گفتگو
همه عالم تن است و، ایـران دل
- گفتگو
- نمایش از جمعه, 30 ارديبهشت 1390 19:19
- بازدید: 11160
برگرفته از آذرپادگان
گفتوگو با دکتر قابیل جمال اوف
اشاره: جمهوری آذبایجان ، یا همان اران تاریخی سابقهای به قدمت تـاریخ و پیوندی پایدار با ایـران زمین داشته و دارد . خاستگاه ، مذهب ، نژاد ، تـاریخ و فرهنگ مشترک ، از مولفههای مهمی است که این پیوند را پیوسته ، پویا و پایا میدارد . آنچه در پی میآید ، گفتوگویی است با ایـرانشناس ایـران دوست آقای دکتر قابیل جمال اوف .
***
من در سال 1976 از دانشگاه خاورشناسی باکو فارغالتحصیل شدم و بعد از آن مقرر کردند که در سفارت جماهیر شوروی در ایـران به سمت مترجم زبان فارسی مشغول به کار شوم . من باید بگویم که تـاریخ ایـران ، فرهنگ ایـران و ادبیات پارسی برای مردم جمهوری آذربایجان ارزش دارد ، چرا؟ ببینید اگر شما تـاریخ ادبیات فارسی و تـاریخ ایـران زمین را ورق بزنید ، میبینید که شعرای کلاسیک آذربایجان به زبان فارسی شعر گفتهاند و شاهکارهایی خلق کردهاند و به همین جهت نمیتوانید ادبیات فارسی را بدون شعرای آذربایجان تصور کنید . مثلا خاقانی شروانی که به فارسی شعر گفته ، شاهکارهای فرهنگ جهانی را به وجود آورده است؛ مثلا در آن دوره جملهای گفته که به تمام ملل مشرق زمین درس میآموزد:
هان ای دل عبرت بین ، از دیدهنظر کنهان
ایـوان مـدایـن را ، آیینه عبـرت دان
ما بایست با بصیرت و درک فرهنگ مشرق زمین بتوانیم به تـاریخ و ادبیات خودمان نگاه کنیم . ادبیات فارسی را نمیتوان بدون نظامی گنجوی در نظر گرفت که برای اولین بار در ادبیات شرق « خمسه» را سرود و تمام آثارش به زبان فارسی است و همه ملل خمسه را میآموختند و در آینده هم خواهند آموخت .
چه نظریات اخلاقی ، منطقی و فلسفی و زیباشناسی که در خمسه نظامی گفته نشده است ! از طرف دیگر خمسه نظامی یک تـاریخ است ؛ یعنی او میگوید که بر سر ملل مشرق زمین چه اتفاقاتی افتاده است ...
· اهمیت برگزاری اولین هماش ایـران شناسی را چگونه دیدید؟
n ایـران شناسی برای آذربایجانشناسی خیلی مهم است . ما قسمتی از فرهنگ و تـاریخ و ادبیات خودمان را در اینجا میآموزیم و به دیگران هم میگوییم که این تـاریخ و فرهنگ غنی را بیاموزند . هر چه دولتهای بزرگ بیایند و بروند و تبلیغات کنند ، نمیتوانند این محبت و پیوستگی و همبستگی را از ما دور کنند و از دستمان بگیرند .
· نگاه مردم جمهوری آذربایجان به مردم ، تـاریخ و فرهنگ ایـران چگونه است؟
n وقتی که شما در مورد تـاریخ ، ادبیات و فرهنگ ایـران صحبت میکنید ، نباید فراموش کنید که تـاریخ و فرهنگ و ادبیات ایـران از آن مردم جمهوری آذربایجان نیز هست . درست است که در حال حاضر عده زیادی میخواهند در مناسبات ما و ایـران سایه بیفکنند و متاسفانه دسیسههایی نیز در کار است که میخواهند این روابط را به هم بزنند . ولی مردم ما را نمیشود از مردم ایـران جدا ساخت و خواسته شیطانی آنها که میخواهند میان مردم ایـران و جمهوری آذربایجان دشمنی به وجود آورند ، توفیق نخواهند یافت . برای این که این فرهنگ ماست ، این تـاریخ ماست و این کشورِ سابقا مشترک ماست که بینمان پیوند برقرار میکند . حالا ما در قرن 21 زندگی میکنیم و جمهوری آذربایجان بعد از نزدیک به 200 سال از روسیه استقلال پیدا کرده و به خواست مردم این پیوند و همبستگی و مناسبات صمیمانه با ایـران پایدار خواهد بود و هیچ دسیسهای موفق نخواهد شد .
شما از دوره هخامنشیان بگیرید تا اشکانیان و ساسانیان و همینطور پس از اسلام ، تا برسیم به دوره قاجاریه ، میبینیم که ما تـاریخ مشترکی داشتهایم ، در دوره صفویه جمهوری آذربایجان جزیی از ایـران و ما همه یکی بودیم . اما پس از این که مرکزیت دولت صفوی به قزوین و از آنجا به اصفهان منتقل شد و با توجه به این که خوانین آذری نیمه مستقل بودند و نیز پس از آن که روسیه قدرت نظامی و سیاسی یافت ، شهرهای ما را جدا کرد و تحتاشغال خود قرار داد .
ما حالا خیلی خوشحال هستیم که در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم از روسیه استقلال پیدا کردهایم و اما نگاه مردم ما به ایـران ، نگاه خوبی است و هیچوقت مردم ما را از درد و الم مردم ایـران و از شادی و روزهای خوش ایـران نمیتوان جدا کرد ، مثلا اگر ما به قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم نگاه کنیم ، میبینیم که جنبش آزادیخواهی مردم جمهوری آذربایجان را نمیشود از جنبش آزادی بخش مردم ایـران جدا کرد؛ آنها با هم در راه استقلال ، در راه مشروطه و در راه دمکراسی مبارزه کردند ، ولی بعد از آن که انقلاب اکتبر در روسیه پیروز شد ، روسیه نه آن که آن انقلاب را ، بلکه سیاست اشغالی خود را در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی ادامه داد . امروز دیگر برای همه معلوم است با این که ادعا میشد این جمهوریها مستقل بودند ، در حقیقت هیچ از استقلال خبری نبود ، برای این که تمام سیاستهای خارجی و داخلی 14 جمهوری ، غیر از روسیه فدراتیو ، در پایتخت روسیه متمرکز شده بود و سیاستهای آنها تحت نظر دولت روسیه و حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی طرحریزی میشد .
· وضعیت ایـرانشناسی در جمهوری آذربایجان به چه صورتی است؟
ایـران شناسی در جمهوری آذربایجان مساله مهمی است . خدا بیامرزدش استاد ارجمند من « مبارز علیزاده» را وقتی که درس تـاریخ ادبیات فارسی را میداد . ( توضیحا بگویم که آن موقع نمیگفتند « تـاریخ ادبیات ایـران» از مسکو این طور دستور رسیده بود که باید میگفتند تـاریخ ادبیات فارس و تـاریخ ادبیات تاجیک! این هم سیاستی بود تا ادبیات ایـران و تاجیکستان با هم ارتباط نداشته باشند ، یک سیاست جدا افکنی) . بله ، استادم میگفتند : « فیلسوفان و ادیبان هر چه میگویند و هر چه گفتهاند و هر چه خواهند گفت ، مدتها پیش ، همه اینها در ادبیات فارسی گفته شده است . و این حرف درستی است و هنوز هم پس از سالها این سخن در گوشم زنگوله میزند ] زنگ میزند[ میافکند . ما وقتی که دیوان شعرای کلاسیک خود را چه شعرای آذری که به فارسی سخن گفتهاند ، چه شعرای تاجیکستان و چه شاعران ایـران ، بررسی میکنیم ، میبینیم که واقعا در همه عرصههای علمی که امروز مطرح است ، صحبت کردهاند .
چه احساسی به شما دست میدهد وقتی این شعر حکیم نظامی را میشنوید که:
همه عالم تن است و ایـران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایـران دل زمین باشد
دل زتن به بود ، یقین باشد
احساس افتخار به من دست میدهد . من افتخار دارم که این عبارت را شاعر بزرگ ما حکیم شیخ نظامی گنجوی گفته است : این افتخار ماست و ایـران با فرهنگ و تـاریخ و ادبیات و مدنیت ( ما به فرهنگ ، میگوییم مدنیت) با مدنیت خودش باید به جهان ثابت بکند که ایـران مرکز تمدن است . ما واقعا در عصری قرار گرفتهایم که به ما حملهها زیاد است و به قول خود اروپایی ها « اروپای وحشی» حمله میکند . البته من برای ملل اروپایی احترام قایلم و هیچ زمان نمیتوانم به مردم اروپا حرفی بزنم که از من رنجه شوند؛ ولی به قول خود اروپاییها که میگویند ، « اروپای وحشی» به ما حمله میکنند . آرزوی من این است که ایـران در برابر این حملهها ایستادگی بکند . و ما مردم مشرق زمین ، چه افغان باشیم ، چه تاجیک ، چه ازبک ، چه قرقیز ، چه قزاق ، چه ترکمن ، چه تاتار ، چه باشقیر ، چه آذری ، چه قاراقوز ، چه ترکهای ترکیه و ...باید کوشش بکنیم که از این فرهنگ غنی دیرینه خودمان گلچینی درست بکنیم و به جهانیان ارائه کنیم .
وظیفه انسان چیست؟ وظیفه انسان همانطور که نظامی در « خسرو شیرین» گفته ، این است که : « ما نباید به خوردن و زندگی مجلل اکتفا کنیم ، بلکه اخلاقمان و انسانیتمان را درست کنیم و با آن به جهانیان بگوییم که انسان تنها برای خوردن و پوشیدن نیست، بلکه برای اهداف عالی زندگی میکند که خودش را اصلاح بکند .»
· وضعیت ایـران شناسی در جمهوری آذربایجان چگونه است؟
n تـاریخ ایـرانشناسی در جمهوری اذربایجان خیلی قدیمی است: یعنی وقتی که دانشگاه جمهور آذربایجان که بیش از صد سال است در باکو تاسیس یافته ، به راه افتاد ، دانشکده خاورشناسی موجود بود . و در دانشکده خاورشناسی زبانهای فارسی ، ترکی و عربی تدریس میشد ، حالا هم تدریس میشود . درست است که در موقع شوروی محدودیتهایی وجود داشت و مثلا سالیانه تنها چند نفر در دانشکده خاورشناسی قبول میکردند ، ده نفر در شعبه فارسی ، دهنفر در شعبه عربی و پنج ، شش نفر در شعبه ترکی قبول میکردند . ولی حالا تعداد پذیرش دانشجویان خیلی افزایش یافته است و علیرغم اینها در جمهوری آذربایجان در بسیاری از دبیرستانهای شهرهای کوچک زبان فارسی تدریس میشود و در خود باکو ، دو تا دبیرستان شبانه روزی هست که در آن تمام فنون علمی به زبان فارسی تدریس میشود و در تعدادی از دانشگاههای جمهوری آذربایجان زبان فارسی تدریس میشود ، دانشگاه دینی و الهیات هم داریم که آنجا نیز زبان فارسی تدریس میشود و دانشجویان هم خیلی علاقه دارند . علاوه بر این در آکادمی علوم و ایـران شناسی و انستیتو تـاریخ ، انستیتو ادبیات ، انستیتو زبانشناسی ، انستیتو شرقشناسی و حتی انستیتوی ما هم به ایـرانشناسی مشغول هستند .
· راههای رونق زبان فارسی فرهنگ ایرانی و افزایش توجه مردم جمهوری آذربایجان به ایـرانشناسی را در چه چیزهایی میبینید؟
n یکی از راهها این است که بدانیم فقط آموزش زبان فارسی در جمهوری آذربایجان کافی نیست ، هر چند ما خود مبتکر هستیم و دوست داریم زبان فارسی را یاد بگیریم . ما میگوییم میبایست علم و فرهنگ و تـاریخ و ارزشهای معنوی وملی ایـران زمین را به جهانیان ارائه کنیم و در درجه اول برای آذریها ، برای این که آذریها با ملت ایـران زمین تـاریخ مشترکی دارند ، فرهنگ مشترکی دارند ، دین مشترکی دارند ، عادات و رسوم مشترک و حتی قیافه مشترکی دارند و آذریها را تا آن موقعی که آغاز به سخن نکردهاند ، نمیشود از سایر ایرانیها تشخیص داد .
به قول مرحوم ملکالشعرای بهار:
خاک بـاکـویه عزیز است و گـرامی بر ما
که زیک نسل و تباریم و زیک اصل و گهر
بله ، شما ببینید حتی در زمان اتحاد شوروی ، دبیر کل حزب کمونیست نتوانست جشن نوروز را در آذربایجان ممنوع بکند . مردم همیشه این جشن را میگرفتند . البته نوروز ما نسبت به نوروز شما کمی فرق دارد . مثلا شما تنها در آخرین چهارشنبه آتش درست میکنید اما در جمهوری آذربایجان از اولین چهارشنبه اسفند آتش درست میکنند و از ] روی[ آن میپرند و میگویند: « ساریلیقیم سنده ، قرمیزلیقین منده: یعنی سرخی تو از من ، زردی من از تو» و سفره هفتسین داریم: اما به آن « هفت لوین» یعنی هفت نوعی که آمدن بهار را نوید میدهند ، میگوییم . همان آداب و رسومی که مردم ایـران از قدیم از دوران اوستا داشتند ، حالا هم نگهداری میشود . در مورد مراسم سوگواری مذهبی نیز همین طور است و فرقی میان ما و شما نیست .
اجازه دهید برگردیم به سوال شما ، یکی دیگر از راهها ، انتقال تکنولوژی پیشرفته است و برقراری روابط اقتصادی ، سیاسی فیمابین دولت جمهوری آذربایجان و دولت ایـران اگر در این مسیر حرکت کنیم ، میتوانیم به یکدیگر نزدیکتر شویم و چنان که در اروپای غربی میان پانزده کشور تمام موانع رسمی حذف شده ، در میان ما هم حذف بشود . این نزدیکی ریشههای ما را محکمتر و قویتر میکند و دیگر دسیسهها نمیتواند موثر باشد .
· به عنوان یک ایـرانشناس چه انتظاری از ایـران دارید؟
n آن انتظاری که از ایـران دارم و آن انتظاری که تمام مردم جمهوری آذریایجان دارند ، من آن را برآورده میبینم . کمکی که ایـران به آوارگان جنگی ما کرده ، حالا هم نمایندگی کمیته امداد امام خمینی در جمهوری آذربایجان فعالیت میکند و به محرومان کمک میکند ، این گویای مناسبات ما و ایـران است و نمیشود این را منکر شد . به دفعات از معاون وزیر امور خارجه آقای خرازی که هیات نمایندگی جمهوری آذربایجان را پذیرفته است و در جاهای دیگر شنیدهام که میگویند: « جمهوری آذربایجان برای ما بسیار مهم است .» ایشان گفتهاند: « چند کشور در جهان برای ما موقعیت خاصی دارند و میان این چندتا ، جمهوری آذربایجان موقعیت ویژهای دارد . برای این که آذربایجان ، خود ماست ،برادر ماست .» و اما انتظار من از سیاستمداران و رجال دولتی ایـران و جمهوری آذربایجان این است که کوشش بکنند جلوی دسیسههای شیطانی و دستهایی را که در کارند تا مناسبات ما را به هم بزنند ، بگیرند و علیه آنها مبارزه بکنند . آن وقت این فرهنگ راه خواهد یافت . شما، من و دیگران ، چه بخواهیم یا نخواهیم ، این فرهنگ را خواهیم آموخت و پیشرفت خواهیم کرد . تبادل دانشجو که داریم ، تبادل کتاب که داریم و باید کاری بکنیم تا دانشحویان مختلف از جمله دانشجویان هنرهای زیبا و معماری دو کشور بتوانند رفت و آمد بکنند و دانشجویان ما بیایند و آن شاهکارهای معماری را که در ایـران است ، ببینند که این دید و بازدید در کارشان اثر عمیقی خواهد گذاشت: مثلا اگر تخت جمشید را ببینند ، درک میکنند که ایـران و اصلا کشورهای مشرق زمین قرنها پیش چه شاهکارهای معماری را ایجاد کردهاند و پدران و اجدادشان چه هنری داشتند .
مکتب مینیاتوری ایـران و جمهوری آذربایجان هم این طور است . وقتی که ما مکتب هنری خودمان را میآموزیم ، میگوییم « آذربایجان مینیاتوری مکتبی» و بعد وقتی به ایـران میآییم ، میبینیم همان مکتبی را که ما از آن خود میدانیم ، ایـران امروز هم آن را از آن خود میداند و این ثابت میکند که فرهنگ ما یکی بوده ، هنر ما یکی بوده ، اجداد و مذهب ما هم یکی بوده .
ببینید ، شـاه اسماعیل ختایی افتخار همه ماست ، چون جوان دلیری بود که تمام ایـران را متمرکز ساخت و کشور را از حملههای بیگانگان مصون نگاه داشت . استادی داشتم به نام « شاملمحمد بگلی» که در مورد تـاریخ و حاکمیت شـاه اسماعیل ختایی تحقیق میکرد ، در سال 1972 میگفت که شـاه اسماعیل صفوی وقتی روی کار آمد ، این سخنان را گفته و این خطبه را ایراد کرده است که: « منم جمشید ، منم فریدون ، منم کیسخرو» و ...این را بدانیم که جمهوری آذربایجان در برابر دشمنان از شمال ، سپری است در دفاع از ایـران و من خیلی دوست دارم که ایـران این سپر را تقویت کن . این سپر هر چه محکمتر و قویتر باشد ،به ایـران صدمه کمتری میرسد .
· کارتی که به سینه زدهاید شما را « جمالاف» معرفی میکند ، اما شما خود را جمالزاده مینامید ، موضوع چیست؟
n این یک میراثی است که از اتحاد شوروی برای ما مانده ، همان وقتها که در سال 1976 به ایـران آمدم ، روسها با من شوخی میکردند ، میگفتند: این ایرانی است و به من نمیگفتند « قابیل جمالاف» ، میگفتند: جمالزاده ، حالا هم همان جمالزادهای که در سال 1976 میگفتند ،ادامه دارد و من خودم را جمالزاده معرفی میکنم . من در مورد ایـرانشناسی تالیفات زیادی دارم . در مدرسه دینی زبان فارسی را تدریس میکردم و بیشتر مشغول تحقیقم در مورد تـاریخ معاصر ایـران ، موقعیت سیاسی و پیشرفت اقتصادی ایـران و ...مثلا تحقیق دارم در مورد جبهه ملی در سال 1949 و 1953 ، موقعیت دریای خزر ، ضرورت حل رژیم حقوقی این دریا ، و فعالیت تخریب آمیز بانکهای خارجی در ایـران و فعالیت مبلغان دینی در جمهوری آذربایجان و از این قبیل .
(روزنامه اطلاعات ـ چهارشنبه 27 شهریور ـ 1382 خورشیدی)