ایران پژوهی
ریشههای ژرف پارسی در ارسباران 3
- ايران پژوهي
- نمایش از یکشنبه, 12 خرداد 1392 04:21
- بازدید: 5750
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 75، فروردین و اردیبهشت 1392، صفحه 37 تا 39.
نویسنده این نوشتار پژوهشی با در پیش گرفتن روشی نو برای نشان دادن پیوستگی چند هزار ساله آذربایجان با دیگر بخشهای ایران بزرگ و ایران کنونی، ریشهٔ نام جایگاهها، آبادیها، کوههاو... در آذربایجان را برررسی و بازیابی کرده است. بخشی از این پژوهش در شمارههای پیشین چاپ شد و بخش پایانی را در زیر میخوانید:
دکتر داریوش افروز اردبیلی
- لومه: نام دو روستا در خداآفرین – این نام لمه نوشته و لومه خوانده میشود. این نام از دو بهر لوم (= لون = لان = پیشوند جایگاه) و ه (پسوند تصغیر) پدید آمده و رویهم به معنی جایگاه یا ده کوچک است. با این نام، دو روستای لمه اسلام و لمه ارامنه در خداآفرین داریم.
- کلاله: نام چند روستا در خداآفرین و کلیبر – این نام از دو بهر کل (به معنی کوه یا بلندی) و اله (به معنی سرخ) پدید آمده و رویهم به معنی کوه یا بلندی سرخ است. دستکم در یکی از این روستاها – که همگی در کوه یا بلندی جای دارند – سنگهای سرخ در بلندیهای پیرامون روستا فراوان است.
- گنزَری: نام روستایی در خداآفرین – این نام را در دفترهای آمار دولتی کنزرود مینویسند؛ اما، باشندگان روستا و همسایگانشان گنز ری میگویند که درستتر مینماید. این نام از دو بهر گنز (به معنی جایگاه یا ده یا شهر) و ری (به معنی درخشان) پدید آمده و رویهم به معنی روستای روشن یا درخشان است. شاید از آنجا که روستا در سینهٔ کوه و در جایی آفتابگیر نهاده شده، چنین نامی گرفته است. نام گنز را در گنزک اردبیل، همچنین در بخش نخست گنجه میبینیم. پسوند ری نیز، گویا هماناست که در نام شهر «ری» دیده میشود.
- مزگر: نام روستایی در شهر کلیبر – این نام از دو بهر مز (به معنی بزرگ) و گر (به معنی رشتهکوه) پدید آمده و رویهم به معنی رشتهکوه بزرگ است. این روستا در میان کوههای بلند جای دارد. واژهٔ گر را در نامهای گرنیه نیشابور، گرنیگان مشهد، گریوان بجنورد، گرگان خرمآباد، گریفان سیرجان، گرگان کرمان نیز میبینیم.
- کلاسور: نام روستایی در کلیبر – این نام از دو بهر کَل (به معنی کوه) و سور (به معنی زبر یا بالا) همراه با میانوند «ا» پدید آمده و رویهم به معنای جایگاهی بر فراز کوه است. این روستا بر فراز کوهی بلند جای دارد. پیشوند کل در این نام را در کلوان اردکان، کلهگاه بهبهان، کلیدر نیشابور، کلیمان تالش، کلیگان آمل، کلهسر اردبیل، کلبلند تویسرکان نیز میبینیم. روستای گرامی کلاسور، از روستاهای تاتیزبان آذربایجان است.
- تین: نام روستایی در کلیبر – این نام دگرگون شدهٔ تان به معنی جایگاه است و همانند نام هوش، تنها به معنی جایگاه است. تان را در نامهای کوتاه بیجار، اکباتان، لاتان شهرکرد و همین واژه را به گونه دگرگون شدهٔ تون در شهر تون خراسان – که امروز فردوس نام گرفته است – میبینیم.
- مَهمَدان: نام روستایی در بخش آبش احمد کلیبر – این نام از دو بهر مَه (به معنی بزرگ) و دان (پسوند جایگاه) به همراه میانوند م پدید آمده و رویهم به معنی جایگاه بزرگ است. این روستا، برکامهٔ روستاهای کوهستانی دیگر، در دشتی باز و گسترده جای دارد و در کشتزارهای آن برنج میکارند. پسوند دان را در قندان، نمکدان، باردان (کیسهٔ بسیار بزرگ کاه و کلش)، همدان، هوشدان بندرعباس نیز میبینیم.
- بشاب: نام روستایی در کلیبر – این نام از دو بهر بَش (در پهلوی به معنی بلندی) و آب پدید آمده و رویهم به معنی چشمهای در بلندی است. باشندگان روستا، آن را بشاو میخوانند که تلفظ بومی بشاب است. این روستا در بلندی جای دارد و چشمهای خوشگوار در آن روان است.
- کومان: نام روستایی در کلیبر که کمان نوشته و کومان خوانده میشود – این نام از دو بهر کو (کوتاه شدهٔ کوه) و مان (پسوند جایگاه) پدید آمده و رویهم به معنی جایگاه یا روستایی در کوه است. خود دیدهام که روستا در میان کوهها جای دارد. پیشوند کو را در نامهای کوسان مشهد، کوتان بیجار، کولان خوی، کوهگان سراوان نیز میبینیم.
- مولان: نام روستا و دهستانی در کلیبر – این نام از دو بهر مو (درخت انگور) و لان (پسوند جایگاه) پدید آمده و رویهم به معنی انگورستان است. این روستا در جایی پردرخت است و درخت انگور خودرو در بیشهٔ پیرامون آن فراوان است که روستاییان برای کاشت انگور در باغهایشان از آنها بهره میبرند.
- زربیل: نام روستایی در بخش آبش احمد کلیبر – این نام از دو بهر زر (پیشوند جایگاه) و بیل (پسوند به معنی ده یا شهر) پدید آمده است و هر دو بهر آن اشاره به جایگاه دارد. پسوند بیل را در نامهای اردبیل و اربیل کردستان غربی نیز میبینیم. پیشوند زر نیز در نامهای زرقان شیراز، زرگنده تهران، زرند کرمان، زرنگ سیستان نیز دیده میشود.
- اسبهار: نام دو روستا در بخش آبش احمد کلیبر – این نام از دو بهر اسب و هار (پسوند جایگاه) پدید آمده است. شاید این روستا در گذشتهای دور، اسبان رهواری داشته بود، اما بر واژهٔ خویش پافشاری نمیکنم. هار را در نامهای قندهار، هاردنگ سپاهان، هارُم فسا، هارولان اورمیه، هارونیه تبریز، هاره آمل، هاریآباد نهاوند نیز میبینیم.
- شخلان: نام دو روستا در بخش آبش احمد کلیبر، این نام از دو بخش شخ (به معنی خشک و سنگی) و لان (پسوند جایگاه) پدید آمده و رویهم به معنی جایگاه یا روستایی که زمین پیرامون آن خشک و سنگی است، میباشد. زمینهای پیرامون این دو روستا خشک و سنگلاخ است. این نام را در دفترهای آمار، شیخلان مینویسند که نادرست است.
- گوزالان: نام روستایی در کلیبر – این نام از دو بخش گوز (به معنی گردو) و لان (پسوند جایگاه) همراه با میانوند «ا» پدید آمده و رویهم به معنی جایی که گردوی فراوان دارد، است. در باغهای پیرامون این روستا، درخت گردو بسیار فراوان است. در زبان امروز آذربایجان، گردو را هم گردکان و هم جوز میگویند. جوز را بیشتر در داستانها (مثلها) به کار میبرند.
- کلی: نام دو روستا در کلیبر – این نام از دو بهر کل (به معنی کوه) و ی (پسوند نسبت) پدید آمده و به معنی کوهی است. هر دو روستا در کوه جای دارند.
- شیروان: نام روستایی در کلیبر – این نام از دو بهر شیر (به معنی کوه) و وان (پسوند جایگاه) پدید آمده و رویهم به معنی روستا یا جایگاهی در کوه است. این روستا در سینهٔ کوه جای دارد. شیر به معنی کوه را در شیران بر آفتاب شهرکرد (کوههای رو به آفتاب)، شیرک بیرجند، گواشیر (نام کهن کرمان)، شیرآهن بندرعباس نیز میبینیم.
- زردوان: نام روستایی در کلیبر – این نام از دو بهر زرد (نام رنگ) و وان (پسوند جای) پدید آمده و به معنی جایگاهی به رنگ زرد است. برابر پرس و جویم از باشندگان روستا، تختهسنگهای پیرامون روستا به رنگ زرد است. نام این روستا در دفترهای آمار، زردغان است که غان هم پسوند جایگاه است. واژهٔ زرد را در نامهای زردرود لاهیجان، زردبند تهران، زردکمر آمل، زردکوه سبزوار، زردلان کرمانشاه، زردوان دامغان نیز میبینیم.
***
3- گروهی که معنای پیشوند یا پسوند آن روشن است؛ اما، معنای نام پیدا نیست؛ در این گروه، از روستاهای کلیبر و خدا آفرین یاد خواهد شد:
- زرنق: با پیشوند زر به معنی جایگاه که پیشتر بررسی شد.
- همیدان: با پسوند جایگاه دان
- حیران: با پسوند جایگاه ران – پسوند ران را در نامهای لنکران، تهران، شمیران، سمیران، چمران ساوه، کسران همدان نیز میبینیم.
- اسران: با پسوند جایگاه ران – این نام را در دفترهای آمار دولتی اسیران مینویسند!
- اَرَزین: با پسوند جایگاه زین – این پسوند دگرگون شدهٔ زان است که پیشتر بررسی شد. باشندگان این روستای گرامی، تا 40 سال پیش تاتیزبان بودند و از آن زمان بدینسو، ترکزبان شدهاند.
- پسیان: با پسوند جایگاه یان که پیشتر بررسی شد.
- اوغاش: با پیشوند او (= آب)
- هارنا: با پیشوند جایگاه هار که پیشتر بررسی شد.
- خالان: با پسوند جایگاه لان که پیشتر بررسی شد.
***
در پایان گفتار، یادآوری چند نکته بایسته مینماید:
نخست اینکه به گمان نگارنده، درصد کمی از نامهای فارسی کلیبر و خداآفرین در این گفتار واکاوی شد و پندار اینکه، نامهایی فارسی دو شهرستان محدود به همین نامهاست، نادرست است.
دو دیگر اینکه بسیاری از نامهای جغرافیایی آذربایجان که به یکباره ترکی شدهاند، پیشتر نام فارسی داشتهاند که با گذشت زمان، یا به ترکی برگردانده شدهاند و یا نام فارسی فراموش شده و نام ترکی جایگزین آن شده است و بر پژوهندگان ژرفنگر است که با جستوجو در نامههای تاریخی کشورمان، نامهای فراموش شده را بیابند.
برای نمونه محله شتربانان تبریز به دوهچی و رود شوراب در نزدیکی تبریز به آجیچای و سفیدرود به قزلاوزن و مهرانرود تبریز به قوریچای برگردانده شدهاند:
تا به کبـریزم، دوچــیزم دادهاند؛
نان خشک و آب مهرانرود و بس!
خاقانی شروانی