جستار
هاید ماری کخ وپژوهشهای هخامنشی
- جستار
- نمایش از سه شنبه, 18 مرداد 1390 21:44
- ناهید زندی
- بازدید: 8415
گردآوری: ناهید زندی
به یاد دوست
معرفی نویسنده
پروفسور هاید ماری کخ، ایرانشناس شهیر آلمانی از شاگردان برجسته والتر هینتس است. او در سال 1943 در آلمان غربی به دنیا آمد، تحصیلات خود را در آلمان تا کارشناسی ارشد ریاضی ادامه داد و حتی در این زمینه موفق به دریافت جایزه نوبل ریاضیات شد. اما دوستی همسر باستانشناسش با پروفسور والتر هینتس سبب آشنایی آنها شد و این آشنایی دری تازه به جهان علمی او گشود. کخ به رشتهی ایرانشناسی روی آورد و در سال 1984 م با رسالهای به نام «امور دیوانی و اقتصادی فارس در زمان هخامنشیان» موفق به دریافت درجهی پروفسوری شد. وی در سال 1988 این رساله را به چاپ رساند. ماری کخ در دانشگاه ماربورگ به تدریس رشته ایرانشناسی اشتغال دارد. بیشتر کارهای کخ به بررسی الواح گلی یافته شده در تخت جمشید مربوط میشود، این الواح را در سال 1934 یافته است که از حدود سی هزار لوح تنها شش هزار لوح سالم مانده است. این الواح به خط میخی ایلامی است و بیشتر آنها از روزگار داریوش بزرگ ( 522- 486 پ.م ) بر جای مانده است. این الواح احتمالا بین سالهای 509 – 494 پ.م نوشته شده است و بیشتر یادداشتهای اداری است که بر پایهی نوشتهی کخ: «این لوحها اطلاعات لازم را برای پاسخ به پرسشهای زیادی در اختیار ما قرار میدهد. اطلاعاتی نه تنها دربارهی مسائل دیوانی، بل دربارهی محیط، شیوهی زیست و زندگی روزمرهی مردم، افراد و اقدامات اجتماعی، موقعیت زن، دین و آئین و رفتارهای مذهبی – فرهنگی و همچنین جغرافیا و اقتصاد. مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده درمییابد که امپراطوری ایران باستان تا چه میزان سازمان یافته و از بسیاری جهات « مدرن » بوده است. ( ماری کخ، 1386: 10 )
ماری کخ به فرهنگ ایران و شیوهی پادشاهی هخامنشیان با دید تحسین می نگرد و گاه درباره ی آن بسیار متعصب است. اما دقت نظر و توانایی او سبب می شود آثار ماندگاری را خلق کند که حتی مخالفان تاریخ هخامنشی را به تحسین اثرش وادارد.
امیرحسین شالچی مترجم یکی از کتابهایش دربارهی وی مینویسد: «کخ در کارهای پژوهشی خود، یک آلمانی اصیل است. باریک سنج، خشک و سخت گیر! کار خود را صددرصد پژوهشی گرفته، نه به زیبایی و پیرایش جملهها و نگارش دلبستگی دارد و نه به دلپذیرتر نمودن آنها و نه حتی چندان کوششی برای دریافتنیتر ساختن نوشتهی خود دارد. با این همه با این خانم کخ باید ساخت زیرا وی به کاری دست یازیده که هیچ ایرانشناسی با این گستردگی و شتابندگی بدان دست نیاخته و سرچشمههایی در دست دارد که دست هر پژوهشگری بدان نمیرسد... » ( کخ، 1379: 7 )
برخی از آثار هاید ماری کخ:
- واژه نامهی ایلامی که به همراهی استادش والتر هینتس نوشتهاند.
- روابط دینی در زمان داریوش
- پارس در زمان داریوش
- اداره و اقتصاد مرکز سرزمین پارس روزگار هخامنشیان
- زندگی در پارس
- گنجینهای از سکاهای پارت خاوری (به انگلیسی)
- مقالهی نگهبانان گنج شاهی و گنج خانههای پارس
- مقالهی روابط دستمزدی در پارس دوران هخامنشی
- مقالهی مالیات در پارس هخامنشی
مقالهی خداشناسی و پرستش در ایلام (عیلام) و ایران هخامنشی، با ترجمهی نگین میری در شمارهی 11 مجله باستان پژوهی در پائیز 1382 به چاپ رسیده است.
کخ در این مقاله به معرفی ایزدان ایلامی میپردازد، سپس بر پایهی لوحهای گلی تخت جمشید به ایزدان ایرانی (در دوره هخامنشی)، کاهنان و مراسم قربانی کردن اشاره میکند و دربارهی ایزدان ایلامی و بابلی که در قلمرو هخامنشیان مورد پرستش بودهاند سخن به میان میآورد.
پرسپولیس [پارسه یا تخت جمشید] پایتخت شاهان هخامنشی:
متن این کتاب به آلمانی است و دکتر اورسلا ویزه فیاض به تصحیح متن آن پرداخته است.
آتشی که نمیرد:
متن کتاب به نام «از اونتاش گال تا یزگرد» به معرفی کوتاهی از تاریخ ایران پیش از اسلام میپردازد. از تمدن عیلامی، پادشاهان انشان و شوش به عنوان نخستین پادشاهان ایران زمین مینویسد، در امپراطوری پارسها چگونگی ساختن تخت جمشید و نگارش سنگ نوشتهها و آفرینش سنگ نگارهها توسط داریوش بزرگ و خشایارشا را بررسی میکند. کخ سلوکیان و پارتیان را به طورخلاصه معرفی میکند و در معرفی ساسانیان از شهر بیشاپور و کاخ بزرگ شاپور اول، معبد آناهیتای بیشاپور و نقش برجستهها و سنگنوشتههای ساسانی مینویسد. و در نهایت «در میانهی سده هفتم، آنگاه که ایران به دست اعراب مسلمان فتح شد، عصری تازه آغاز گشت. اما شخصیت اصیل ایرانی، که قرنها مهر خود را بر اشیاء و آثار هنری کوبیده و از بسیاری جهات پیش – اگر به حساب میآمد، هنوز هم به نمودن اعجاز و جادوی خویش ادامه میداد. هنرمندان، چالش وسیله بیان تازهی هنر اسلامی را پذیرفتند، و دیگر بار آثاری بی همتا و مثال زدنی آفریدند.» ( از متن کتاب )
از زبان داریوش :
این کتاب در ده فصل به روزگار پادشاهی داریوش بزرگ میپردازد و شاید بیش از هر کتاب دیگری به الواح تخت جمشید نظر دارد. فصل اول به بررسی و نقد منابع میپردازد.
فصل دوم با عنوان « لوحهای ایلامی [عیلامی] تخت جمشید چه میگوید» دربارهی سازمانهای اداری، نظام مالیاتی و وضعیت اقتصادی در آن روزگار مسائلی را بیان میکند.
فصل سوم «تاسیسات و بناهای با عظمت» به چگونگی بنای تخت جمشید و کاخهای پارس نظری میافکند.
فصل پنجم به بررسی وضعیت زندگی مردم و شرایط اجتماعی میپردازد. فصل ششم جایگاه زن در جامعه هخامنشی و هنر آن روزگار را بررسی میکند. در فصل هفتم، ارتش و مسائل نظامی مورد توجه قرار گرفته است، فصل هشتم با نام « کشاورزی » به بررسی زمین های کشاورزی، قراردادهای اجاری و وضعیت تغذیه مردم آن روزگار میپردازد.
فصل دهم به دین پرداخته، از دین دولتی، خدایان ایرانی، ایلامی و بابلی، آداب و رسوم کفن و دفن و آرامگاه داریوش سخن به میان آورده است.
و در فصل دهم و در «نگاه نهایی» کخ مینویسد: «این همه تامین اجتماعی که لوح های دیوانی هخامنشی گواه آن است برای سدهی ششم پ.م دور از انتظار است. چنین رفتاری، که فقط میتوان آن را مترقی خواند، نیازمند ادراک و دورنگری بی پایانی بوده است و مختص شاه و مقتدر و بزرگی است که میگوید: من راستی را دوست دارم » ( کخ، 1386: 346 )
فرهنگ ایران در روزگار هخامنشیان پرداخته است و داریوش و اصلاحات وی را ستوده است، اما در نگاهی کلی کتاب بسیار سودمند و علمی است و به حق یکی از برترین پژوهشها در حوزه هخامنشی شناسی است.
پژوهشهای هخامنشی:
در واقع مجموعه مقالاتی است که ماری کخ دربارهی تاریخ هخامنشیان نوشته است، سه مقاله از پنج مقالهی گردآمده در این کتاب بر پایهی الواح گلی تخت جمشید است، کخ در این مقالات در تلاش است با یاری گرفتن از اسناد دیوانی بازمانده از روزگار هخامنشیان در پژوهش در این حوزه طرحی نو افکند.
نوشتار نخست که در این کتاب آمده است « شارستانهای فرمانروایی هخامنشی » نام دارد با توجه به اسناد سفر که مربوط به شهرهایی ست که در میان الواح گلی از آنها نام برده شده است به معرفی ایلام، ماد، پوروش، مکه، آراخوزیه، آرییه، پارت، باختریه ( سغد، مرگینه و خوارزمیه) گنداره، هند و سوریه میپردازد.
مقاله دوم: «شورش گوماته و نخستین پیکارهای داریوش » نیز با توجه به همان الواح نتیجهگیری میکند: کرمان «تکیه گاه گوماته و هیزداته بوده است. هر دو کوشیدند که کانون بنیادین فرمانروایی هخامنشی یعنی پاسارگاد و منطقه تخت جمشید را فراچنگ آورند. از سوی دیگر آنان به هیچ روی خود را از چیرگیشان آن اندازه مطمئن نمییافتند که از این گونه جایها، برای نمونه در بخشهای اپاختری ماد جایی که تا هنوز چشم انداز نیسایه با دژ سنگی کاوش می شد فاصلهای پرواانگیز بگیرند. گوماته باید درست در نزدیک پاسارگاد شکست خورده باشد و هیزداته خود را در منطقهی تخت جمشید شاه خوانده است. »(کخ،1379: ص 57 )
کخ در مقاله « درگاه شاه و تاسیسات تخت جمشید » به مسألهی پایتختهای چندگانهی هخامنشیان پرداخته و دربار داریوش را به تصویر می کشد که چگونه شاه « در کنار زیردستان خود بوده است. و در چنین فرصتی نه تنها پیشکشها میتوانستند تقدیم شوند، که شاه هم زمان دارایی و درخشندگی ارتشش یعنی همهی نیروی برتری خود را به نمایش میگذاشت. » ( کخ، 1379: 84 )
نویسنده با بهره گیری از اسناد اداری به سالهای پانزدهم، هفدهم تا بیست و هشتم پادشاهی داریوش نگاهی میافکند و در تلاش است تصویر روشن از آن روزگار ارائه دهد و سفرهای شاه و درباریانش را از پایتختی به پایتخت دیگر به تصویر بکشد . او این تصاویر را مانند یک نقاشی زیبا و جاندار به خواننده هدیه میکند تا حدی که خواننده خود را در آن فضا حس میکند.
کخ در پایان نتیجه میگیرد : «اگر بگوییم شاه هر سال یک جور هماهنگی را در درگاه نگه میداشته، آنگاه میتوانیم سندها را در سالهای جداگانه به خوبی کامل کنیم و به برآیندهای زیرین برسیم:
1- جشن سال نو در تخت جمشید برپا میشده است.
2- سپس شاه و دربد بسیار زود به شوش بازمیگشتهاند، چون هوای فارس ظاهرا با درنگ طولانیتری سازگار نیست.
3- در ماه سوم درگاه دوباره به فارس برده میشد و تا ماه نهم همان جا میماند.
4- در ماه هشتم یا نهم شاید در زمانی از پیش تعیین شده که باید میان هفتم و هفدهم نوامبر باشد، جشن بزرگی در پاسارگاد و باز یک چنین جشنی کمی پسانتر ( بعدتر) میان بیست و هشتم دسامبر و چهارم ژانویه در ابیشتافته برپا میگردد. این جشنها شیپ نام دارند، یعنی با واژه مترادف« پرستش » در زبان ایلامی باستان مشخص میشوند. این جشن هر سال در هر دو محل مرتب برگزار میگشت و همیشه از سوی دربد آرسته میشد. تنها در سال بیست و پنجم که فرنکه به گونهای هویدا از کار دیوانی ناپدید میگردد، شاید چون درگذشته بوده، دربد یار آن را بر دوش میگیرد. شیپ با جشنهای بزرگ قربانی کارمندان و کارگران پیوسته است. چون این جشن مرتب در زمان برینی( معینی ) در پاسارگاد برگزار میگردیده و بالاترین کارمند درون کشور آن را میآراسته، آدم میگراید به این که آن را آیین قربانی که در پیوند تنگاتنگ با فرمانروایی شاه است، بداند. برای نمونه میتواند روز پیروزی کورش بزرگ یا روز تاجگذاری داریوش بزرگ باشد. مگر ( اما ) اینها تنها گمانند، چون چیزی نیست که با تکیه بر آن بتوان سخنی گفت. جشن کرامند دیگری از همین دست، باید در ابیشتافته برگزار شده باشد. به هر روی مینماید که شاه تا برگزاری این جشن ها در فارس مانده باشد.
5- در ماه نهم شاه باز در دههی شوش است، اما گاهی راهی را که از منطقه جنوبی شیراز می گذرد، برگزیده است.
6- سپس تا پایان سال در شوش است، تا تازه اندکی پس از روز سال نو باز به تخت جمشید بکشد.
« برنامه بندی پلکان اپدانهی تخت جمشید» عنوان مقالهی چهارم این کتاب است که نویسنده به معرفی اقوام مختلف که در این پلکان به تصویر کشیده شدهاند میپردازد: « 1. مادها 2. ایلامیها 3. ارمنیها 4. پارتها 5. بابلیها 6. لیدیهایها 7. آرییهایها 8. سوریها 9. کپدوکیهایها 10. مصریها 11. سکاها ( کلاه بلندان ) 12. ایونیها 13. باختریهایها 14. ستتگیدیهایها و گنداره ایها 15. درنگیهایها و آراخوزیهایها 16. سگرتیهایها 17. سغدیها و خوارزمیه ایها 18. هندی ها 19. عربها 20. کریها 21. لیبیاییها 22. اتیوپیاییها »( کخ، 1379: 105-89)
آخرین مقالهی این کتاب در واقع به تاریخ پوشاک در ایران روزگار هخامنشی برمیگردد و به معرفی کلاههایی که در آن دوره از آنها استفاده میشده اختصاص دارد.
1. کلاه گوی دیس ( کروی )
2. کلاه پرین
3. کلاه های چوگان
4. باشلق
در یک نگاه کلی این کتاب میتواند راهگشای پژوهشهای نوینی در حوزه هخامنشی شناسی باشد و همچون دیگر کارهای هاید ماری کخ در این حوزه اثر ارزشمندی به شمار میرود.
منابع:
- کخ ،هاید ماری. از زبان داریوش ، مترجم : پرویز رجبی، چاپ دوازدهم مهر 1386 ، نشر کارنگ
-کخ ، هاید ماری. پژوهش های هخامنشی ، ترجمه امیر حسین شالچی ، بهار 1379 ، تهران: نشر آتیه
- کخ ،هاید ماری. آتشی که نمیرد ،عکس منصور صانع ، ترجمه : دکتر محمدرضا پرهیزگار،1379، ناشر منصور صانع ،
- کخ ،هاید ماری. پرسپولیس پایتخت شاهان هخامنشی، به همراه عکسهایی از افشین بختیار، چاپ: سازمان چاپخانه و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی / چاپ اول 1376
- کخ، هاید ماری. " خداشناسی و پرستش در عیلام و ایران هخامنشی" ، ترجمه ی نگین میری، شماره 11 ،مجله باستان پژوهی ، پائیز 1382
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا