سه شنبه, 20ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست فردوسی و شاهنامه شاهنامه

شاهنامه

آشنایی با شاهنامه - به جست وجوی سرنوشت

داستان ما دربارهٔ لهراسپ و دو فرزندش گشتاسپ و زریر بود. که گشتاسپ از پدر قهر کرده بود، و زریر، به فرمانِ پدر، به دنبالِ اورفت تا به نزدِ پدر باز گرداند، وچنین شد.

آشنایی با شاهنامه - جوانی هنوز، بلندی مجوی

زمانی نگذشت که در بلخ شهر و بازاری تازه بنا کرد و تخت پادشاهی را به آن جا کشاند. هم چنین پرستشگاهی برای عبادت و جشنگاهی برای شادی وپایکوبی مردمان ساخت.

روایات مختلف درباره دوران کودکی و نوجوانی فریدون

حوادث دوران کودکی و جوانی فریدون، پنجمین پادشاه کیانی ایران، در متون منظوم و منثور فارسی و عربی اعم از حماسی و تاریخی به صورتهای گوناگون ذکر شده است. اختلافات روایات در این باب نه فقط در امور جزئی به چشم می‌خورد بلکه گاه تفاوت به حدی است که خواننده ناچار باید بپذیرد که سرچشمه و منشأ روایتها در موضوع مورد بحث کاملاً با یکدیگر متفاوت بوده است.

کزازی: پرداختن به «شاهنامه» کاری خُرد و خام نیست

میرجلال‌الدین کزازی، پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره به این موضوع که پرداختن به «شاهنامه» کاری خرد و خام نیست تاکید کرد: هر کاری در زمینه معرفی این شاهکار ادبی، باید به‌گونه‌ای سرشت و چگونگی آن‌را به نمایش بگذارد.

یکی دخمه کردش ز سُمّ ِ ستور

در بخش پایانی رستم و سهراب، از شاهنامۀ فردوسی بیتی وجود دارد که همیشه مورد بحث بوده است. در سالهای اخیر که داستان رستم و سهراب جزء متون درسی رشتۀ ادبیات فارسی دانشگاه‌ها شده است به تناسب افزونی و گسترش کلاسهای درسی و تعداد  استادان و دانشجویان، به جستجو پرداختم. در آغاز تصورم بر این بود که ناشران مختلف داستان در این باره بحث‌های فراوان کرده‌اند بعد از مراجعه متوجه شدم که در این باره گفتگوی  چندانی  وجود ندارد.

گل و گیاه در شاهنامۀ فردوسی

نوشتار حاضر گُواهی ‌است در آستین که چگونه حکیم توس با ظرافت طبع و باریک‌بینی تشبیهات و استعاراتِ گل‌ها و گیاهان را برای شرح رویدادها و وصف حال کسان به کار گرفته است.

 

بهرام گور و لنبک آبکش

یکی از روزها بهرام گور با گردان و دلاوران به نخجیر رفت. پیرمردی با عصایی در مشت پیش شتافت و گفت: شاها در شهر ما دو مرد بانوا و بی‌ نوا زندگی می کنند: یکی جهود بدگوهری است پر از سیم و زر به نام براهام و دیگری مردی است خوش گفتار و آزاده به نام لنبک آبکش. چون بهرام گور دربارﮤ ایشان پرسید‌‌‌, مرد چنین پاسخ داد که لنبک آبکش سقائی است جوانمرد که نیم از روز را به فروش آب می ‌گذارند و در آمد آن را در نیمه دیگر خرج مهمانان از راه رسیده می‌ کند و چیزی از بهر فردا نمی ‌اندوزد, اما براهام با آنهمه گنج و دینار در پستی و زفتی شهرﮤ شهر است.

درس کشورداری

در قرن هشتم شاهنامه جایگاه شایستۀ خود را در جامعۀ ایرانی بازیافته بود. از آن جمله در شروان که فضای فرهنگی ایرانی داشت و دستگاه شروانشاهان یک دستگاه ایرانی بود. عارف اردبیلی فرهاد نامۀ خود را با دیدگاهی ایرانی سروده و در آن فردوسی و شاهنامه را ستوده است.

در همین زمینه