دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گزارش شاید برای کودک شما هم اتفاق بیفتد - میزگردی در بارهٔ فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند»

گزارش

شاید برای کودک شما هم اتفاق بیفتد - میزگردی در بارهٔ فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند»

برگرفته از تارنمای ایرانچهر به نقل از مجلهٔ سلامت، سال نهم، شمارهٔ ۴۳۶، پنجشنبه ۹ شهریور۱۳۹۲


سارا جمال‌آبادی، ندا احمدلو، سارا بهره‌مند

درآمد :

می‌گوید می‌توانسته پزشک حاذقی شود. می‌گوید زمانی که در رشته سینما پذیرفته شده، در رشته پزشکی هم قبول شده اما سینما را انتخاب کرده است. به کارنامه‌اش که نگاه کنیم حرف و عملش با یکدیگر فاصله‌ای ندارد و همه فیلم‌هایش به نوعی مسائل اجتماعی را مطرح می‌کنند…

 این روزها هم فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند»اش سکوت شهر را شکسته و انگشت در لایه‌ای از آسیب‌ها کرده و آن را نشان داده؛ آسیب‌هایی که اگر هم کسی جرات طرحش را داشت، اجازه‌ ساخت‌اش را نمی‌گرفت؛ اما او که خودش را کارگردانی بی‌حاشیه می‌داند بعد از ۳۰ سال سپری‌شدن از قصه‌ای که به دستش رسیده بود -از دختری که در کودکی‌اش قربانی تجاوز شده بود- این قصه تلخ را روی پرده برده تا زنگ خطر را به صدا درآورد؛ خطری که دیروز حادثه بوده و امروز، به تعبیر پوران درخشنده، فاجعه شده است. «میزگرد سلامت» این هفته با حضور پوران درخشنده (کارگردان)، دکتر امید علی‌احمدی (جامعه‌شناس و استاد دانشگاه)، دکتر سیدعلی آذین (متخصص پزشکی اجتماعی و مدیر درمان کلینیک سلامت جنسی و ناباروری ابن‌سینا)، دکتر حامد محمدی‌کنگرانی (روا‌ن‌پزشک و عضو کمیته رسانه انجمن روان‌پزشکان ایران) برگزار شد. در برگزاری این «میزگرد» ندا احمدلو و سارا بهره‌مند هم همکاری داشته‌اند.

 

 

سلامت : خانم درخشنده! بهتر است صحبت‌هایمان را با خود شما شروع کنیم و اینکه همیشه در فیلم‌هایتان به نوعی آسیب‌های اجتماعی و معلولیت‌ها را به تصویر کشیده‌اید. از دهه ۶۰ که فیلم «رابطه» را ساختید و از داستان یک پسر ناشنوا شروع کردید تا فیلم به یادماندنی «پرنده کوچک خوشبختی» و بعد هم «عبور از غبار»، «زمان ازدست‌رفته» و بعد هم در دهه ۸۰ فیلم‌های «شمعی در باد»، «رویای خیس» و «بچه‌های ابدی» و حالا هم در دهه ۹۰ به فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» با موضوع سوءاستفاده جنسی از کودکان رسیدیم. چه اتفاقی افتاد که با گذشت دو دهه از طرح مشکل معلولیت و ناشنوایی یک کودک و ارتباطش با دیگران، به موضوع سوءاستفاده جنسی از یک کودک رسیدید؟ آیا با این موضوع در سال‌های اخیر برخورد کردید یا فضا برای بیان چنین موضوعی فراهم شد تا بتوانید چنین داستانی را به تصویر بکشید؟

پوران درخشنده : من هیچ‌وقت دنبال موضوع نمی‌گردم بلکه این خود موضوع است که سراغ من می‌آید. داستان از این قرار بود که سال ۱۳۶۸ یک دفترچه ۱۰۰ برگ خط‌دار از قروه کردستان به دست من رسید همراه با عکس دختری که سرنوشت‌اش را برای من نوشته و گفته بود که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته و وقتی برای یکی از افراد خانواده‌اش که نسبت سببی با هم داشتند تعریف می‌کند و از او کمک می‌خواهد ، به جای حمایت‌شدن، از طرف همان فرد هم مورد سوء‌‌استفاده قرار می‌گیرد و حالا آنقدر ناراحت و افسرده بود که می‌خواست خودکشی کند. از من خواسته بود سرنوشتش را به تصویر بکشم. وقتی این نامه را خواندم خیلی تحت‌تاثیر قرار گرفتم اما دیدم اصلا چنین چیزی امکان ساختش در آن زمان وجود ندارد چرا که همان موقع من طرح «شمعی در باد» را برای گرفتن مجوز به ارشاد داده بودم که با مشکل روبرو شده بود. موضوعش هم درباره یک زن بیوه بود که می‌خواست روی پای خودش باشد و همه جا مورد آزار و پیشنهاد صیغه شدن قرار می‌گرفت. من فکر کردم وقتی این موضوع را نمی‌توانم بسازم چطور در آن زمان می‌توانم بحث تجاوز به کودک را مطرح کنم؟ این بود که آن را گوشه ذهنم گذاشتم تا زمانش برسد. در طول این سال‌ها هم مطالب و سرگذشت‌های دیگری به دستم رسید و خواندم تا اینکه این حادثه برای یکی از همکارهایم اتفاق افتاد و دختر بچه ۹-۸ساله‌اش به مدت دو سال مورد سوء‌‌استفاده کسی قرار می‌گرفته که او را می‌برده مدرسه و می‌آورده و تازه ، او متوجه این داستان شده بود. این بار خیلی حالم بدتر شد از فکر اینکه چطور آنقدر راحت یک فرد می‌تواند دو سال به این کار ادامه بدهد و هیچ‌کس فکر نکند چنین چیزی می‌تواند اتفاق بیفتد و بچه را هم آنقدر بترساند که از ترسش به هیچ‌کس چیزی نگوید ؛ اما باز نتواستم این فیلم را بسازم چون درگیر موضوع دوجنسیتی‌ها بودم که البته با مشکل هم روبرو شد و ساخته نشد و این موضوع تا دهه ۸۰ ادامه یافت و با تحقیق‌هایی که می‌کردم دیدم خیلی قضیه بغرنج شده و داستان ‌خیلی فراگیرتر از اینهاست. همان زمان آگهی تست بازیگری دادم و ۷۰۰ نفر دختر آمدند و من قصه را برای همه‌شان تعریف کردم. ۹۰ درصد آنها حالتی بهشان دست می‌داد که انگار در وجود همه‌شان ناگفته‌ای برای گفتن وجود دارد. من هم همه صحبت‌هایشان را در عین حالی که این اعتماد را می‌دادم که این مطالب را فقط برای خودم و نوشتن فیلمنامه می‌خواهم، ضبط می‌کردم. همان زمان بود که به این نتیجه رسیدم که این موضوع مثل فریادی است که در وجود بسیاری از دخترهای ما خاموش است و در گوشه‌و‌کنار این شهر در سکوت در حال اتفاق افتادن است.

سلامت : تعجبتان بیشتر از آماری بود که به دست می‌آورید یا از سکوتی که همه در قبال این اتفاق داشتند؟

پوران درخشنده : از هر دو و از همه بیشتر از این تعجب می‌کردم که اصلا برای جایگاه خانواده در این میان چه اتفاقی افتاده که یک فرد خیلی راحت می‌تواند از در خانه بیاید داخل و به بچه تجاوز کند و هیچ‌کس هم متوجه این مسائل نباشد و بچه هم آنقدر احساس ناامنی کند که نه به مادر نه به پدر و نه به هیچ‌کس دیگری چیزی نگوید؟ این شد که این موضوع را یک وظیفه و تکلیف برای خودم دانستم و از خدا کمک خواستم تا در این ماجرا به من کمک کند که اگر مسیرم درست است بتوانم جلو بروم.

سلامت : از طرح چنین موضوعی هراس هم داشتید؟

پوران درخشنده : بله، به هر حال قرار بود این موضوع را در جامعه‌ای بیان کنم که اخلاق‌مدار است. این بود که بسیار فکر کردم که این موضوع را چگونه طرح کنم تا هم خط‌قرمزها را رعایت کنم و هم مجوز بگیرم و بتوانم فیلم را به اکران برسانم و هم جایگاه خودم را از وجه هنری کارگردانی حفظ کنم. به هر حال همه تلاشم را کردم که این فیلم ساخته بشود.

سلامت : این فیلم دستخوش تغییر هم شد؟

پوران درخشنده : بله، اما تا جایی که می‌شد پافشاری کردم تا تغییر زیادی نکند. مثلا با اسم فیلم موافقت نمی‌کردند؛ می‌گفتند صحنه‌ای که مراد با بچه است باید حذف شود و آخر داستان هم باید تغییر کند. یعنی کل داستان باید عوض می‌شد که به هر حال نگذاشتیم این اتفاق بیفتد. البته آخر فیلم قرار بود در یک رویارویی که مراد با دختربچه داشت، خودش را بکشد و به نوعی نشان داده شود که خودش هم قربانی شرایطی بوده که موقع پروانه نمایش خواستند که آنجا را حذف کنیم و من حذف کردم و ترجیح دادم به شخصیت شیرین و شیرین‌ها بپردازم و این واقعیت تلخ را -که البته در همه جای دنیا از اروپا و آمریکا گرفته تا هند و پاکستان و بنگلادش و… وجود دارد– نشان بدهم و زنگ خطری را به صدا دربیاورم که آی مردم! در کمترین فاصله از شما اتفاقی دارد می‌افتد و شما از آن غافل هستید.

سلامت : با توجه به حرف‌های شما این فیلم کاملا بر اساس داده‌های واقعی ساخته شده و سعی شده تا حد امکان به داستان واقعی نزدیک باشد؟

پوران درخشنده : صددرصد… این داستان براساس واقعیت‌ها نوشته شده و طبیعتا هم در خیلی موارد طی کار هنری و کارگردانی تغییرهایی کرده چون به هر حال فیلم مستند نبوده و قرار بوده در عین حال که واقعیتی را نشان می‌دهد برای مخاطب سینما هم جذابیت داشته باشد.

سلامت : آقای دکتر علی‌احمدی! صحبت‌های خانم درخشنده را شنیدید. نگاه شما به‌عنوان یک جامعه‌شناس به این فیلم چه بوده و فکر می‌کنید ایشان در بیان مساله‌شان چقدر موفق بوده‌اند؟

دکتر امیدعلی احمدی : اول از همه باید به خانم درخشنده بابت کار هنرمندانه و بزرگشان در ساخت این فیلم تبریک بگویم. حقیقت این است که این موضوع همیشه وجود داشته اما تلخ‌تر این است که هرچه جلوتر رفتیم این موضوع شکل حادتری پیدا کرده چرا که درباره‌اش کمتر سخن گفته شده. شاید بزرگ‌ترین نکته‌ای که در این فیلم وجود دارد این است که به خانواده‌ها یک هشدار جدی ‌می‌دهد که نگران بچه‌هایتان باشید، بیشتر به رفت‌و‌آمدهایشان توجه کنید و از خطری صحبت می‌کند که روز‌به‌روز بیشتر به چشم می‌آید و دیده می‌شود. البته این انحراف یا سوء‌‌استفاده از کودکان، موضوعی نیست که فقط در جامعه ما مطرح باشد یا تازه به وجود آمده باشد. این موضوع همیشه وجود داشته و دائما هم اشکال جدید به خودش گرفته اما خوشبختانه به تازگی و البته با مشکلات زیاد در حال بررسی و آسیب‌شناسی است اما من نسبت به این فیلم از دیدگاه یک جامعه‌شناس چند نقد هم دارم؛ اول اینکه آیا پسرها در جامعه ما دچار این خطر و تعرض نیستند که ما باید فقط دختران و مشکلی که برای دختران وجود دارد، مطرح بکنیم؟ نکته دیگر اینکه آیا کسانی که این خطر را می‌آفرینند-مجرمان- همه از قشر فرودست جامعه هستند یا در طبقه‌های بالا و اقشار دیگر اجتماعی هم چنین وضعیتی وجود دارد. وقتی به پراکندگی این موضوع در اقشار مختلف نگاه کنیم به‌طور قطعی می‌بینیم که این ناهنجاری در قشر بالادست کمتر از طبقات فرودست جامعه نیست. موضوع بعدی که در این فیلم مطرح شده بود این نکته جدی است که اگر خانواده‌ها دست از این توجه و تاکید بیش از حد بر حفظ آبرو و این نگاه تابویی و حریمی‌ نسبت به موضوع آبرو بردارند و درباره این موضوع حرف بزنند بخشی از این مشکل حل خواهد شد. من معتقدم این مشکل با چنین برخوردی برطرف نمی‌شود چرا که این تابوها خودشان محصول یک زندگی چند قرنی است و ماندگار شده‌اند چون کارکرد اجتماعی داشته‌اند.

سلامت : شما مشکل اصلی را در کجا می‌بینید یا فکر می‌کنید از چه دیدگاهی باید به آن پرداخته شود؟

دکتر امیدعلی احمدی : پیدایش انحراف‌های جنسی به شرایط موجود جامعه ما هم مربوط می‌شود و شاید یکی از بزرگ‌ترین عواملی که می‌شود از آن صحبت کرد –همان‌طور که دانشمندان بزرگی مثل فوکو به آن نگاه کرده‌اند- دخالت‌های بیش از اندازه در امور جنسی و خانوادگی افراد باشد؛ اینکه کنترل‌ها و نظارت‌هایی که از بالا بر مناسبت‌های جنسی مردم اعمال می‌شود، گاهی می‌تواند به نوعی انحراف‌ها را در جامعه ما افزایش دهد. اگر به مسائل و آسیب‌های خانواده امروز نگاه کنیم، رد پای برخی دخالت‌های بی‌اندازه را می‌توانیم پیدا کنیم.

سلامت :  شما سیاست‌های حاکم بر جامعه را مقصر اول می‌دانید؟

دکتر امیدعلی احمدی : در هر حال اگر شما به همه نگاه‌ها رنگ جنسیتی بزنید، آن هم نگاه آلوده جنسیتی، باید مسوولیت کار خودتان را هم بپذیرید و به آن پاسخ بدهید. سوال این است که چرا در سال‌های اخیر با این هجمه و هجوم گسترده انحراف‌های جنسی روبرو شدیم؟ آیا این موارد به دخالت‌های بیش از اندازه ما در امور شخصی افراد مربوط نیست؟ آیا در دوران کودکی ما هم آمار ناهنجاری‌های جنسی تا این اندازه حاد بود؟ تا چه زمانی می‌خواهیم گناه این موضوع را گردن رسانه‌ها و غرب و… بیندازیم؟ آیا سیاست‌گذاری‌های خانواده و مسائل جنسی در ایران دچار اشکال نبوده؟ از بحثمان دور نشویم، نکته این است که آیا این فیلم می‌تواند پاسخ این سوال‌ها را بدهد یا همه گناه‌ها را بر سر مراد بیچاره و مفلوک و مریضی می‌اندازد که در رفتارش هم به وضوح می‌بینیم احتیاج به درمان داشته و دارد و احتمالا در طول زندگی‌اش دچار مسائل مختلفی بوده که اصلا اشاره‌ای به آنها نمی‌شود. خود این مدل افراد چطور در جامعه ما تولید می‌شوند؟حقیقت این است که این بیماری یک آدم و دو آدم نیست و متاسفانه همه ما تا اندازه‌ای به دلیل شرایطمان دچار درجاتی از انواع بیماری‌های جنسی هستیم و هرکس به اندازه‌ای و به نوعی، در این مسیر قرار گرفته. من می‌خواهم از خانم درخشنده بپرسم آیا این فیلم این مساله را تا حدی تقلیل نداده و کوچکش نکرده که عده‌ای نتوانند با آن همذات‌پنداری کنند و خودشان را در آن فیلم ببینند؟ حقیقت این است که برخوردهای دوگانه با فیلم صورت گرفته و برخی خیلی خوششان آمده و برخی هم برخورد تند انتقادی داشتند. در سینما که به چهره آدم‌ها نگاه می‌کردم این برخورد دوگانه را می‌دیدم، برخی در سینما -که بیشتر زن‌ها بودند- از این فیلم راضی هستند و گروه دیگر نمی‌توانند همراهی کنند چون احساس می‌کنند این فیلم همه واقعیت نیست و بخش بزرگی از واقعیت در آن نادیده گرفته شده و گناهکاران اصلی در فیلم غایب هستند.

پوران درخشنده : من خیلی خوشحالم از نگاه دقیقی که شما به فیلم داشتید اما فراموش نکنیم این فیلم فقط یک نقطه آغاز است و قرار نیست به همه سوال‌ها جواب بدهد. تا قبل ساخت این فیلم چنین صحبت‌هایی نمی‌شد و من خوشحالم که باعث شدم چنین مسائلی مطرح شود. من به عنوان یک هنرمند این احساس مسوولیت را داشتم که حتی هزینه‌های تولید فیلم را با فروش آپارتمانی که دفتر کارم است بدهم. ما درباره همه این مواردی که گفتید یک تحقیق وسیع و گسترده انجام دادیم اما جواب همه این سوال‌هایی که مطرح می‌کنید را نمی‌توانستیم در یک فیلم یک ساعت و ۴۵ دقیقه‌ای نشان بدهیم. یک فیلم مگر چقدر می‌تواند حرف بزند؟ این فقط یک تلنگر به جامعه است. من نباید جواب بدهم که چرا به اینجا رسیده‌ایم. این کار من نیست. من کار خودم را انجام دادم و حالا شما باید جواب این سوال‌ها را پیدا کنید. شما و رسانه‌های دیگر هستید که باید فضای بحث را باز کنید و این تابوی صحبت نکردن از این موضوع را بشکنید. شما درست می‌گویید؛ همه افراد متجاوز از طبقه فرودست نیستند. این را من هم می‌دانم و خیلی داستان‌ها دارم. این جرم را حتی پزشکی انجام داده اما من از مشکلات یک حاشیه‌نشین شروع کردم که به شهر می‌آیند و نبود امکانات آنها را با چه معضلاتی روبرو می‌کند و یکی می‌شود معتاد و یکی می‌شود متجاوز و… من سعی کردم حرف را به‌گونه‌ای بزنم که کسی نتواند جلویش را بگیرد و به شدت روی ساختار حساسیت داشتم تا روایت در مستندحل شده و قابل‌فهم باشد و جذابیت ظاهری هم داشته باشد که افراد بتوانند نزدیکش بیایند و با آن ارتباط برقرار کنند. من همه این دقت‌ها را کردم ولی بیانیه ندادم علیه افراد متجاوز! این یک بیانیه نیست، یک طرح مساله درباره یک اتفاق بزرگ است؛ اتفاقی که اتفاق بود و الان دارد تبدیل به فاجعه می‌شود. خود من تا زمانی که دیدم این قضیه در حد یک حادثه است به آن نپرداختم اما وقتی دیدم یک فاجعه شده دیگر نتوانستم آرام باشم.

دکتر امیدعلی احمدی : اتفاقا در این زمینه خیلی موفق بودید که داعیه‌ای است علیه همه آدم‌هایی که نقش خودشان را خوب انجام ندادند، نه یک فرد، بلکه همه به نوعی مقصرند.

پوران درخشنده : دقیقا! وقتی که بچه می‌آید به مادرش می‌گوید: «مامان! دوست من یک فامیلی دارد که اون فامیل یک آقای گنده است که هر دفعه می‌آید خانه‌شان…» و مادر می‌گوید: «دیگه از این حرف‌ها نزن و دیگه با آن دوستت هم حرف نزن» درحقیقت صورت مساله را پاک می‌کند و اصلا سوال نمی‌کند این آقا گنده کی بوده؟ چرا بچه من می‌ترسد؟ و…

سلامت : درحقیقت بحث شما هم در وهله اول، فرد متجاوز نبود؟

پوران درخشنده : دقیقا… بحث من داستان زندگی مرادها نبود! مراد‌ها زاییده چنین شرایطی هستند. این داستان نتیجه توجه نکردن به روان آدم‌هاست و اینکه هر عملی که انجام می‌دهیم عکس‌العملی هم دارد. درباره تابوی ترس از پدر و مادر و دوست نبودن با آنهاست. من تحقیقی در سال ۷۷ راجع به بحث خانواده و آموزش‌و‌پرورش انجام می‌دادم که به «شمعی در باد» انجامید و طی این تحقیق به جنوب شهر رفتم و مدیر مدرسه برای من خاطره‌ای گفت که تا مدت‌ها زندگی را از من گرفت. گفت مسائل جنسی مدارس خیلی وحشتناک است. در مدرسه‌ای یک بچه برای یک نوشابه مورد سوءاستفاده همکلاسی‌هایش قرار می‌گیرد و بار دوم با تهدید از او استفاده می‌شود و این قضیه ادامه پیدا کرده تا جایی که ۲۰ نفر با او رابطه برقرار کرده بودند. بچه را هم وقتی می‌فهمند از مدرسه اخراج می‌کنند. وقتی بچه را بیرون می‌کنند؛ پدر او که راننده شریف یک تریلی بوده می‌آید اعتراض می‌کند که چرا او را بیرون کردید و هر چه می‌گویند راضی نمی‌شود تا اینکه مجبور می‌شوند اصل قضیه را به او بگویند و پدر در جا سکته می‌کند. این قصه را که شنیدم و الان هم که دارم می‌گویم، تمام بدنم یخ می‌زند. از این حوادث زیاد است در مدرسه، در محیط خانه، حتی خانمی ‌بعد فیلم برایم تعریف کرد این اتفاق برای بچه‌اش در کلاس شنا افتاده و او نمی‌‌تواند خودش را ببخشد. من فقط هشدار دادم که مسوولیت ما فقط تهیه کفش، لباس، ماشین و… نیست. بچه‌ها اعتماد‌به‌نفس می‌خواهند، احتیاج به مهارت زندگی دارند و باید رفاقتی بین بچه‌ها و والدین باشد که بچه حرفش را بزند و نترسد. مادر از پدر نترسد و پنهان‌کاری نکند. من فقط به شما این معضل را نشان دادم و می‌توانم نشان بدهم و راه‌حل را شما باید بدهید. فیلمی‌ نساختم که بروند فقط ببینند و چیپس و پفک بخورند و بیایند بیرون.

دکتر سیدعلی آذین : اتفاقا ما سینمای بدون چیپس و پفک را قبول نداریم (خنده).

پوران درخشنده : دخترخانمی‌ برایم نوشته بود که ما با دوستان راه افتادیم سینما و کلی چیپس و پفک خریدیم اما در سکوت سالن جرات نکردیم در آنها را باز کنیم (خنده).

سلامت : دکتر محمدی‌کنگرانی! شما این فیلم را چگونه دیدید؛ از دیدگاه یک روان‌پزشک که می‌دانیم اهل سینما و فیلم هم هستید؟

دکتر محمدی‌کنگرانی : من حرف خانم درخشنده را قبول دارم؛ ایشان هشدار خودشان را دادند و هر کدام از ما وظیفه‌ای به‌عنوان پزشک، روان‌شناس، روان‌پزشک و جامعه‌شناس داریم و حالا ما باید به این وظایف عمل کنیم. من اتفاقا خیلی خوشحال شدم که شما وارد این بازی نشدید که چرا مراد این شکلی است و چرا این جوری شده و کی بوده و گذشته‌اش چه بوده و… چون اگر این کار را می‌کردید، می‌شد سریال «نظم و قانون». شما یک ساعت و ۳ ربع با توجه به علاقه و چیزی که دوست داشتید و برای ما محترم است و در حد سلیقه‌تان، این موضوع را مطرح کردید ولی ناراحتی من این است که همه فقط می‌آیند و می‌گویند چقدر خوب که این موضوع مطرح شده و کلاهشان را بالا می‌اندازند که در این فضای بسته چنین فیلمی ساخته شده. خیلی‌ها هم فراموش می‌کنند در جامعه ما کودک‌آزاری مثل همه جوامع دیگر وجود دارد و بحث آبرویی هم که در اینجا مطرح است، در همه جای دنیا وجود دارد. اینها را گفتم تا برسم به اینجا که موضوع این فیلم کودک‌آزاری یا پدوفیلی است که نوعی انحراف جنسی است. مراد یک منحرف است که دارد از بچه‌ها سوءاستفاده می‌کند و در این فیلم درباره خودش صحبت نشده اما درباره آسیب‌هایی که به بچه‌ها می‌زند، به خوبی صحبت شده است. علایم PTSD – اختلال پس از حادثه- در بچه‌ها تقریبا خوب نشان داده شده و همان‌طور که در فیلم می‌بینیم معمولا بچه‌هایی که مورد چنین آزار و اذیتی قرار می‌گیرند شب‌ها کابوس می‌بینند، پرخاشگر می‌شوند، از مردها می‌ترسند و… اما من یکی، دو ایراد هم دارم که مربوط به روان‌شناسی می‌شود که در دادگاه می‌آید؛ او خیلی مضطرب درباره آثار تجاوز حرف می‌زند.

پوران درخشنده : جایی که درباره عوارض پایدار و ناپایدار می‌گوید؟

دکتر محمدی‌کنگرانی : بله. البته نمی‌توان گفت این بخش به دلیل محدودیت‌ها به این شکل درآمده. می‌توانست خیلی بهتر برای دادگاه توضیح دهد یا جایی که بازپرس با وکیل به خانه آن دختر بچه می‌روند. همه جای دنیا، روان‌پزشک قانونی وجود دارد که در این مواقع حضور دارد و بحث کودکان خیلی متفاوت از بحث افراد بالغ است تا جایی که قسمت مصاحبه با بچه‌ها، حساس‌ترین بخش است و حتی بچه را معاینه نمی‌کنند و به مصاحبه اکتفا می‌کنند؛ حتی در آمریکا که سخت‌ترین قوانین را دارد. اما در این فیلم در آن صحنه خطیر تنها بازپرس -شهاب حسینی- با آن هیبت و لباس مشکی با خانم وکیل نگران (مریلا زارعی) به دیدن بچه می‌روند و با ادبیات عزیزم و منم یک دختر مثل تو دارم شروع به حرف زدن با او می‌کنند که اتفاقا اشتباه است چون می‌تواند یادآور حرف‌های متجاوز به بچه باشد که بچه‌ با چنین ادبیاتی مورد سوء‌استفاده قرار گرفته. به نظر من در این صحنه حضور یک روان‌پزشک قانونی یا مشاور خیلی فیلم را باورپذیر می‌کرد.

پوران درخشنده : اما آن جلسه رسمی نبود و فقط من می‌خواستم بحث پنهان‌کاری را نشان بدهم است که همه تلاش می‌کردند بچه راستش را نگوید؛ از لحن پدر گرفته تا نگاه مادر، تا جایی که بچه می‌زند زیر گریه و می‌رود.

سلامت : راه‌حل شما برای این موضوع چیست؟

دکتر محمدی‌کنگرانی : هیچ راه‌حلی جز آموزش وجود ندارد که متاسفانه صداوسیما هیچ همکاری‌ای نمی‌کند و برای سینماگران هم در این موضوع‌ها آنقدر دردسر درست می‌کنند که نمی‌توان انتظار کار زیادی در این زمینه داشت. به نظر من وظیفه اصلی بر عهده من و همکارانم است تا جایی که می‌توانیم به افراد آموزش بدهیم.

سلامت : دکتر آذین! شما درباره مسائل مطرح شده در جلسه و فیلم «هیس» چه دیدگاهی دارید؟

دکتر آذین : من هم می‌خواهم به خانم درخشنده تبریک بگویم چون این فیلم می‌تواند شروع یک کمپین باشد؛ حالا که دریچه نویی باز شده باید در این زمینه مقاله‌هایی نوشته شده و منتشر شود؛ میزگرد در تلویزیون و… گذاشته شود. در دانشگاه‌های علوم پزشکی درباره این موضوع و راه‌حل‌هایش سمینار بگذارند تا ناآگاهی از بین برود؛ ناآگاهی‌ای که در فیلم می‌دیدم همه دچارش بودند؛ از خانواده گرفته تا معلم که وقتی می‌بیند بچه لکنت پیدا کرده و افت تحصیلی دارد، نمی‌داند چه اتفاقی ممکن است برای او افتاده باشد یا حتی همکاران خودمان، که خیلی زیبا بود صحنه?ای که به بچه قرص تقویتی داد به جای اینکه با او حرف بزند یا سعی کند متوجه داستان شود.

سلامت :  از نگاه شما راه‌حل چیست؟

دکتر آذین : آموزش، اما واقعیت این است که خودم هم از روش سیستماتیک ناامید شدم و مدرسه به مدرسه می‌رفتم و سعی می‌کردم تا جایی که امکان دارد به بچه‌ها آموزش‌هایی بدهم اما در همین جا هم با مشکل روبرو ‌شدم؛ گرفتاری یکی، دو تا نیست وقتی خود مربی پرورشی نمی‌داند چه باید بکند و خودش را مجاز به گشتن وسایل بچه‌ها می‌داند و در جواب می‌گوید: «خب چه کار کنیم اینها فیلم و سی‌دی می‌آورند.» آموزش خیلی مشکل‌تر می‌شود. با یک رفتار ضداخلاقی نمی‌توان رفتار اخلاقی به وجود آورد. نتیجه هم می‌شود کلینیک‌های خانواده پر از زن و شوهرهایی هستند که گله می‌کنند زن تلفن‌همراه شوهر را می‌گردد، شوهر تلفن‌همراه زن را و…

سلامت : قضیه این است که ما در طول زمان خواستیم این مسائل را نادیده بگیریم و بگوییم اصلا چنین چیزهایی وجود ندارد و به همین دلیل الان اصلا نمی‌دانیم با آن چگونه برخورد کنیم.

دکتر محمدی‌کنگرانی : دقیقا… الان اگر یکی بیاید بگوید کسی قربانی خشونت جنسی شده خود من نمی‌دانم باید دقیقا کجا برود؟ مشکل خیلی زیاد است آنقدر که حتی خودمان هم می‌ترسیم با پدر و مادر بچه‌ای که آمده?اند درباره این مسائل حرف بزنند، به دلیل تابوهایی که وجود دارد صحبت کنیم.

دکتر آذین : در دانشگاه‌ها هم این مشکل و ترس وجود دارد و دانشجوها نمی‌توانند راحت روی این مسائل کار کنند و همه جا با مشکل روبرو می‌شوند، از وزارت بهداشت گرفته تا آموزش و پرورش و آخر هم بارها و بارها باید بروند حراست جواب بدهند که منظورشان سیاه‌نمایی نیست.

سلامت : پدر و مادری که فیلم را می‌بینند این سوال برایشان ایجاد می‌شود که اگر این اتفاق برای فرزند ما بیفتد چه کار باید بکنیم یا اصلا چه کار کنیم که این اتفاق نیفتد؟

دکتر آذین : پیشگیری راه‌حل است. این موضوع به‌این‌دلیل‌که عواقب طولانی‌مدتی دارد و تمام زندگی فرد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، باید از وقوع آن پیشگیری کرد. تجاوز به کودکان را با داستان ایدز می‌توان مقایسه کرد. فکر می‌کنید چرا در دنیا این بیماری سروصدا کرد و به فکر پیشگیری و درمان افتادند؟ زمانی که دیدند وقتی فردی ایدز گرفته دیگر نجات‌دادنش آسان نیست به فکر پیشگیری افتادند. ما باید در وهله اول آگاهی بدهیم تا این اتفاق اصلا نیفتد و از آن پیشگیری شود. یکی از همین پیشگیری‌ها هم هشداردادن است؛ کاری که خانم درخشنده با فیلمی که ساخته انجام داده. هشداردادنی که متاسفانه در خیلی موارد جزو خط‌قرمزهای سیستم است در حالی که نیاز مبرم بچه‌های ماست. خیلی‌ها تا حرف از آموزش جنسی به بچه‌ها می‌شود فکر می‌کنند ما می‌خواهیم به بچه‌ها آموزش روابط جنسی بدهیم در حالی که اصلا این‌طور نیست و حداقل این است که می‌خواهیم به بچه‌ها بگوییم مفهوم نوازش بد چیست؛ چیزی که همه جای دنیا بچه‌ها می‌دانند و می‌دانند که اگر کسی آنها را مورد تعرض قرار داد حتی در ساده‌ترین شکل مثلا در اتوبوس دست روی پای آنها گذاشت چه کاری باید انجام بدهند.

سلامت : ولی باید امیدوار بود چون ساخت چنین فیلمی در ۵ سال قبل را نمی‌توانستیم تصور کنیم اما الان ساخته و اکران شده و دیده می‌شود. به نظرتان این فیلم را همه افراد باید ببینند؟

دکتر آذین : به نظر من این فیلم یک نسخه بچگانه هم می‌خواهد، اما همه بزرگ‌ترها باید آن را ببینند.

پوران درخشنده : من به‌عنوان کارگردان دلم می‌خواهد این فیلم را همه ببینند چون یک هشدار است و صحنه خاصی هم ندارد که بچه‌ها نتوانند ببینند.

دکتر محمدی‌کنگرانی : من به‌ کارگردان حق می‌دهم که بخواهند همه این فیلم را ببینند اما به نظر من این فیلم اگر رده‌بندی سنی می‌شد، بالای ۱۳ سال بود.

سلامت : این توصیه شما با بحث آموزش جنسی به کودکان تناقض ندارد؟ پس بچه از کجا باید این مسائل را متوجه شود؟

دکتر محمدی‌کنگرانی : اگر من به بچه‌ام این آموزش را داده بودم که کسی نباید به جای خصوصی بدن تو دست بزند و بعد او را به سینما می‌بردم خیلی هم خوب بود چون آمادگی چنین موضوعی را داشت و بعد هم می‌گفتم: «ببین من به‌ همین دلیل می‌گفتم.» اما وقتی من بچه پاستوریزه‌ام را با خودم به دیدن این فیلم بدون هیچ پیش‌زمینه قبلی می‌برم به نظرم نمی‌تواند نقش آموزشی کاملی داشته باشد. اما به نظرمن همه کسانی که به نوعی با کودکان در ارتباط هستند باید این فیلم را ببینند.

دکتر علی‌احمدی : من نگاه دیگری هم دارم. واقعیت این است که اعتماد ما به یکدیگر در این سال‌ها لطمه دیده و نسبت به هم بدبین شده‌ایم؛ گروهای اجتماعی مختلف نسبت به همدیگر بدبین هستند. من دیشب حساب می‌کردم در تهران چند نفر راننده آژانس داریم؟ ۱۰ هزار نفر راننده آژانس داریم. این ۱۰ هزار نفر با خانواده‌هایشان ۶۰ هزار نفر می‌شوند و بعد نگهبان‌های ساختمان و… را هم اضافه کنید. اگر اعتماد جامعه صد درصد سلب شود و به این افراد کار ندهیم و اعتماد نکنیم به نظر شما جامعه لطمه نمی‌بیند؟ من فکر می‌کنم ما در طول این سال‌ها خیلی روی جنبه‌های منفی زندگی تاکید و همیشه آسیب‌ها را به فیلم تبدیل کرده‌ایم. در مورد خیانت، ده‌ها فیلم ساخته شده اما درباره وفاداری فیلمی ساخته نشده؛ در مورد اینکه به هم بی اعتماد باشیم ده‌ها نمونه فیلم و سریال داریم اما درباره اعتماد بی‌دریغ فیلمی نساختیم و این نگرانی‌ای است که با نگاه جامعه‌شناسی خدمتتان عرض می‌کنم. در جامعه‌ای مردم نسبت به همدیگر بی‌اعتماد شده‌اند، تاکید بر ناسالمی جامعه باعث عدم‌اعتماد بیشتر و از دست رفتن سرمایه‌های جامعه می‌شود. از نگاه من وقتی شما به یک بچه ۷-۸ ساله توصیه می‌کنید این فیلم را ببیند قطعا بعدا نمی‌تواند به معلمش، به مردان جامعه و راننده و… اعتماد کند و تا آخر عمر دچار ترس خواهد بود، اما به کسانی که واقعا آگاه هستند و می‌توانند درک کنند که این مشکل کجا می‌تواند به شکل جدی مطرح شود و وجود داشته باشد، می‌توان توصیه کرد که حتما بروند و فیلم را ببینند.

دکتر آذین : البته همه فیلم هم تاریک نیست. ما وکیل دلسوزی را می‌بینیم که دنبال کار موکلش هست؛ عاشقی را می‌بینیم که با همه مشکلات و نگرش منفی که برایش ایجاد شده بعد از اینکه حقیقت را می‌فهمد برای نجات جان یک انسان تلاش می‌کند یا بازپرسی که می‌توانست در کنار شرح وظایفش از این پرونده بگذرد اما شخصا درگیر می‌شود و این واقعیت‌هایی است که در فیلم به آنها هم اشاره شده.

پوران درخشنده : به نظر من ما وظیفه داریم این آسیب‌ها را بیان کنیم و نشان بدهیم و حتی بچه‌ها هم باید ببینند و مهم‌تر این‌است که به آنها بگوییم اگر مشکلی پیدا کردند باید به پدر و مادرشان بگویند و پدر و مادرها باید بشنوند. از همین حالا اگر بگوییم تو نبین، نگو، نیا و… آموزشی شروع نمی‌شود.

دکتر علی احمدی : این را هم باید بدانند که یک شبه نمی‌توان دوست بچه‌ها شد و باید از خودشان بپرسند اصلا ما چنین مناسباتی را با بچه‌هایمان داریم که با ما دوست باشند و با ما حرف بزنند یا نه. ولی اگر دیدند چنین رابطه‌ای ندارند و برای ایجاد آن محدودیت دارند باید از مشاور و افراد آگاه بپرسند و یاد بگیرند و مشورت کنند.

دکترمحمدی‌کنگرانی : من هم خواهشم این است که همه سینما بروند و فیلم را ببینند چون من خودم عاشق سینما هستم (خنده) و نمی‌خواهم توصیه کنم که فیلم را نبینید. این فیلم را همه کسانی که با کودکان در ارتباط هستند باید ببینند، چه پزشک، چه کودک، چه والدین، معلم، پرستار و… ولی بازهم می‌گویم برای بچه‌های زیر ۱۳ سال درست نمی‌دانم این فیلم را ببینند.

دکتر آذین : ما هیچ چاره‌ای جز آگاهی‌دادن نداریم و پدر مادرهای ما باید توجه کنند که شرایط زندگی ما با ۵۰ سال پیش خیلی تفاوت کرده است. آن زمان بچه‌ها می‌رفتند مدرسه و می‌آمدند و کسی لازم نبود آنها را ببرد و بیاورد یا حتما سرویس داشته باشند، اما الان وضعیت عوض‌شده و ما باید حواسمان جمع باشد. الان ما حتی همسایه‌های خودمان را هم نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم چه کسی خانه بغلی ما زندگی می‌کند. درهای آپارتمان‌های ما هر روز باز می‌شود و یک عده به اسم شاگرد پیتزایی، پیک و… می‌آیند و می‌روند و ما متاسفانه غافل هستیم از بچه‌هایی که در راه‌پله و پارکینگ تنها هستند و بدتر اینکه به بچه‌هایمان یاد ندادیم جایی که مرد غریبه‌ای هست که نمی‌شناسند نروند. ما باید احتمال وقوع این حوادث تلخ را با آموزش به بچه‌ها، کم کنیم. ضمنا مسوولان باید بدانند کلمه‌های ریشه‌کنی و دیگر کلمات، جهان سومی هستند و باید آنها را کنار بگذاریم؛ چون هیچ جای دنیا نتوانسته آسیب‌های اجتماعی، ناهنجاری‌ها و اعتیاد و فقر را ریشه‌کن کند و ما هم نمی‌توانیم. فقط با آگاهی دادن می‌توانیم جلوی وقایع بد را بگیریم و احتمال وقوع آنها را کاهش بدهیم.

مسوولان باید بدانند کلمه‌های ریشه‌کنی و دیگر کلمات، جهان سومی هستند و باید آنها را کنار بگذاریم؛ چون هیچ جای دنیا نتوانسته?اند آسیب‌های اجتماعی، ناهنجاری‌ها و اعتیاد و فقر را ریشه‌کن کنند

- دکترآذین

مصاحبه با بچه‌ها، حساس‌ترین مساله است و حتی بچه را معاینه نمی‌کنند و به مصاحبه اکتفا می‌کنند؛ حتی در آمریکا که سخت‌ترین قوانین را دارد

- دکترکنگرانی

آیا این فیلم همه گناه را بر سر مراد بیچاره و مفلوک و مریضی نمی‌اندازد که در رفتارش می‌بینیم احتیاج به درمان داشته؟!

 

 

- دکترعلی‌احمدی

وقتی بچه به مادرش می‌گوید: «مامان! دوست من یک فامیلی دارد که اون یک آقای گنده است که…» و مادر می‌گوید: «دیگه از این حرف‌ها نزن و با آن دوستت هم حرف نزن» فقط صورت مساله را پاک می‌کند

- پوران درخشنده

حرف اول

حفظ آبرو

به چه قیمتی؟

 

 

 

دکتر سیدحسن علم‌الهدایی

جامعه‌شناس، استاد دانشگاه فردوسی مشهد

در فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» شاهد این موضوع هستیم که خانواده‌هایی از ترس آبروی خود یا فرزندشان، اقدام به سرپوش گذاشتن روی موضوعی به اصطلاح ناموسی می‌کنند. به همین دلیل سعی می‌کنم در این قسمت، تعریفی از آبرو و آبروداری و تعیین حد و مرز آن در فرهنگ ایرانی و غربی داشته باشم. آبرو، یک مفهوم ارزشی و مقدس است که به‌عنوان حریم فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح می‌شود. آبرو،‌ سرمایه اجتماعی افراد و از منظرهای گوناگون، به‌ویژه روان‌-اجتماعی، اخلاقی و دینی، قابل مطالعه و بررسی است. آبرو با عزت نفس یا خودارزشمندی و کرامت انسان‌ها به شدت درهم آمیخته است. همه ما دوست داریم به‌نوعی در برابر دیگران،‌ خوب، زیبا، محترم و مثبت جلوه کنیم تا مورد تحسین، تمجید و اعتماد مردم قرار بگیریم. انسان‌ها باتوجه به نوع نگرش خود به زندگی، ظرفیت‌ها و عملکردهای متفاوتشان، حفظ آبرو می‌کنند و این حریم قدسی را می‌سازند و تقویت می‌کنند. از طرف دیگر،‌ افرادی مدام به‌دنبال آبرومندی و آبروی دروغین می‌روند. به این ترتیب،‌ می‌توان گفت که آبرومندی و با آبرو زیستن، یک نیاز طبیعی و روانی-اجتماعی برای ما انسان‌هاست. خداوند هم در قرآن کریم می‌فرماید انسان‌ها را باکرامت و بزرگوار آفریدیم، بنابراین باید آبرومندی انسان‌ها در رابطه با خدا را در رفتارهای عاقلانه، ‌اعتدال‌گرا، اخلاقی و سالم آنها جستجو کنیم. پس آبرو و آبرومندی فقط در تعاملات درست و مثبت و در فضای راستی، درستی و سلامت به وجود می‌‌آید و تقویت می‌شود. به‌طور حتم، رفتارهای نادرست اخلاقی، فطری، دروغ، ریا، فریب‌کاری، طمعکاری، خودنمایی و… آفت آبروی فرد، خانواده و جامعه هستند. برخی افراد گمان می‌کنند می‌توانند با ظاهرسازی و خودنمایی‌هایی دروغین، آبرو و اعتمادی نزد خدا و مردم کسب کنند یا با تجملات و تشکیل زندگی‌های پرزرق و برق، مورد توجه دیگران قرار بگیرند. این رفتارها مانند کف روی آب هستند که نه‌تنها آبرویی برای فرد نمی‌آورند، بلکه به‌سادگی هم محو و نابود می‌شوند. یک آبروی مجازی در برابر آبروی واقعی داریم که ریشه در فریب خودمان و دیگران دارد که دیر یا زود، فرد آبروساز را رسوای عام و خاص می‌کند. به همین دلیل باید بیندیشیم که کسب آبرو باید چگونه و با طی چه مسیرهایی باشد. ۳ عنصر مال، جان و آبروی انسان، در پیشگاه الهی بسیار قابل اعتنا هستند و از حقوق مسلم انسانی و غیرقابل بخشش محسوب می‌شوند بنابراین هرگونه تلاشی برای بی‌آبرو کردن انسان‌ها و ورود به حریم خصوصی آنها، به هرشکلی، به جز مواردی که قانون تعیین می‌کند، به شدت محکوم شده است. حریم خصوصی افراد، بخشی از حوزه آبروداری آنهاست و ورود بی‌دلیل به آن، غیرقابل قبول. مساله آبروداری و رعایت حریم خصوصی افراد، در مورد مسایل زناشویی و جنسی از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. به همین دلیل شاید بتوان به خانواده‌هایی که حریم جنسی یکی از اعضای آنها مورد تجاوز قرار گرفته است، تاحدی حق داد که نخواهند این مشکل را آشکار و جلوی افراد زیادی عنوان کنند. برخی از این افراد، احساس می‌کنند با باز کردن موضوع و علنی شدن آن، تعرض بیشتری به حریم و آبروی فردی و خانوادگی‌شان می‌شود و ترجیح می‌دهند یا موضوع را مسکوت بگذارند یا بدون سروصدا از طریق مراجع قضایی آن را پیگیری کنند. آبروداری در حریم خصوصی خانواده در فرهنگ ما اهمیت زیادی دارد. متاسفانه این روزها به دلیل همین حفظ آبروی فرهنگی، ‌خشونت‌های رایج درمیان حریم خانواده و بین زن‌وشوهرهای ما، آزارهای جنسی و حتی تجاوز به عنف،‌ در موارد زیادی نادیده گرفته می‌شود. گستره و اهمیت آبرو و آبروداری،‌ از فرهنگی به فرهنگ دیگر، از قومی به قوم دیگر یا حتی از خانواده‌ای به خانواده دیگر، متفاوت است. مثلا بسیاری از آزادی‌ها، تعاملات و روابط جنسی و ارتباطی در فرهنگ غربی مجاز و در خانواده‌های ایرانی یا مسلمان،‌ غیرمجاز است. البته،‌ تجاوز به عنف در جوامع غربی هم محکوم و غیرقانونی است اما افشای آن حتی در سطح چهره‌های مشهور سیاسی،‌ رایج است در حالی‌که در فرهنگ ملی و خانوادگی ما، نوعی تابو محسوب می‌شود. پس پنهان‌کاری والدین در این مسایل، نوعی رازداری و حفظ کیان خانواده و آبروی خود و فرزندانشان محسوب نمی‌شود،‌ مخصوصا در رابطه با مشکلات اخلاقی و ناموسی که برای زن یا دختر خانواده ایجاد می‌شود. باید توجه داشته باشیم که زنان و دختران در فرهنگ ما بسیار آسیب‌پذیر هستند؛ به‌خصوص در امر ازدواج، طلاق، تجاوز به عنف، آزارهای جنسی و روابط نامشروع. به همین دلیل، اصرار به رازداری در مورد این امور به‌وسیله والدین، کاملا طبیعی به نظر می‌رسد. می‌توان گفت افشای بی‌دلیل برخی مشکلاتی که ریشه در آبروی خانواده‌ها دارد، ضرورت اخلاقی، شرعی و عقلانی ندارد چون می‌تواند کیان و آبروی فرد و خانواده را تهدید کند. یادمان باشد که آبرومندی، محصول خودآگاهی، تجربه مثبت، رفتارهای عقلانی و اخلاقی، انصاف و حسن‌سلوک با مردم در هر شرایطی است.

 

 

حرف آخر

طرح مساله

به چه شیوه‌ای؟

دکتر مهدی لبیبی

جامعه‌شناس و مدیر مرکز پژوهش‌ رادیو

یک جامعه‌شناس معاصر فرانسوی می‌گوید: «جامعه‌شناسی چیزی نیست جز افشاگری و برملا کردن واقعیت‌های جامعه» اما باید به هنجارها و باورهای فرهنگی و مذهبی جامعه احترام گذاشت و در طرح مسائل آنها را در نظر گرفت. نمی‌توان گفت چون لازم است واقعیتی مثل تعرض به کودکان بیان شود، کاری به مسائل دیگر نداریم و هدف ما اطلاع‌رسانی است! ممکن است نتیجه چنین اقدامی آگاهی مردم باشد ولی در کنارش ترس و وحشت هم ایجاد شود یا بدگمانی‌ و ایجاد دلهره‌ و نگرانی زیاد باعث شود پدر و مادرها احساس کنند در هر شرایطی فرزندشان در معرض خطر تعرض است و تا فرزند از خانه بیرون می‌رود، اولین فکر والدینش این باشد که نکند اتفاقی برایش بیفتد یا کسی به او تعرض کند! این نگرانی‌های دائمی، شرایط عادی زندگی را مختل می‌کند. از سوی دیگر، در جامعه‌‌ای زندگی می‌‌کنیم که معتقدیم به دلیل حکمفرما بودن شعائر دینی و ارزش‌های سنتی و ملی،‌ پاک است و آلودگی‌ها کمتر در آن دیده می‌شود و اگر هم آلودگی‌ای وجود دارد، به مرور زمان به دلیل همین جو، رفع می‌شود. اصل هم این است که دیدگاه خوشبینانه در جامعه وجود داشته باشد و پخش برنامه‌ها مختلف یا ساخت چنین فیلم‌هایی، می‌تواند این دیدگاه خوشبینانه را به دیدگاه بدبینانه و منفی به محیط تبدیل کند. رسانه‌ها در بیان این مباحث و اطلاع‌رسانی در مورد آنها باید نقش داشته باشند ولی نگاه آنها و اینکه چه چیز از چه رسانه‌ای بیان شود، بسیار مهم است.

چه رسانه‌ای، چه موضوعی؟ تقسیم‌بندی خاصی در حوزه رسانه‌ها وجود دارد؛ رسانه‌های مکتوب، دیداری (سینما و تلویزیون) و شنیداری (رادیو). بعضی از این رسانه‌ها برای طرح موضوعات خاص مناسب‌تر هستند و برخی نه. مثلا رسانه‌های دیداری برای مطرح کردن موضوع تجاوز خیلی مناسب نیستند چون ناچار باید در آنها چهره‌پردازی و صحنه‌های خاصی نمایش داده شود که این صحنه‌ها و چهره‌ها هم همراه مفاهیم مطرح‌شده در ذهن مخاطبان می‌ماند. اگر همین مساله در رادیو مطرح ‌شود، به مراتب تاثیرگذاری بهتری دارد یا حداقل آثار منفی‌اش کمتر خواهد بود ولی باز هم خالی از اشکال نیست. حالا اگر همین بحث در رسانه‌های مکتوب درج شود، آثار منفی‌اش را بسیار کمتر می‌کند چون مخاطبان خاص خود را دارد و همه افراد در معرض آن قرار نمی‌گیرند.

مشکل اساسی؛ مشخص نبودن مخاطب هدف: مشکل پرداختن به بسیاری از مسائل، قرار گرفتن همه افراد در معرض آنهاست. برای شفاف‌تر شدن این مساله لازم است نمونه‌ای بیان کنم. مثلا خیلی‌ها به رسانه‌ها ایراد می‌گیرند که چرا با وجود اهمیت مسائل جنسی و اینکه خیلی طلاق‌ها به علت ناآگاهی در این زمینه اتفاق می‌افتد، به آن نمی‌پردازند. حالا تصور کنید چنین آموزش‌هایی از رادیو مطرح شود. رادیو در تاکسی هم روشن است و نمی‌توان گفت چه کسی به این برنامه گوش دهد چه کسی گوش ندهد. ممکن است راننده، یا خانم و آقایی که در این وسیله نقلیه حضور دارند، آموزش‌ها را بشنوند و برایشان بسیار مفید باشد ولی کودک یا نوجوانی هم که حضور دارد و این موضوعات ذهن او را درگیر مسائلی می‌کند که هنوز برایش زود است، چه؟ پس مشکل اساسی ما در طرح آسیب‌های اجتماعی این است که نمی‌‌توانیم مخاطب هدف را دقیقا مشخص کنیم و اگر خیلی از مطالب در عرصه عمومی و برای هر سن و جنسی مطرح شود، در شرایط بغرنجی قرار می‌گیریم چون نمی‌دانیم مخاطب کیست و چه اثری در ذهن او دارد. همه اینها محدودیت ایجاد می‌کند.

طرح موضوع با کمترین آثار منفی: با اینکه مطرح کردن بحث تجاوز به کودکان و آموزش دادن برای پیشگیری از آن بسیار مهم است ولی باید به شیوه اطلاع‌رسانی دقت کرد تا کمترین اثر منفی و بیشترین اثر مثبت را داشته باشد و قاعدتا سینما نمی‌تواند چنین وضعیتی را ایجاد کند، چون مخاطبان آن طیف وسیعی دارند. مگر اینکه مانند کشورهای دیگر محدودیت ایجاد کنیم و بگوییم تماشای این فیلم یا برنامه برای سن خاصی مجاز است، پدر و مادرها هم رعایت کنند و بچه‌ها نیز یاد گرفته باشند به حرف آنها گوش دهند. ما به چنین فرهنگی نیاز داریم و متاسفانه هنوز به آن نرسیده‌ایم و این علت دشوار بودن طرح موضوعی مثل تجاوز به کودک است. به همین دلیل اعتقاد دارم چنین مباحثی باید در حوزه‌های تخصصی، میزگردها، سمینارها، روزنامه‌ها و مجله‌های تخصصی، مقاله‌ها و… مطرح شود و اگر قرار است بیشتر فعال باشیم، در انجمن‌های اولیا و مربیان در مورد آن صحبت شود و این وظیفه مدارس است که اولیا را آگاه کنند.

خطر طرح باز موضوعات: در همه جوامع، حتی در متمدن‌ترین کشورها که برنامه‌های آموزشی کامل و آزادانه از رسانه‌ها پخش می‌شود هم ارتکاب جرمی مانند تجاوز به صفر نمی‌رسد. آدم خلافکار همیشه وجود دارد و درصدی از خلاف‌ها اجتماعی نیست چون در جامعه کسانی وجود دارند که از نظر ذاتی و جسمی دچار اختلال‌هایی مثل اختلال‌ جنسی هستند و با هیچ آموزشی نمی‌توان آنها را اصلاح کرد. البته درصد چنین افرادی بسیار کم است. من قبول دارم چنین مشکلات و آسیب‌هایی در جامعه ما وجود دارد ولی حق نداریم به خاطر این درصد پایین اذهان را مشوش کنیم و باعث شیوع و اشاعه آنها شویم یا آنقدر بزرگشان کنیم که دیگرانی هم که به این مساله توجهی نداشته‌اند، به آن فکر کنند و خود این فکر کردن، زمینه‌ساز برخی اقدام‌های ناصواب شود.

با ساخت چنین فیلم‌هایی موافقم اما…: درنهایت اینکه من برای خانم درخشنده بسیار احترام قائلم و معتقدم سعی کرده‌اند خطوط قرمز را با دقت رعایت کنند، در عین حال پیامشان را به مخاطب برسانند و واقعیتی که در جامعه وجود دارد، به پدر و مادرها گوشزد کنند و آگاهی جامعه را بالا ببرند اما به نظر من اکران عمومی فیلمی با این مضمون، تبعات منفی هم دارد؛ از ساده‌ترین شکل ساختار تا محتوای آن. مثلا چهره دختر فیلم یا مرد متجاوز در ذهن مخاطبان می‌ماند و تمام افراد مشابه او را به‌عنوان فردی منفی و خلافکار تصور می‌کنند. نمی‌‌خواهم بگویم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» نباید ساخته می‌شد، چون اقدام مثبتی بوده است ولی باید در اکرانش دقت و ملاحظه می‌شد چه کسانی آن را می‌بینند. لازم بود توضیحی هم در انتهای فیلم درباره شخصیت دختر و مرد متجاوز داده می‌شود چون کنترل تبعات منفی و افزایش تبعات مثبت بسیار مهم است. من با طرح چنین مساله‌ای کاملا موافقم چون نباید آگاهی را در جامعه محدود کرد و باید آگاهی دهیم چون این کار نقش موثری در مراقبت بیشتر پدر و مادرها از فرزندانشان دارد و باعث می‌شود بچه‌ها کمتر در معرض چنین آسیبی قرار گیرند، مخصوصا آنهایی که در خانواده‌های بسیار اخلاقی بزرگ شده‌‌اند و اصلا در باورشان نمی‌گنجد کسی بتواند دست به چنین خطایی بزند. بچه‌ها باید بدانند در جامعه همه جور آدمی هست و بعضی با ظاهر موجه ممکن است نیت پلیدی داشته باشند و باید محتاط باشند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید