شعر
فاجعه غزّه - سرودۀ ادیب برومند
- شعر
- نمایش از جمعه, 03 مرداد 1393 18:51
- بازدید: 4365
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25926، دوشنبه 30 تیر 1393
ادیب برومند
بر «غزِه» بنگر با دو چشم اشکباران
کز ابر ماتم خون ببارد جای باران
در شوره زارِ خونِ طفلان لاله روید
رنگ عزا بارد ز چهرِ لاله زاران
تانک از زمین، بمب از هوا ریزد به سختی
بس خاک و آتش در نهاد گلعذاران
نوزاد در گهواره کودک در دبستان غرقه در خون
آه از دل خونینِ خیلِ داغداران
آه و فغان و ضجّه فریاد و شیون
گم گشته در بانگ هواپیمای غُرّان
افغان طفلان، بانگ و فریاد ضعیفان
افکنده آشوبی به شهر جانسپاران
چونان که ابر از ناودانها آب ریزد
جوهای خون ریزد به پای چشمهساران
نفرین برآن نسل جنایتکار جنگی
صهیونیان؛ آتش برانگیزان دوران
طوفان جنگ نابرابر زیر و رو کرد
بنیان هستی را ز جمع صد هزاران
اینگونه بیرحمی نیاید ز آدمیزاد
درّندگانند این وحوش و گرگساران
نیمی ز دنیا غرق اندوهند و نفرت
زین ناجوانمردانه جنگِ نابکاران
با این همه بیداد باید آفرین گفت
بر بیپناهانِ فلسطین، پایداران
بس طعن و نفرین شد نثارِ قوم ظالم
قومی که کردند این ستم بر جان نثاران
با این جنایتها که سر زد زین تهاجم
لعن ابد بادا بر این وحشی تباران