دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست فردوسی و شاهنامه شاهنامه چین و کوشان و ایران در داستان کاموس کشانی

شاهنامه

چین و کوشان و ایران در داستان کاموس کشانی

روان‌شاد دکتر ابوطالب میرعابدینی

ویرایش رضا آقازاده

داستان جالب رزم کاموس کشانی که استاد توس آن را به نظم آورده است، نکاتی قابل تأمل از حوادث تاریخی را در بر دارد، حوادثی که در آن قدرت‌های باستانی چین و ایران و کوشان برای تسلط بر جاده ابریشم با یکدیگر دست و پنجه نرم کرده‌اند و به همت فردوسی حوادث در تار و پود داستان‌های حماسی ثبت شده و زنده مانده‌اند.

در داستان رزم کاموس نخست اشاره به کشانی یا کشانیان (به ضم نخست) که یادآور امپراتوری وسیعی است که قرن‌ها بر جاده ابریشم نظارت می‌کرده و در دوره اشکانی و بخشی از اوایل عهد ساسانی در مرزهای شمال شرقی و شرق ایران از اواسط سرزمین آسیا تا مصب رودخانه سند گسترده بوده است.1 در داستان کاموس به یاری خاقان چین علیه ایرانیان به نبرد پرداخته است.

دیگر حضور خاقان چین با خردک شاهان دیگر نواحی آسیای مرکزی است که خاطره امپراتوری سلسله «هان»(206ق.م تا 220م) و اتحاد طوایف ترکستان و اطاعت از فغفور چین را برای امنیت جاده ابریشم و رونق اقتصادی آن زمان را زنده می‌کند، حوادثی که در آن دوران در بخشی مهم از جهان اتفاق افتاده، در فرهنگ و تمدن مردم آن نواحی تأثیر داشته ولی به دلیل گذشت زمان و ستیزه‌جوئی آدمیان به فراموشی سپرده شده است، بازشناسی آن حوادث از اهمیت فرهنگی خاص برخوردار است. بسیاری از حوادث زمان کهن در لابلای داستان‌های حماسی و اسطوره‌ای چون تار و پود آنها جای گرفته، بازشناسی آن می‌تواند خط‌های ناخوانده تاریخی را باز خواند. زیرا ذهن داستان‌گذاران ایرانی یا راویان اخبار تاریخی ایران، مطالب خود را به صورت قصه‌ها بیان می‌کردند و روایات شفاهی آنان شامل مطالبی از تاریخ ایران شرقی با بعضی نفوذها از تاریخ قسمت غربی ایران قدیم مخصوصاً دولت هخامنشی بوده است و بخش بزرگی از وقایع پهلوانی دوره سلطنت اشکانی مخصوصاً تاریخ خاندان‌هایی از قبیل هندوپارت در سیستان و سند و گودرزیان در گرگان و سلطنت‌های سلاطین مهمی چون ولاش سوم و چهارم و واردانس و حکومت‌های قبایل ساکن به آسیای مرکزی را در بر دارد.2

ابیات زیر از داستان کاموس کشانی نشانه‌هایی از حوادث آن زمان را با خود دارد که به همت بزرگمرد خراسانی از گزند حوادث مصون مانده است.

کنون رزم کاموس پیش آوریم/ ز دفتر به گفتار خویش آوریم
به پیران فرستاده آمد ز شاه/ که آمد ز هرجا فراوان سپاه
نخستین سپهدار خاقان چین/ که تاجش سپهر است و تختش زمین
یکی مهتر از ماوراءالنهر در/ که بگذارد از چرخ گردنده سر
سر سرفرازان و کاموس شام/ برآرد ز گودرز و از توس نام
چو منشور جنگی که با تیغ اوی/ به خاک اندر، آمد سر جنگجوی
کشانی چو کاموس شمشیرزن/ که چشمش ندیده است هرگز شکن
ز سقلاب چون کندز- شیرمرد/ چو بیورد کابی سپهر نبرد...
چو غرجه ز سگسار و شنل ز هند/ هوا پر درفش و زمین پر پرند
چغانی چو فرطوس لشکرفروز/ کهار کهانی گوگردسوز
شمیران شکنی سرافراز دهر/ پراکنده بر نیزه و تیغ و زهر
ندارند سر کم ز افراسیاب/ که با گنج و تخت‌اند و با آب و جاه
چنین گفت پیران که خاقان چین/ خردمند شاه است و با آفرین
بر آن راند امروز کش دل هواست/ که او بر سپه سربسر پادشاه است
سپهبد بشد پیش خاقان چین/ که آمد سیاهی ز ایران زمین3

 

چگونه چین با غرب آشنا شد؟

چین و هون‌ها.4 در سال 206 ق.م روش ملوک‌الطوایفی چین در هم ریخت و حکومت «هان» تشکیل گردید و شی هوانگ تی5 دیوار بزرگ چین را برای ایجاد مانعی در برابر بدویان استپ مغولستان بوجود آورد و دیوارهای پراکنده را به هم پیوست و سپاهیان فراوان در پشت دیوارها مستقر کرد تا علیه هون‌های بدوی و شیونگ نوها دفاع کند.6

حملات هون‌ها که از دوره «ایالت‌های جنگجو» آغاز شده بود تا سال 51 م بدون وقفه ادامه داشت. هون‌ها که به شیونگ‌نو معروف بودند به سی و شش دولت کوچک و بزرگ شمالی و جنوبی تقسیم می‌شدند و در غرب چین قدرت زیاد بدست آوردند و شاهی به نام شایو که چین‌ها او را خاقان می‌نامیدند، فرمان می‌داد. پایتخت آنها شهر (مَ ای در شمال شان سی بود، در سال 135 پ.م). خاقان وو در حمله‌ای نافرجام به اتفاقی خوش‌فرجام دست یافت و آن چنین بود که یکی از اسیران شیونگ نو اعتراف کرد که در غرب ملتی وجود دارد به نام دایواجی7 که در سال 165 ق.م از شیونگ نو شکست خورده و به غرب گریختند. در سال 138 ق.م سفیری به نام چانگ‌چین یا چانگ‌چیانگ را با صد سوار به سراغ دایواجی‌ها فرستاد وی پس از تحمل دشواری‌ها وقتی به دره ایلی رسید شنید دایواجی‌ها در نواحی جنوبی میان جیحون و سیحون زندگی می‌کنند و آنها توسط قوم ووسون8 یا قرقیزها بدانجا رانده شده بودند. چینی‌ها بدان ناحیه دایوا می‌گفتند که در فرغانه نزدیک خوقند قرار داشت در محلی که امروز آسیای مرکزی در شوروی قرار دارد. وی در آنجا آگاه شد که دایواجی به داشیا(باختر بلخ) حمله کرده و بخشی از آن را متصرف شده‌اند و یونانی‌های ساکن آن را به بخش جنوبی‌تر رانده‌اند. در حدود سال 141 پ.م نیز اشکانیان به باختر حمله کرده بودند و دولت باختر هم توسط یواحی‌ها منقرض شده بود.
دایواجی یا یوئه‌جی‌ها همان قوم کوشان‌اند که یونانی‌ها آنها را آسی می‌نامیدند و به توخاری یا طخاری نیز معروف‌اند و در هند به کوشانی شناخته شده‌اند.9

چانگ چیانگ یک سال در سفر اول خود در میان دایواجی‌ها زیست ولی موفق به ترغیب آنان در بازگشت به چین و جنگ با هون‌ها نشد چون سرزمین حاصلخیز بدست آورده بودند و هم از حمایت فغفور ناامید بودند. سفیر در سال 126 ق.م به چاان(سی ان) پایتخت خاقان وو بازگشت. اهمیت این سفر در این بود که وی اطلاعات با ارزشی درباره مناطق غربی چین بدست آورد به خاقان ضمن نامه‌ای نوشت هم داشیا(بلخ) هم دایوا(خوقند) تابع آشی(اشکانی)اند و به دلیل مزاحمت شیونگ نوها و دایواجی‌ها امکان برقراری ارتباط بازرگانی نیست و بهتر است از طریق هند به تجارت بپردازد.

خاقان وو پیشنهاد وی را نپذیرفت و در سال 115 پ.م او را به سفر دوم فرستاد. وی با استفاده از تجربه پیشین موفق شد موافقت ووسون‌ها(قرقیزها) را بدست آورد تا راهی امن به سوی غرب در اختیار چین گذارند و امر بازرگانی آسان‌تر شود. بدین ترتیب نخستین تماس چینی‌ها به وسیله سفیر چانگ چینگ با پارت(آشی) و هند(شاذو) و بلخ(داشیا) و برگشایی راه ابریشم با غرب برقرار گردید.10 از سویی دیگر به استناد منابع چینی در زمان سلطنت مهرداد دوم(اشک نهم) ملقب به کبیر(124 پ.م) روابط چین و ایران برقرار گردید در همین سالها بود که چیانگ و فرستاده‌اش به سرزمین اشکانی وارد شده بودند.11  این ارتباط سبب شد که اشکانیان برای بازرگانی پر سود خاصه ابریشم چین راهی در اختیار آنان گذارند و راه ابریشم به راهی بین‌المللی درآید و حفظ امنیت آن برای رونق اقتصادی در کشور سودمند باشد.

در سال 104 پ.م خاقان وو برای حفظ امنیت بیشتر راههای غرب سفیری دیگر به نام لی گوالی را به دایوا(خوقند) فرستاد وی دایوا(سغد) را تصرف کرد و آنجا را خراجگذار چین درآورد. در زمان سلطنت هان یو آدی(48- 33 پ.م) سومین جانشین وو، کوشانیان دایواجی را تصرف کرده و به شمال هند سرازیر شده بودند و مانع بزرگی برای ارتباط بازرگانی چین بودند. برای رفع مزاحمت آنان خاقان مینگ دی(78- 77م) قوایی به سرزمین طوایف بدوی ترکستان فرستاد و بار دیگر نواحی ترکستان جزو متصرفات چین درآمد. افسری به نام پانک چائو12 را به ترکستان فرستاد. این سفیر بعدها به اسکندر چین معروف شد. وی کاری که در 211 سال پیش چانگ چیانگ آغاز کرده بود با موفقیت پایان داد. وی با شیوه‌های سیاسی و نظامی تا کاشغر (یوتین) پیش رفت ولی در سال 76 م با سعایت بدخواهان به پایتخت چین فراخوانده شد ولی در زمان خاقان هاجادی مجدداً به غرب رفت و در مدت 17 سال شاهان واحدهای ترکستان را به اطاعت آورد و سراسر دره تاریم13 را در اختیار گرفت تا کناره دریای خزر رسید و هیچ وقت نه بعد و نه پیش از آن دولت چین موفقیتی بدست نیاورد. در این زمان پارت‌ها گرفتار بحران بودند و شاه پاکر14 (pakorus) مجبور بود در سراسر قلمرو فرمانروایی خویش با مدعیان دست و پنجه نرم کند و مسلماً این گرفتاری‌ها به پیشرفت چین در ناحیه دریاچه خزر کمک کرده است و کوشانیان در چنین موقعی  به عنوان یاور چین به میدان آمده‌اند.

پان چائو که به شکل نایب‌السلطنه عمل می‌کرد سفیری به نام کان‌یینگ را به ایران فرستاد وی هنگام بازگشت گزارش مفصلی از وضع ایران تقدیم داشت. یان‌چائو در سال 103 م پس از سی سال خدمت به چین بازگشت و سیاست خارجی چین با توجه به اقدامات وی شکل گرفت.15

 

کوشان‌ها

در کتاب مقدس16 عهد عتیق سفر پیدایش2 آیه 31 آمده است که نهری از عدن بیرون آید تا باغ را سیراب کند و از آنجا چهار شعبه می‌شود... نهر دوم جیحون است که تمام زمین کوش را احاطه می‌کند و بنا به تحقیق زمان نوشتن این بخش کتاب مقدس هشت قرن پیش از میلاد مسیح بوده است و منسوب بدان را کوشانی یا به تخفیف کشانی گویند. کوشان‌ها اقوامی بودند که در این سرزمین سکنی گزیده‌اند و از اوایل قرن اول میلادی در شرق و شمال ایران پرورش یافته و سریع توسعه یافتند و در آسیای مرکزی و هند و ایران قدرتی بدست آوردند و از چهار امپراتوری باستانی شدند.
کشانیان نام سلسله‌ای از پوه اجی‌ها است که در اصل از سکه‌ها بودند و توخاری با طخاری نیز نامیده شده‌اند بعد از مرگ گندفارس17 بر قندهار و پنجاب مسلط شدند و با اشکانیان نیز درافتادند. موسس سلسله کوشان را ویکرامه18 می‌دانند که در سال 58 پ.م قدرت یافت، وی سکاها را از اوجائین بیرون راند و سلطه خود را در بخش شرقی جیحون برقرار کرد و پس از وی ساکائرا به حکومت رید که در دره سند شهرت زیاد یافت و تا سال 38 م حکومت کرد.

کجولا کادفیس اول که از 40 تا 74 میلادی سلطنت کرد همه باختری‌ها را گرفت و با هیرکانی‌ها متحد شد و به راه دریایی خزر تسلط یافت، از گوشه هند گذشت و کابل را فتح کرد و پیوسته به مرزهای اشکانی دست‌درازی می‌کرد. وینا و پسرش ویلما با استفاده از گرفتاری اشکانیان و رومیان هرات را گرفت. کادمینس در سال 90 از سردار معروف چین پانگ چیان شکس خورد و قبول ایلی کرد ولی در 125 م  دوباره کاشغر را تصرف کرد. کانیشکا(146- 173 م) از شاهان قدرتمند کوشان بود که پایتخت را از باختر به پیشاور منتقل ساخت. کوشانیان بدست شاپور اول(242- 273 م) منقرض شدند و کتیبه‌ای در دیوارهای آتشگاه نقش رستم گواه آن می‌باشد.
در داستان رزم کاموس کشانی در شاهنامه سرانجام به عجز گودرز و فرزندان و نبیرگان و دخالت بی‌اثر فریبرز که شباهت به یک نوع شکست دارد، می‌انجامد. مهمترین واقعه در این قتل فرود و بلاشان است بدست فرزندان گودرز که انعکاس بسیار صریح و روشنی است از اختلاف  میان گوترزس گئوپوئروس و خانواده او با وارادانس پسر اردوان سوم که به سال 42 شاهنشاهی وی اتفاق افتاد و سال 46 در مراجعت در گرگان کشته شد.
بنابر بعضی روایات این گودرز همان برادر واردانس و پسر اردوان‌ شاه سختگیر اشکانی است و به هر حال وضع او و واردانس شباهت زیادی با داستان فرود شاهزاده کیانی در شاهنامه دارد که بدست خاندان گودرزی از میان رفت و گودرزیان هیرکانیان گرگان بودند.19

در زمانی که اشکانیان با رومیان در جنگ بودند، کشانیان تا دهانه آمودریا را بدست گرفته و راه بازرگانی ابریشم را کنترل می-کردند و یک سوم جاده مزبور در اختیار آنان بود و در دوره‌ای که کوشانیان سر راه مهم زیر را در اختیار داشتند چین و ایران و روم با یکدیگر بسیار نزدیک بودند و دد و ستد فراوانی میان آنان برقرار بود.

1. راه میان دو دریاچه اورال و خزر
2. راهی که از مرو به همدان و مدیترانه می‌رسید
3. راه میان هند و دریای سرخ

 

چین و کوشان

تاریخ یادداشت‌گونه سی ماچین20 (145- 86 پ.م) مورخ معروف چین در دوره «هان» درباره کوشانیان اطلاعات ذی‌قیمتی دارد. همانطور که گذشت کشور کوشان‌ها از طرف دایواجی‌ها تأسیس شد و اینان در ابتدا در دون‌خوان و دامنه کوه چی‌لن‌شان در غرب چین زندگی می‌کردند و در اوایل قرن دوم پ.م از شیونگ‌نو(هون) شکست خورده به غرب رفتند و در حوضه آمودریا مستقر شدند و باختر را بدست گرفتند. اطلاعاتی که چانگ چینگ از غرب بدست آورده بود و  اعتراف اسیر هون درباره یواجی‌ها موید تاریخی است.

در کتاب خو هان شو، فصلی به نام شی یو جوان(مناطق شرقی) است و می‌گوید: دایواجی‌ها به پنج گروه تقسیم می‌شدند و رهبر آنان لین خوئو بود. در میان این پنج قبیله لین خوی کوشان به رهبری کو جو لاکاد منسیس، دیگران را شکست داد و به شاهی رسید. مطالب جسته گریخته‌ای نیز در تاریخِ «هان» شرقی و غربی، تاریخ فا شین و یادداشت‌هایی از دوره تانگ درباره کوشانیان یا دایواجی‌ها آمده است که به شناسایی تاریخ این قدرت باستانی کمک فراوان می‌کند.

چنان‌چه گذشت پایک چائو یا اسکندر چین در سال 79 م از کوههای تیان‌شان گذشت و تا کناره دریای خزر پیش رفت و بیش از پنجاه شاه تسلط چین را پذیرفتند و ولیعهدان خود را به لویان پایتخت آن روز چین فرستادند از سوی دیگر کاپینگ21 مأمور تحقیق در ماهیت و وضع دنیای غرب چین خاصه ایران شد. با توجه به نوشته تاریخ «هان»(هو های شو22) او از سرزمین پارت گذشت و تا دریای سیاه رفت، می‌خواست به روم رود که ایرانیان به دلایلی او را از رفتن منع کردند چون دولت اشکانی از تجارت ابریشم سود فراوان می‌برد23 و مایل نبود چینی‌ها مستقیم با رومیان تماس داشته باشند. از طرف دیگر کوشانیان یا یوئه‌جی‌های قدرتمند باید در دوره‌ای از تاریخ یحتمل در موقعیتی که پیش آمده بود به عنوان یار و همراه چین چون سایر اقوام آسیای  مرکزی چون سگساران، چغانیان، کهانیان و سقلابیان! که در شاهنامه بدان‌ها اشاره شده علیه ایران به ستیز برخاسته باشند و تلاش رزم آنان برای منافع بیشتر در رگه‌های داستان‌های حماسی جای گرفته باشد.

در داستان کاموس کشانی، خاقان چین به عنوان شاه ترکان یاد شده و به قول پیران از افراسیاب کم ندارد و در این نبرد سالاری می‌کند.

چنین گفت پیران که خاقان چین/ خردمند شاه است و با آفرین
بر آن راند امروز کش دل هواست/ که او سر به سر بر سپه پادشاه است

 

منابع و مآخذ مورد استفاده:

اشکانیان، دیاکونف، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام، 1351
تاریخ افغانستان، عبدالحی حبیبی، انجمن تاریخ افغانستان، کابل، 1345
تاریخ روابط ایران و چین، دکتر آذری، امیرکبیر، 1367
تاریخ فرهنگ چین، فیتز جرالد، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1367
کشانیان و داستان‌های ملی، دکتر ذبیح‌اله صفا، شماره 6، مجله بررسی‌های تاریخی
کشانیان و شاهنامه، دکتر میرعابدینی، زوار، 1351
کشفیات جدید باستان‌شناسی در چین از انتشارات سازمان زبان‌های خارجی پکن، 1972
تاریخ چین چاپ پکن، 1971
مجله آسیای مرکزی شماره 2، 1987، تألیف خوان چین و همکاری خانم لیو بائو زین در بخش فارسی رادیو پکن

 

پی‌نوشت‌ها:

1. کشانیان و داستان‌های ملی ایران، رویه: 5

2. مجله بررسی‌های تاریخی، شماره 6، مقاله کوشانیان در شاهنامه

3. شاهنامه فردوسی، به کوشش دبیرسیاقی، ج2

4. هون نام قبیله‌ای از نژاد ترک و تاتار که در حوالی جبال آلتایی و تبت و چین شمالی تا نزدیکی اورال انتشار یافته و قریب به سه هزار سال قبل با چینی‌ها آشنایی و رابطه داشتنند. آتیلا از این قوم در حدود قرن پنجم میلادی به اروپا حمله کرد.(فرهنگ معین)

5. Shi huwang G.ti

6. Shiun G- nu

7. Dayu agy yue-tehi

8. Wu-sun

9. تاریخ ایران، گیرشمن، رویه: 285

10. تاریخ فرهنگ چین، رویه:202، جان جیان در 114 پ.م درگذشت و آرامگاهش در سی ان به عنوان گشاینده راه ابریشم مورد توجه است.

11. تاریخ روابط ایران و چین، رویه: 20

12. Peen. Ehao

13. تاریم رودی است در ترکستان شرقی از قراقروم سرچشمه می‌گیرد پس از گذشتن از شهریار کند به دریاچه لُب‌نورltob nor می‌ریزد.

14. پاکر شاه اشکانی پسر ارد دوم مدتی با رومیان در جنگ بود همیشه پیروز می‌شد و در سال  38 پ.م بدست دانتی دیوس کشته شد و پاکر دوم پدر خسرو(اشک 23) در سال 78 تا 108 م حکومت کرد.(فرهنگ معین)

15. تاریخ فرهنگ معین، رویه: 216

16. قاموس کتاب مقدس، رویه 744

17. Gpndo phares

18. Vikrama

19. کشانیان و داستان‌های ملی، رویه: 7

20. سی ماچین تاریخدان، ادیب و متفکر اهل شان سی پسر سی ما این، در جوانی پیوسته به شمال و جنوب چین سفر می‌کرد و به جمع‌آوری آداب و رسوم و وقایع زمان می‌پرداخت. کتابنامه عمران سلطنتی، تاریخ شی جن و یادداشت‌های تاریخی را در چین نوشت.

21. Kan-yimg

22. Hou-han-shu

23. تاریخ روابط ایران و چین، رویه: 26

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید