پرسشی از فرهیختگان ملت آمریکا
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 72، سخن نخست
آن چه دولت ایالات متحده آمریکا در سراسر جهان به اجرا میگذارد، در راستای دفاع از حقوق بشر با پشتیبانی از مردم دیکتاتور زده برای رسیدن به مردم سالاری و مبارزه با تروریسم توجیه میشود.
ملت ایران، اگر به نیات دولت آمریکا شک داشته باشد، نسبت به آزادیخواهی مردم این کشور تردید رو ا نمیدارد. بنابراین آن چه را که در پی میآید، باید فارغ از اختلافات بین دولتهای ایران و آمریکا ارزیابی کرد. یا به سخنی دیگر، آن را گفتمانی بین مردم عادی دو کشور دانست.
ما ملت ایران به نیک خواهی دولت آمریکا با تردید بسیار مینگریم و چه از سیاستهای دولت ایران خشنود باشیم و یا نباشیم، و چه روابط دولتهای ایران و آمریکا تیره باشد و یا نباشد، تا پاسخهای پرسشهای زیر را نگیریم حق داریم با همین نگاه تردید آمیز به سیاستهای دولتهای آمریکا (چه جمهوری خواه و چه دموکرات) بنگریم.
حاکمیت ایالات متحده آمریکا 59 سال پیش در چنین روزهایی نخستین دولت مردمسالار واقعی شرق را که در کشور ما استوار شده بود، با کودتایی خونین و ننگین فرو افکند و روند مردم سالاری در کشورمان را به بیراههای وحشتناک کشاند.
گرچه نسلی که شاهد این رویداد تلخ بود، جای خود را به نسلهای بعدی داده، اما اگر نظریه پردازان و برنامه ریزان کنونی آمریکا بپندارند مردم ایران امروز از آن مداخلۀ خونین خاطرهای ندارند، سخت در اشتباهند. آنان باید بدانند نسل جوان و دانشآموختۀ کنونی ایران، خاطرات تلخ و پرسشهای بیپاسخ آن کودتا را از پدران و مادران خویش به ارث بردهاند و آن را بسیار پر رنگتراز گذشتهها در بخش پیشین حافظهتاریخی خویش جا سازی کردهاند.
این جوانان میپرسند:
اگر دولت آمریکا ( و متحدان آن ) به راستی دل سوز ملتها هستند و میخواهند آنان را به بهشت مردم سالاری رهنمون شوند، چرا دولت مردمسالار دکتر محمد مصدق را با کودتا سرنگون کردند؟ به ویژه که حتا بی شرمترین نظریه پردازان و توجیه گران دولتهای غربی نتوانستهاند مردمسالاری آن دولت را مورد انکار قرار دهند؟
این جوانان میپرسند:
چرا یک و نیم دهه پیش که وزارت خارجه و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ( سیا) اعلام کردند که اسناد آن کودتا از طبقهبندی محرمانه خارج شده و بزودی در اختیار همگان قرار میگیرد، اندکی بعد تغییر موضع دادند، نخست بهانه آوردند که اسناد گم شده و سپس گفتند که اسناد در آتش سوزی از بین رفته است ( میشود به شعور یک ملت از این موهنتر و آشکارتر توهین کرد؟).
این جوانان می پرسند :
چرا داراییهای توقیف شده ملت ایران آزاد نمیشود و چرا دادگاههای آمریکا به خود حق میدهند با طرح هر دعوای بیپایه و اساس، ملت ایران را به پرداخت غرامتهای چند صد میلیون و یا چند میلیارد دلاری محکوم کنند (دولت مردان آمریکا نیک میدانند این غرامتها از جیب ملت ایران پرداخت میشود و آنگاه برای همین ملت اشک تمساح هم میریزند!).
این جوانان میپرسند :
اختلافهای سیاسی دولتهای آمریکا و ایران چه ربطی به میراث فرهنگی و هویت ملی ایرانیان دارد؟ و چرا دولت آمریکا الواح هخامنشی امانت داده شده به دانشگاه شیکاگو را، که بخشی مهمی از تاریخ، فرهنگ و هویت ایرانیان محسوب میشود، به گروگان گرفته است؟
و این جوانان پرسشهای فراوان دیگری هم دارند که در این نوشتار کوتاه نمیگنجد.
ملت ایران به ویژه نسل جوان، انتظار دریافت پاسخی از منابع رسمی دولت آمریکا را ندارد، اما امیدوار است فرهیختگان و آزاد اندیشان آمریکایی به این پرسشها بها دهند و پاسخی برای آنها بیابند.