دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست اتحادیه نوروز نوروز جواني جهان كهن

نوروز

جواني جهان كهن

برگرفته از اطلاعات:

دکتر حسن احمدی گیوی



 


اکنون که جهان کهن، جوانی از سر گرفته و عروس چمن، خود را به بدایع و لطایف طبیعت آراسته است و :

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مددخواهی، چراغ دل برافروزی1

اکنون که ستاره عید در افق سال جدید می‌درخشد و طبیعت به افتخار نوروز جشن می‌گیرد و بوی دل‌آویز گل، جهانی را سرمست خود ساخته است و:

درخت، غنچه برآورد و بلبلان مستند

جهان، جوان شد و یاران به عیش بنشستند

اکنون که جمال و جلال طبیعت، بر تخت شکوهمند زیبایی تکیه زده و کوه و صحرا با جامه‌ای زمردین و خلعتی نوین آراسته است و:

بهار، چهره جان را همی بیاراید

جمال چهره بستان همی بیفزاید3

اکنون که نسیم بهاری، سرخوش و عنبریز، پیام خوش نوای بلبلان نغمه‌سرا را در بوستان به گوش بنفشه و یاسمن می‌رساند و:

صحرا، رخ خود را به ابر نوروزی شست

وین دهر شکسته دل، ز نو گشت درست4

اکنون که نیلوفر و یاسمن با الوان رنگ‌رنگ به یاری صلای چکاوک خوش آهنگ، دل از اهل دل همی برد و:

مرغ، دل‌انگیز گشت، باد، سمن بیزگشت

بلبل، شب خیز گشت، کبک، گلو برگشاد

اکنون که شاخه‌های سیب و انار، به جای شکوفه یک رنگ بر زمین، اندام خویش با گل‌‌ها و شکوفه‌های الوان و رنگین آرایه داده‌اند و:

آن همه ناز و تکبر که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدم باد بهار، آخر شد6

اکنون که گل‌خند لاله و سوسن، بلبل و فاخته را دل باخته ساخته و قمری وقناری را به ناله و نوا درآورده است و:

به پالیز، بلبل بنالد همی،

گل از ناله‌ی او ببالد همی7

اکنون که قطرات ژاله بر چهره لاله، چون گوهر اشک بر رخسار گل عذاران همی درخشد و گرد غم از پیشانی اسپرغم همی شود و:

از نسیم باد دارد غنچه، پر عنبر دهن

وز سرشک ابر دارد لاله پر لؤلؤ نگار8

اکنون که پرستوها و سارها پس از تحمل هفته‌ها و ماه‌ها دوری، آهنگ بازگشت به سوی چمن کرده، مژده بهار می‌آورند و:

از کوه بر شدند خروشان، سحاب‌ها

غلطان شدند از بر‍ِ البرز، آب‌ها 9



اکنون که نهالان و نونهالان وطن، به یمن مقدم نوروز که درون مایه‌اش شادی و نوآوری است، جامه نو بر تن کرده و شور جوانی و نشاط کامرانی، سرخوش و سرمست‌شان ساخته و از مدرسه به گل‌گشت و صحرا فراخوانده است و:

از سبزه و بنفشه و گل‌های رنگ‌رنگ

گویی بهشت آمده از آسمان، فرود10

اکنون که موکب نوروز، از یک سو کوکب عظمت نیاکان بزرگ را تابان‌تر و دل‌افروز‌تر ساخته و از دیگر سو نمود و نشانی از تجلی ذوق ایرانی را به نمایش گذاشته است و هم گام و همراه با طبیعت، پیروزی بهار اهورایی را بر زمستان اهریمنی جشن می‌گیردو:

نوبت سال کهن با غم دیرینه گذشت

سال نو با طرب و غلغله شوق رسید11

اکنون که به هنگام سحرگاهان، اشعه طلایی خورشید، از افق کوهساران بر زمین و زمان می‌لغزد و شبنم سحری چون اشک عاشق بر روی نسترن و شقایق فرو می‌چکد و:

شد ز نسیم صبح دم، دفتر گل ورق ورق

کرد ز ژاله در چمن، سنبل‌تر عرق عرق12

اکنون که شب هنگام، نور سیماب گون ماه بر روی دشت و کهسار، رخت نقره‌فام می‌گسترد و از لابلای شاخه‌های نوسبز درختان بر روی سبزه و چمن، سایه روشن پدید می‌آورد و:

فصل نوروز و بهار و موسم دیدار یار است

دیدن یاری که خوشتر رویش از روی بهار است13

اکنون که ابر می‌گرید، رعد می‌نالد، رود می‌غرد، باغ می‌خندد، باد می‌تازد، سرو می‌نازد و:

قمری به فغان بر سرِ سرو و سمن خویش

در ناله، چکاوک به غم یاسمن خویش14

اکنون که گل‌فروشان دوره‌گرد بی‌دکه، از سر نو گرداگرد خیابان‌ها از گل‌های رنگارنگ آذین بسته و برخی با دسته گل‌های خوش رنگ و بوی در چهار‌راه‌ها و گذرها برخودرونشینان گل عرضه می‌دارند و:

سنبل شده در تاب و تب از موی بنفشه

مدهوش بود یاسمن از بوی بنفشه15

اکنون که سرسبزی صحرا و توفندگی دریا، قهقهه رعد و خنده برق، نزهت باغ و نکهت راغ، آشوب باد و صفای بامداد، نغمه چشمه‌سارو نعره آبشار، سرود رود و گلبانگ جوی، نوای بلبل وطراوت گل، شکوه شکوفه و بنفشی بنفشه، سرسبزی بوستان و شادابی گلستان، تلألؤ طلایی آفتاب و اشعه سیماب گون ماهتاب، زیبایی انهار و رعنایی اشجار، دل از عالم و عامی می‌رباید و:

نسیم خلد می‌وزد مگر ز جویبارها؟

که بوی مشک می‌دهد، هوای مرغزارها16

اکنون که دختران و پسران، از روی آتش چهارشنبه‌سوری می‌پرند و می‌گویند: سرخی تو از من، زردی من از تو! و:

روز عیش و طرب بستان است

روز بازار گل و ریحان است17

اکنون که دوشیزگان پاک‌دل و پاک روی، خود را برای گره زدن سبزه، آماده می‌سازند و:

دست صبا به زلف سمن، شانه می‌زند

ابر بهار، نعره مستانه می‌زند18

اکنون که سراسر شهرهای هفت‌سین (ساری و سبزوار و سراب و سردشت و سرخس و سمنان و سنندج) همچون دیگر شهرها و روستاهای ایران زمین، باگل‌های هفت سین (سوری، سپرغم، سوسن، سنبل، سیسنبر، سمن و ستاره‌ای) و درختان هفت سین (سرو، سیب، سپیدار، سلم، سدر، سرخس و سروناز) به گرامی داشت نوروز، آرایش یافته‌اند.

همه ملت ایران با شور و شادی، گرداگرد سفره هفت سین (سبزی و سبزه و سنجد و سیب و سمنو و سماق و سکه) حلقه زده‌اند و موکب عید و بهار را جشن می‌گیرند؛ من نیز شادباش‌های گرم و صمیمانه خویش را همراه سین آرزویم (سور و سرور و سلامت و سروری و سرفرازی و سامان و سعادت) به شما عزیزم و یک یک ملت عزیز ایران، در هر نقطه‌ای از جهان نثار می‌کنم و هم صدا با استاد توس می‌گویم:

همه روزتان همچو نوروز باد

شبان سیه بر شما روز باد

نوروز 1390



پی‌نویس:

1ـ حافظ شیراز 2ـ سعدی 3ـ رشیدالدین وطواط 4ـ خیام 5ـ منوچهری دامغانی 6ـ حافظ 7ـ فردوسی 8ـ ارزقی هروی 9ـ محمودخان صبا ملک‌الشعرا 10ـ ملک‌الشعرای بهار 11ـ سیدمحمدحسین شهریار 12ـ نسیم شمال (سید اشرف‌الدین حسینی قزوینی) 13ـ نظام وفا 14ـ ابوالقاسم لاهوتی 15ـ همایون کرمانی 16ـ قاآنی شیرازی 17ـ انوری ابیوردی 18ـ حسن احمدی گیوی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه