دکتر محمد مصدق
پاسخهای تاریخی دکتر محمد مصدق به شاه - در میدان بهارستان
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از جمعه, 18 فروردين 1391 15:27
- بازدید: 4722
برگرفته از روزنامه اطلاعات
بهکوشش: ایرج افشار
... نتیجه شناسائی این بود که شرکت میتوانست خسارتی که تا روز ملی شدن صنعت نفت متوجه آن شده بود در دادگاه ادعا کند، ولی حق داشت تا روز انقضای قرارداد امتیاز از دولت ایران مطالبه ضرر از منفعت کند.
نظر به اینکه بانک بینالمللی عمران و توسعه یک مؤسسهی بیطرفی به نظر آمده بود، در روزهای اول مذاکرات من راضی شدم که بانک از معادن نفت بهرهبرداری کند و از این راه عایداتی به دولت برسد تا اختلاف با شرکت به هر طریق که ممکن بود مرتفع بشود.
ولی روز آخر صحبت از تنظیم قرارداد به میان آمد، یکی از نمایندگان بانک اظهار نمود که قرارداد را باید دولت و شرکت سابق نفت هر دو امضا کنند که چون شرکت به هیچ سمتی حق نداشت خود را وارد موضوع کند و قراردادی به این عنوان که در معادن نفت صاحب حقی است امضا نماید مورد موافقت من قرار نگرفت و خوب معلوم شد که نمایندگان بانک برای این نیامده بودند که از راه خیرخواهی رفع یک اختلاف کنند، بلکه آمدنشان به ایران از این نظر بودکه دولت را اغفال کنند و سندی درنفع شرکت تحصیل و آن را کماکان در همان جایگاهی که داشت مستقر نمایند. این بود که به نمایندة بانک گفتم مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان! و آنها دیگر سخنی نگفتند و رفتند.
ادعای شاه : در دی ماه 1331 مجلس شورای ملی با رضایت من و اکثریت آراء اختیارات مصدق راتمدید نمود. علت رضایت من آن بود که میخواستم هرگونه مجال برای اجرای سیاست مثبتی در امر نفت به وی داده شده باشد، ولی متأسفانه مصدق اختیارات مزبور را بیش از پیش برای پیشرفت مقاصد شخصی خود مساعد یافته و به اختناق مطبوعات و توقیف مدیران جرائد پرداخت.
چون بعضی از نمایندگان مجلس شهامت به خرج داده و با وی مخالفت کرده بودند، به تضعیف قدرت مجلس اقدام نمود و دستور داد طرفداران او جلسات را با عدم حضور خود از رسمیت بیندازند و به وسیلة افراد اوباش طرفدار به ارعاب و تخویف نمایندگان مخالف مبادرت نموده و آنها را در منازل خود و یا معابر عمومی مورد تهدید قرار داد.
جواب مصدق : دولت اکثریت داشت و احتیاج نبود که مجلس با رضایت شاهنشاه اختیارات مرا تمدید کند و از این فرمایشات چنین برمیآید که در ممالک مشروطه مجلس قادر نیست کاری انجام دهد مگر با اجازه شاهنشاه. مطبوعات هم در تمام مدت تصدی من آزاد بود و بهترین گواه شمارههای روزنامة «داد» است که هرچه مخالفین میخواستند مینوشت واز طرف دولت تعقیب نمیشد.
مجلس را هم نمایندگان مخالف دولت از کار میانداختند که در یکی از روزها مجبور شدم آنچه میخواستم در مجلس بگویم در میدان بهارستان به عرض هموطنان برسانم.
دولت نه پول در دست داشت، نه اعتبار سرّی در اختیار که برای ارعاب نمایندگان به اوباش بدهد. هر کس هرچه گفته و کرده، روی احساسات وطنپرستی بوده است و دولت این جانب یگانه دولتی بود که اعتبار سرّی نداشت.
22. شخصی که پیوسته از خطر تنزل ارزش پول مردم را برحذر مینمود، خود به چنین امری مبادرت کرد و معادل ملیاردها ریال اسکناس بدون افزایش پشتوانه طلا و یا ارز خارجی انتشار داد.
جواب: برای استفاده از پشتوانه اسکناس هیچوقت طلا یا ارز خارجی در بانک ودیعه نگذاشتهاند، بلکه از نظر تنزل پول هر چند وقت یک مرتبه پشتوانة موجود را با تسعیر روز قیمت کرده و از مازاد آن استفاده نمودهاند.
تا زمانی که من، متصدی کار بودم، حجم اسکناس به هفتصد و هشتاد ملیون تومان بالغ شده بود که از این مبلغ، دولت من درمدتی متجاوز از دو سال سیصد و دوازده ملیون تومان برای پرداخت اجرت کارگران نفت و حفظ تأسیسات آن استفاده نمود.چنانچه این کار نشده بود، دستگاه نفت طوری متلاشی میشد که بعد قابل استفاده نبود و استفادة من برخلاف قانون نبود، چون که حق داشتم لایحة قانونی تصویب کنم و انتشار آن هم در صلاح مملکت نبود، چون که مخالفین برعلیه دولت تبلیغات میکردند و نرخ اجناس ترقی مینمود.دولتهای بعد هم که زیر نظر شاهنشاه انجام وظیفه نمودهاند، با این که عواید نفت داشتند ومتجاوز از یک میلیارد دلار از آمریکا گرفتهاند، باز در حدود سیصد و بیست ملیون تومان از پشتوانة اسکناس استفاده نمودهاند که به تدریج حجم اسکناس به یکهزار و یکصد ملیون تومان بالغ شده است و جای بسی تعجب است که اعلیحضرت همایون شاهنشاه هیچ از این بابت فرمایشی نفرمودهاند و به دولت من که برای پرداخت حقوق کارگران و حفاظت دستگاه نفت سیصد و دوازده ملیون تومان استفاده نمود، اعتراض فرمودهاند.
ادعای شاه: فرماندهان نیروهای انتظامی و واحدهای آرتشی را از یاران وفادار خود انتخاب نمود، به کمونیستهای حزب توده اجازه داد (و به عقیدة عدة کثیری آنها را تشویق نمود) که در آرتش نفوذ کنند.
جواب مصدق: قبل از انتصابم به وزارت جنگ با هیچ یک از افرادآرتشی سابقه نداشتم و بعد هم در آن دستگاه یار وفاداری نداشتم که تحت نفوذ من واقع شوند و کوچکترین ارتباطی هم بین من و کمونیستها نبود و چنانچه بود با تحقیقات و شکنجههائی که بعد از دستگیری من از یک عده افسران متهم به این مرام شد، فاش میگردید و شاهنشاه به نام و نشان این یاران وفادار را به اطلاع عامه میرسانیدند. در آن دوره که من متصدی وزارت جنگ شدم، از پیشگاه شاهنشاهی درخواست کردم سه نفر از سران سپاه مورد اعتماد خودشان را تعیین فرمایند که امور این وزارت با مشورت از آنان تمام شود. این کار شد و هرچه کردم با موافقت آن عدهای بود که شاهنشاه تعیین فرموده بودند.
ادعای شاه: وی حکومت نظامی را تمدید کرد و مجلس شورای ملی را واداشت که یک کمیسیون هفت نفری از اعوان و انصار وی تشکیل دهد تا در طرز محدود ساختن اختیارات من به عنوان فرماندهی کل نیروهای کشور مشورت و اظهار نظر نمایند. کمیسیون مزبور گزارش مفصلی در این باره تهیه نمود و مصدق تقاضا کرد که آن گزارش در مجلس شورا طرح شود، ولی مجلس شورای ملی به این طرح و تقاضای مصدق اعتنائی ننمود و طرفداران سابق او حتی کاشانی در مجلس با رویه وی به هیچ وجه روی موافق نشان ندادند.
جواب مصدق:من رئیس یک دولت قانونی بودم و با تحریکاتی که دشمنان کشور و عمال آنان مینمودند، هرگز نمیتوانستم بدون اجرای قانون نظامی در شهر طهران که مرکز فساد است مملکت را اداره کنم و تفاوت یک دولت قانونی با یک دولت قلدری و کودتائی این است که دولت قانونی هیچ کاری برخلاف قانون نمیکند، ولی دولت کودتائی هرچه خواست میکند، مانع و رادعی هم ندارد.