زیست بوم
به مناسبت 2 اردیبهشت، روز جهانی «زمین پاک»
- زيست بوم
- نمایش از سه شنبه, 09 ارديبهشت 1393 07:44
- بازدید: 4443
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شمارههای 25854 (سهشنبه 2 اردیبهشت 1393) و 25855 (چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393) و 25856 (پنجشنبه 4 اردیبهشت 1393)
وجیهه تیموری
نمی خواهم این خاک، آلوده گردد...
اسطورهٔ آفرینش آدمی از دو شاخهٔ نر و ماده - مشی و مشیانه- یا دو ساقهٔ گیاه ریواس شروع میشود و زندگی او از مسکنت در باغی آسمانی آغاز میگردد و با خوردن گیاهی نمادین و هبوط به زمینی پر از درخت و سرسبزی و حیات، ادامه مییابد و معنای زندگی در آن با همان واژهٔ «دار و درخت» بر لب آدمی جاری میشود و با اظهار بندگی و کرنش به مادر پر ابهت و زیبای طبیعت، به پیش میرود.
پرستش درخت، فرمانروای بیشه، الههٔ جنگل و بی شمار نماد و نشان اساطیری، نشان میدهند که هم در عهد عتیق و هم در تاریخ دینی اقوام گوناگون، پرستش طبیعت و احترام به آن، نقش مهمی در حیات بشر بازی کردهاست. پس، آدمیزاد را چه شده است که نه فقط دیگر به مادر طبیعت و فرزندان آن احترام نمیگذارد، که در هر قدم و حرکتی، بخشی از سرچشمههای حیات را به نابودی میکشاند و چون فرزندی ناخلف و شیرناپاک خورده، بر دایگی و مهــربانی طبیعت چشــم میبندد و دل سپردگی به تنها کره سر سبزآسمانها را با سرسپردگی به نخوت مالکیت، با هر آنچه در این عالم است عوض میکند و نمیداند هرقدر شایستگی خود را در حفاظت از کرهٔ خاکی از دست بدهد، لذت زندگی در زمینی سبز و آرام و مشاهدهٔ آسمانی آبی و پاک را نیز از خود میگیرد و حیات این جهانی اش توأم با غم و درد و غبار و زشتی و بیماری میشود!
طبیعت، میراث به جای مانده از نیاکان برای بشر خودپسند و خودبزرگ بین امروز نیست که اینچنین بر هرچه میبیند پنجه بکشد و در هر نفس، سهمی از خاک و حیات را ویران کند و در هر قدم، ردی از آلودگی و کشتار و انهدام برجای بگذارد و هرکار میخواهد بکند!
محیط زیست، امانتی است که میبایست بی دخل و تصرف، از نسلی به نسلی وام داده میشد، ولی افسوس که تنها عدهٔ کمی قدر این موهبت را دانستهاند و عدهٔ کمتری، مراقب و نگهبان آن شدهاند و عدهٔ بسیاری با تمامی قوا، آن را دخل و تصرف کردهاند!
پدر محیط زیست ایران
زمستان سال گذشته، به باغ گیاهشناسی تهران رفتم. دفینهٔ گیاهی 46 سالهای که به سال 1347 خورشیدی توسط اسکندر فیروز- مؤسس سازمان محیط زیست ایران، در اراضی چیتگر به مردم و محیط زیست این سرزمین ودیعه داده شدهاست تا ذخایر ژنیتکی و زندهٔ گیاهان ایران و جهان را در خود جای دهد. مدتی بعد به دیدار او رفتم تا با یکدیگر از اوضاع محیط زیست ایران درگذشته و حال گفتگو کنیم.
از نظمی که در تنظیم ساعت گفتگو دارد و لحن کلامش، نوعی مدیریت و وقار کمنظیر میبارد و باعث میشود زندگینامهٔ پربارش را نه به عنوان یک دولتمرد، که به عنوان بانی و ناجی طبیعت ایران، باورمندانه با خود مرور کنم.
اسکندر فیروز -متولد 1305 در شیراز- طبیعتشناس و کارشناس محیط زیست است. او بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بوده است و برخی او را پدر سازمان محیط زیست ایران نامیدهاند. او فرزند محمدحسین فیروزو نوه عبدالحسین میرزا فرمانفرما (نوه عباس میرزاو پسر عموی ناصرالدین شاه) است و مادرش نیز از خاندان بزرگ و خیّر نمازیها در شیراز بود.
پس از آن که کانون شکاردر سال 1346 به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تبدیل شد، فیروز ریاست آن را به عهده گرفت. با تلاشهای او این سازمان در سال 1350 به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد و دامنهٔ فعالیتهای آن نیز گسترش یافت. سپس در سال 1353 یکی از مهمترین قوانین زیست محیطی ایران با عنوان «قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست» تصویب شد که هنوز در ایران اعتبار حقوقی دارد.
با کوشش او مناطق چهارگانهٔ تحت حفاظت در ایران با نامهای پارک ملّی، اثر طبیعی ملّی، پناهگاه حیات وحش و منطقهٔ حفاظتشده، تعیین شدند.
در یکی از مراسمی که هر سال به مناسبت گرامیداشت روز انعقاد کنوانسیون حفاظت از تالابهای مهم بینالمللی و زیستگاه پرندگان آبزیبرگزار شد، دبیرخانهٔ این کنوانسیون از اسکندر فیروز به عنوان «پدر تالابها» یاد کرد؛ چرا که تلاشهای او سبب شد تا در سال 1349 این کنوانسیون، در رامسر منعقد و از آن پس به نام کنوانسیون رامسر شناخته شود.
در سال 1305 فیروز رئیس اجلاس سازمان ملل برای آمادهسازی کنوانسیونهای مربوط به کنفرانس جهانی استکهلم شد. در سال 1351 وقتی نخستین کنفرانس جهانی محیط زیست در استکهلم برگزار شد، او نایب رئیس این اجلاس بود. در خلال سالهای 1352 تا 1354 به عضویت هیأت مدیرهٔ اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست (IUCN) در آمد و از سال 1354 تا 1356 نایب رئیس این اتحادیه و عضو هیأت امنای صندوق جهانی حیات وحش و طبیعت شد. در تیرماه 1356 علاوه بر آنکه از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست استعفا کرد، ریاست اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست را نیز نپذیرفت. او همچنین از سال 1350 تا 1357دبیر کل مؤسسهٔ گیاهشناسی ایران بود و تأسیس مؤسسهٔ گیاهشناسی و باغ گیاهشناسی و همچنین طرح زیست محیطی پردیسان را در کارنامهٔ فعالیتهای خود دارد.
نام علمی Allactaga firouzi که محافل علمی به جانداری از خانواده جوندگان دادهاند و نام علمی گیاه Corydalis firouzi، به پاس خدمات اسکندر فیروز به محیط زیست بودهاست.
«حیات وحش ایران: مهرهداران» که در سال 1380 جایزه علم مهرگان را به خود اختصاص داد و تا امروز کاملترین مرجع مربوط به حیات وحش ایران بودهاست و نیز کتاب «خاطرات» که در سال گذشته منتشر شده است، از جمله آثار اوست.
نهضت محیط زیست
اسکندر فیروز، سخنانش را با بیان تاریخچهای از نهضت محیط زیست در جهان آغاز میکند و به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید:
- در اواخر دهه 1340 نهضت محیط زیست در دنیای غرب با چاپ چند کتاب درباره محیط زیست به وجود آمد. این کتابها به خصوص کتاب «بهار ساکت» «اثر ریچل کارسن» که در ایران با نام «بهار خاموش» منتشر شدهاست، مطالبی را در خصوص ضررهایی که به وسیله سموم دفع آفات گیاهی به کره زمین وارد میشود، مطرح کردند و بازتاب این موضوع در جراید و مقالاتی که دراین زمینه نوشته شدند، شوکی بود برای توجه به ضررهایی که متوجه محیط زیست میشود و در نتیجه، دولت سوئد در سال 1969 میلادی پیشنهاد داد کنفرانسی در این زمینه برای پاسداری از محیط زیست برگزار شود.
این کنفرانس به سال 1972 میلادی و در استکهلم تشکیل شد و بزرگترین همایش زیستمحیطی بود که در جهان تا آن موقع به وجود آمده بود و ایران نیز خیلی فعالانه درآن کنفرانس شرکت داشت!
پدر محیط زیست ایران ادامه میدهد: با این که در دهه 1340 در هیچ جای ایران، کسی تعارف نمیکرد که بیایید برای محیط زیست کاری بکنید، اما با نهضت محیط زیست در دنیا همنوا شده بودیم و در سال 1351، سازمان محیط زیست ایران را تأسیس کردیم و با این اقدام جزو 8 کشور دنیا شدیم که اولین سازمانهای محیط زیست را به وجود آورده بودند. وی در ادامه توضیحاتش میگوید: همزمان با این کار، شرکتهای بزرگ در کشور ما شبیه کشورهایی مانند انگلستان و آمریکا، علیه اقدامات زیست محیطی در جراید تبلیغ میکردند و میگفتند که این فعالیتها نوعی ترمز برای اقتصاد خواهد بود و اوضاع آن را مختل خواهد کرد!
تاسیس سازمان محیط زیست در ایران
اسکندر فیروز، با احترام و اعتقاد خاصی میگوید: شخصا به دنبال ایجاد سازمان محیط زیست در ایران رفتم، چون به راستی معتقد بودم که این کار در حکم دینی است که در برابر کشورم در خود احساس میکنم. مسؤولان مملکت در آن دوران، با درک سریع که از مسأله داشتند، از من حمایت کردند تا این که بالاخره در سال 1351، نخستین سازمان منسجم برای مدیریت محیط زیست در ایران ایجاد شد. وی درباره وظایف سازمان محیط زیست در بدو تأسیس آن میگوید: در آن زمان برای تعریف محیط زیست در ایران، همه چیز در نظر گرفته شده و حیات وحش، آلودگیهای مختلف زیست محیطی چه هوا، چه آب، چه زمین، چه گیـاهان و حتی کارخانههای آلوده کنندههای محیط اعم از آب یا زمین نیز بالطبع شامل کار ما بود. پارکهای ملی مناطق تحت حفاظت از نظر اهمیت منابع طبیعی موجود در آنها که عبارتند از جنگل، مرتع، حیات وحش، آب و خاک نیز در طیف وسیع کارهای ما میگنجید، چرا که همهٔ اینها مثل قطعات زنجیر به هم متصل هستند و هریک که صدمه ببیند، کل این سری صدمه خواهد دید. و به همین دلیل ما حاضر نبودیم آنها را از هم منفک کنیم.
بد نیست بدانید که سازمان محیط زیست در آمریکا، کارش فقط با آلوده کنندههاست و کاری به آب و حیات وحش و پارک و منطقه حفاظت شده ندارد، اما در انگلستان حتی آبادانی و مسکن را هم تحت نظارت دارد.
کنفرانس رامسر
از پدر علم تالابهای ایران میپرسم: از آنجا که کنفرانس رامسر در خصوص تالابهای دارای اهمیت بین المللی بود، چرا در رامسر و در ایران تشکیل شد؟
وی با بیان این که «تالابهای کشور» عبارت جدیدی بود که او به وجود آورد و بعدها این موضوع بین المللی شد، پاسخ میدهد: برای کشورهایی که در زمینه حفاظت محیط زیست و اکولوژی کنجکاو و یا علاقه مند بودند، مسلم بود که هیچ کشوری بهتر از ایران تا آن زمان از تالابهایش محافظت نکرده بود. تا آن زمان یک میلیون و 500 هزار هکتار تالاب را حفظ کرده بودیم و در آسیا منحصر به فرد بودیم و با موافقت نامهٔ بین المللی که در رامسر به تصویب رسید، سایر کشورها به دنبال ما آمدند.
همچنین در سالهای 1353 تا 1355، 4-5 کنفرانس در تهران تشکیل شد که همگی در خصوص بیابان زدایی و گرفتاریهای کشورهای با باران کم و مناطق خشک مانند کشورهای خاورمیانه، آفریقای شمالی و آسیا بود و این که این مناطق همیشه آسیب پذیرند و روند بیابانزایی در آنها شدت پیدا کرده است و از آنجا که رشد بیابان منجر به گستردهشدن محدوده شنهای روان میشود و ادامه زندگی در آبادیها و شهرها را مختل میکند( مثل تپههای ماسهای روان کویر لوت ایران)، پس باید بیابان زدایی کرد.
بیابان زدایی یعنی پیشگیری کردن از بیابان زایی!
تهدید اصلی برای محیط زیست ایران
اسکندر فیروز، ازدیاد جمعیت را خطر و تهدید اصلی برای محیط زیست ایران میداند و در توضیح آن، ابتدا به سخنان گری لوئیس- نمایندهٔ سازمان ملل در ایران اشاره میکند که در همین رابطه گفته است:«مهمترین مسأله در ایران آب است. این کشور آب کافی برای این جمعیت ندارد، چه برسد به این که 40 میلیون نفر هم به این جمعیت اضافه شوند!»
فیروز میافزاید: زمانی که من سر کار بودم، سرانه منابع آب در ایران حدود 8 هزار متر مکعب به ازای هر فرد جمعیت کشور بود که در شرایط کنونی این میزان به یک چهارم کاهش یافته است. در ایران روشهای نادرست مصرف و هدر رفت آب در حد جنایت است. تبخیر آب در جایی مثل مرکز ایران یا تهران، 2متر و پنجاه و اندی سانتی متر در سال است. هدررفت آب در خوزستان به بالای 3متر و در دشت لوت به بالای 5متر میرسد!
وی با اشاره به این که 150 هزار هکتار از دریاچههای ایران خشک شده است، میگوید: دریاچه ارومیه یکی از منابع پر اهمیت و خاص جهانی است که به همین دلیل سازمان یونسکو آن را جزو مناطق خاص ثبت کردهاست.
این دریاچه با 102 جزیره و هزاران فلامینگو، پلیکان و مرغابی، از لحاظ حیات وحش بسیار پراهمیت بود که متأسفانه امروزه نفسهای آخر خود را میکشد!
دریاچهٔ بختگان نیز، سومین دریاچهٔ خشک شده در ایران است؛ حال آن که «دریاچه» به واسطهٔ یک مفهوم جغرافیایی صرف، مهم نیست، اهمیت آن در نقش هیدروگرافی آن است.پدر علم تالابهای ایران با تأکید بر این که به لحاظ اقتصادی، تالابها و دریاچهها منبع تولید و ثروت هستند، میافزاید: تالاب یک موجود حیاتی برای منطقهای است که آن را به وجود آورده است و آیا میتوان تصور کرد که خشک شدن یک تالاب که زندگی حداقل 50 هزار نفر به آن وابسته است و برای چراندن دامها و ماهیگیری و تولید صنایع دستی برآمده از نی به آن وابسته اند، یعنی چه؟ ما کمتر توجه داریم که در کشور ما قبل از انقلاب، تولیدات یک هکتار تالاب از لحاظ کشاورزی یا اقتصادی، ارزشی 2 تا 5 برابر محصولاتی داشت که میکاریم، اعم از گندم یا پنبه! به بیان دیگر، تالاب خودش مولد انرژی و موادی است که ارزش آن 2 تا 4 برابر آن فرآوردهها است.
جوانان علاقهمند به محیطزیست
اسکندر فیروز، علاقه و تخصص جوانان امروز به محیط زیست را تحسین میکند و با قدرشناسی از آنان میگوید: آرزو داشتم که در دهه 1340 و 1350 جوانان این چنینی میبودند که من استخدام میکردم. از این جوانان علاقه مندی که الان هستند، آن زمان نبود.
من قبلا هم گفتهام که نیروی متخصص برای کار در سازمان محیط زیست کم داشتیم و مجبور شدیم آموزشگاه عالی محیط زیست را تأسیس کنیم و البته که تربیت نیرو، زمان میبرد. وی ادامه میدهد: هم اکنون متأسفانه 80 تا 90 درصد محیط زیست و حیات وحش در بسیاری از مناطق کشورمان آسیب دیده است و از لحاظ محیط زیست روز به روز فقیرتر میشود. اما این جوانان علاقهمندی که من دیدهام، با مدیریت مناسب ممکن است همان وضعی را که قبلا حاکم بود به وجود بیاورند!
مدیریت مناسب
مؤسس و بانی سازمان محیط زیست در ایران، منظور از مدیریت صحیح را با آوردن چند مثال توضیح میدهد و میگوید: مثل هر کار اصولی دیگری، در مورد محیط زیست باید اول برنامه ریزی درست انجام شود. در آمریکا برای مردمی که میخواهند پارکهای ملی را ببینند، محدودیتهایی ایجاد کردهاند و باید از پیش، بلیط رزرو کنند و مأمورانی نیز برای کنترل آنها در پارکهای ملی حضور دارند.
وی ادامه میدهد: قاعده باید این باشد که وقتی کسی به یک مکان خاص در محیط زیست قدم میگذارد، باید با ارزشها و شرایط و نحوه رفتار در آنجا آشنا باشد. باید به کسـی کــه میخــواهد وارد بـاغ گیاه شناسی یا پارک ملی شود و مساحتی به وسعت صدها هزار هکتار را ببیند، یک بروشور و راهنمایی بدهند تا بداند که به کجا آمده است. باید این مسائل را خیلی جدی بگیرند. پیش از انقلاب در پارک ملی گلستان ساختمانی میساختند تا راهنمایان در آنجا به بازدیدکنندگان بروشورهای آشنایی با محل و تمدنی را که به آنجا رسیده است، بدهند. آن ساختمان و کتابچهای که قرار بود چاپ شود و اسکلهای که قرار بود بسازند و برنامههایی که قرار بود در محل برای بازدید کنندگان اجرا شوند، نه تنها به انتها نرسید، بلکه بعد از انقلاب کاملا تعطیل و تخریب شده است!
عشق و احترام به طبیعت
در پایان گفتگو، از اتفاقاتی که اخیرا برای حیات وحش و محیط بانان ایران میافتد، یاد میکنم و از ناامنی که حیوانات آسمان و دریا و زمین و گیاهان بی زبان و دست و پا بسته در خاک از حضور انسان در کنار خود احساس میکنند، میگویم و او نیز که از برخوردهای سطحی و بازدارندگی ناکافی قانون برای این امور غمگین است، به خاطرهای اشاره میکند و میگوید: یادم هست در زمانی که در سازمان محیط زیست بودم، خبر دادند کارخانهای در استان گیلان طوری محیط زیست را آلوده میکند که حتی ماهیان و دامهای آن اطراف میمیرند. مدیر عامل آن کارخانه را با حکم قضایی توقیف کردند و کارشناس دستگاه تصفیه پساب کارخانه را نیز که به کارش اهمیتی نداده و خوابیده بود و همان سبب آلودگی رودخانه شده بود، به مجازات رساندند.
اسکندر فیروز، عشق و احترام به طبیعت و محیط زیست و سه دهه تلاش بی وقفه و بی منت خود را، با نوشتن کتابهایش، تمام نکرده است. این را از باتریهای کوچکی هم که در یک بشقاب گذاشته است و دلش نمیآید بیرون بریزد، میشود فهمید. میگوید نمیخواهم خاک ایران، آسیبی ببیند!
از او خداحافظی میکنم و در برابر آب و خاک و زندگی نهفته در طبیعت این سرزمین و مردمانی که مانند او نگران و نگاهبان محیط زیست هستند، سر تعظیم فرود میآورم.
آب که نباشد، آبادی نیست
با طبیعت دوست بودم
خانهاش نزدیک ما بود
پشت باغ انجیری حاجی کرم
حومهٔ جوی کلاته، رودبارک
بین ما یک مسجد مخروبه هم بود...
و چناری که هوا را تصفیه میکرد و
خواب ظهر را
منتشر میکرد در چشمان کهریزک
آن طرفتر نیز باغ کدخدا و دشتهای خان محمد
رودهایی که نمیدانم چرا خشکید
و علفزاری که پیدا نیست دیگر
پونهای میخواست از من بپرم از جو
بی محابا میپریدم
شاپرکها ناز میکردند و من هم میخریدم
مثل خرگوشی همیشه در تپش بودم
لابه لای یونجهزاران میخزیدم
***
با طبیعت دوست بودم
شهر اما بین ما هی رفت و آمد
هی فضولی کرد
فاصله انداخت بین ما و بر هم ریخت
آن رفاقتهای بی اندازه ما را
قاپ زد از ما هوای تازهٔ ما را!
حسن فرازمند
برای ما که در ایران زندگی میکنیم و مردمان شمال کشورمان از آلودگی آبهای دریاچه خزر و از دست رفتن جنگلها و مسیرهای ساحلی مینالند و مردمان شرق کشورمان از خشکسالی و بی آبی، بی تاب و امان بریده شدهاند و شهرنشینان پایتخت را هوای آلوده و آسمان خاکستری، در حسرت آسمان و پرنده گذاشته است و مردمان غرب و جنوب غرب کشور از ذرات غبارآلود و آلوده، روزهایی قهوهای و ریههایی خسته دارند، عجیب نیست که یوزپلنگ و ببر و شیر و خرس قهوهای و پرندهٔ مهاجر و تالاب و دریاچه و چندین گونه گیاهی در این میان از دست بدهند و جز صدای قلم و سخنان پشت تریبون و شعارهای پر هیجان، دست آویز آمادهتری نداشته باشند!
عجیب آن است که به تازگی گزارش و خبری رسمی منتشر شده است، مبنی بر این که شاخص توسعهٔ انسانی در ایران، در 22 سال اخیر مناسب بوده است و اقدامات توسعهای به مسائل کاهش فقر، بهداشت، محیط زیست، کاهش خطر بلایای طبیعی و کنترل مواد مخدر توجه دارد.
ما نیز با شنیدن این خبر خوش و دلگرمکننده با نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران گفتوگو میکنیم تا نظرات این سازمان و برخی شاخصهای توسعه را جویا شویم.
توسعه انسانی در ایران
آقای گری لوئیس ـ نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران، سال گذشته در کنفرانس خبری که به مناسبت معرفی گزارش توسعهٔ انسانی سال میلادی2013 برگزار شد به خبرنگاران گفت: آن چه این گزارش بر آن دلالت دارد، این است که از نقطه نظر شاخص توسعه انسانی سیاستهای دولت ایران در طول سالهای 1980ـ2012 میلادی برای پیشرفت در شاخص توسعهٔ انسانی مناسب و چشمگیر بوده است.
گزارش مزبور که به وسیلهٔ برنامهٔ توسعهٔ ملل متحد تهیه شده است، ارزشها و رتبههای 187 کشور و سرزمین را که از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شدهاند، به همراه شاخص توسعهٔ انسانی تعدیل شده با نابرابری برای 132 کشور، شاخص نابرابری جنسیتی برای 148 کشور و شاخص چند بُعدی فقر برای 104 کشور، عرضه میکند.
لوئیس اظهار داشتهاست: بر اساس این گزارش طی دوره 22 ساله یعنی از 1990 الی 2012 میلادی، ایران پس از جمهوری کره، دومین رتبه را در زمینهٔ افزایش سطح شاخص توسعهٔ انسانی در میان کشورهای در حال توسعه داشته است.در گزارش برنامه توسعه ملل متحد آمده است: ایران بین سالهای 1980 تا 2012 میلادی، دستاوردهای قابل توجهی را به نام خود ثبت کرده است، از جمله امید به زندگی در لحظه تولد برابر با 22.1 سال افزایش یافته، میانگین سالهایی که افراد آموزش دیدهاند و سالهایی که انتظار میرود فردی آموزش ببیند هر دو 5.7 سال افزایش نشان میدهد. طی همین دوره سرانه درآمد ناخالص ملی بر مبنای موازنه قدرت خرید درجمهوری اسلامی ایران نزدیک به 48 درصد افزایش یافته است.
آقای لوئیس همچنین میگوید: در حال حاضر دنیا و منطقه ما با چالشهای بسیاری در زمینه توسعه انسانی و مسائل بشردوستانه رو به رو است. این چالشها باید در جایی که بهترین دانش پدید میآید، بهترین تجربهها ارائه و بهترین عملکردها استفاده میشوند و در جائیکه کشورها فراتر از مرزها با یکدیگر، همکاری میکنند، حل و فصل شوند.
وی تأکید میکند: سازمان ملل متحد در ایران میتواند ایفا گر نقشی بیشتر در ارتقای همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها در راستای حل و فصل دسته جمعی مشکلاتی باشد که دنیای ما را تحت تأثیر قرار میدهد.اقدامات توسعهای نظام ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران به این مسائل توجه میکند: کاهش فقر، بهداشت، محیط زیست،کاهش خطر بلایای طبیعی و کنترل مواد مخدر.
روشهای ناپایدار
از آقای گری لوئیس میخواهیم روند توسعه در ایران بین سالهای 1980 تا 2012 میلادی را با توجه به شرایطی که ساکنان مناطق مختلف ایران تجربه میکنند و احتمالا چندان احساس توسعه نمیکنند را برای خوانندگان تبیین و تشریح کند. وی نیز میگوید:
ـ شکی نیست که ایران در دورهٔ یاد شده به پیشرفتهای قابل ملاحظهای در زمینه توسعه انسانی دست یافته است. من در این رابطه پیشتر هم صحبت کردهام و آنچه در گزارش سال 2013 برنامهٔ توسعه ملل متحد آمده را نیز تکرار میکنم. پیشرفت در زمینهٔ افزایش سن امید به زندگی، آموزش و استاندارد مناسب زندگی از جمله مواردی است که من به آنها اشاره داشتهام. اگر چه واقعیت این است که ما میتوانیم در تمامی زمینههای توسعه شاهد پیشرفت باشیم، بدون اینکه لزوما چنین پیشرفتی به صورت پایدار، چالشهای واقعی که با آن روبرو هستیم را برطرف کند. ایران مانند بسیاری از کشورها که از منابع و ذخایر طبیعی غنی برخوردارند، ترجیح داده است رویکرد توسعهای برگزیند، اما بر استخراج منابع تجدید ناپذیر انرژی تأکید داشته و در زمینه منابع تجدید پذیر خود کمتر سرمایهگذاری کرده است.
به زبان ساده در حال حاضر روشهایی که ایرانیان برای مدیریت منابع ملی زیست محیطی انتخاب کردهاند، پایدار نیست. باید به سخنان آقای چیتچیان وزیر نیرو، خانم ابتکار ـ معاون رئیسجمهوری یا دکتر کلانتری که پرسیده است، آیا ایران به محلی غیرقابل زندگی تبدیل میشود گوش کنید. اینها صداهایی است که ایرانیان باید برای مسائل زیست محیطی خود به آن گوش فرا دهند. وی با تأکید میگوید: حقیقت این است که محیط زیست ـ به عنوان موضوعی با امنیت انسانی ـ دیگر نمِیتواند یک موضوع لوکس در دستور کار ملی باشد. ما باید مشکلات مربوط به آب و منابع آبی، فرسایش خاک و بیابانزایی در مناطق قابل زرع، راههای مصرف بهینه انرژی، آلودگی آب و هوا که بسیاری از مرگ و میرها را موجب شده است و همچنین از دست رفتن تنوع زیستی را حل کنیم.ما به رشد و توسعه پایدار نیاز داریم و در غیر این صورت پیشرفت چند سال گذشته که به آن اشاره کردید، از بین خواهد رفت.
شاخصهای توسعه انسانی
گری لوئیس، آنگاه شاخصهای توسعهٔ انسانی را بر میشمارد و در این باره میگوید:
ـ هر ساله برنامهٔ توسعه ملل متحد، گزارش توسعه انسانی (HDR) خود را در ارتباط با موضوعهای توسعهای معاصر منتشر میکند. گزارش توسعه انسانی از چندین شاخص مشخص برای به تصویر کشیدن وضعیت محیط زیست و سایر مؤلفههای توسعه در کشورهای مختلف استفاده میکند.یکی از این شاخصهها، میزان عرضه انرژی اولیه است.
این شاخص حاصل جمع انرژیهای تجدید پذیر مثل باد و خورشید و هم چنین تجدید ناپذیر مثل نفت و گاز به عنوان انرژی مورد نیاز ورودی و برای چرخاندن چرخ اقتصاد یک مملکت است و برای ارزیابی نقش کشورها در تشدید تغییرات اقلیمی، این گزارش میزان کل و سرانهٔ تولید گازهای گلخانهای را اندازهگیری میکند. گزارش توسعه انسانی همچنین میانگین سالانهٔ رشد گازهای گلخانهای طی یک دوره 38 ساله را استخراج کرده است و علاوه بر آن، به منظور درک روند کاهش منابع و ذخایر طبیعی( HDR) به مناطق جنگلی و تغییرات به وجود آمده در آن نیز توجه میکند و دادههای مربوط به چند دهه را مورد ارزیابی قرار میدهد. نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران، میافزاید: ما همچنین میزان برداشت آب شیرین را به عنوان میزانی از کل منابع آب تجدید پذیر مورد سنجش قرار میدهیم. این تحلیل در هر دهه برای هر کشور انجام میگیرد. دیگر شاخصهها میزان گونههای در معرض خطر، سطح مناطق زیر کشت و همچنین شمار جمعیتی را که در مناطق تخریب شده زندگی میکنند را شامل میشوند.
و بالاخره این که گزارش توسعه انسانی با برقرار کردن ارتباط نزدیک میان بلایا و فجایع آب و هوایی و برخی موضوعهای زیست محیطی مثل قطع درختان جنگلی به میزان مرگ و میرهایی که ناشی از فجایع طبیعی است، دست مییابد.
بحران زیست محیطی در ایران
از آقای گری لوئیس میخواهم مهمترین و در معرض خطرترین مسألهٔ زیستمحیطی در ایران را تصریح کند. وی نیز میگوید: «آب!» آب، مهمترین منبع محدود و دچار اضطرار در ایران است و از آنجایی که هر فرد برای زنده ماندن به آب نیاز دارد، میخواهم بگویم دسترسی داشتن به آب، مهمترین ریسک بلند مدت ماست.بخشی از این مشکل به تغییرات اقلیمی باز میگردد، اما در حال حاضر بیشتر مشکلات مربوط به نحوهٔ مصرف آب در ایران است.
وی ادامه میدهد: این آمار اغلب نقل میشود که بخش کشاورزی حدود 90 درصد از مصرف آب در ایران را به خود اختصاص میدهد، اما70 درصد از همین میزان آب به هدر میرود. این مشکل باید حل شود. برای فائق آمدن بر این معضل راه حلهایی وجود دارد، اما مهم این است که این راه حلها به کار گرفته شوند.
گری لوئیس در مورد تغییرات اقلیمی ایران میگوید: در مورد موضوع تغییرات اقلیمی با 2 مشکل مربوط به منابع آبی روبرو میشویم. اول این که میزان آبی که از بارشها به دست میآید، کاهش مییابد. بر اساس پیشبینی مدلهای اقلیمی، میزان بارشها در سالهای آینده به میزان چشمگیری کاهش خواهد داشت. بیشتر این موارد به مناطق حاصلخیز ایران ضربه وارد میکند. براساس همین مدلها، ما شاهد افزایش دما هم خواهیم بود و هنگامی که دما افزایش یابد، هوای گرمتر، میزان تبخیر و تعرق را افزایش خواهد داد و بالطبع بازده محصولات کشاورزی کاهش خواهد داشت.
بر اساس آمارهای موجود، میزان سرانه منابع آب برای هر ایرانی که در سال 1956 میلادی 7 هزار مترمکعب در سال بود، امروز به 1900 مترمکعب به ازای هر نفر در سال کاهش یافته است. پیش بینیهای موجود دال بر این است که این میزان در سال 2020 میلادی به 1300 مترمکعب کاهش خواهد داشت. این سهم همچنین توانایی ما در تولید غذا را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. پس شما اینجا با مشکل جدی آب روبرو هستید!
اما این یک طرف معادله است. وجه دیگر این موضوع، میزان تقاضای آب است.روند تقاضای آب به صورت اجتنابناپذیری در مسیر عکس حرکت میکند. با توجه به روند رشد، جمعیت ایران در سال 2025 میلادی به حدود 90 میلیون نفر خواهد رسید.
این سطح از جمعیت به تأمین یک میلیارد متر مکعب آب بیشتر در سال برای رفع تقاضای فزاینده خود دارداین یک واقعه بسیار جدی خواهد بود که مردم به آشامیدن آب، تولید غذا وچرخاندن چرخ صنعت نیاز دارند. این همان موضوعی است که دکتر کلانتری به مناطقی که رشد جمعیت خود را حفظ کردهاند و در آینده غیرقابل زندگی میشوند، اشاره میکند.نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در ایران، میافزاید: من در رابطه با موضوعهای مختلفی نگران هستم، اما در رابطه آینده با امنیت انسانی ایران، آب بزرگترین دغدغه من است.
اولویت ضروری و فوری برای ما این است که ایران خود را باآینده به طور بالقوه خشک خویش، وفق دهد.این مهم در درجه نخست به همه افراد و مخصوصاً سیاستگذاران برای درک و توافق بر سر اهمیت مشکل کمآبی نیاز دارد.
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه، زیست بوم از دست رفتهای است که نسل جدید ایرانی، تنها عکسهایی از روزگار پر آبی آن دیدهاند و زیبایی آن در خاطرات سفر مادربزرگها و پدربزرگها و تماشای پرواز مرغان مهاجر، باقی مانده است.
گری لوئیس از انقراض و خشکسالی دریاچه ارومیه نیز به خوبی باخبر است و در این باره میگوید: میزان خشکی دریاچه ارومیه به حد خطرناکی رسیده است. این دریاچه مشهور، به نوعی یک نماد جهانی است. دریاچه ارومیه، یک پارک ملی است و جزو اندوختههای زیست کرهای یونسکو محسوب میشود. همچنین این دریاچه یکی از تالابهای ثبت شده کنوانسیون رامسر است. اما بیشتر سطح آن اکنون خشک شده است و این مشکل هر روز دامنه دارتر میشود. با خشکیدن بستر نمکی دریاچه، دانههای نمک با وزش باد به مزارع مجاور میرسند. این واقعه به صورت تدریجی موجبات شوری خاک و ناپایدار شدن کشاورزی در این مناطق را فراهم میآورد و اگر اقدامی در جهت معکوس کردن این روند صورت نگیرد، خطری روشن و بالفعل آن را تهدید میکند.
وی میافزاید: مشکل اساسی این است که میزان برداشت آب از حوزههای رودخانههایی که این دریاچه را تغذیه میکنند، در حال افزایش و جریان ورود آب به دریاچه شدیدا کاهش پیدا کرده است. به علاوه، دورههای خشکسالی اخیر را هم باید به این معضل اضافه کنیم و طبیعی است که میزان ورودیآب باز هم کاهش مییابد.
نمایندهٔ برنامهٔ توسعه ملل متحد در ایران، برخی از آماری را که از آنها اطلاع دارد، چنین ارائه میدهد: حوزه آبخیز این دریاچه ظرفیتی معال8/6 میلیارد متر مکعب آب در سال را دارد که حدود 1/3 میلیارد مترمکعب از این میزان برای حفظ اکوسیستم دریاچه ضروری است و میزان باقیمانده آب میتواند به صورت پایدار در کشاورزی، توسعه صنعتی و همچنین تهیه آب شرب به کار گرفته شود.
اما به طور متوسط فقط حدود یک پنجم آب مورد نیاز برای عملکرد دلخواه دریاچه به آن سرازیر میشود.
راه حلهایی برای بحران آب
گری لوئیس در خصوص معضل کمبود آب در ایران، راه کارهایی نیز پیشنهاد میدهد و میگوید: بسیاری از کارشناسانی که با آنها صحبت کردهام، بر این باورند که رویکرد مدیریتی ایران در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه، نیاز به بازبینی اساسی دارد. آنها 4 اولویت راپیشنهاد میکنند.
اولین اولویت اینکه، ما نیاز داریم تا تمامی گروههای ذی نفع در مدیریت و برنامه ریزی منابع به کار گرفته شوند. این مهم شامل دریاچههای «ارومیه» و «هامون» میشود.
در حوزه «هامون» شرایط بسیار جدی است. ولی ما کمتر در مورد رنج مردم آن منطقه میشنویم.
ثانیاً ما بایددیدگاهمان به آب را به عنوان یک منبع بیپایان یا مجانی عوض کنیم. آب باید بهایی منطقی داشته باشد تا میزان ارزش واقعی و ذاتی آن بهتر درک شود. این موضوع موجب میشود که افراد برای صرفهجویی در مصرف آب تشویق شوند و آب کمتر به هدر رود.سوم اینکه، ما به حفاظت و حراست بیشتر از منابع آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی نیاز داریم. در وهله اول ما باید فرآیند هدر رفت و فراتراوش آب و همچنین برداشت غیرقانونی آب را متوقف کنیم که این مهم مستلزم اعمال قوانین و سیاستهای کارساز در زمینه مدیریت آب است. وی تأکید میکند: ما به استفاده از فناوریهای نوین نیاز داریم و همچنین ما باید آب را هم بازیافت کنیم. اگر ما به تولید مضاعف کشاورزی در هر هکتار زمین نیاز داریم، این مهم باید با بهرهوری بیشتر و نه آبیاری بیشتر که بضاعت آن را نداریم، انجام شود.
دولت و سازمان ملل به زودی میزگردی بینالمللی در زمینه بررسی اوضاع تالابها را با حضور کارشناسان برجسته در ماه مارس در تهران با سه دستور کار تدارک دیده اند. اول، شناسایی عواملی که به خشک شدن دریاچه ارومیه و تالاب هامون انجامیده است. دوم، به اشتراک گذاشتن تجربهها و بررسی بهترین رویکردهای جهانی با هدف احیای دو دریاچه و تالاب یاد شده.سوم، ارائه پیشنهادهایی به دولت در قالب محدودیتهای بودجهای، سازمانی و همچنین تلاشهای جاری برای احیای تالابهامون و دریاچه ارومیه.
رؤیای جهان بدون دود ...
شکارهای غیرقانونی و کشتار حیوانات بی دفاع وحشی و اهلی برای تصفیه حسابهای انسانی، قطع بیحساب و کتاب درختان و کاشت ساختمانهای سیمانی به جای آنها، آسفالت شدن زمینها و شالیزارها و کشتزارها و مزارع، سدسازیهای نابجا، مصرف بیمحابای آب و خشکاندن رگهای زمین، همه و همه باعث میشوند، زمین و آسمان، آب و هوا و خاک و جماد و نبات و حیوان، یکسره در معرض نابودی و تباهی باشند و انسان نیز خود در باتلاقی از زباله و بیماری و قحطی، هر لحظه بیشتر فرو رود.
در این میان تلاش نهادهای دولتی و مردمی، حتی قدمهای کوچک فردی یا جمعی، مثل یک لحظه آتش بس در فضای جنگی نابرابر میان انسان و طبیعت است و اگر فرمان صلح و دوستی و پایان این جنگ در سرتاسر این کره خاکی اعلام نشود، چه بسا که این جنگ خانمانسوز، تمامی هستی این کره خاکی را در هزاره سوم، با سرعتی پیش بینی نشده، برباد دهد.
تنوع از دست رفته زیستی
با گری لوئیس- نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران، در خصوص اوضاع محیط زیست در ایران گفتگو میکنیم و نظر وی را در خصوص از دست رفتن تنوع زیستی در ایران و انهدام برخی گونههای نادر گیاهی و جانوری جویا میشویم.
وی در این باره میگوید: این وضعیت بسیار بد است. اینجا باید به نکتهای در پیوند با از دست رفتن تنوع زیستی اشاره کنم که تاکنون به خوبی درک نشده است. نجات و نگهداری این گونهها نباید همانطور که من قبلا چند بار شنیدهام، به عنوان یک موضوع لوکس و فانتزی برای شکارچیان متمول و با حسن نیت ایرانی قلمداد شود. درست است که بیشتر جمعیت در مناطق شهری زندگی میکنند (70 درصد ایرانیها در شهرها زندگی میکنند)، اما ما این سیاره را باید با حیوانات هم تقسیم کنیم، حال آن که نابودی تنوع زیستی را باخطری که به جان خود میخریم، در حال رقم زدن هستیم.
به نظر من جای امیدواری است که هنوز نسل یوز پلنگ آسیایی و پلنگ ایرانی منقرض نشده است. همانطور که میدانید، یوزپلنگ یک گونه در معرض انقراض با جمعیت بین 50 تا 80 قلاده است که به صورت پراکنده در دشت کویر ایران زندگی میکنند. اما پلنگ اوضاع بهتری دارد و میتوان این حیوان را در مناطق بیشتری یافت.
در عین حال با توجه به شمار بیشتر پلنگ و زیستگاههای پرجمعیت آنها در مقایسه با یوزپلنگها، متأسفانه پلنگها با مخاطرات بیشتری روبرو هستند. با توجه به انتشار خبرهایی مبنی بر کشتن چندین قلاده پلنگ و جمعیت بالای زیستگاههای آنها، میبایست به صورت ضروری قدمهایی در جهت خنثی کردن این تهدیدات برداریم.
گری لوئیس ادامه میدهد: درتجزیه و تحلیل نهایی، ما باید به راههای عملی برای کاستن از مناقشات انسان با گربهسانان وحشی دست یابیم. ما باید به مدلهای مالی پایدار جهت صیانت از مناطق حفاظت شده دست یابیم. ما باید از حضور جوامع محلی به منظور حفاظت از این گونهها بهره ببریم و حفاظت را به زندگی روزمره آنها تلفیق کنیم. ما باید گزینههای معیشتی را برای جمعیت روستایی افزایش دهیم. اکوتوریسم میتواند یکی از این اقدامات باشد تا از طریق آن بتوانیم میزان اتکاء به برداشت غیرقابل پایدار از منابع طبیعی را کاهش دهیم. همچنین ما میتوانیم با انجام سرشماریهای بهتر و دقیقتر به میزان تخریبی که انجام میشود، آگاه شویم. اینها چند قدم ابتدایی برای اصلاح مسیر قلمداد میشوند.
ستونهای حفاظت از محیط زیست
در ادامه گفتگو، از جایگاه حیثیتی و امنیتی محیط بانان و محافظان محیط زیست در ایران و کمبود پشتوانههای قانونی و مالی برای آنان صحبت میشود. گری لوئیس از این موضوع نیز اطلاع دارد و میگوید:
به نظر من شکاربانان و مدیرانی که مسئولیت حراست از مناطق حفاظت شده را بر عهده دارند، ستونهای اصلی نگهداری و پاسداری از مناطق حفاظت شده هستند. این همکاران در خط مقدم علیه شکارچیان و متخلفان میجنگند. آنها در مناطق بسیار سخت و بد آب و هوا و دور دستها و به دور از خانواده و دوستان خود برای مدتها انجام وظیفه میکنند.
برکسی پوشیده نیست که این نگهبانان محیط زیست، برای انجام وظیفه خود با دشمنانی کاملاً تجهیز شده سروکار دارند و خود از کمبود تجهیزات رنج میبرند. تعداد این افراد در مقایسه با مساحت منطقهای که برای حفاظت آن مأمور شدهاند بسیار معدود است. در برخی موارد در برخورد با متخلفین در راه انجام وظیفه خود را قربانی میکنند و زندگیشان را از دست میدهند. ما باید به آنها درود بفرستیم.
وی ادامه میدهد: برای تقویت روحیه و رفاه بیشتر این افراد، باید به قراردادهای آنها توجه کنیم. بسیاری از قراردادهایی که با محیط بانان بسته میشود، کوتاه مدت و قابل فسخ است. همچنین ما باید مطمئن شویم که آنها از لحاظ مالی به خوبی تأمین میشوند و خانوادههایشان هم زندگی تقریباً راحتی دارند. مهمتر از همه این که ما باید مطمئن شویم که به هنگام مواجهه محیطبانان با شکارچیان متخلف، قانون و دستگاه قضا ازآنها حمایت خواهد کرد.
اجازه بدهید در اینجا من یک ادای احترام صادقانه به تعهد، وظیفه شناسی و از خود گذشتگی اکثریت این مأموران شجاع داشته باشم.
ریزگردهای عربی
نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران در ادامه سخنانش به پدیده طوفانهای ریزگرد که گاهی در غرب و جنوب غرب کشور، فراگیر میشود نیز اشاره میکند و میگوید: همانطور که میدانید منشاء اولیه این طوفانهای ریز گرد، عراق و عربستان سعودی است. در این میان ریز گرد با منشاء کشور عراق در درجه اول اهمیت قرار دارد و بیشترین صدمات را به سلامت شهروندان، میزند. البته این خسارات بیشتر متوجه استانهای غربی ایران است.
طوفانهای ریزگرد در مناطق غربی ایران در ارتباطی تنگاتنگ با پدیده بیانزایی در مرکز و غرب عراق است. شاید اصلیترین علت این بیابانزاییها، ناشی از رهاسازی مناطق کشاورزی عراق پس از سقوط رژیم بعثیها باشد.
در همین حال ما شاهد خشک شدن تالابها و رودخانههای عراق هم هستیم. از سویی افزایش میزان خشک شدنها در عراق با کنترل بالا دست آبهای سطحی رودخانههای دجله و فرات در ارتباط است.
وی سپس اظهار میدارد: سازمان ملل در حال مشورت و رایزنی با کشورهای منطقه با اهتمام به حل مشکل ریزگردها است. ما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که هر راه حلی که بخواهد مؤثر واقع شود، باید در میان مدت یا بلند مدت دیده شود.
به علاوه، اوضاع امنیتی عراق مانع از انجام اقداماتی در زمینه حل پایدار مشکلات کانونهای ریز گرد میشود.
به هر ترتیب چنانچه بخواهیم در میان یا بلندمدت از مصالح تمامی کشورهای حفاظت کنیم، باید نقاط ورود اصلی و صحیح را برای حل ریشهای این بحران بیابیم.
تحقیقات مناسب علمی
گری لوئیس معتقد است: در قدم اول میتوان با انجام تحقیقات مشترک علمی، کانون و ریشههایی که به تشکیل ریزگرد میانجامد را پیدا کرد. همکاریهای منطقهای همچنین میتواند به رصد اوضاع و هشدارهای به موقع، کمک شایانی کند. این مهم، مقدمهای برای کاربرد تکنیکهای پیشرو شامل آمایش سرزمین، مدیریت سامانههای کشاورزی و همچنین مبارزه با کانونهای ریزگرد به وسیله افزایش میزان جریانهای آب سطحی و مالچپاشی است. همکاران من در سازمان ملل برای ایجاد توافق میان کشورهای منطقه به منظور اجماع و برداشتن این قدمها تلاش میکنند.
همچنین ما تلاش میکنیم عرصهای برای گفتگوهای منطقهای فراهم کنیم، و همکاریهای علمی را رواج دهیم و توجه کشورها را به هزینه سنگین عدم اقدام جلب کنیم، در عین حال دولت ایران بر سر این موضوع با عراق مذاکرات دوجانبه دارد. امیدواریم که این اقدامات اولیه ما را به ارائه راهحلهایی قابل دوام که مصالح تمامی کشورهای منطقه را تأمین میکند و تفاوت سلیقهها را به حداقل رساند، قادر سازد.
وظایف زیست محیطی سازمان ملل متحد
نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در ایران، از وظایف و قوانین حمایتی این سازمان برای محافظت از محیط زیست جهان در کشورهای مختلف چنین میگوید: سازمان ملل 5 وظیفه دارد. در ارتباط با شناخت مشکلات، شواهد را شناسایی و ارائه میکند. هنجارهایی را که از طریق آنها کارها به درستی انجام میشوند، پایهریزی میکند، راهحلهای میدانی را برای اجرا و نشان دادن کاربرد فنی این راه حلها به نمایش میگذارد، اجرای نمونههای موفق را در سطح فرامرزی تشویق میکند و در پایان، یکی از وظائف ما گوشزد کردن نیازها برای اقدام عاجل و رفع مشکلات زیست محیطی است.
وی در ادامه میگوید: روشن است که در حال حاضر موضع متفاوتی بین ناشرین عمده گازهای گلخانهای و کشورهای بازنده در وادی تغییرات اقلیمی وجود دارد. ما به این موضوع توجه داریم و با در نظر گرفتن شواهد علمی، پنل بین الدولی تغییرات اقلیمی(IPCC)، چند ماه پیش یافتههای جدیدی را طی پنجمین گزارش ارزیابی خود منتشر کرده است.
این پنل اکنون میگوید که به احتمال 95 درصد تغییرات اقلیمی، ناشی از تأثیرات منفی فعالیتهای انسانی است و در نتایج این تحقیقات که انسان عامل این تخریبهاست، کمترین شکی وجود دارد. از این رو فقط یک نوع نتیجهگیری حاصل میشود؛ همه ما که بر روی کره زمین زندگی میکنیم، باید انتشار گازهای گلخانهای را به حداقل برسانیم تا امیدوار باشیم از اثرات تغییرات اقلیمی لجام گسیخته، مصون میمانیم.
اکنون سیاستهای جهانی و توافقات حاصل از اجماع بینالدولی برای حل این معضل، باید هرچه زودتر حاصل شود.
ما باید راهی پیدا کنیم تا از آن طریق، جلوی گرم شدن زمین را بدون به خطر انداختن رشد اقتصادی که همه به آن وابسته هستیم، بگیریم. این بدان معناست که اقتصاد خود را از سوختهای فسیلی و کربن، عاری از کربن کنیم.
من بر این عقیدهام که این مهم باید انجام شود. همه ما باید باور داشته باشیم که این کار باید انجام شود.
آموزشهای عمومی
در جایی خواندم که در یکی از کشورهای صنعتی و آسیایی، شغلی به عنوان «رفتگر» تعریف نشده است و مردم خودشان، زبالهها را در سطلها میاندازند و اگر در کف پیاده روها یا معابر عمومی، زباله ببینند، با دستکش جمع و دفع میکنند. اما در کشور خودمان، سطلهای زباله کوچک و بزرگ در خیابانهایمان داریم و روزی دو نوبت، خیابانها جارو میشود. اما باز هم جویها پر از پسماندهای پلاستیکی و پیاده روها پر از پلاستیکهای زبالهای است که بیرون از سطلها رها شدهاند.
این یعنی آموزشهای عمومی برای رفتارهای صحیح محیط زیستی در ایران باید بیشتر و گستردهتر باشد.
نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در ایران نیز دراین باره میگوید: فکر میکنم، عامه مردم ایران با شیب بسیار تند، یادگیری برای درک بهتر مسائل محیط زیستی و همچنین درک عمیق از ظرفیتهای این مشکلات در تأثیر گذاشتن منفی بر زندگی شان را طی کردهاند.
همانطور که گفتم، به عقیده من مهمترین موضوع امنیت انسانی در ایران طی 3 دهه پیش رو، مشکل کمبود آب است. اما چالشهای دیگری هم وجود دارد که بیابانزایی و آلودگیهوای شهرها از جمله این دغدغهها است.
همچنین طی چند سال اخیر شاهد افزایش حرکت جامعه مدنی به سوی حفاظت از محیط زیست بودهایم که که این گروه کمک شایانی برای رساندن و اشاعه پیامهای محیط زیستی و کار در این عرصه بودهاند. با تمامی این اوصاف، شکافی بزرگ در فهم عموم از نقش خود در رفع مشکلات وجود دارد. این مهم از طریق اتخاذ سیاستها و قوانین هدفمند که به مشارکت دادن عموم درحل طیفی از مشکلات محیط زیست شهری و طبیعی منجر شود، محقق مییابد.ضمن آن که اشاعه اطلاعات صحیح در رابطه با علل ریشهای مشکلات و چگونگی ایفای نقش عمومی در معکوس کردن روندهای منفی زیست محیط، میبایستی در دستور کار قرار گیرد. در اینجا نقش رسانهـ شما و دیگر همکارانتان- ضروری خواهد بود.
وی ادامه میدهد: ما نیز در سازمان ملل، موضوع ضرورت مشارکتهای عمومی در زمینه محیط زیست را با جدیت دنبال میکنیم. مشارکت اشخاص حقیقی و گروههای جامعه محور در حل مسائل زیست محیطی مادامی که آنها به اطلاعاتی که به تصمیمگیری میانجامد دسترسی نداشته باشند، بسیار سخت خواهد بود. در حالت ایدهآل و مطلوب عامه مردم باید به همان اطلاعاتی که تصمیمگیرندگان دسترسی دارند، دسترسی داشته باشند.
در سازمان ملل سعی بر این است که شعارها عملی شود. تقریباً تمامی طرحهای مشترک برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) دارای ابعاد آگاهی و مشارکت عمومی است و بر مسئولیت پذیری شهروندان برای حفظ محیط زیست خویش تأکید دارد.
توقف شکارهای غیر قانونی
وقتی یک گربه سان نادر که هویت حیات وحش یک کشور را نشان میدهد، به راحتی مورد حمله یک شکارچی قرار میگیرد یا قاچاقچیان حیوانات، برای خودشان بازار خرید و فروش علنی دارند و از مسیرهای آبی و هوایی و زمینی، حیوانات بیزبان را جابجا میکنند، یعنی امنیت جان حیوانات و حیات وحش بسیار کمتر از امنیت و آرامشی است که شکارچیان غیرمجاز و قاچاقچیان بیرحم دارند!
گری لوئیس دراین باره، این گونه نظر میدهد: تجارت غیرقانونی برخی گونههای زنده مثل پرندگان شکاری که در درجه اول به کشورهای حوزه خلیج فارس قاچاق میشوند، باید فوراً متوقف شود و یا دستکم به راههایی به منظور کاهش میزان این تجارت غیرانسانی و غیرقانونی حیوانات
دست یابیم.
شکار غیرقانونی و قاچاق گونههای رأس هرمی و بزرگ گوشتخواران و طعمههایشان، همچنان موضوعی بحرانی در اکثر نقاط ایران است و اقداماتی در جهت حفاظت از آنها در کوتاهمدت یا میان مدت را میطلبد.
در داخل مناطق حفاظت شده به نظر میرسد مهمترین مانع در حفاظت حیات وحش، کمبود منابع مالی قابل اتکا است. تاکنون فقط بودجه عمومی، منبع تأمین اعتبارات برای مدیریت مناطق حفاظت شده بوده است. چنین چارچوب مالی مدیریت که طی سالها به کاهش اعتبارات واقعی منجر شده، مناطق حفاظت شده را با چالشهای جدی جهت رفع کلیه نیازها روبرو کرده است.
وی میافزاید: به علاوه چالشهایی که شکاربانان با آن مواجه هستند ـ که من در مورد آنها صحبت کردهام ـ نیز به یک مشکل تبدیل شده است.
این وضعیت، الگوهای نوآورانه تأمین مالی مناطق حفاظت شده، الگوهای جدید حکمرانی بر این مناطق و مدلهای مشارکتی را که جامعه محلی و بخش خصوصی را در حراست از مناطق حفاظت شده دخیل کند، میطلبد.
برنامه توسعه ملل متحد در حال حاضر در حال اجرای تعدادی از طرحهای حفاظت از تنوع زیستی در ایران است و برنامه و پروژههای حفاظتی را در دستور کار دارد. مهمترین برنامه مشترک ما با معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، طرح حفاظت از یوزپلنگ آسیایی است. مشارکت برنامه توسعه ملل متحد با سازمان حفاظت محیط زیست در طراحی و اجرای این طرح به سال 1999 میلادی باز میگردد.
نمایندهٔ مقیم برنامهٔ توسعه ملل متحد در ایران، در پایان گفتگو به اهمیت حفاظت از یوز ایرانی اشاره میکند و میگوید: در میان دیگر مسائلی که در رابطه با یوزپلنگ آسیایی با آن روبرو هستیم، مقابله با شکار غیرقانونی نیز در دستور کار قرار دارد. ما اکنون به دستاوردهای مهمی در زمینه کاهش این تهدیدها دست یافتهایم، اما آنچه ما و دیگر شرکای دولتیمان انجام میدهیم؛ کافی نیست. از اینرو من از سؤال پیشین شما مبنی بر اینکه چگونه عامه مردم میتوانند از مسائل زیست محیطی بیشتر آگاه و سپس در مسائل شرکت داده شوند، خرسند شدهام. برای حل این چالشهای زیست محیطی بزرگ ما به ارتقاء آگاهی و اقدام عموم در سطح جهانی نیاز داریم.