و بیگانگان آمادة هجوم بوده‌اند. به‌ویژه آنکه در معادلات و محاسبات و بازی شطرنجِ نظام‌های سیاسیِ مسلط جهانیِ روزگار ما آن رویارویی‌های بیرونی و چهره‌به‌چهره و مرئی جای خود را اینک به آسیب‌ها و تخریب‌های بسیار پیچیده و مکارانه و بی‌رحمانه‌تر داده است. نشانه گرفتن ریشه‌های فرهنگی ملّت‌ها، تخریب بنیان‌های مدنی و معنوی جامعه‌ها، گشودن دست چپاول و غارت و تخرب مآثورات و مواریث فرهنگی و محوطه‌های باستانی و ابنیة تاریخی کشورها به همکاری مدیریت‌های فرهنگی و به‌دست نظام‌های سیاسی همان کشورها از جمله همین کشاندن عرصة کارزار و نبرد از بیرون به درون است.

تصادفی نیست که به هر میزان نهادهای رسمی و مدیریت‌های کلان کشور ما بی‌پروا و گشاده‌دست‌تر و گسترده‌تر و و آسوده خاطر و ایمن‌تر در سکوت و خفقانِ سیاه رسانه‌های جمعی، تخریب محوطه‌های باستانی و ابنیة تاریخی و مواریث مدنی و معنوی ایرانِ فرهنگی را دامن زده‌اند و در بازار مکارة سود و سودا ناموس و یوسفِ ریشه‌ها و مواریث فرهنگی و آثار باستانی و عقبة تاریخی و پیشینة مدنی و معنوی ملّت و مردم ما را به بهای اندک به‌غلامی به دیگری فروخته‌اند، هم فروشنده را حقیرتر و زبون‌تر و فقیرتر یافته‌ایم هم سنگینی سلطه و سیادت خریدار را بر شانة خویش بیشتر و بیشتر احساس کرده‌ایم، هم آنکه حریف مهاجم را خرسند و کامروا و جسورتر در درون مرزهای خویش یافته‌ایم. آیا هنگام آن نرسیده که از خود بپرسیم موقعیت متزلزل و شرایط جاریِ اکنون جامعة ما مولود کدام محاسبات غلط و اشتباهات بزرگ تاریخی است که اینک برای عبور از حفره‌های عظیم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی اینچنین فقیر و حقیر و ذلیل و علیل دست چپاول به‌سوی ذخایر تاریخی و فرهنگی میهن و ملّت خویش گشوده‌ایم و در بازار مکارة سود و سودا ناموس و یوسفِ مواریث مدنی و معنوی کشور را به بهای اندک به‌غلامی به دیگری می‌فروشیم؟

2.
شمار سرزمین‌های تاریخی و قاره‌هایِ فرهنگی که به لحاظ حجم، گستردگی، تراکم، توالی و غنای مآثورات و مواریث مدنی و معنوی موقعیت ممتاز ایران را در تاریخ و فرهنگ جهانی دارند شاید به‌شمار انگشتان دو دست نرسد. این موقعیت ممتاز و غنای مآثوراث و مواریث فرهنگی مسئولیت سنگین‌تری را نیز بر شانة مدیران و ملّت ما می‌نهد. مسئولیت سنگین و خطیری که چنین به‌نظر می‌آید مدیریت اکنون جامعة ما نه تنها ترجیح می‌دهد از پذیرفتنش شانه خالی کند بلکه خود چونان یک مانع بزرگ بر سر راه سنگربانان و سربازان صیانت و دفاع از مرزهای تاریخ و فرهنگ میهن ما ایستاده است و با دیگری در تخریب و تاراج مواریث فرهنگی کشور همگام و همسوست. تخریب‌های بی‌سابقه و آسیب‌های جبران‌ناپذیری که در همین چند دهه اخیر به مآثورات تاریخی و مواریث فرهنگی کشور وارد آمده از سیاه و تأسفبارترین حوادث تاریخ و جامعة معاصر ماست. همة نهادها، سازمان‌ها، مدیریت‌های رسمی سود و سودا که در این خیانت عظیم وجرم کبیر و گناه نابخشودنی نقشی و سهمی و دستی و دخالتی داشته‌اند و گامی برگرفته و چنگی افکنده‌اند دیر یا زود حافظة تاریخی ملّت ایران دربارة آنها داوری خواهد کرد.
سرهایِ گرم خیانت را فریبِ خدمت روزی بر باد خواهد داد! در سنّتِ اعتقادی ما، “میراث” یک مفهوم گران‌معنا با ابعاد هستی‌شناختی، متعالی و وحیانیِ بسیار گسترده و عمیقی است. در قرآنِ شریف، این مفهوم با ترکیبات و مشتقات فراوان و در مناسبت‌های مختلف آمده است. منابع و متون دعایی و ادبی و عرفانی و روایی ما گرانبار از اشارات و عبارات عمیق و نغز و آموزنده دربارة مفهوم میراث و ترکیبات و مشتقاث متعدد و مضامین و فحاوی حقوقی و مدنی و معنوی آن است که مجال پرداختن به آن در نوشتار حاضر نیست. کسانی که دست تجاوز و تخریب و تطاول به‌سوی مواریث فرهنگی کشور گشوده و گمان می‌برند با توجیه شرعی و پراکندن شایعة فتوی و دروغ‌بستن به این منبع و مرجع معنوی می‌توانند دست‌هایِ آلوده خود را بشویند و با فریبکاری برای همیشه خیانت خود را از حافظة تاریخی مردم ما پنهان کنند، بدانند و مطمئن باشند که در دام اشتباهی بزرگ گرفتار آمده‌اند. تخریب و تجاوز به میراث فرهنگ ملّی و بشری و غارت مآثورات مدنی معنوی یک کشور به هر بهانه‌ای، خیانتی بزرگ و گناهی نابخشودنی و ضایعة و زیانی جبران‌ناپذیر است. بی‌مناسبت نیست به موضع قرآن شریف در صیانت از مآثورات تاریخی و باستانی در همین رابطه اشاره‌ای بشود:
«فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ایه و ان کثیرا من اناس عن ایاتنا لغا فلون» (سورة یونس، آیه 92). صراحت موضع قرآن را در صیانت از مواریث تاریخ و فرهنگ بشری ببیند.
حتی بدن فرعون باید از غرق شدن در نیلِ فراموشی نجات داده شود تا بر کرانة حافظة تاریخی نسل‌هایی که از پی می‌رسند چونان آینة عبرت و آگاهی، چونان میراث تاریخ و فرهنگ بشری در مدرسة آن درس عبرت آموخت. پیام و کلام خدای ابراهیم(ع) و موسی(ع) و مسیح(ع) و محمد (ص) از آن‌سوی نیلِ جاریِ تاریخ گذشت و قارة تاریخ و فرهنگ و مدنیت جهانی را تسخیر کرد و آن اجساد و ابدان و اهرام و آثار فرعونیان چونان میراث کرده‌ها و کردارهای بشریِ ما همچنان بر کرانة حافظة تاریخی بشریت ایستاده است. و اینک پس از سپری‌شدن هزاره‌ها با کلنگ و قلم و تلاش بی‌وقفة نسل‌هایی از باستان‌شناسان موفق شده‌ایم حجم سنگینی از اطلاعات و معلومات بی‌سابقه را دربارة رخدادهای تاریخی و فرهنگی و نظام‌های اجتماعی، سیاسی و اعتقادی و ارزشی و ساختارهای قدرت و چگونگی تشکل و تکون صور ابتدایی‌تر نظام‌های سیاسی فراعنه و سلسله‌های آغازین و میانین و واپسین در مصر به‌کف آوریم. واقعیتی که در هیچ دوره‌ای سابقه نداشته و مشابه‌اش را تجربه نکرده و سراغ نداشته‌ایم.

دو سده پیش، چه کسی گمان می‌کرد دو سده سپس‌تر حجم اطلاعات و معلومات آدمی دربارة رخدادهای تاریخی و فرهنگی و اجتماعی بسیاری از جوامع گذشته از اطلاعات و معلومات مردمانی که در همان جوامع می‌زیسته‌اند هم بیشتر هم عمیق و وثیق‌تر خواهد شد. تاریخ را همیشه ملّت‌های پیروز نوشته‌اند. جوامع شکست‌خورده، ناتوان از نگارش تاریخ خویش بوده‌اند. اکنون نیز مهمیز اندیشه و آگاهیِ تاریخی در کف ملّت‌ها و قدرت‌ها و نظام‌های سیاسی مسلط و مقتدر جهانی است. تصادفی نیست که در دورة جدید مورخان و متخصصان تاریخ و فرهنگ و کارشناسان مواریث مدنی و معنوی نقش فعال و موثر در پشت پرده و صحنه در نحوة طراحی‌ها و سبک اجرا و آرایش بازیگران نمایش و تصمیم‌گیری‌ها و محاسبات و معادلات سیاسی قدرت‌های مسلط جهانی داشته‌اند. ادبیات سیاسی، نوع مفاهیم و نحوة استفاده از زبان استراتژیست‌ها و برنامه‌ریزان و طراحان سیاسی سیاست جهانی را با دقت و کنجکاوی بیشتر رصد کنید تا متوجه و مطمئن شوید به چه میزان اندیشه، آگاهی و تحلیل‌های تاریخی مورخان و متخصصان تاریخ و فرهنگ و میراث ملّت‌ها در تعیین خط‌ها و تشخیص مسیرها به دولت‌ها و قدرت‌های سیاسی روز نقش داشته است.
در عصری اینچنین پیچیده و آتشناک، متحول و منقلب، شکننده و آشوبناک، ترک‌خورده و متزلزل، هویت‌سوز و غارتگر؛ کوبیدن و تجزیه کردن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور -این سنگر استوار حفاظت و حراست و صیانت از مواریث مدنی و معنوی ملّت ما- و بیرون راندن و متفرق کردن اعضای اداری و اجرایی و علمی و پژوهشی آن به این یا آن شهر به بهانة واهی و نامعقول و ناموجه سبکِ کردن بار تراکم جمعیتی کلانشهر تهران، نمی‌تواند امری ساده تصور شود. چرا در میان آن‌همه سازمان‌ها و نهادها و مراکز و تشکیلات پرحجم اداری و اجرایی و قضایی و آموزشی و پژوهشی و قس‌علی‌هذا، این سازمان با شمار اندکِ سربازانش هدف قرارگرفته است؟ بیرون راندن و متفرق کردن دو و یا سه هزار -و حتی به اغراق فرض شود ده هزار- سرباز و سنگربانِ میراث و تاریخ و فرهنگ ملّت ما چه تأثیر مثبتی بر کاهش جمعیت کلانشهر دوازده میلیون نفری تهران می‌تواند داشته باشد؟! اما اثرات و تبعات منفی آن‌را تا تجزیة کشور می‌توان پیش‌بینی کرد. جغرافیای ایران بزرگ فرهنگی مرز نمی‌شناسد. سربازان این سنگر نیز با اندیشه و قلم مرزها را در نوردیده‌اند. کوبیدن این سربازان و روبیدن این سنگرها یک فاجعة ملّی و خیانتی است آشکار و جرمی نابخشودنی! مدیران بی‌خرد و ناآگاه و خواب‌آلوده و بی‌بهره از اندیشه و آگاهی تاریخی همیشه طعمه‌های مناسب واشتهاآور برای دشمنان تاریخ و فرهنگ میهن ما بوده‌اند و زنگ خطر تجزیه و فروپاشی ملّت‌ها را در تاریخ هنگامی شنیده‌ایم که مردمی از درون ریشه‌های خود را نشانه گرفته و دست تجاوز به تخریب تاریخ و فرهنگ و غارت مواریث مدنی و معنوی خود از درون گشوده‌اند. واقعیت تأسفباری که دهه‌به‌دهه چهرة شوم و نازیبای خود را در میهن ما آشکارتر کرده و اینک کارد متجاوزان به استخوانِ ناموس فرهنگی و مواریث مدنی و معنوی و محوطه‌های باستانی کشور رسیده است.
تخریب و غارت محوطه‌های باستانی، تخریب و غارت تاریخ و فرهنگ یک ملّت است. یک محوطة باستانی و یک بنای تاریخی، یک مادة فرهنگی چونان یک گونة گیاهی و جانوری وقتی از میان می‌رود، برای همیشه برگ یا برگ‌هایی از چهرة تاریخ و فرهنگ بشری زدوده شده و از میان رفته و به هیچ بهایی نمی‌توان جایگزین و جبرانش کرد. برای ما قابل تصور و پذیرفتنی نیست که صبحی از بستر برخیزیم و بشنویم و باخبر شویم که دیگر هیچ نسخه و اثری از شاهنامة فردوسی و گلستان و بوستان سعدی و دیوان حافظ و قانون و شفای سینوی در دست نیست و همه از میان رفته‌اند! محوطه‌های باستانی و مادّه‌های فرهنگی نیز چنین‌اند. از جنس سود و سودا نیستند؛ میراثِ تاریخ و فرهنگ و اصالت و هویت و ناموس و شرف یک ملّت هستند. در این معامله همیشه فروشنده بازنده است و خرنده برنده!
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری تنها نهاد فرهنگی کشور است که مسئولیت‌های سنگین صدور مجوز برای بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناختی و بررسی و ارزیابی و مطالعه و داوری طرح‌های پژوهشی در حوزه‌های باستان‌شناختی و حفاظت و مرمت آثار و ابنیه و محوطه‌های باستانی بر شانه‌اش نهاده شده است. چاپ و انتشار و ترجمة مقالات و گزارش‌ها و مطالعات باستان‌شناختی و تاریخی و فرهنگی و برگزاری همایش‌های ملّی و بین‌المللی و دایر کردن نمایشگاه‌ها و ثبت ملّی و جهانی مواریث مدنی و معنوی کشور و موارد بسیار دیگر از این دست نیز به‌منظور شناساندن هرچه اصولی و عمیق و وثیق‌تر پیشینة تاریخی و سابقة مدنی و معنوی ایرانیان به فرزندان ایران‌زمین و جامعة جهانی بر شانة همین سازمان نهاده شده است. فهرست‌بندی و شمارش یک‌به‌یک مسئولیت‌های اداری و اجرایی و حقوقی و علمی و پژوهشی سازمان در اساسنامه این سنگر تاریخ و فرهنگ میهن و ملّت ما در نوشتار اکنونِ این قلم نمی‌گنجد.
با توجه به موقعیت فوق‌العاده حساس و حضور تعیین‌کننده و تأثیرگذار ایران در یکی از مهم و پیچیده‌ترین منطقه‌های تاریخ و فرهنگ جهانی انتظار می‌رفت مدیریت سیاست‌زدة کشور از هوشمندی و خرد و دانش و دانایی اندیشمندان و دانشمندان و استادانِ آزموده و صاحب نظر کشور بهره می‌گرفت و این نهاد را تا سطح یک وزارت و مدیریت فرهنگی قوی و قدرتمند ارتقاء می‌داد و دست باستان‌شناسان و سایر متخصصان حوزة میراث -این سربازان و سنگربانان تاریخ و فرهنگ ایران فرهنگی- را در صیانت و حفاظت و پاسداری و دفاع از مواریث مدنی و معنوی کشور به گرمی می‌فشرد و باز می‌نهاد و فرصت‌ها را از کف نمی‌داد و سنگرها را یکی پس از دیگری تخریب نمی‌کرد. اما متاسفانه نه نتها آن دست‌های گرمِ تجربة استادانِ تاریخ و فرهنگ و مهندسان و متخصصانِ آثار و ابنیة تاریخی و بازوانِ سترگ باستان‌شناسانِ آزمودة کشور را مدیریتِ لج‌باز و سیاست زدة اکنونِ میهن ما از سر فروتنی و مهر برای استحکام و انسجام و اقتدار و اعتبار هرچه بیشتر سازمان میراث فرهنگی کشور نفشرد و نبوسید که کوسِ رسوایی خیانت کوبیدن و روبیدن و تخریب آن نیز به بهانة انتقال به خارج از تهران اینک به‌گوش می‌رسد تا متجاوزان و غارتگران مواریث فرهنگی و آثار باستانی کشور آسوده خاطرتر و ایمن‌تر و فارغ بال‌تر و مصون و نامرئی‌تر از نگاه افشاگر سنگرداران میراث کشور در بازار مکارة سود و سودا یوسفِ ناموس و میراث ملّت و مدنیت مارا به غلامی به بیگانگان بفروشند.
محروم و ممنوع کردن باستان‌شناسان میراث فرهنگی از گشودن دهان انتقاد و قلم اعتراض به طراحان و برنامه‌ریزان و عاملان پشت پرده تخریب گسترده و بی‌سابقة مواریث فرهنگی و محوطه‌های باستانی و ابنیه تاریخی کشور یک امر اتقاقی نیست. هدف گرفتن ریشه‌های تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی یک ملّت چیزی نیست که آسان بتوان از کنارش گذشت. بیرون راندن و تبعید کردن و تجزیه پژوهشکدة باستان‌شناسی و افکندن شکاف در درون سازمان میراث فرهنگی و پراکندن مدیریت‌های اداری و اجرایی و پژوهشی میراث فرهنگی پایتخت که هسته و کانون تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و هماهنگ‌کنندة فعالیت‌های فرهنگی و علمی و پژوهشی سازمان در سراسر کشور است، اثرات و تبعاب منفی بسیار خطرناک و مهلک بر انسجام و اقتدار و اعتبار فرهنگی و اتفاق و اتحاد ملّی ما خواهد نهاد. این فکر نامبارک و باطل و شیطانی هم راه را برای غارت موزه‌های کشور خصوصاً موزه‌های پایتخت که بیش از موزه‌های شهرهای دیگر در معرض خطر سرقت قرار دارند گشوده‌تر و هموارتر خواهد کرد. هم مطالعات و پژوهش‌های میدانی باستان‌شناسی کشور را به رکود و وقفه خواهد کشاند؛ هم در اجرا و ادارة هماهنگ برنامه‌های سازمان اختلال جدی پدید خواهد آورد و هم ملّت ما را در دفاع از مرزهای تاریخ و صیانت از فرهنگ و مواریث فرهنگی خویش در برابر حریفان مدعی و مهاجمان آسیب‌پذیرتر خواهد کرد. سکوت در برابر این حرکت شوم و فکر باطل و خیانتِ بزرگِ تاریخی، گناهی نابخشودنی و جفای به جامعة فرهنگی و باستان‌شناسی و ستم و بی‌مهری به تاریخ و فرهنگ و مواریث مدنی و معنوی کشور است.

سر ز شُکر دین از آن بر تافتی کز پدر میراث مفتش یافتی
مرد میراثی چه داند قدر مال رستمی جان کند مجان یافت زال
(مثنوی معنوی، ج یکم، دفتریکم، ص267ا، بیات 271-2)

دانشگاه تهران
16/4/1389 خورشیدی

دیدگاه‌ها   

+1 #1 Guest 1389-05-03 13:13
آقای ملاصالحی عزیز،
نوشتار زیبنده و جالبی بود.

موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه