دکتر محمد مصدق
پاسخهای تاریخی دکتر محمد مصدق به شاه - مجلس را من منحل نکردم
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از چهارشنبه, 23 فروردين 1391 14:29
- بازدید: 6488
برگرفته از روزنامه اطلاعات
بهکوشش: ایرج افشار
... دولت کودتائی هرچه خواست میکند، مانع و رادعی هم ندارد. بهترین مثال رفتاری است که با خود من بعد از سه سال خاتمه حبس مجرد که آن هم برخلاف قانون بود نمودهاند و اکنون متجاوز از پنج سال است که در این ده محبوسم و نمیتوانم از این قلعه خارج شوم.
راجع به فرماندهی کل قوا عرض میکنم اصل پنجاهم متمم قانون اساسی که میگوید: «فرماندهی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است»، در حکم اصل پنجاه و یکم است که میگوید «اعلان جنگ و عقد صلح با پادشاه است» و این دو اصل و بعضی اصول دیگر همه یک جنبه تشریفاتی دارند. اگر شاه میتواند با یک دولتی جنگ کند میتواند فرماندهی کل قشون برّی و بحری را هم که مسؤولیت آن با دولت و بالخصوص شخص وزیر جنگ است عهدهدار شود. اگر شاه میتوانست تمام این کارها را بکند مشروطیت لزوم نداشت؛ وجود مجلسین زائد است. در مملکت مشروطه شاه تابع رأی مجلسی است که از نمایندگان حقیقی ملت تشکیل میشود.
گفتار شاه : مصدق دیوان عالی کشور را منحل و انتخابات مجلس شورای ملی را متوقف ساخت و چون بعضی از نمایندگان با شهامت به مخالفت وی برخاسته بودند اعلام کرد که باید به آراء عمومی مراجعه شود و به وسیلة رفراندوم مسألة انحلال مجلس شورای ملی حلّ گردد.نمایندگان به یاد داشتند که مصدق هنگام گشایش همین دورة مجلس شوای ملی گفته بود که هشتاد درصد از نمایندگان آن منتخبین حقیقی ملت هستند.در این رفراندوم مصدق که خود را همیشه قهرمان و مدافع انتخابات آزاد قلمداد میکرد، کار را طوری ترتیب داده بود که کسانی که با انحلال مجلس موافق بودند، رأی خود را در یک صندوق که از حیث رنگ بسیار مشخص بود بریزند و مخالفین رأی خودرا در صندوق دیگر بیندازند و همه میدانستند که با این ترکیب اگر کسی جرأت کرده و میخواست رأی مخالف بدهد بدون تردید مورد ضرب و شتم و اهانت اراذل و اوباش طرفدار مصدق و تودهایها که با آنها ملحق شده بودند و تمیز بین این دو دسته دیگر غیرممکن شده بود، قرار میگرفت.نتیجة انجام رفراندوم همان بود که مصدق میخواست، چنانکه هیتلر هم پیش از وی همین عمل را انجام داده بود. از مجموع آراء99درصد موافق انحلال مجلس شورای ملی بود و در یکی از شهرها که جمعیت آن 3 هزار نفر است، 18 هزار رأی موافق انحلال مجلس داده بودند.
ظاهراً در آن شهر و بسیاری از شهرهای دیگر اموات نیز از گور بیرون آمده و رأی خود را در صندوق ریخته بودند! اما از یک نظر باید گفت که اموات هم در این انتخابات و سایر انتخابات ساختگی مصدق شرکت کرده بودند، زیرا صدها نفر از کسانی که خواسته بودند رأی واقعی بدهند، جان خود را از کف داده و به قتل رسیدند.
جواب مصدق: انکار نمیکنم که در مجلس شورای ملی گفتم 80 درصد از وکلای دورة هفدهم را مردم انتخاب کردهاند، ولی تضمین نکردم که آنان تغییر عقیده ندهند و به سخنانی که در موقع انتخابات گفتند، وعدههائی که دادند پایدار بمانند. همه میدانند که نمایندگان طهران در آن مجلس نمایندة حقیقی ملت بودند ولی بعضی از آنها به جهاتی که همه میدانند پشت به ملت کردند و آلت دست مأمورین استعمار شدند و از این خلف عهد هم سودی نبردند.
راجع به رفراندوم و جواب فرمایشات در بخش اول و آخر فصل سوم عرض شده است.
ادعای شاه : در طی سالیان دراز که مصدق نمایندگی مجلس شورای ملی را داشت همواره خود را از طرفداران جدی اصول مشروطیت و اجرای قانون و دولتی که از طرفداری اکثریت نمایندگان برخوردار باشد وانمود میکرد و نسبت به حکومت نظامی مخالفت ورزیده و به ستایش انتخابات آزاد و آزادی مطبوعات اهتمام داشت.همین مصدق در طی چند ماه مجلس سنا و عالیترین مرجع قضائی کشور را منحل نمود و مردم را برای انحلال مجلس شورای ملی برانگیخت، به اختناق مطبوعات اقدام نمود، انتخابات آزاد را از میان برد و حکومت نظامی را تمدید نمود و برای تضعیف اختیاراتی که به موجب اصول مشروطیت به من تفویض شده بود نهایت کوشش را کرد و قانون اساسی پنجاه سالة کشور را که به مجاهدت بسیار به دست آمده بود، بدین کیفیت زیر پا گذاشت.
با وصف همة این اقدامات مصدق جز با فراهم ساختنن وسایلی برای برانداختن شاه مملکت نمیتوانست به آرزوی خود رسیده و در کشور دیکتاتور مطلق بشود. با آن که من جان او را نجات داده بودم و در آغاز کار از مساعدت و حمایت من برخوردار بود، باز این نکته برای من واضح بود که از همان روزی که به مقام نخستوزیری رسید، منظورش برانداختن سلسلة من است. قراین متعدد این مسأله را تأیید میکرد، زیرا او از منسوبین قاجاریه بود و با روی کار آمدن پدرم شدیداً مخالفت کرده و سیاستش این بود هرچه ممکن است، سعی کند سلسلة پهلوی را بیاعتبار ساخته و ذرّهذرّه موجبات نابودی آن را فراهم کند. اگر از من بپرسید با آن که از دشمنی وی نسبت به خاندان پهلوی مطلع بودم چرا برعلیه وی اقــدامی نکردم، جواب من این است که می خواستم به وی فرصت کافی بدهم که به انجام مقاصد و آمال ملی ایرانیان توفیق یابد. هرچه که به میزان تهدیدات او نسبت به سلسلة پهلوی افزوده میشد میدیدم مصدق به یک عقیدهای که از خارج ایران سرچشمه میگرفت، بیشتر تسلیم میشود و آتشی از تأثر و تأسف در قلبم زبانه میکشید.
جواب مصدق : در انحلال مجلس سنا من کمترین دخالتی نداشتم. مجلس شورای ملی را هم ملت منحل نمود و علت این بود که عدهای از نمایندگان طهران(نمایندگان جبهة ملی) و بعضی از نمایندگان ولایات که موافق دولت بودند، تحت تأثیر عمال سیاست بیگانه قرار گرفتند. دولت را استیضاح نمودند و دولت از دو کار میبایست یکی را انتخاب کند:
(1). برای عرض جواب به مجلس حاضر شود و اکثریتی که برای این کار تهیه شده بود دولت را ساقط کند که این کار برخلاف مصالح مملکت بود و هدفت ملت از بین میرفت و آن عده نمایندگانی که به هدف عقیده نداشتند چنین استدلال میکردند مجلسی که نمایندة ملت است با رویة دولت مخالف بود و عقیده نداشت کاری که دولت میکند در صلاح و صرفة ملت باشد و چنین عملی پنجاه سال ملت را به عقب میبرد.
(2). دولت به مجلس نرود واز حضور در جلسه خودداری کند ونمایندگان هرچه میخواستند، بگویند.