زبان پژوهی
انتقاد ابوالحسن نجفی از رواج اغلاط فارسی در رسانهها
- زبان پژوهي
- نمایش از دوشنبه, 22 آبان 1391 06:37
- بازدید: 5048
استاد ابوالحسن نجفی در یک سخنرانی تئوریک شدیداً از رواج واژگان غلط در رسانهها و به ویژه صدا و سیما انتقاد کرد.
Upcoming 2021 Nike Dunk Release Dates - nike tiempo ii jersey green black friday specials - CopperbridgemediaShops | Nike Dunk Low Pro SB 304292 - 102 White Black Trail End Brown Sneakers – Ietp - nike sb mogan mid 2 white laces for sale in ohio
به گزارش خبرگزاری مهر، در پی بحث در مورد آسیبشناسی زبان فارسی در شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی استاد ابوالحسن نجفی آغازگر این سلسله سخنرانیها شد
نجفی در سیصد و شصت و نهمین نشست این شورا با اشاره به ابراز نگرانی دکتر نصرالله پورجوادی از رواج و پخش واژههای غلط در رادیو و تلویزیون و رسانهها و تاکید بر لزوم ورود فرهنگستان به این حوزه، گفت: باید در چند مرحله مسائل را طرح کنیم: مرتبه واژگان، صرف، نحو، ترکیبات و غیره.
وی افزود: در مرتبه واژگان یکی تلفّظ غلط است؛ البته میدانم که حتی ادبا میگویند چه اشکالی دارد ثَبات را ثُبات تلفّظ کنیم، بنابراین آن را مطرح نمیکنم، چیزهایی را که میگویم مسلّماً از بیسوادی گویندگان رادیو و تلویزیون است. عمده این چیزها با تأکید بر رادیو و تلویزیون است و بعد از آن هم تا اندازهای روزنامهها.
عضو شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما اضافه کرد: رُویانشناسی که اصلاً توجه ندارند که از رویش و روییدن گرفته شده و تقریباً روُیان تلّفظ میکنند؛ اِثنا عشر را اَثنا عشر تلفظ میکنند؛ بالِن و بالُن را اغلب به جای هم به کار میبرند؛ از همه بدتر میگویند نامه یا یادداشت در مُورِّخ به جای مُورَّخ. از این جور تلفّظهای برعکس فراوان است.
نجفی گفت: بعد از آن واژههای غلطی است که به کار میبرند. من به مناسبت سمتی که در شورای ویرایش صدا و سیما دارم، به رادیو و تلویزیون از بابت همین مسئله توجه داشتم و دقت میکردم و واقعاً نفهمیدم که چه شد بعد از انقلاب به جای کلمه ادامه کلمه تداوم پیدا شد! بهجای اینکه بگویند ادامه بدهم میگویند تداوم بدهم و یا تداوم ببخشم! در هواشناسی و حتی صحبت معمولی و نوشتاری، کلمه تداوم معلوم نیست که از کجا پیدا شده و چنین کلمهای در عربی امروز که نیست، اگر در عربی قدیم هم بوده به معنی مداومت نیست، به معنی دوام هم نیست! من نفهمیدم این کلمه از کجا پیدا شد و رایج شد و ادامه را از صحنه خارج کرد. همه فکر میکنند اگر بگویند ادامه یافت چیز مبتذلی گفتهاند و باید بگویند تداوم یافت.
سرویراستار دانشنامه جهان اسلام گفت: دیگری کلمه انجام به معنی پایان است. در بعضی مواقع جملههای مضحکی گفته میشود، بهعنوان مثال "انجام این مراسم در تاجیکستان به دلیل جنگهای داخلی به تعویق افتاد" (اخبار رادیو و تلویزیون). انجام این مراسم یعنی پایان مراسم. یا میگویند انجام امر که به جای اجرای امر، پایان امر معنی میدهد. از همه اینها که بگذریم در بسیاری از جملهها اساساً انجام زائد است؛ بهجای اینکه بگویند "انجام این کار دشوار است" میشود گفت "این کار دشوار است".
مدرّس سابق ادبیات فارسی در دانشگاههای اصفهان و تهران اضافه کرد: اینها شاید جزئی به نظر بیاید و یا بعضی از کلمات که بسامد بالایی ندارد مثل ثَبات و ثُبات، شاید زیاد اشکال نداشته باشد ولی فعلهای کثیرالاستعمال را وقتی تغییر میدهند و چیز دیگری میکنند واقعاً جای تأسف است.
نجفی گفت: بعد از انقلاب اصرار داشتند کلمات رکیک از رادیو و تلویزیون گفته نشود و یا به نظرشان میآمد که بیان برخی کلمات رکیک است. یکی فعل معینِ کردن بود که برداشتند و به جایش داشتن گذاشتند و الآن تقریباً فعلِ کردن کنار رفته و همه جا به جای آن یک نوع عفتگرایی میکنند و میگویند داشتن.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: به جای "سلام کردن" میگویند "سلام داشتن" و میگویند "سلام و عرض ادب داریم"، بهجای "سفر کردن" میگویند "سفر داشتن"، "نگاه داشتن" که معنی دیگری میدهد، بهجای "نگاه میکنیم به خلاصه اخبار" میگویند "نگاهی داریم به خلاصه اخبار" که غلط است. "حمله داشتن"، "اشاره داشتن"، "تغییر داشتن"، "تشکر داشتن"، "قدردانی داشتن"، "مشورت داشتن"، "مشاهده داشتن"، "مبارزه داشتن"، میگویند "فلان کس مبارزات زیادی داشته است".
وی افزود: به جای "مرور داشتن" میگویند "مروری داریم بر خلاصهٔ اخبار". "خدمت داشتن" میگویند "امیدواریم در آینده بتوانیم خدمات بیشتری داشته باشیم" و معلوم نیست خدمات بیشتر را به خودش میخواهد بدهد و یا به دیگری. "ایجاد حساسیت داشتن" در برنامه پزشکی: "این دارو ایجاد حساسیت دارد"، "کمک داشتن" که خلاف مقصود گوینده است، یعنی "کمک گرفتن". "تلفن داشتن"، "اقدام داشتن"، "مراجعه داشتن"، "راهپیمایی داشتن"، "پیادهروی داشتن"، "مقایسه داشتن"، "سلب آسایش داشتن" که باز هم خلاف مقصود گوینده است.
نجفی ادامه داد: "افتتاح داشتن"، "رئیس جمهوری امروز نیروگاه فلان را در بندرعباس افتتاح خواهند داشت!"، "استقبال داشتن"، "جست و جو داشتن"، "خیر مقدم داشتن"، "صرفهجویی داشتن"، "اگر ما در مصرف برق صرفهجویی داشتهباشیم خاموشیها کمتر خواهد شد".
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: مسئله بعدی استعمال غلط حرف اضافه است؛ به جای اینکه بگویند "این چیز با آن چیز متفاوت است" میگویند متفاوت از؛ یعنی different from انگلیسی را عیناً برمیدارند و متفاوت از میگویند. به جای تأثیر در میگویند تأثیر بر به تقلید از انگلیسی، بارها و بارها شنیدهایم که "از فلان کس اعاده حیثیت کردند" در حالی که باید بگویند "به او اعاده حیثیت کردند" یعنی "حیثیت او را برگرداندند" نه "اعاده حیثیت از کسی کردن و حیثیت را از او گرفتن" و بدتر از همه باور داشتن به، به جای معتقد بودن به که فضلا هم به کار میبرند، در حالی که "باور داشتن" مفعول رایی میگیرد و دقیقاً به معنی "اعتقاد داشتن" است. مثال: گاو را دارند باور در خدایی عامیان / نوح را باور ندارند از پی پیغمبری (سنایی)، گوئیا باور نمیدارند روز داوری / کاینهمه قلب و دغل در کار داور میکنند (حافظ)
نجفی افزود: یک مورد دیگر از استعمال غلط حرف اضافه در عنوان کتابها و مقالاتی است که چاپ میشود. در عنوان بهجای study، "تحلیلی" یا "آنالیزی" و هرچه در انگلیسی است میگویند. کتابی درآمده است به نام تحلیلی از نمایشنامه مکبث. ما از چیزی تحلیل نمیکنیم، چیزی را تحلیل میکنیم. میشود گفت تحلیلِ نمایشنامه مکبث ولی نمیشود گفت تحلیلی از نمایشنامه مکبث.
این مدرس ادبیات فارسی گفت: این هم چند نمونه از حروف اضافه بدل: در مورد ترکیبات به جای با وجود اینکه میگویند با این وجود. چیزی که همگانی است به جای ضرب و جرح میگویند ضرب و شتم! "شتم" دشنام دادن است. رنج بردن به جای مبتلا بودن. مثلاً در یکی از نمایشنامههای تلویزیونی، مادری کودکش را برده بود پیش دکتر، دکتر او را معاینه کرد و به مادر گفت: "فرزند شما از سرطان خون رنج میبرد" درحالیکه آن بچه هیچ احساس دردی یا رنجی نمیکرد.
وی تاکید کرد: در مورد ترکیبات، چیزهایی که به کار میبرند ـ اگر غلط نباشد ـ زائد است. هرگز نشد که بگویند کشتگان به جای کشتهشدگان. هرگز فکر نمیکنند به جای پذیرفتهشدگان میشود گفت پذیرفتگان. از چیزهایی که ناگهان در رادیو و تلویزیون پیدا شد، اصطلاح زمان بردن است، زمانبَر بهجای وقتگیر. میگویند: "زمان میبرد" یعنی باید برایش صرفِ وقت کرد! ترجمهٔ تحتاللفظیِ it takes time.
نجفی گفت: یکی از بدترین چیزهایی که رایج شده این است که بهجای به مناسبتِ میگویند به بهانه و متوجه نیستند که بهانه معنیاش چیست. مثلاً میگویند "به بهانه دوم اردیبهشت روز هفتادسالگی رادیو امروز جشنی برپا میکنیم". در بهانه تظاهر به دروغ است، یعنی باطن ما چیز دیگری است و آنچه ظاهر میکنیم چیز دیگری. مثال: "مستی بهانه کردم و چندان گریستم / تا کس نداندم که گرفتار کیستم" و یا "مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو/ مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه"
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: در مورد گرتهبرداری که منظور این است که در زبان فارسی کلمات مرکب خارجی را به اجزایش تجزیه میکنند و برای هر جزئی معادل فارسی میگذارند و بعد یک کلمه میسازند که بعضی از این کلمهها خیلی خوب است و باعث تقویت زبان میشود. مثلاً کلمه Chemin de fer فرانسه را گرفتهاند و شده راهآهن. اما بعضی اوقات چیزهای ناجوری به کار میبرند. یکی از مواردی که فراوان به کار میرود ترکیب اجتنابناپذیر است و یا غیر قابل اجتناب که در ترجمه کلمه inevitable انگلیسی به کار میرود.
وی ادامه داد: اولاً تأسف من از بابت این است که کلمات بسیاری در زبان فارسی هست که میشود بهجای این به کار برد: قهری، اجباری، ناگزیر، ناچار و غیره. ممکن است بعضیها بگویند که اجتنابناپذیر که غلط نیست! تأسف من از این بابت است که معادلهای فارسیاش فراموش میشود که بهترینش ناگزیر و ناچار است. من گمان نمیکنم از نظر لغوی به قیاسِ خللناپذیر یعنی خلل را نمیپذیرد، بتوانیم بگوییم اجتنابناپذیر یعنی اجتناب را نمیپذیرد و بگوییم در این صورت معنی ضروری میدهد. من شعری میخوانم که کلمه ناچار دقیقاً به معنای کلمه inevitable انگلیسی به کار رفتهاست. شعر از عبید زاکانی است: رفتم از خطّه شیراز و به جان در خطرم / وه کزین رفتن ناچار چه خونینجگرم.
نجفی افزود: دقیقاً ناچار به معنی چیزی است که امروز میگویند اجتنابناپذیر! حتی میتوانند بگویند ناگزیر و ضروری. باز از موارد دیگر گرتهبرداری که کمکم در آداب و رسوم هم وارد میشود و بگذریم از اینکه در رادیو و تلویزیون همه به جای خداحافظ به هم میگویند میبینمت و انگلیسی را عیناً ترجمه میکنند. مردم هم در حرف زدن روزانه به جای خداحافظی میگویند میبینمت! یا مثلاً در رادیو و تلویزیون میگـویند: "آخر هفته خوبی داشته باشید" کـه دقیقاً ترجمهٔHave a good weekend است، در حالی که لااقل میتوانند بگویند "آخر هفته به شما خوش بگذرد" یا بگویند "پنجشنبه و جمعه خوبی را برایتان آرزو میکنم" و نظایر اینها و اگر اینطور بگویند فکر میکنند اُمّلی است و مادربزرگش اینطور حرف میزدهاست.
این مترجم اضافه کرد: یکی از اشتباهاتی که فراوان هم هست و متأسفانه در نوشتههای اهل قلم و حتی فضلا هم پیدا میشود، این است که در زبان فرانسه plus d'une fois و در انگلیسیmore than once ترجمه تحتاللفظیاش میشود "بیش از یک بار" اما آن معنی بیش از یک بار را نمیدهد. "بیش از یک بار" یعنی دو بار یا سه بار؛ در حالی که آن کلمات دقیقاً به معنی بارهاست و تأسفم از این است که بزرگان علم و ادب هم اینطور به کار میبرند؛ مثلاً مرحوم زرینکوب در کتاب از کوچه رندان میگوید: "بیشتر از یک بار شاعر از این کشف شگرف خویش سخن میگوید و بیش از یک بار میکوشد تا از این راه خواننده را قرین اعجاب و حیرت سازد."
نجفی گفت: در مرحله صرف (مورفولوژی)، صفت مؤنث در فارسی آوردن، مثل: "نامههای وارده"، "بدهیهای معوّقه"، "کاغذ باطله"، "نامه مورّخه"، "دستور لازمه" و جز اینها. یکی از اینها که خیلی خندهدار است به خود اختصاص دادن است که فراوان شده: "جایزهاش را به خود اختصاص داد" که معنیاش در فارسی متعلق به خود دانستن است و یا به تصرف خود درآوردن در برنامهٔ پزشکی کودکان دیدم که میگوید "کودکانی که مادرانشان سیگار میکشند بزرگترین درصد مرگ و میر را به خود اختصاص میدهند" یا حتی یک چیز خندهدار دیگر که میگفت: "این ورزشکار مدال طلا را به خود اختصاص نداد!" یعنی موفق نشد مدال طلا را بگیرد!
وی افزود: در مرتبه جمله، وجه وصفی، که فراوان به کار میرود، بهخصوص در هواشناسی؛ مثلاً: "روز جمعه (چهارشنبه است که این حرف را میزند) هوای ابری و بارانی شمال کشور را ترک کرده و بهطرف شمال شرقی خواهد رفت" این یعنی "هوای ابری پسفردا شمال کشور را ترک کردهاست!"
نجفی گفت: یکی از چیزهایی که واقعاً جای تأسف دارد و در نوشتههای بزرگان علم و ادب هم یواش یواش وارده شده، به اندازه کافی است که در ترکیبات خاص به کار میرود. میگویند: "رشد جمعیت به اندازه کافی زیاد هست که نشود آن را از نظر دور داشت". عبارت بهکلّی بیمعنی است. اگر جمعیت جهان به اندازه کافی است پس چرا زیاد است؟ سادهتر نبود که گفته شود رشد جمعیت جهان آنقدر زیاد است که نمیشود آن را نادیده گرفت؟ یک مثال دیگر، میگوید: "خطوط چهرهاش منظّم و به حدّ کافی زیبا، ولی کاملاً بیحالت بود". زیبایی که حد ندارد که چون به آن حد برسد کفایت بکند. بهجای آنکه بگوید نسبتاً زیبا، گفته است به حدّ کافی زیبا.
مدرّس سابق ادبیات فارسی در دانشگاههای اصفهان و تهران اضافه کرد: مترجمی که در مقالهای در مورد ترجمه ادبی و شیوه ترجمه خودش از داستان بحث کرده، این جمله را آورده است (همهٔ اینها هم سندش هست): "از جمله اوّل داستان شروع کنیم که به اندازه کافی نفسگیر و طولانی است. اگر از عهدهٔ ترجمهٔ آن برآییم میتوانیم امیدوار باشیم که باقی متن را هم ترجمه کنیم". از این سخن چنین برمیآید که گویی هر جملهای لزوماً باید طولانی و نفسگیر باشد و اکنون خوشبختانه جمله اوّل داستان به اندازه کافی ـ و نه بیشتر و یا کمتر ـ دارای چنین خصوصیتی است. میخواسته بگوید "جمله اوّل نسبتاً نفسگیر و طولانی است" و به جای آن گفته به اندازه کافی که این هم گرتهبرداری است.
وی گفت: مانع شدن با فعل منفی، که درست معنی خلاف از آن برمیآید. میگوید: "آمدن پدربزرگش مانع نخواهد شد که او به سفر نرود"، درحالیکه باید میگفت به سفر برود. همین بلا بر سر بدون اینکه هم میآید. فعلی که به دنبال این میآید باید به صیغه مثبت باشد واِلّا معنای عکس میدهد. در برنامه نجوم در تلویزیون گوینده چنین میگفت: "ما نمیتوانیم به فضا نگاه کنیم بدون اینکه به زمانهای گذشته برنگردیم!" باید گفته شود برگردیم!
نجفی اضافه کرد: مصیبت بزرگِ "را" بعد از فعل که معروف شده بود به "را"ی سرگردان، در حالی که ابداً سرگردان نیست، فقط آن را از جای خودش برمیدارند و میگذارند بعد از فعل. مثال را من ساختهام ولی نظیرش را فراوان شنیدهاید، میگوید: "من این مردی را که قرار است فردا بیاید را نمیشناسم" بهجای اینکه بگوید "من این مردی را که قرار است فردا بیاید نمیشناسم". گاهی اوقات هم توقفی بعد از فاعل میکنند تا را کاملاً آشکار بشود.
مولف کتاب " غلط ننویسیم "گفت: یکی از بدترین چیزها در برنامههای ورزشی رادیو و تلویزیون ـ که بینندگان و شنوندگان فراوان دارد و تأسف هم اینجاست که روزی هم نیست غلط فاحشی به کار نبرند ـ این است که حرفِ تا را که ناظر به نتیجه است، به صورتی به کار میبرند که ناظر به هدف است. مثال: "فلان تیم بازی را واگذار کرد (خود واگذار کردن هم غلط است بهجای "یعنی شکست خورد". برای اینکه شکست خوردن توهین نباشد میگویند واگذار کردن) تا به رده آخر جدول سقوط کند". این چه تصمیمی است: واگذار بکند که برود ته جدول؟! یک توطئهای بوده که باید از آنها سئوال کرد چرا این کار را کردید که بروید آخر جدول! به هر برنامه اخبار ورزشی که در رادیو و تلویزیون گوش کنید این را میشنوید.
وی تاکید کرد: در مورد سطحِ معنی هم اشکالات فراوان است. میگوید: "خراسان که یکی از بزرگترین استانهای کشور محسوب میشود تا قبل از انقلاب از محرومیت بیشتری برخوردار بود".
ابوالحسن نجفی در پایان این بحث تئوریک به نتیجهگیری پرداخت و گفت: ما با این کار داریم دنبال معلول میرویم، علّت را باید از بین برد. علّت اصلی هم این است و سال به سال هم بدتر میشود: آنهایی که از مدارس ما بیرون میآیند، مدرسه ابتدایی که جای خود، راهنمایی و حتی زمانی هم که دیپلم و لیسانس میگیرند، چیزی که یاد نمیگیرند فارسینویسی است. چون به آنها فارسی نوشتن را یاد ندادهاند.
وی تاکید کرد: اغلب اینها متخصّصان خیلی خوبی هم هستند ولی وقتی میخواهند یک صفحه به فارسی بنویسند، اعمّ از یک نامه یا یک گزارش در مورد کار تحقیقی و علمی، ناتوان هستند، تا چه برسد به اینکه بخواهند مقالهای برای مجلهای بنویسند و جای تأسف است. قطعاً این افراد کارهایی کردهاند که باید بتوانند خودشان را عرضه کنند، ولی نمیتوانند و این از ابتدا و از مدارس شروع میشود که فارسی نوشتن را به آنها یاد ندادهاند.