جمعه, 07ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان عنایت الله رضا، مردی از دیار علم و تحقیق

نام‌آوران ایرانی

عنایت الله رضا، مردی از دیار علم و تحقیق

برگرفته از دیپلماسی ایرانی

سيد صادق خرازی
 
روزهای گرم تابستان تهران مصادف شده است با هجرت برخی از عالمان فرهیخته و دردانه‌های تاریخ اندیشه که به سوی دیار باقی سفر کردند. اگر چه مرگ راه حقی است که گریزی از آن نیست. عنایت الله رضا هم به جهان باقی شتافت. او بیش از نود سال عمر خود را به ساحت علم وتحقیق تقدیم داشت تا آگاهی و دانایی را به مردم خود اهدا نمایند. او دوران تلخی‌ها و سختی‌های معاصر را در گذار از سرمای سرد کمونیسم و سوسیالیسم در سرزمین سوگوارانی که در فراغ آزادی اندیشه و در عصر حصر آزادی علم ودین می‌سوختند هم چون مغضوبین زمین تجربه کرد. از میان آن دلسوختگان نام زنده یاد دکتر عنایت الله رضا در خزانه ذهنم بیش از همه طنازی می‌کند.

من در دوران دیوانی در ماموریت سازمان ملل متحد در نیویورک با پرفسور فضل الله رضا استاد نامدار و پدر علم تئوری انفورماسیون بیش از بیست و دو سال پیش اشنا شدم. فضائل فضل الله فراتر از علم ریاضی و نامداری و دولتمردی ایشان در ریاست دانشگاه تهران یا دانشگاه صنعتی شریف یا سفارت ایران در یونسکو و کانادا است. پرفسور رضا بر فراز دانش ادبی و فرهنگی ایران و اسلام سالهاست که قلندری می‌کند او هم نزدیک به یک قرن است که هنوز در تولید علم ودانش دستی در گفتن و نوشتن دارد.

به هنگام گپ زدن‌های دوران مهجوری و مشتاقی از همه جا سخن می‌گفتیم از جمله جناب پرفسور رضا از دکتر عنایت الله رضا و روزهای پر مشقت خود تبعیدی و گرفتاری برادر در روسیه و سیبری و ایام تیره و سیاه حاکمیت کمونیسم و تلاش‌های خود در رهائی از ان روزگار سخت برادر و وساطت و ضمانت و ریش گرو گذاردن‌ها خاطره نقل می‌کرد. به هنگام بازگشت از ینگه دنیا و به هنگام مسئولیت معاونت در وزارت امور خارجه با دکتر عنایت الله رضا و آثار و ماثرش بیشتر آشنا و چند سفری هم با هم به مسکو، سن پترزبورگ و ساروتف و آسیای میانه داشتیم. شب‌ها و روزهای دلنشین و همنشینی با مردی که از درد‌ها وحوادث ایام و زمانـه سخن می‌گفت و با تاسف از آن دوران‌ها سفره دل می‌گشود. مهم‌تر این بود که او مردی بود بی اندازه دانا و آگاه نسبت به تئوری سوسیالیسم، و دانشش در این زمینه‌ها با کمتر کسی در میان چپ‌ها قابل مقایسه بود، دانشی که با محک تجربه نیز آمیخته و اموخته شد بود- چندان موثر وکارساز بود که نمی‌شد با آن مقابله کرد. علاوه بر آن چندان زیرک دوراندیش شده بود و متاداب به آداب که روشنفکران چپ نمی‌توانستند او را تخطئه کنند. کمتر کسی را می‌توان در ایران سراغ داشت که به اندازه عنایت الله رضا تبحر و دانش وسیعی نسبت به ادبیات کمونیسم و سوسیالسیم داشته باشد. وقتی ازاصلاحات گورباچف سخن می‌گفت گوئی خود از واضعان اندیشه و ادبیات سیاسی و ایدئولوژی و ترمینولژیک گورباچف در پروسترویکا و گلاسنوست بوده که فضای شوروی آنروز را پر کرده بود. واژگانی که تا آن زمان به گوش کسی نرسیده بود.

او از بی هویتی ابرقدرتی که به یک طرفه‌العین بـه موزه تاریخ انسان و جهان رفت از آن همه شعار‌های آسمان کوب، ازقتل وغارت‌ها و تجاوزات آشکار به نام ایدوئولوژی، از تفتیش اندیشه تا سرکوب حریت انسان، از اردوگاه‌های کار اجباری تا حقیقت یخبندان اندیشه و غروب آزادی انسان در اتحاد جماهیر شوروی سخن می‌راند. از پیشه‌وریها ودیگرانی چون کیانوری و اسکندری و طبری که نه تنها به احتجاج غول شرق درآمده بودند بلکه با وطن فروشی و دلبستگی و وابستگی به قدرت مخوف شوروی می‌بالیدند. او از کسانی که از عرضه کنندگان ناموس ملت بودند به تلخی و سختی یاد می‌کرد همانانی که وام‌دار کا.گ.ب و سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی اردوگاه شرق بودند و توجیه‌گر استحاله ایدئولوژیک استعمار شوروی گشتند.

 عنایت الله رضا در ضمیر و ذات پاکش شجاعت در بیان حقایق و واقعیت‌های تاریخی ـ به خوبی هویدا بود. او که روزگاری همه این تجارب را در شوروی در اذربایجان در مناطق صعب و دشوار سپری کرده بود. امید داشتم تا عنایت الله رضا می‌توانست تاریخ جنبش چپ ایران و انحرافات و وابستگی‌هایش را می‌گفت و دقیق و بی‌پیلایه می‌نوشت.

 عنایت الله رضا نسبت به شوروی سابق و آسیای مرکزی و قفقاز و مناطق پیرامونی ایران دارای اطلاعات وسیع و ارزشمندی بود، خاصه چند اثر بهجت افرینش در باره اران و اذربایجان و تاریخ و سوسیالیسم همه برخوردار از روش و متدولوژی تحقیقاتی بود. در نشست‌ها و کنفرانس‌های منطقه‌ای یا بین‌اللمللی سخن و کلامش مورد توجه دانشمندان وعلمای حاضر واقع می‌گشت. با کهولت سن ادامه کار علمی ‌و حتی امید این انسان پر تلاش به توسعه و بسط دانش ستایش آفرین بود. اگر چه مردان بزرگ همواره خود ساخته سختی‌ها و یا روزگاری خود باخته و فریفته اتوبیای خیالی اندیشه و مکاتب مادی روزهای داغ ایدئولوژی شده‌اند ولی برخی به مدد بینش ودانش با رجعت به خویشتن خویش و هویت دینی وملی با بازخوانی وتعمق مجدد راه فلاح و رستگاری را کسب کرده‌اند. خاندان رضا در رشت و گیلان اهل تدین و تشرع و صاحب مکنت و موقعیت بودند. از نگاه به زندگی فضل الله و عنایت الله رضا می‌توان این نکته را استباط کرد به ویژه آنکه توجه ایشان به علم و دانش شاخص ارزشمندی است بر تحلیل رفتار‌ها وشناخت دقیق این خانواده.

عنایت الله رضا از آن جنس انسان‌هایی بود که راه را از سراب به خوبی باز شناخت، محضرش شیرین و مصاحبت و وصالش دلبرین بود. روح آن مرد دانشی شاد باد و ایام برادر بزرگتر استاد پرفسور فضل الله رضا به کام، و سلامتی و سعادت مزین باد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید