نگاه روز
نگاهی به ریشههای فتنه در پاکستان و افغانستان - پاکستان و آریانا؛ نگاهی به همسایگان شرقی
- نگاه روز
- نمایش از چهارشنبه, 07 بهمن 1394 08:27
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 60، سال هشتم، اسفندماه 1388 - فروردین 1389، ص 25 تا 27
درآمدی از «خواندنی»
افغانستان و پاکستان سالهای درازی است در آتش جنگ و ناامنی میسوزند و به نظر نمیرسد مردمان این سرزمینها، که زیستگاه بسیاری از آنان، روزگاری نه چندان دور بخشی از ایران و زبان و فرهنگشان ایرانی بوده و نیز هست، به این زودی روی آرامش را ببینند.
امروز، رسانههای غربی فرقهگرایی مذهبی و نفوذ القاعده در پاکستان و سر برآوردن طالبان در افغانستان و همپیمانی آنان با القاعده را عامل جنگ و کشتار در این دو کشور معرفی میکنند، اما مروری بر تاریخ و آگاهی از نقش استعمار غرب در این منطقه از آسیا، نشان میدهد رویدادهای خونبار و ویرانگر کنونی، ادامهی همان روند شومی است که استعمار غربیها از گذشته برای باشندگان این دو کشور برنامهریزی کردهاند.
نوشتار زیر، که درک واقعیتهای نهفته در آن نیاز به حوصلهی خواننده گرامی دارد، روشنگر این واقعیت است.
پاکستان و آریانا - نگاهی به همسایگان شرقی
خرسند اشکان
در پشت مصب رود سند از جنوب به شمال، اول پاکستان قرار دارد که ریشه در تاریخ ندارد و از 1947 میلادی [ 1326 خ ] موقع استقلال هند ایجاد شده است و همه بخشهای خاک آن از سرزمین هند نیست؛ زیرا در قرارداد دهلی1152 قمری [ 1118 خ ] میان نادرشاه افشار و محمدشاه گورکانی امپراتور هند چنین اعلام شده است «…ممالک آن طرف آب اتک و دریای سند از حد تبت و کشمیر تا جایی که آب دریای مزبور به دریای محیط اتصال مییابد، به علاوه تته و بنادر و قلعه جات تابعه …تمامی ممالک سمت غربی رود اتک و دریای سند و ناله سنکره منشعب از دریای سند را …از پیشاور و بنکشات ودارالملک کابل و غزنین و کوهستانهای مساکن افغان و هزارهجات و قلعه بکرو سکر و خدا آباد و باقی الکای سند و دیرجات و مساکن جوکیه و بلوچیه و غیرهم و صوبه تتها و قلعه راهمه وقصبه مدین و پرکنه و چون پرکنه سماواتی و کهیرا وسایر پرکنات متعلقات به تتهها … با جمیع قلاع و مواضع و قرا ء و مزارع و پرکنات و بنادر از ابتدای منافع رودخانه اتک با کل درهها و اماکن که از آب مزبور منشعب شده آنها را فرا گرفته باشد تا حدی که دریای سند و ناله سنکره به دریای محیط اتصال مییابد آنچه به هر جهتی از جهات بایراً و دایراً در سمت غربی دریای اتک و شعبهای آن و درسمت غربی دریای سند و ناله سنکره واقع شده باشد مخصوص آن دولت نادره …نمودیم …در4محرم الحرام … سال21 از جلوس والا نوشته شد1 .بعد از نادر هم احمدخان ابدالی هراتی سدوزائی یکی از سرداران او بر بخشی از این قسمت از خاک پاکستان کنونی که حالا استان مرز شمال غربی را تشکیل میدهد مسلط بود و اخلاف او نیز تا مدتها آن را در دست داشتند تا اینکه پس از سقوط خاندان سدوزائی« حکومت هند انگلیس به موجب پیمانهای گندمک ودیوراند و راول پندی و کابل که در سال های 1879، 1893، 1905، 1919و 1921 میلادی با محمد یعقوب و عبدالرحمن وحبیباله و اماناله « امیران محمدزائی » منعقد نمود خط مرزی کنونی را ایجاد و حراست کرد2 و بخش دیگر که استان بلوچستان پاکستان است نیز به وسیله آنان به لطایفالحیل با تهیه نقشه از سوی ژنرال سر فردریک گلداسمیت و با حکمیت او به عنوان حدود حکومت کلات از 1860تا1871میلادی بالاخره ازبلوچستان جدا شد و به قلمرو حکومت هند انگلیس ضمیمه گردید.3 دولت انگلیس هنگام استقلال هند، « از داعیه محمدعلی جناح وکیل دعاوی و رهبر حزب مسلم لیک برای ایجاد کشوری خاص مسلمانان هند پشتیبانی کرد .میرغلام محمدغبار در کتاب « افغانستان در مسیر تاریخ » که چاپ اول آن درسال 1346 در مطبعه دولتی کابل انجام گرفته است، میگوید: بعد از جنگ جهانی اول جمعیت خلافت به منظور پشتیبانی از بقای خلافت اسلامبول به دست مولوی محمدعلی و شوکتعلی تأسیس شد. اما بعد از روی کار آمدن رژیم مصطفی کمال دفاع از خلافت دیگر موضوع نداشت. در این وضعیت پس از ایجاد تحریکات مذهبی و برخورد و تصادم و از بین رفتن اتحاد هندوان و مسلمانان با بودن حزب کنگره برای مبارزه در راه کسب استقلال، حزب مسلم لیگ هم تشکیل شد. حزب کنگره هندوستانی وسیعتر میخواست و مسلم لیک طالب کشور جداگانه مسلمان نشین بود. در هر حال لرد مونت باتن ( نایب السلطنه ) جانشین لرد ویول در3 ژوئن 1947 [ 12 خرداد 1326] تقسیم هندوستان را اعلان کرد و در ایالت افغاننشین سرحد رأیگیری فرمایشی مبنی بر اختیار یکی از دو کشور هندو و مسلمان بنام هند و پاکستان در پیشاور از 6 تا 17جولای همین سال آغاز و انجام شد. در حالی که رأی مردم برای الحاق به افغانستان یا زندگی مستقل خواسته نشد. پاکستان در مقابل رأیدهندگان قرآن و کتاب هندو را مقابل نمود و مجال رأیدهی را برای مردمان پنجابی و هندی که در این ایالت میزیستند نیز فراهم کرد. با این همه از تقریباً 3 ملیون نفوس سرحد کمتر از000/300 رأی گرفته شد و بدین ترتیب در مقابل هند پاکستان «اکثریت» به دست آورد. حکومت انگلیس هم حکم الحاق ایالت سرحد را به پاکستان صادر کرد. در14 اگوست (1947) [ 22 مرداد 1326 ] موجودیت پاکستان اعلان شد. شعار پاکستان را مسلم لیک در گذشته در جلسه بزرگ اللهآباد به ریاست شاعر مشهور اقبال لاهوری به میان آورده و بعدها در 1940 تصویب شده بود.4 در جلد اعلام فرهنگ فارسی معین آمده است که با انتخاب حرف و نشانی از هر یک از استانهای پنجاب و افغانی وکشمیر و سند و بلوچستان نام پاکستان برای این کشور جدید انتخاب شد( پ از پنجاب و الف از افغانی و ک از کشمیر و س از سند و «تان» از بلوچستان). ولی فقط حاشیه غربی کشمیر که مرکز آن مظفرآباد است به تصرف پاکستان در آمد؛ اما بخشی از بنگاله که مرکز آن شهرداکا میباشد و از خشکی به استانهای مزبور راه ندارد، پاکستان شرقی نام گرفت که بعد ًبه وسیله مجیبالرحمان اعلام استقلال کرد و کشور بنگلادش متولد شد. داستان بنگلادش هم این بود که پس از انجام یک انتخابات عمومی حزب تحت رهبری مجیبالرحمان در بنگال یا پاکستان شرقی و حزب تحت رهبری ذوالفقارعلیبوتو در پاکستان غربی با اکثریت چشمگیری پیروز شدند. مجیب به اتکای این که اکثریت قریب به اتفاق رأی دهندگان به حزب او رأی داده اند و به اتکای شعارهای انتخاباتی خود، داعیه استقلال بنگال را داشت. یحییخان حاکم نظامی وقت پاکستان، او را بر حذر داشت و « بوتو » را وادار به سفر بنگال و شرکت در مذاکرات نمود و چون از مذاکرات نتیجه دلخواه او به دست نیامد ارتش را وارد عمل کرد و خشونتها، منتهی به روان شدن صدها هزار آواره به بنگال غربی شد که نخستوزیر وقت هند خانم ایندیرا گاندی با در نظر گرفتن این که افکار عمومی جهان علیه اقدامات خشن ارتش پاکستان بود از فرصت استفاده و ارتش هند را وارد بنگال شرقی کرد. ارتش پاکستان نتوانست بجنگد و با دادن حدود صد هزار اسیر، مغلوب شد و کشور بنگلادش در 1971 [ 1350 خ ] تشکیل شد و به عضویت سازمان ملل متحد هم در آمد و از آن پس، قلمرو پاکستان منحصر به قسمت غربی یعنی استان های چهارگانه سند، پنجاب، بلوچستان و سرحد شد که هریک دارای مجلس و دولت محلی هستند. مرکز کشور ابتدا در شهر بندری کراچی در مصب رود سند بود و حالا به شهر کوچک اسلام آباد، نزدیک کشمیر، انتقال یافته است. این کشور بیش از نیمی از تاریخ 55 ساله خود را تحت حکومت ژنرالهای ارتش، یعنی ایوب، اسکندر، یحیی، ضیاءالحق و ژنرالمشرف گذرانیده است. پاکستان از همان آغاز تولد با هند بر سر کشمیر و با افغانستان بر سر ایالت مرز شمال غربی اختلاف داشته است و بر مذهب که عامل وجودی او است متکی میباشد و در این زمینه متوجه مذهب اهل سنت و جماعت است و خواه ناخواه در مسیر مدارا با تندروها قرار گرفته است.
درشمال خط مشهور دیورند سرزمینی قراردارد که افغانستان نام گرفته است افغانستان بر اساس قواعد زبان فارسی یا زبان دری مانند کردستان که به محل نشیمن کردان اطلاق میشود، معنی نشیمنگاه افغانان را دارد و گویش افغانی همان است که پشتو نیز نامیده میشود و شخص پشتو زبان را « افغان » یا پشتون میگویند. طبق این قاعده افغانستان شامل مناطق ننگرهار و جلال آباد و نیز پیشاور در دو سوی خط فرضی موسوم به خط دیوراند خواهد شد که بخشی از آن در محدوده کشور پاکستان قرار گرفته است. اما محدودهای که امروز افغانستان نامیده میشود، در قرن نوزده میلادی شناخته شده است5 مورخ افغانستانی میرغلام محمدغبار در صفحه های 11 و12 کتاب « افغانستان در مسیر تاریخ»6 در زمان تالیف کتاب خود کل جمعیت افغانستان را حدود 15 میلیون نفر قلمداد و اضافه کرده است که 6 میلیون پشتون در استان سرحد پاکستان زندگی میکنند وکل جمعیت پشتون افغانستان و پاکستان را 12 میلیون نفر دانسته است. با استناد به کتاب مزبور و حفظ تناسب در تغییرات جمعیت می توان گفت در محدوده مرزهای کنونی افغانستان، تعداد پشتوزبانان حتا به چهل در صد کل جمعیت نمیرسد6 و زبان اکثریت، زبان دری یا فارسی میباشد.
انجمن آریانا دائرةالمعارف افغانستان در شرح واژه السنه زیر عنوان فارسی و دری چنین آورده است : « این زبان که اکثر حصص افغانستان به آن متکلماند زبان خیلیها قدیم کشور است ». مردم بسیاری از مناطق این کشور هنوز هم سرزمین خود را خراسان میگویند و از چهار شهر نشابور و مرو و بلخ و هرات ( نمودار چهار ربع خراسان کهن )، دو شهر بلخ و هرات در محدودهی مرزهای این کشور قرار گرفته است. از زرنگ سیستان، تا « بست » و غزنه در روزگارباستان عنوان زابلستان داشته و کابل واطراف آن کابلستان نامیده میشده است.
حافظ ابرو نوشته است که خراسان از بسطام تا غزنه است (مردم غزنین نیز سرزمین خود را خراسان میدانند و برای ارزش برف این ضرب المثل را دارند « خراسان پر زر نباشد پربرف باشد »).
دولت انگلیس بعدها با اخلاف دوست محمد، حاکم محلی به کشمکش پرداخت و سرانجام وی را وادار کرد که خط مرزی کنونی را رعایت کنند. دولت کابل همواره نسبت به خط مرزی نارضایی نشان داده است و پس از ایجاد پاکستان از آن کشور انتظار داشته است که میراث بریتانیا را رها و به محدوده هند سابق اکتفا نماید و مبنای ادعا این بوده است که عنصر پشتون با خط مرزی کنونی (دیورند) به دو بخش تقسیم شده است که بخش بزرگی از آن ایالت سرحد پاکستان را با مرکزیت شهر پیشاور تشکیل داده است.
فقط بخشی از آنها در محدوده افغانستان دارد ( دولت کابل در دوره دست نشاندگی شوروی هم، داعیه استقلال پشتونستان را تعقیب میکرده است ).
به گفته احمد شاه مسعود: از سوی پاکستان، پیشنهاد تشکیل کنفدراسیون افغانستان و پاکستان را دریافت داشته و بازگو نموده است.
سلطهطلبان خا رجی از اول عنصر پشتون را در آن خطه انتخاب و مورد استفاده قرار دادهاند، بدین ترتیب که با زور و تزویر برخی اعضای خاندانهای شناخته شده را برای کاری انتخاب و تقویت نمودهاند که با تکیه بر پشتونان بر آن محدوده حاکم و مسلط شود و توسعه قلمرو او را نیز در دستور قرار میدادهاند. در عین حال شرایطی ایجاد میکردهاندکه امیر برکشیده، محتاج به خودشان برای ادامه این تقویت باشد. امیر برکشیده ناچار قوم پشتون را ممتاز میشناخته و موفقیت خود را در تفوق آنان جستجو. تاجیکان و هزارهها که تنها به زبان دری سخن میگویند خود را افغان نمیدانند. با وجود این چون، کشور افغانستان نام گرفته است اتباع آن ولو تاجیک یا هزاره را افغان مینامند.
پانویس:
1- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم محمود محمود ـ جلد دوم صفحه694
2- افغانستان در مسیر تاریخ ـ میر غلام محمد غبار ـ چاپ دوم نشر پیام مهاجر ـ قم، امرداد 59
3- در صفحه17کتاب « افغانستان » چاپ سوم ( انتشارات وزارت امورخارجه.سال75 ) آمده است که « از سال1926 پشتو توسط دولت به عنوان زبان رسمی در نظر گرفته شد. یک منبع غربی میگوید پشتوزبان30
درصد سکنه افغانستان است ».
4- تاریخ جهانگشای نادری میرزامحمدمهدی استرآبادی ـ انتشارات سروش و نگار ـ تهران1370ـ صفحه 331 تا 333 ـ و تاریخ ایران سرجان ملکم صفحه 29 باب 17 ناشرکتابفروشی سعدی تهران ناصرخسرو ( سرجان
ملکم نوشته است ممالکی که نادر متصرف شد در ازمنه سابقه متعلق به ایران بود )
5- صفحه های 609 ،690 ،774 و779 افغانستان در مسیر تاریخ
6- بلوچستان و تمدن دیرینهی آن ایرج افشار سیستانی چاپ اول 1371 انتشارات وزارت ارشاد ـ صفحه 171 ـ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19ـ جلد سوم ـ چاپ سوم ـ صفحهی 905
7- روزنامهی اطلاعات حکمتیار از حزب اسلامی