تاریخ تجزیه
تاریخ تجزیۀ ایران در یک نگاه
- تاريخ تجزيه
- نمایش از جمعه, 10 تیر 1390 15:16
- بازدید: 8422
برگرفته از تارنمای كاربرد
دکتر هوشنگ طالع
منبع کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران نوشتۀ دکتر هوشنگ طالع
با روی کار آمدن پتر در روسیه و استقرار کمپانی هند شرقی در هندوستان،تمامیت سرزمین ایران مورد مخاطرۀ جدی قرار گرفت. قلمرو دولت ایران که از آمو دریا تاسند و از کوههای قفقاز تا دجله دامن گسترده بود، وارد دوران بی ثباتی شد.
با فروپاشی شاهنشاهی صفویان، ایران پس از سالها استحکام و ثبات نسبی، دچار هرجو مرج و در این فرآیند، گرفتار لشگرکشی و دخالت روس و عثمانی گردید.
روسیه و عثمانی، سرزمین قفقاز را میان خود بخش کردند و ارتش عثمانی به درونکشور نفوذ کرد. در این فرآیند، اشرف غلجایی که به جای محمود بر تخت پادشاهی ایراننشسته بود، با عقد قراردادی با سلطان عثمانی، خلافت سلطان مزبور را پذیرفت و او نیزمنشور ولایت به نامش نوشت.
پیدایش نادر در صحنۀ سیاسی ـ نظامی ایران، نقشۀ روس و عثمانی را درهمریخت. روسها برابر اخطار نادر، سرزمینهای ایران را ترک کرده و به پشت مرزهای خودعقبنشینی کردند. نادر پس از یک رشته نبردهای سنگین، چنان ارتش عثمانی را در همکوبید که تا برچیده شدن بساط امپراتوری مزبور ـ جز برخی ترکتازیهای پراکنده ـ توانتهاجم به ایران را از دست داد.
کما بیش هفتادسال بعد از تهاجم نخست روسها به ایران، بار دیگر ارتش تزاری بهقفقاز یورش آورد. این بار طرح جهانگشایی روسیان را، آقامحمدخان قاجار، نقش بر آبکرد و روسها در دستیابی به قفقاز ناکام ماندند.
روسها در سال 1803 میلادی (1182 خورشیدی)، تجاوز به ایران را پی گرفتند. دراین میان، بریتانیا که وسیلۀ کمپانی هند شرقی، جای پای محکمی در شبه قارۀ هند بهدست آورده بود، در پی آن برآمد تا با ناتوان کردن ایران، بخشی از سرزمینهای خاوریایران زمین را تجزیه کرده و حایلی میان این کشور و هندوستان ایجاد کند.
بدین سان، از سال 1192 خورشیدی (1813 میلادی)، قراردادهایی به دولتهایوقت ایران و در حقیقت بر مردمانی که در درازای تاریخ در کنار هم زندگی میکردند،تحمیل شد. در این فرآیند، سرزمین بزرگ مشترک پاره پاره شد و اکنون بخشهای آن بانامهای گوناگون و قسمتی هم با نام ایران بر جای مانده است. در این جا بدون اشاره بهمسایل سیاسی، نظامی و... که منجر به پذیرش این گونه قراردادها از سوی دولتها وحکومتهای وقت ایران گردید، سیاهۀ قراردادهای مزبور در زیر آورده میشوند:
قرارداد گلستان
(20 مهرماه 1192 خورشیدی ـ 12 اکتبر 1813 میلادی)
این قرارداد به دنبال جنگهای دهسالۀ روسیه علیه ایران، بر ملت ما تحمیل شد. برپایۀ قرارداد گلستان، چهارده ایالت و ولایت قفقاز، از دیگر سرزمینهای مشترک جداافتاده و زیر سلطۀ روسیه تزاری قرار گرفت. ایالتها و ولایتهای چهارده گانۀ مزبورعبارت بودند از:
ایالت گنجه و قرهباغ، ولایتهای شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان وگرجستان، محال شورهگل، آچوق باشی، گروزیه، منگریل و آبخاز.
افزون بر آن، بخشی از سرزمین تالش نیز به تصرف روسها، درآمد و حاکمیت بدونمنازع ایران بر دریای مازندران، خدشهدار گردید. (پیوست شماره یک)
قرارداد ترکمانچای
(اول اسفندماه 1206 خورشیدی ـ 21 فوریه 1828 میلادی)
به دنبال جنگهای سه سالۀ ایران و روس، قرارداد ترکمانچای بر مردم ایرانتحمیل شد. بر پایۀ این قرارداد، سه ایالت دیگر قفقاز، یعنی ایروان، نخجوان و بخشهایدیگری از تالش زیر سلطۀ روسها قرار گرفت. حاکمیت ایران بر دریای مازندرانمحدودتر شد و مردم ایران ناچار از پذیرش کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) گردیدند. بدینسان، میان مردم قفقاز و دیگر مردم ایران، دیوار جدایی بر پا شد. (پیوست شماره دو)
قرارداد پاریس
(سیزدهم اسفندماه 1235 خورشیدی ـ 4 مارس 1857 میلادی)
به دنبال کشمکشهایی در شرق ایران بر سر مسألۀ «هرات » که از زمان پادشاهیمحمدشاه قاجار آغاز شده بود، دولت انگلستان دست به اقدام وسیع سیاسی در راستایجدایی سرزمین افغانستان زد. این اقدام، منجر به لشکرکشی دولت انگلستان به ایران واشغال بوشهر، خرمشهر و گلولهباران اهواز و... گردید. نتیجۀ اقدام مزبور، تحمیل قراردادصلحی بود که میان ایران و انگلستان در شهر پاریس به امضاء رسید.
بر پایۀ این قرارداد که منجر به تجزیۀ بخشهایی از خراسان بزرگ گردید، میانمردم ایران و افغانستان، جدایی انداخته شد. (پیوست شماره چهار)
تجزیه مکران و بلوچستان
(13 شهریور ماه 1250 خورشیدی ـ 4 سپتامبر 1871 میلادی)
به دنبال شکست ایران در جنگهای قفقاز و سپس آشوب هرات، ناآرامیهایی درمناطق مکران و بلوچستان ایجاد شد. اما محمدشاه قاجار با گسیل نیرو، منطقه را آرام کرد.
دولت بریتانیا برای دست اندازی به این منطقۀ وسیع که از خلیج گواتر تا رود سندادامه داشت، دست اندرکار زمینه چینی شد. مأموران دولت بریتانیا به بهانۀ نگاهبانی خطتلگراف بوشهر به سوی هندوستان که قرار بود در آینده احداث شود، باخان کلات قراردادیبستند. دولت مزبور برای وی مقرری تعیین کرد و از او به نام «امیرکلات » نام برد. دولت مزبوربرای تجزیۀ این بخش از ایران، باب گفتگو با دولت را به نمایندگی از سوی امیرکلات برایتعیین مرز آغاز کرد. با وجود مخالفت و پایداری برخی از دولتمردان با این امر، سرانجامناصرالدین شاه تسلیم شد و قرارداد تحدید حدود را امضاء کرد.
به دنبال پذیرش تحدید حدود، دولت انگلستان با گسیل نیرو منطقۀ مزبور را اشغالکرده و آن را بلوچستان انگلیس نامید.
تجزیۀ سیستان
(1251خورشیدی ـ 1872 میلادی)
دولت بریتانیا در آخرین مرحلۀ اجرای نقشۀ خود برای ایجاد حایل میان ایران وهند و پیشگیری از تجاوز احتمالی دولت روسیه به سرزمین مزبور، درصدد برآمد تا ایالتپهناور سیستان را که دارای موقعیت راهبردی مهمی بود، تجزیه کند.
دولت بریتانیا با تحریک امیر کابل و تجاوز وی به سیستان، توانست که دولت ایران را کهبه طور کامل ناتوان شده بود به حکمیت دولت انگلیس نسبت به تعیین مرزهای سیستانراضی نماید.
در این فرآیند، سیستان به دو منطقه خارجی و داخلی بخش شد و بخش داخلی که تنهاکمابیش 1500 کیلومتر مربع وسعت دارد، برای ایران باقی ماند.
قرارنامۀ آخال
(23 آذرماه 1260 خورشیدی ـ 14 دسامبر 1881 میلادی)
پس از جدا افتادن سرزمین افغانستان، راه مناطق خوارزم و فرارود که از هرات میگذشت، بر روی حکومت ایران بسته شد. بدین سان، ارتباط کالبدی با «ایران ویج»،یعنی مناطق بخارا، سمرقند، فرگان (فرغانه) و...، قطع شد.
دولت روسیه تزاری با توجه به این مسأله و بر پایۀ منشور پتر، سرزمینهای خوارزم وفرارود را مورد تهاجم نظامی قرار داد. دولت مزبور میان سالهای 80 ـ 1860 میلادی،مقاومت مردم سرزمینهای یاد شده و ایستادگی امیران محلی وابسته به ایران را درهمشکسته و تمامی سرزمینهای خوارزم و فرارود را اشغال کرد. به دنبال این تجاوز نظامی، برپایۀ قرارنامۀ آخال، دولت ایران مجبور شد که از همۀ حقوق تاریخی خود برسرزمینهای خوارزم و فرارود، چشمپوشی نماید (پیوست شماره پنج).
قرارداد مودت
(7 اسفندماه 1299 خورشیدی ـ 26 فوریه 1921 میلادی)
به دنبال پاگیری حکومت بلشویکی در روسیه و درهم شکستن مقاومت گستردۀمردمان اسیر یوغ تزارها در قفقاز، خوارزم، فرارود و...، ارتش سرخ، با اشغال شهر رشت وبخشهای دیگری از گیلان، دولت ایران را برای انتقال ارثیۀ خونین تزارها به «تزارهایجدید » زیر فشار قرار داد.
بدین سان، در حالی که شهر رشت و بخشهای بزرگی از گیلان در اشغال ارتش سرخبود و بیم حرکت ارتش مزبور به سوی تهران میرفت، دولت ایران قرارداد «مودت»؟ را امضاکرد. با این امضاء، ارثیۀ خونین تزارها، یعنی تمامی سرزمین قفقاز، سرزمینهای خوارزم وفرارود و بخشی از حاکمیت ملت ایران بر دریای مازندران و...، به «تزارهای سرخ»، منتقلشد.
در فصل اول قرارداد مزبور، میخوانیم «... دولت شوروی روسیه مطابق بیانیه راجع بهمبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرجه در مراسلات 14 یانوار ] ژانویه[1918 و26 ایون ] ژوئیه[1919، یک مرتبۀ دیگر رسم ا اعلان مینماید که از سیاست جابرانهای کهدولتهای مستعمراتی روسیه که به اراده کارگران و دهاقین این مملکت سرنگون شدند،نسبت به ایران تعقیب مینمودند، قطعا «صرفنظر مینماید ... دولت شوروی روسیه تماممعاهدات و مقاولات و قراردادها را که دولت روسیه تزاری با ایران منعقد نموده و حقوقملت ایران را تضییع مینماید، ملغی و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان مینماید...». (پیوست شماره هشت)
اما، با وجود این اعلام صریح، نه تنها حکومت روسیه شوروی، سرزمینهای اشغالی ازسوی حکومت تزاری را به ایران باز نگرداند بلکه در سوم شهریورماه 1320 خورشیدی بهبهانۀ نبرد با دولت آلمان، همدوش با نیروهای انگلستان سرزمین ایران را اشغال کرد. روزبیست و یکم آذرماه 1324 خورشیدی، دولت روسیه شوروی در حالی که هنوز خاک ایرانرا در اشغال نظامی داشت، کوشید تا با حمایت مسلحانه از گروههای ساخته و پرداختۀخود، استانهای آذربایجان و کردستان را نیز از ایران جدا کند. این توطئه، با درایت و قیامدلیرانۀ مردم آذربایجان و کردستان و نیز شجاعت و پایمردی ارتش ایران در بیست و یکمآذرماه 1325 خورشیدی، خنثی شد.