دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها نگاه روز نادرستی فرضیه‌های نژادی ترک

نادرستی فرضیه‌های نژادی ترک

برگرفته از نشریه وطن یولی شماره دوازدهم

این نوشتار که به بررسی ایده‌های پان ترکیسم اختصاص دارد توسط پروفسور شاپور رواسانی استاد علوم سیاسی دانشگاه ادینبورگ آلمان نگاشته شده و علی رغم پیش زمینه آن برای شناخت ایده های پان ترکیستی مهم و جالب توجه است. نویسنده در مقدمه خود تفکیک و مرزبندی روشنی میان ناسیونالیسم ملی توسعه گرا و ایده های نژادپرستانه دیگر ستیز و الحاق گرا نداده است که نقیصه آن محسوب می شود اما موضوع اصلی نوشتار به خوبی بسط و شرح داده شده است.

اشاره کوتاهی به نقش انگلیس در شکل گیری و رشد ایده های پان ترکیسم و پان عربیسم شده است که جا داشت بیشتر تشریح شود. برپایه پژوهش های متعدد دیگر می دانیم که امپراطوری بریتانیا در اوج رقابت های استعماری قرن نوزدهم در ابتدا ایده پان ترکیسم را برای محاصره و از پادرآوردن ”خرس بزرگ “ روسیه تزاری که با اقوام ترک تحت سلطه اش محاصره شده بود پایه گذاری و ترویج کرد و سپس در طی جنگ جهانی اول از این ابزار در کنار پان عربیسم برای فروپاشاندن امپراطوری عثمانی بهره برد و در این راه موفق شد.

————————————–———————————————————————

نویسنده: شاپور رواسانی

مقدمه:

تغییرات و تحولات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در درون جوامع استعمارگر و مهاجم اروپایی در دوران رشد و توسعه کلنیالیسم و امپریالیسم سرمایه‌داری،‌ زمینه و بستر اصلی تولد، رشد و توسعه فرضیه‌های نژادی و تحولات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در درون جامعه درحال فرو ریختن عثمانی که به گونه‌ای فزاینده تحت نفوذ و سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی محافل استعمارگر اروپایی قرار می‌گرفت زمینه اصلی رشد تئوریهای نژادی «پان تورانیسم» و «پان تورکیسم» بود.

فرضیه‌های نژادی نخست در جوامع استعمارگر اروپا متولد شد و سپس به صورت پایه و زمینه اصلی فرهنگ استعماری در جوامع شرقی تبلیغ گردید تا از طرفی نفوذ و سلطه اقتصادی و سیاسی امپریالیسم سرمایه‌داری بر این جوامع تثبیت شود و از طرف دیگر با ایجاد خصومت «نژادی» میان اقوام شرقی و تجزیه آنها مانع همبستگی این اقوام بر اساس تاریخ، فرهنگ و قومیت مشترک چند هزار ساله گردند. فرضیه‌های نژادی «پان تورانیسم» و «پان ترکیسم» نیز به دنبال فرضیه‌های نژادی ساخت جوامع استعمارگر اروپایی با ابتکار، پیش‌سازی و دخالت عوامل فرهنگی و سیاسی استعماری برای وصول به هدف‌هایی که بدانها اشاره شد به یک جامعه استعمارزده القا گردید.

به نظر ضیا‌ء گوک آلپ Ziagokalp شاعر و نویسنده ترک، واژه توران نام مشترک تمام اقوام ترک است. «... لذا باید توران را به سرزمین بزرگ ترکها محدود کنیم که تمام شاخه‌های ترک را دربرمی‌گیرد. اگر قبول کنیم که تاتارها، ازبک‌ها و قرقیزها که فرهنگ خاص خودشان را دارند، یک ملت خاص را تشکیل می‌دهند که تحت نام خودشان شناخته می‌شود، این ضرورت و نیاز پیش می‌آید که تمام خویشاوندان قدیمی را مانند ... یک جامعه به هم پیوند دهیم و این واژه (پیوند دهنده) توران خواهد بود. و ما می‌توانیم تورکیسم Turkgilik را از نظر عظمت ایده‌آل به سه مرحله تقسیم کنیم:

1- ترکیه‌ای بودن Turkijagylyg

2- اوغوزی بودنOghusgylyg

3- تورانی بودنTurangylyg 1

این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد که پان تورانیسم و پان تورکیسم از نظر اجتماعی و تاریخی به هم آمیخته و مراحل مختلف یک نظریه‌اند به گونه‌ای که توضیح یکی بدون بررسی و توضیح دیگری ممکن نیست.

الف- پان تورانیسم

در قصیده معروف «توران» ضیاء گوک آلپ مبلّغ نظریه‌ پان تورانیسم آمده: «... سرزمین‌ پدری برای ترکها نه ترکیه است و نه ترکستان بلکه سرزمین پدری بزرگ و جاویدان توران است...»2 و در قصیده دیگری می‌گوید: «... فرزندان اوغوزخان هرگز وطن‌شان را که توران نام دارد فراموش نمی‌کنند.»3 با توجه به اشعار و مقالات گوک آلپ و دیگر نظریه‌پردازان و مبلّغان پان تورانیسم و پان تورکیسم می‌توان گفت که «توران» چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر ترکیب قومی ساکنان آن سنگ بنای اصیل نظریات «پان» محسوب می‌شود.

برخلاف آنچه تبلیغ می‌شود،‌ ضیاء گوک آلپ مبتکر و پدر نظریه‌ پان تورانیسم و پان تورکیسم نیست بلکه تنها مبلّغ محلی آن می‌باشد. ضیاء گوک آلپ می‌نویسد: «... وقتی من در سال 1896 به استانبول رسیدم اولین کتابی که خریدم کتاب لئون کاهون بود که تهییج کننده و مشوق نظریه پان تورکیسم بود.»4 و «... بعداً من با حسین علی بیگ ملاقات کردم و با نظریات او درباره پان تورانیسم آشنا شدم.»5 شعر حسین‌زاده درباره توران «اولین تظاهر و بیان پان تورانیسم (در ادبیات ترک) بود.»6 در حالی که از حدود سال 1832 واژه توران از طرف دانشمندان بلغاری برای نامگذاری سرزمینهای ترک آسیای مرکزی و جنوب شرقی به کار می‌فت.7 و از سال 1839 در بلغارستان تبلیغات فراوانی در باب توران به منظور اتحاد اقوام تورانی صورت می‌گرفت.8 آرمینیوس وامبری استاد زبان در بوداپست و جاسوس معروف انگلستان9 نیز در سال 1868، یعنی سالها پیش از شروع فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی علی بیک و ضیاء گوک آلپ، از نژاد تورانی در مقابل نژاد ایرانی سخن می‌گفت.10 در سال 1911 (دو سال پیش از درگذشت وامبری در سال 1913 «... در بوداپست سازمانی به نام جامعه (سازمان) تورانی Turanische Ge sellschaft که حداقل تا سال 1941 فعالیت داشت پایه‌گذاری شد.11 مبلّغ دیگر پان تورانیسم مویس کوهن با نام مستعار تیکن آلپ بود که در آثار خود از سرزمین توران بعنوان «گهواره خلق‌ها و مبدأ نژاد و ... سرزمین ایدآل پدری» ترکها یاد می‌کرد12 بدون آنکه بتواند دلیل و مدرک روشنی درباره اقوام تورانی و سرزمین توران و این تعلق تاریخی ارائه کند.

توران «این وطن اولیه» کجاست و ترکیب قومی ساکنان آن چه بوده است؟

درباره ترکیب قومی تورانیان نظریات بسیار متفاوت و متناقضی وجود دارد که هیچ یک از نظر علمی قابل اثبات نیست. به نظر ضیاء گوک آلپ: «توران ... ترکیب و تجمع ترک‌ها، مغول‌ها،‌ تونگوزها (قومی از مغول‌ها) است که به نامهای مختلف نامیده می‌شوند و فنلاندیها و مجارها که از نظر زبان‌شناسی گروه اورال – آلتایی Ural altaic شناخته شده‌اند...»13 در حالی که به عقیده برخی از مورخان ایرانی، تورانیان و ایرانیان از یک «نژاد»اند14 و این امکان نیز از نظر دور نمی‌ماند که تورانیان ترکیبی از اقوام مختلف بوده‌اند: «... اقوام صحرا‌گرد ایرانی استپ‌های شمال و شمال شرقی که ما آنها را اغلب تورانی می‌خوانیم هرگز از لحاظ نژاد یکدست نبوده‌ بلکه گاه با عناصر دیگر نژادها آمیزش داشته‌اند. با توجه به رویدادهای تاریخی چنین به نظر می‌رسد که لسان ترکی از سده‌های قبل از میلاد در میان تورانیان آریائی نژاد آشنا بوده است.»15 در شاهنامه فردوسی حضور اقوام ترک در توران به دوران فریدون می‌سرد که مانند قومی در کنار اقوام دیگر زندگی می‌کرده‌اند. تور فرزند فریدون به فرمان پدرش شاه «ترکان و چینیان» شد و سرزمینی که تور شاه آن شد توران نام گرفت. در شاهنامه از افراسیاب (فرزند پشنگ شاه توران) که نوه تور بود و به خونخواهی پدربزرگش (تور) که به دست منوچهر نوه ایرج (فرزند فریدون) کشته شده بود به جنگ با ایرانیان پرداخت، به عنوان پهلوان و سردار لشکر توران (تورانیان) به تفصیل سخن گفته شده است. با توجه به اینکه تور مانند سلم و ایرج فرزند فریدون شاه بود نسبت خویشاوندی نوه‌اش افراسیاب نیز به همین خاندان سلطنتیِ ایرانی فریدون می‌رسد. درباره ترکیب قومی لشگر تورانیان (افراسیاب) هیچ اطلاعی در دست نیست اما به نظر می‌رسد که ترکان و ایرانیان در آن شرکت داشته‌اند. اگر قبول کنیم تور که شاه (ترکان و چینیان) شده بود با قشون و همراهان خود بدان دیار رفته، می‌توان پذیرفت که ترکان و چینیان قبل از آمدن تور در آنجا سکونت داشته‌اند و می‌توان احتمال داد که تورانیان از اقوام متعددی تشکیل می‌شده‌‌اند که حداقل ترکان، چینیان و بخشی از ایرانیان در آن بوده‌اند. بدین ترتیب، واژه توران نمی‌تواند نام مشترک فقط اقوام ترک باشد زیرا حداقل افراسیاب که عضوی از خاندان سلطنتی فریدون ایرانی محسوب می‌شود «تورانی» بوده است. ایرانی دانستنِ همه تورانیان نیز کنار گذاشتن ترکان و چینیان و انکار اطلاعی است که شاهنامه به ما می‌دهد.

در بسیاری از موارد ترکیب قومی «تورانیان» بر حسب مصلحت سیاسی روز تغییر کرده است:«در دوره جنگ جهانی دوم، به نظر آلوآس فون پای‌کرت Alois Von Paikret که از پایه‌گذاران اصلی سازمان تورانی به شمار می‌رفت اقوام تورانی شامل: مجارها، فنلاندیها، بلغارها، ترکها، بخش بزرگی از ساکنان قفقاز، ترکهای تاتار، بخش عمده‌ای از اقوام ساکن سیبری، تبتّی‌ها، ساکنان هیمالیا، تامیل‌ها، مانجوها، چینی‌ها، کره‌ای‌ها، ژاپنی‌ها ... جمعاً به 610 میلیون نفر می رسیدند.»16 چنان که اشاره شد، درباره ترکیب قومی تورانیان نظریات بسیار متفاوت و متناقض ارائه می‌گردد. به نظر عده‌ای «توران و تورانی از نظر علمی یک نامگذاری زبان‌شناسی است و به نامگذاری جغرافیایی یا قومی»17 و «... مانند مفهوم آریا، واژه توران در زبان‌شناسی برای نامگذاری گروههای اورال- آلتایی به کار می‌رود.»18 ماکس مولر زبانهای اورال- آلتایی را تورانی نام نهاد.19 (توران واژه‌ای واژه‌ای فارسی است).؟ محل توران

همچون بررسیها در مورد محل جغرافیایی «ایرانویج» بعنوان موطن اولیه «آریاییان»، و موطن اولیه «سامیان»، در مورد محل جغرافیایی توران نیز اختلاف نظر بسیار وجود دارد. نقاطی که معرفی می‌گردد بیشتر به تعلق وطنی و ملی و نظریات سیاسی پژوهشگران مربوط می‌شود تا به دلایل علمی؛ و تا زمانی که درباره ترکیب قومی تورانیان نظریات مختلف وجود داشته باشد ناگزیر در مورد محل جغرافیایی «موطن اولیه» نیز اختلاف نظر خواهد بود. اما حتی اگر وجود قوم معینی به نام تورانی و سرزمین مشخصی به نام توران را بپذیریم باز این پرسش بدون پاسخ می‌ماند که این قوم یا اقوام از کجا به سرزمین توران آمده‌اند. یا باید ثابت کرد که محل جغرافیایی توران اقامتگاه اولیه حضرت آدم و حوا بوده یا چنان که فرضیه‌های مربوط به علوم طبیعی مطرح می‌کنند تکامل در آن محل صورت گرفته است. با توجه به عدم امکان اثبات هر یک از دو نظر فوق، می‌توان گفت که اصولا بحث درباره «موطن اولیه» هر قومی که مطرح باشد،‌ و در این نوشته «تورانیان» بحث بی‌حاصلی است.

در مورد محل توران نیز مانند ترکیب قومی تورانیان، عمدتا به زبان شناسی مراجعه می‌شود. بسیاری از مورخان محل جغرافیایی توران را «ماورالنهر بر آن طرف آب آموری و خوارزم تا دریاچه آرال، تا دشتهای روسیه و ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و تبت و شرق...» پنداشته‌اند.20 با توجه به متن شاهنامه، توران محل سکونت ترکان و چینیان را دربرمی‌گرفته و بوسیله رود جیحون از سرزمین ایران جدا می‌شده است.21 در این صورت چین یا بخشی از کشور چین جزئی از توران خواهد بود. پژوهشگرانی نیز هستند که توران باستانی را منطقه‌ای در آسیای میانه اما «موطن اولیه آریاییان» می دانند.22 به نظر مورخان دیگر «... محل توران آسیای مرکزیست در منطقه کوههای اورال- آلتایی... و یا از دریای خزر تا فلات ایران تا سرچشمه رودخانه سیر دریا از رودخانه ایرتیشIrtisch  تا فلات آکمولینسک Akmolinsk23 در «اوستا نام کشورِ توران است.. از وجه تسمیه تور و تورانی در عصر اوستا بدرستی آگاهی نداریم.... یادکردهایی که در اوستا به توران و تورانیان شده کم نیست. یکی از صریح‌ترین این اشارات در یشت پنجم وجود دارد. در یشت هشتم نیز جایی که از داستان ارخش Erekhsa (=‌آرش) تیرانداز معروف ایرانی یاد شده درباره مرز ایران و توران می‌توان استنتاج کرد...»24

در بررسیهای دیگری محل توران در سیبری کشف می‌شود: «ناحیه‌ای به نام مینوسینسک Minoussinsk(شهری واقع در سیبری در محل التقای شط ینی سئی و رودخانه مینوسینسک) یکی از مناطق باستانی است که آثار مکشوفه آن سیر تمدن بعضی اقوام و ملل مانند سیت‌ها و سارمات‌ها را که ایرانی‌الاصل بوده‌اند بر ما معلوم می‌دارد. پاره‌ای از این اقوام در منظومه‌های حماسی ایرانی بنام تورانیان معروف‌اند... سرزمین توران در این دوران (تقریبا قرن 6-5 میلادی) دقیقاً در محلی نزدیک مینوسینسک و پازریک قرار دارد که زمانی پایگاه سیت ها (تورانیان) بوده است...25 و نظر دیگر این که «... نام توران اغلب به منطقه‌ای داده شده که تاتار نامیده می‌شود. هیچ‌جا در میان ترکهای آسیایی نام توران پیش نمی‌آید اما به اندازه کافی در میان قبایل ترک که تاتارهای سیبری نامیده می‌شوند به گوش می‌خورد.»26

چه درباره ترکیب قومی تورانیان و چه درباره محل زندگی و سرزمین تورانیان اطلاعاتی که ارائه می‌گردد کاملا درهم و متفاوت است. به کمک زبان‌شناسی هم مسئله حل نشده و نخواهد شد. چون مفاهیم زبان‌شناسی را (چنان که در مورد آریاها و سامی‌ها نیز گفته شد) نمی‌توان به قوم‌شناسی تعمیم داد. زیرا «... عالم علم درباره زبان گذشته مردم آسیای میانه تا آستانه هزاره سوم و دوم قبل از میلاد هیچ اطلاع مثبتی در دست ندارد.»27

با توجه به آنچه درباره ترکیب قومی و محل جغرافیایی توران آمد می‌توان گفت که واژه توران برخلاف نظر ضیاء گوک آلپ و دیگر جانبدارانِ نظریه پان تورانیسم نمی‌تواند نام مشترک فقط «اقوام ترک» باشد بلکه در این مورد با ترکیب اقوام مختلف سروکار داریم و هر یک از این اقوام می‌تواند خود را تورانی بداند و بخواند. «... ممکن است ترکهای تورانی عقیده داشته باشند که بقایای نژاد قدیمی ترک هستند که در طول زمان تحولات فراوانی را در آسیای مرکزی گذرانده و در دوره‌های اولیه هینگ نو Hiung- Nu نامیده می‌شدند، اما این اقوام در طول زمان بر اثر جنگها، مهاجرت‌ها و اختلاط‌های قومی و فرهنگی که طی قرنها در این منطقه از دنیا فراوان رخ داده با سایر اقوام مخلوط شده‌اند.»28

ب- پان تورکیسم

در مورد فرضیه‌های مربوط به پان ترکیسم نیز مانند بررسیها در مورد اقوام «آریا» و «سامی» با بررسیهای تاریخی و کشفیات مورخان مصلحتی و زبان‌شناسان سروکار داریم. در این خصوص نیز افسانه‌ها و خیالپردازی‌های شاعرانه که در پاره‌ای موارد به آنها جنبه دینی نیز داده می‌شود ارائه می‌گردد.

گفته می‌شود: «... یافث پسر نوح هشت پسر داشت که برادر بزرگتر ترک نامیده می شد و بر برادران دیگر ریاست داشت و در نزدیکی رودخانه ایزیک کول Issik-kol در محلی به نام سه‌لن‌کی Selenkej زندگی می‌کرد. ترک دو پسر به نام‌های توئک Tuek و هاکال Hakal داشت... توئک دارای فرزندان دوقلو به نام‌های تاتار و مغول شد. ترکهای اصلی و واقعی از نسل مغول‌اند نه تاتار.»29 و «... کارا Kara پسر بزرگ مغول بود. یکی از فرزندان او به نام اوغوزخان مسلمانی متعصب بود که در تاریخ ترک اولین و پرقدرت‌ترین شاهزاده ترک معرفی می‌شود. اوغوزخان شش پسر داشت که هر یک را چهار پسر بود و چنان که در افسانه آمده در دوران او مردم تحت فرمانش به خود نام ترکمن Turkman یعنی ترک‌ها Turkentum دادند.30 بر طبق منابع دیگر، اوغوزخان پسر کاراخان پسر بزرگ دیک بوکوی Dik- Bukui پسر بزرگ معروف آبلوجی‌خان که بطور مستقیم از فرزندان نوح بود منشأ ترکان است.31 اگر آنچه را در این افسانه‌ها آمده‌اند بپذیریم، برادری یافث با حام و سام و لذا خویشاوندی فرزندان و اعقاب آنان با یکدیگر و اگر پیرو فرضیه‌های نژادی باشیم «هم نژادی» اقوام منتسب به این سه برادر را پذیرفته‌ایم.

افسانه دیگری که درباره منشأ اولیه قوم یا اقوام ترک شهرت دارد افسانه گرگ خاکستری است. بر پایه این افسانه که در منابع چینیِ قرن ششم میلادی ذکر شده: «توکوئه T,U,-K ?üe طایفه‌ای از هیونگ نو (هون‌ها) هستند و نام خانوادگی آنان آشینا A-schina است. آنها (هیونگ‌ نوها) گروه خواصی را تشکیل می‌دادند که از یک کشور همسایه شکست خوردند. تمام وابستگان این قوم جز یک پسر ده ساله از میان رفتند. سربازان دشمن ... او را نکشتند اما پاهایش را بریده و او را به داخل باتلاقی که از علف پوشیده شده بود انداختند. در آنجا ماده گرگ به سر می‌برد که پسر بچه را با گوشت تغذیه می‌کرد. بدین ترتیب پسربچه بزرگ شد و با ماده گرگ آمیزش نمود و گرگ آبستن شد. اما وقتی شاه (کشور مجاور) مطلع شد که این پسربچه هنوز زنده است مجددا کسانی را فرستاد که این جوان را بکشند. فرستادگان گرگ ماده‌ای را نزد این جوان دیدند و خواستند گرگ را هم بکشند اما گرگ به کوهی در شمال کاو- چه آنگ Kao- tschang (تورفان Turfan) فرار کرد. در این کوه غاری بود که در آنجا دشتی ... با چند صدمایل وسعت که دورادوش را کوهها حلقه‌وار گرفته بودند قرار داشت. گرگ ماده خود را در این کوهها پنهان نمود و پس از مدتی ده فرزند پسر زائید. وقتی این پسر بچه‌ها بزرگ شدند با زنانی از سرزمین‌های دیگر ازدواج کردند که فرزندانی زاییدند.

هر یک از اعقاب آنان نام خانوادگی (معیّنی) بر خود گذاشت. یکی از این خانواده‌ها خود را آشینا نامید. فرزندان آنان و فرزندان فرزندانشان افزایش یافتند تا این که چند صد خانواده شدند. بعد از چند نسل همه با هم از غار خارج شدند و به یو-یوها Ju-Ju خدمت می کردند یو-یوها همان قوم یو- یوان Jou-Jan هستند که در بخری منابع یوان- یوان Juan-Juan یا یوئی- یوئی    Jui-Jui نیز نامیده می‌شوند. آنها در دامنه جنوبی کین-‌شان (آلتائی) بعنوان آهنگر برای یو-یوها کار می‌کردند. از آنجا که کین- شان مانند کلاه خُود به نظر می‌رسید (دره‌های اطراف شبیه کلاه خُود بود) و آنها به کلاه خُود تو-کوئه می‌گفتند خود را نیز تو کوئه نام دادند... و به روایت دیگر از منابع چینی: اجداد تو- کوئه (جمع کلمه ترک) از کشور سو که در شمال هیونگ نو قرار داشت آمده‌اند. فرمانروای طایفه آنان آپانگ پو A-Pang-Pu هفده برادر داشت که یکی از آنان ای‌چی‌نی‌شی‌تو  I-Tschi-Ni-Schi-Tu نام داشت و از ماده گرگ متولد شده بود. آپانگ پو و برادرانش بطور طبیعی عقب‌مانده بودند بدین جهت کشورشان از جانب دیگران نابود شد اما چون ای‌چی‌نی‌شی‌تو را یک روح (شبه) لمس کرده بود او این توانایی را داشت که باد و باران را احضار کند. او با دو زن ازدواج کرد. گفته می‌شود که یکی دختر خدای تابستان و دیگری دختر خدای زمستان بود. یکی از‌ آنان چهار فرزند پسر آورد. یکی از پسران به یک قوی سفید تبدیل شد و دیگری کشوری میان رودخانه آفو Afu و کین Kien تأسیس نمود، سومی بر رود چوچوئه فرمانروایی می‌کرد و برادر چهارم در کوه گروه‌های دیگری از طایفه آپانگ‌پو زندگی می‌کردند اما در آنجا سرمای شدیدی حکفمرما بود. برادر بزرگتر برای آنان آتش تهیه نمود تا خود را گرم کنند و زنده بمانند. بدین ترتیب آنان نجات یافتند و برادر بزرگتر را بعنوان خاکم خودشان انتخاب کردند و او را تو- کوئه نامیدند.»32

در پاره‌ای از منابع دیگر گفته می‌شود که گرگ‌ خاکستری زنی به نام زنا Zena و به روایت دیگر بورا Bura بوده که به معنای گرگ خاکستری است. این زن پسر بچه‌ای را که تنها مانده بود یافت و تربیت کرد و این پسربچه، پدر اولیه قبیله ترک (یا به نظر مغول‌ها پدر اولیه قبایل مغول شد.33 به نظر می‌رسد عدم توجه به این نکته که «گرگ خاکستری» می‌توانسته نام یک انسان هم باشد موجب بروز سوءتفاهمی شده که هنوز ادامه دارد. به نظر پاره‌ای از مورخان، افسانه گرگ خاکستری اصولاً منشا اروپایی دارد (اشاره به افسانه مربوط به ایجاد شهر رم در ایتالیا و دوپسر بچه به نامهای رموس Remus و رمولوس Romulus که از شیر گرگ تغذیه می‌شدند) و به وسیله هون‌ها به فرهنگ و افسانه‌های آسیایی منتقل شده است.34

درباره تو- کوئه نظریات دیگری نیز ابراز شده است: «...از میان قبایل ترک ساکن شمال چین 500 خانواده یا قبیله آشینا را می‌توان نام برد که از امتزاج قبایل گوناگون پدید آمده‌اند... چینیان اتباع خان‌های آشینا را به این نام نمی‌خواندند بلکه آنان را تو- کیو می‌گفتند... چینیان در زبان خود مخرج (ر) ندارند... . این نام بعدها... به صورت تورکیوت خوانده شد که در واقع تلفظ درست واژه تو-کیو است که با مخرج (ر) همراه شده و به صورت تورکیو درآمده است. واژه تورک به معنای نیرومند و استوار است... واژه آشینا را برخی به معنای گرگ دانسته‌اند. گرگ در زبان ترکی باستانی «بوری» و «کاسگیر» است ولی در زبان مغولی گرگ را شینو می‌نامند. پیشوند «آ» که پیش از شینو آمده است در زبان چینی نشانه احترام است. بدین روال واژه «آشینو» یا «آشینا» به معنای گرگ محترم و نجیب است... نکته مسلم این است که در سده ششم میلادی نام گرگ در میان ترکان از اهمیت و احترام فراوانی برخوردار بوده است (مانند شیر در افسانه‌ها و داستانهای ایرانی – ش- ر). بنابر این افسانه تورکیوت‌ها، ترکان از دودمان هون‌های غربی هستند که با نسل گرگ درآمیخته‌اند. باید یادآور شویم که هون‌های غربی به سال 469 میلادی تار و مار شدند اما 77 سال بعد به سال 545 میلادی مردمی در این سرزمین پدید آمدند که خود را تورکیوت می‌نامیدند. از اینجا می‌توان به روشنی دریافت که ترکان نه از امتزاج گرگ و انسان بلکه از اختلاط اقوام و قبیله‌ها پدید آمده‌اند... . از پژوهش‌های دانشمندان معلوم شده است فراریانی که منشاء آنان از قبیله هون‌ها بود و به زبان ترکی سخن می‌گفتند در جنوب رشته کوههای آلتای سکنی گرفتند. اینان با گروههایی از قبایل آشینا درهم آمیختند و تورک یا تورکیوت نامیده شدند.»35

پایگاه و محتوای نظری، سیاسی و تاریخ پان‌تورکیسم آثار شرق‌شناسان اروپای قرن هیجدهم و نوزدهم بود 36 با توجه به فهرست کتب سیاسی، فلسفی و تاریخی که از آثار نویسندگان اروپای غربی ترجمه شده و در عثمانی انتشار یافته37 و همچنین فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی سازمان یافته می‌توان به خوبی نشان داد که روشنفکران ترک سخت تحت تاثیر فرهنگ استعماری و القائات سیاسی و نژادی و جهت‌دار محافل سیاسی کشورهای سرمایه‌داری استعماری قرار گرفته‌اند. از مهمترین این آثار می‌توان کتاب «تاریخ عمومی هون‌ها، ترک‌ها، مغول‌ها و دیگر تاتارانغربی» اثر ژوزف دو گوئین‌یه J.De.Guigne را نام برد. به طوری که ضیاء گوک آلپ می‌نویسد: «... نوشته دوگوئین‌یه در اواخر سلطنت سلطان عبدالعزیز و اوایل سلطنت سلطان عبدالحمید در استانبول مورد توجه عمیق روشنفکران قرار گرفت... یک انجمن علمی در سال 1851، یک دارالفنون در سال 1863، و یک مدرسه نظامی که با این روح جدید پالایش یافته بود تشکیل شد و به سازمان دادن و تبلیغ پرداخت... در این دارالفنون سلیمان حسین پاشا (1893-1838) تدریس می‌کرد. سلیمان پاشا نخستین پایه‌گذار پان‌تورکیسم است. کتاب تاریخ دوگوئین‌یه بطور مشخص تورکیسم سلیمان پاشا را تحت تاثیر قرار داد و او براساس منابع این کتاب تاریخ ترکیه را نوشت.»38 و ادامه می‌دهد: «...این سلیمان پاشا بود که به ما یاد داد که هون‌ها، در تاریخ هیونگ نو Hiungnu در تاریخ چین، اولین اجداد ترک‌ها هستند و اوغوزخان باید همان مه‌ته Mete پایه‌گذار دولت هیونگ‌نو باشد.»39 دوگوئین‌یه در تاریخ بسیار مفصل خود درباره هون‌ها، ترک‌ها و مغول‌ها سعی در اثبات این نکته دارد که: «... ترک‌ها که سرزمین تاتارها را تصرف کرده‌اند بدون واسطه از اعقاب هون‌های قدیمی بوده‌اند...»40 و «... منشاء اولیه مغول‌ها ترک‌های قدیمی بوده‌اند...»41 بدین ترتیب، خویشاوندی تاریخی هون‌ها، ترک‌ها و مغول‌ها همچون یک حقیقت تاریخی به روشنفکران ترک عرضه گردید و چنان که اشاره شد بعنوان پایگاه نظری و تاریخی در تالیفات و نظریات سلیمان پاشا، ضیاء گوک‌آلپ و دیگر نظریه‌پردازان پان‌تورکیسم به کار رفت. هون‌ها اقوامی بودند که در توندراهای شمال اورال مسکن داشتند و در قرن پنجم میلادی از طریق ولگا به شرق اروپا هجوم بردند.  آتیلا شاه هون‌ها بود.

درباره ترکیب قومی هون‌ها نظریات متفاوتی وجود دارد و گفته می‌شود که: «هون‌ها اسمی است که بیزانس به این گروه از اقوام داده است. اینها (این اقوام) چه نامی به خود می‌دادند، نمی‌دانیم.»42 اثر دیگر در این باره پان تورکیسم کتاب قواعد زبان ترکی تالیف لولملی داویدز Lumley-Davids (لندن- 1832) است. این اثر نه فقط بدین جهت که در آن به قواعد زبان ترکی نظم و ترتیبی داده شده بود اهمیت یافت بلکه به عنوان یک اثر مهم تاریخی مورد توجه روشنفکران ترک قرار گرفت زیرا در مقدمه آن، تاریخ اقوام ترک، زبان و گویش‌های ترکی از زمانی که بدانها سخن گفته شده بود همراه با احترام و تحسین فراوان درباره نقش ترک‌ها در تمدن جهانی مورد بررسی قرار گرفته بود.43 از نظر سیاسی می‌توان آرمینیوس (هرمان) وامبری زبان‌شناس، استاد دانشگاه بوداپست و جاسوس برجسته و معروف انگلستان را پایه‌گذار پان‌تورکیسم دانست. هرمان وامبری، که همان آرمینیوس وامبری است، در سال 1873 درباره وحدت اقوام ترک چنین اظهارنظر کرد: «برای سلطنت بر ترکیه، خاندان عثمانی در قیاس با خاندان بزرگ رومانف (خانواده سلطنتی روسیه ش- ر) که توانسته عناصر متفاوت را با زور و حیله بهم ربط دهد می‌توانست از عناصر ترک که با زبان، مذهب و تاریخ مشترک از سواحل آدریا (دریای آدریاتیک ش- ر) تا دوردست‌های چین (سکونت دارند) امپراتوری قوی‌تری بنیان بگذارد. آناتولی‌ها، آذربایجانی‌ها، ترکمن‌ها، اوزبک‌ها، قرغیزها و تاتارها عناصری مجزا هستند که می‌شد از آنها یک غول نیرومند ترک به وجود آید که بهتر بتواند خود را با خصم شمالی مقایسه کند (رقابت کند) تا ترکیه امروزی.»44

آرمینیوس وامبری که در خدمت استعمار انگلستان بود: «... در مدت اقامتش در استانبول کوشش می‌کرد توجه روشنفکران ترک را به خویشاوندی نژادی و فرهنگی‌شان با ترک‌های آسیای مرکزی جلب کند.»45 وامبری «... با بسیاری از ترک‌ها تماس و با سلطان عبدالمجید شخصاً دوستی داشت... او از رابطه قومی و زبانی میان ترک‌ها و مغول‌ها سخن می‌گفت و نظریاتی را که به وسیله دانشمندان بلغاری تکامل یافته بودند ارائه می‌داد. آنها ترک‌ها، فنلاندیها، بلغاریها و استونی‌ها و دیگر اقوام را در گروه تورانی قرار می‌دادند.»46 وامبری که می‌کوشید در رقابت استعماری روسیه و انگلستان در آسیا دشمن نیرومندی در برابر روسیه به وجود آورد، سخت پان‌تورکیسم را تبلیغ می‌کرد و بر مسئله خویشاوندی ترک‌ها و مغول‌ها تکیه می‌نمود و معتقد بود که ترک‌های اصلی از نسل مغول‌ها هستند نه تاتار، و نظر می‌داد که اقوام ترک در هجوم هون‌ها به اروپای شرقی شرکت داشته‌اند.47

یکی از نتایج خویشاوند شمردن ترک‌ها و هون‌ها این شد که آتیلا و چنگیز از جانب پان‌تورانیست‌ها و پان‌تورکیست‌ها به عنوان قهرمانان بزرگ تاریخ ترک مورد تکریم و تجلیل قرار گرفتند. ضیاء گوک‌آلپ در اشعار خود می‌گوید: «...آتیلای من، چنگیز من، این قهرمانان که شهرت بزرگ نژاد مرا می‌سازند دچار تهمت و افترا شده‌اند در حالی که کمتر از اسکندر و سزار نبوده‌اند.»48 نکته‌ای که مورد توجه گوک‌آلپ و بسیاری از پان‌سازها و پان‌بازها در همه اقوام و ملل قرار نگرفته و نمی‌گیرد این است که چه آتیلا، چه چنگیز و چه سزار و اسکندر و همتایانشان از سایر اقوام و ملل، از نظر تاریخ و تمدن بشری در سطح بسیار نازلی قرار دارند زیرا تجاوز، خونریزی و کشتار و غارت از طرف هر کس و رهبر و پیشوای هر قوم و نمایندگان هر ملت و طبقه‌ای صورت گیرد کاری غیرانسانی و غیراخلاقی است و تجاوز به حیات انسانها، بدون توجه به قومیت متجاوز و متجاوزان چه در گذشته‌های دور یا نزدیک و چه در زمان حاضر انجام گرفته باشد محکوم و مردود است. نه فقط تجاوز و ظلم و غارت بلکه باید متجاوز، ظالم و غارتگر را در همه اشکال آن محکوم دانست و رد کرد نه اینکه متجاوز خودی را «فاتح» شمرد و به او افتخار کرد اما متجاوز بیگانه را «وحشی و غارتگر» دانست و به او لعنت فرستاد. درباره نژاد ترک‌ها نظریات دیگری نیز ابراز شده است: «جلال‌الدین پاشا این نظر را که ترک‌ها با هون‌ها و مغول‌ها از یک نژاد هستند رد می‌کرد و جانبدار این نظر بود که ترک‌ها و اروپایی‌ها به یک نژاد تعلق دارند- تور – آریا Turo-Aria49 (اثرات سیاسی و اجتماعی این نظر تا به امروز هم می‌رسد و بخشی از طبقات متوسط و ثروتمند ترکیه خود را از اروپا می‌دانند.) درباره خویشاوندی قومی ترک‌ها با سایر اقوام نیز اظهارنظر شده که: «ترک‌ها از نسل هیتی‌ها هستند و بدین جهت ترک‌ها موجد بزرگترین فرهنگ تاریخ شده‌اند.»50 و درباره مقام فرهنگی ترک‌ها گفته شده که: «ممکن است ترک‌ها خط را به آشوری‌ها یاد داده باشند.»51 و «... زبان سومری‌ها به وجود آورنده فرهنگ بابل، با ترک خویشاوند است.»52 نظیر چنین سخنانی را در میان جانبداران فرضیه‌های نژادی «آریا» و «سامی» نیز می‌توان یافت. ناسیونالیست‌های نژادی و پان‌سازهای همه اقوام و ملل می‌کوشند منحصراً و تنها، قوم و ملتی را که بدان تعلق دارند پایه‌گذار و مشعلدار فرهنگ جهان معرفی کنند و برای وصول به هدفهای طبقاتی و سیاسی با سهل‌انگاری و بزرگواری یک جانبه به بررسی مسائل تاریخی می‌پردازند.

درباره اقوام آخایی (هی‌تیت‌ها) که از هزاره سوم در شرق آسیای صغیر اقامت داشته‌اند می‌توان نشان داد که: «... ختی‌یان ملت واحدی نبودند بلکه مجموعه‌ای از ساکنان اولیه آسیای صغیر و مهاجرین بودند... در کشور آخایی علاوه بر زبان ختی‌یان هشت زبان مختلف دیگر نیز رایج بود که این امر نشانه وجود و نفوذ اقوام و فرهنگ‌های مختلف در این منطقه است.»53 هی‌تیت‌ها قوم واحدی نبودند تا قوم واحدی نیز از آنان منشعب گردد. چه در ترکیب قومی و چه در ترکیب فرهنگی هی‌تیت‌ها تعداد زیادی از اقوام شرقی (از جمله اقوامی که بدانها آریا گفته می‌شود) شرکت داشته‌اند و بدین لحاظ نمی‌توان پیشرفت‌های فرهنگی در کشور آخایی را به حساب قوم خاصی گذاشت. و اما درباره سومر: «سومر نامی فرضی است که اوپرت به مناسبت اینکه زبان مردم این ناحیه (جنوب بین‌النهرین) دارای لغات غیرسامی بود به ساکنان این منطقه داد. نام فرضی سومر دارای ریشه و محتوای تاریخی، قومی و فرهنگی نیست و تنها لفظی قراردادیست و چیزی به نام کشور و ملت سومر وجود نداشته است.»54 مردمی که در جنوب بین‌النهرین زندگی می‌کردند چه از نظر قومی و چه از نظر فرهنگی ترکیبی از اقوام مختلف شرق بوده‌اند، اعم از ساکنان اولیه و مهاجرین از نواحی مختلف (درباره منشاء این مهاجران نظریات بسیار متفاوت و متضادی ارائه می‌گردد). «در زبان سومری علاماتی وجود دارد که می‌تواند دلیل رابطه آنان با شرق، اقوام هندی موهنجودارو، مغول یا آفریقایی (بانتو) یا اقوام ایلامی (حلتمتی) باشد.»55 در این مورد هم با ترکیب قومی و فرهنگی اقوام شرق در جنوب بین‌النهرین سر و کار داریم. خط آشوری نیز چنان که اسناد تاریخی ثابت می‌کند مرحله‌ای از تکامل خط در جامعه بزرگ شرق بوده56 که در آن اقوام مختلف و متعدد سهم داشته‌اند. این که قوم خاصی خطی را به قوم دیگر یاد داده باشد فاقد مبنای علمی و تاریخی است.

فرضیه‌های پان‌تورکیسم و پان‌تورانیسم گر چه در طول زمان از حیث محتوای نظری و تاریخی دستخوش تغییرات فراوان گردید اما جنبش سیاسی «پان» که آغاز شده بود ادامه یافت. روشنفکران ترکیه (عثمانی) در دوره عبدالحمید سخت تحت تاثیر مطالب کتاب لئون کاهون Leon Cahun 1900-1841 نویسنده فرانسوی قرار گرفتند. کاهون‌ با سازمان ترک‌های جوان تماس داشت.57 «به نظر کاهون ترک‌ها رابط میان تمدن چینی‌ها و ایرانی‌ها بودند... کاهون با یک سبک بسیار شاعرانه که بر خواننده ترک اثر می‌گذاشت از آینده‌ای بسیار مثبت برای ترک‌ها و فعالیت‌های فرهنگی آنان سخن می‌گفت.»58 در آثار ضیاء بیک که (بعداً ضیاء پاشا شد) و نام آدبی گوک‌آلپ را در اثار خود به کار می‌برد می‌توان تحول و ادامه فرضیه‌های پان‌تورکیسم و پان‌تورانیسم را نشان داد. او می‌نویسد: «از وقتی پانزده ساله بودم... کتاب تاریخ سلیمان پاشا در من گرایش به ناسیونالیسم ترک را رشد داد. وقتی در سال 1312 (1896) به استانبول آمدم اولین کتابی که خریدم کتاب لئون کاهون بود... به نظر می‌رسد این کتاب برای آن نوشته شده بود که به ایده‌آل پان‌تورکیسم حرکتی شدید بدهد.(59) با مقایسه نظریات گوک‌آلپ با اصول نظریات کاهون و این که: «تاریخ داستان‌وار ترکیه که بوسیله کاهون نوشته شده بود بر ضیاء گوک‌آلپ اثر فوق‌العاده‌ای داشت»(60)، می‌توان اثرات کتاب کاهون را از نظر فرهنگی و سیاسی دنباله نفوذ فرهنگی و سیاسی کتاب دوگوئین‌یه روی ضیاء گوک‌آلپ و دیگر نظریه‌پردازان پان در ترکیه دانست.

با توجه به تفاوت‌های جسمانی کاملاً آشکار میان ساکنان ترکیه و اقوام ساکن در آسیای مرکزی و سیبری، فرضیه‌های نژادی که بر تفاوتهای جسمانی انسانها تکیه کرده و بر این اساس میان گروههای انسانی نژادهای «والا و پست» را تعیین می‌کند نمی‌توانست پایه و اساس نظریه پان‌تورکیسم و تجمع اقوام مختلف در یک واحد سیاسی و اجتماعی باقی بماند و نیاز به شیوه استدلال جدیدتری برای مشروعیت بخشیدن به فرضیه پان‌تورکیسم کاملاً محسوس بود. ضیاء گوک‌آلپ، ناسیونالیسم (پان‌سازی) براساس نژادی و خونی را با صراحت رد می‌کرد و ملت را چنین تعریف می‌نمود: «ملت چیست؟ چه پیوندی که ما داریم می‌تواند بر پیوند نژادی، قومی، جغرافیایی، سیاسی برتری داشته باشد؟ جامعه‌شناسی تعیین می‌کند که این پیوند وحدت در تربیت و فرهنگ یعنی وحدت در احساس است. ملت (ناسیون) به هیچ وجه یک گروه نژادی، خونی، جغرافیایی یا تجمع اجباری نیست بلکه ملت از افرادی تشکیل شده که زبان مشترک، مذهب مشترک، اخلاق مشترک و ... داشته باشند یعنی از یک تربیت بهره‌مند شده باشند... هر جا یک فرهنگ غالب باشد آنجا یک ملت است... هدف ناسیونالیسم ترک این است که در این اجتماع بزرگ کشورها فقط یک فرهنگ غالب باشد.(61) ضیاء گوک‌آلپ به عنوان نظریه‌پرداز پان‌تورکیسم بطور مفصل از اخلاق صحبت می‌کند و می‌نویسد: «هر ملت بزرگ در یک زمینه معین از تمدن مقام اول را یافته است، یونان قدیم در ورزش، رومی‌ها در قانون، اسرائیلی‌ها و اعراب در دین، فرانسوی‌ها در ادبیات، آنگلوساکسون‌ها در اقتصاد، آلمان‌ها در موزیک و متافیزیک و ترک‌ها در اخلاق مقام اول را به دست آورده‌اند.»(62) این سخنان و تجلیل ضیاء گوک‌آلپ از آتیلا و چنگیز، نظرش درباره فرهنگ غالب ترک و تخیلات شاعرانه‌اش درباره سرزمین پدری توران و ... نشان می‌دهد که میان اصول آراء وی و نظریات پان‌تورکیست‌هایی که بر خویشاوندی نژادی و خونی تکیه می‌کنند فاصله زیادی وجود ندارد و در آخرین تحلیل – گر چه با شیوه‌های مختلف – همه خواستار سلطه‌اند و به یک نتیجه می‌رسند. کوشش برای خالص کردن زبان ترکی با بیرون راندن تمام لغات و ریشه‌های عربی و فارسی از آن، همراه با تلاش برای جانشین کردن آنها با لغاتی دارای ریشه قدیم ترکی و صرف جدید(63) از جلوه‌های بارز پان‌تورکیسم و کوششی برای تحریف واقعیت جامعه ترک، جدا کردن اقوام ترک از اقوام خویشاوند در جامعه بزرگ شرق و القای بیگانگی و شکاف میان آنها به شمار می‌رود. در چنین کوششی که فقط به خالص کردن زبان محدود نمی‌شود، این حقیقت مورد توجه قرار نمی‌گیرد که فرهنگ اقوام شرقی به معنای وسیع آن در طول هزاران سال چنان به هم عجین و آمیخته شده که تلاش برای تجزیه آن نفی خود است. پان‌تورکیست‌ها: «... یک زبان جدید، ادبیات جدید و یک فرهنگ جدید را وعده دادند. قول داده شد که زبان از کلمات عاریتی از فارسی و عربی پاک و جبهه مبارزه با ادبیات قدیم گشوده شود.»(64)

از آنچه گذشت می‌توان دید که پان‌تورکیسم در طول زمان همیشه دارای محتوای معینی نبوده و پاره‌ای از پان‌تورکیست‌ها بر وحدت فرهنگی (فرهنگ غالب) و گروهی دیگر بر خویشاوندی نژادی و خونی تکیه می‌کرده‌اند (و می‌کنند)(65) درباره غیرعلمی بودن فرضیه‌های نژادی تا حدی سخن گفته شده است. نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که هر کجا سخن از «فرهنگ غالب» در میان باشد ناگزیر سخن از «فرهنگ مغلوب» و «فرهنگ والا» و «فرهنگ نازل» نیز در میان خواهد بود. اما آن کس و آن گروه که فرهنگ قوم خود را «والا» بدانند و «غالب» بخواهد و به ترکیب آن با دیگر فرهنگ‌ها توجه نکند خود را در حقیقت و عمل در حد یک نژادپرست خجالتی قرار می‌دهد که با شیوه ظریف‌تری در پی پان‌سازی است؛ اما دم خروس از جیب قبایش دیده می‌شود. این نکته نه فقط درباره پان‌تورکیسم بلکه درباره همه پان‌های دیگر نیز صادق است. بررسی های مفصل و دقیق نشان می‌دهد که: «پان‌تورکیسم و پان‌تورانیسم جنبشی سیاسی است»(66)

جنبشی که از نظر فرهنگی و سیاسی سخت تحت تاثیر فرهنگ استعماری و سیاسی استعماری دول اروپایی قرار داشته است. این جنبش در مراحل آغازین از طرف افرادی مانند آرمینیوس وامبری که در پی یافتن متحدی برای انگلستان در مبارزه با نفوذ روسیه در آسیا بود تبلیغ می‌شد، اما پس از افزایش روابط نظامی، اقتصادی و سیاسی آلمان با عثمانی پان‌تورکیسم مورد حمایت محافل آلمانی که در حال مبارزه با انگلستان و روسیه (اسلاوها) بودند قرار گرفت و سخن از برادری جنگی چند هزار ساله میان ترک‌ها و آلمان‌ها و دشمنی مشترک آنان با اسلاوها به میان آمد.(67) پان‌تورکیسم و پان‌تورانیسم نیز مانند جنبش‌های سیاسی پان‌ایرانیسم، پان‌عربیسم و پان‌های دیگر (پان‌ژرمانیسم، پان‌اسلاویسم و ...) ابزاری سیاسی برای وصول به هدف‌های سیاسی معین‌اند. برحسب نیاز استعمار سرمایه‌گذاری آگاهانه و با قصد، میان اقوام و گروههای انسانی اختلاف می‌اندازد تا حکومت کند و تاکنون توانسته‌ اقوام خویشاوند در جامعه بزرگ شرق را از یکدیگر جدا کند و به جان هم بیندازد و موفق هم بوده است.


منابع :

1.Hartmann, Richard: Ziagokalp. Grundlagen des Turkischen Nationalismus In: Orientalische Literaturzaitung XXVII, 1925, S. 590.

2. Jaschke,Gottfried:Der Turanismus der Jungturken.In:Die Welt des Islam.Bd. 23(1941)H/1,2, S.5.

3- همانجا، زیرنویس، ص5        4. artmann, Richard: S.579.

(چاپ اول آنکارا-1920 Ziagokalp: The Principles of Turkism. 1968. Leide p.9-

5. Ziagokalp, P.9.          6. Ziagokalp, P.5.

7. Jaschke, Gottfried: S.1.

8. Landau,Pan Turkism in Turkey, London,1981, p.5.

9. Adler, Lory and Dalpy, Richard: The Dervish of Windsor Castel; The Life of Arminuis Vambery. London 1979.

نیزن – ک: محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی انگلیس و ایران در قرن نوزدهم، جلد سوم تهران 1335 صص 668-658

10. Arminius Vambrey: Sketches of Central Asia. London 1868 (Rep 1970, Arno Press, USA) p.28.

11. Jaschke, Gottfried: S.1.

12. Tekinalp/ Mois Cohen: Turkismus und Panturkismus. Weimar 1915. s.15.

نام واقعی این نویسنده که در جهت سیاست آلمان، پان‌تورکیسم را تبلیغ می‌کرد مویس کوهن است نه تکین آلپ.دراین کتاب که مطالب آن بیشتر تبلیغ سیاسی است تابررسی تاریخی، مویس کوهن ازهمکاری نژاد ژرمن با ترکها علیه نژاد اسلاو سخن میگوید و خواستار وحدت اقوام با آلمان است.

12. Ziagokalp, p.19.

13. ن-ک: لغت‌نامه دهخدا،جلد 15-ترک-تی‌یر، تهران 1343، ص1103

-رضا، عنایت‌الله، آذربایجان و اران،آلبانیهای قفقاز،تهران1360،ص81-63

- شهیدی مازندرانی (بیژن)، مرزهای ایران و توران بر بنیاد شاهنامه، تهران 1376 (بخش یکم تورانیان).

سجادیه،محمدعلی،پژوهشی درتبارمشترک ایرانیان وتورانیان،تهران 1368.

14- بیات، نادر، تورانیان، تهران 1367، صص 47-45.

15- Jaschke, Gottfrie: s.1.

16. Zarevand: United and Independent. Turana, London 1971, P.2. (V.N.Dadrivan, Leiden, 1971)

ترجمه شده از زبان ارمنی.

17. Czaplicka, M.A.: The Turks of Central Asia in History and at the Present Day. Oxford 1918, p.19.

18- بیات، نادر... ص47. 19- لغت‌نامه دهخدا... ص1103.

20- همانجا ون – ک کریمان، حسین، پژوهشی در شاهنامه، تهران 1357.

21- رضا، عنایت‌الله، آذربایجان... صص 81-63.

22- Zarevand, p.2.

23- رضی، هاشم، فرهنگ نامهای اوستا، تهران 1346، صص 356-355.

24- بیات، نادر... صص51 و 29. 25. Czaplicha: p.19.

26- بیات، نادر... ص37.        27. Czaplicka: p.108.

28. Vambery, Hermann: Das Turkenvolk in seinen ethnologischen und ethnographischen Beziehungen. Leipzig 1885, s.2,3.

29- همانجا. 30. Czaplicka: p.15.

31. Liu Mau Tsai Die Chinesichen nachrichten zur Geschichte der Ost

Turken (TU-KUE) erste buch Wisbaden, S.5 und 6

Zweite buch… S, 488.

Clausen, Sir Grard, "Turks and Wolves" in Studia Orientalia (1964), pp. 1-22. و ن – ک

Henderson, Alexander: "The pan – Turanian Myth In Turkey Today".

In: The Asiatic Review, XLI (145). Jan 1945, p.90.

32. Czaplicka: P.14

Rosenberg, Franz, Turkismus und Turanismus in: Volkstum im Sudesten Des. 1942 Wien, S.20.

33- همانجا. 34- رضا، عنایت‌الله، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، تهران 1365، صص 34-31.

ن – ک:Deguigne, Jos.: Geschichte der Hunnen und Turken, der Mongols und andere occidentalen Tataren vor und nach Christi Geburt bis auf jetzige Zeiten. Aus den chinesischen Buchern und orientalischen Handschriften der koniglichen Bibliothek in Paris verfat, ubersetzt von Johann Carl Dahnert. Greifswald 1768. Zweiter Band, Siebtes Buch, S. 3u.4.

35. Kushner, David: The Rise of Turkish Nationalism 1876- 1908. London  1977, p.9.

Heyd, Uriel: Foundations of Turkish Nationalism – The life and Teaching of Ziagokalp, 1950 (REP 1979 USA. Westport) p.32, 105.

36- Tekinalp: S.7 und 81.         37- Ziagokalp, p.2,3,4.

123- همانجا، ص 45.              38- De Guigne (1768) S.3.

39. De Guigne: Dritter Band (1769), Funfzehntes Buch, S.4.            - Ahler, Kursta, Elein

Zur Fruhen Staatenbildung von Steppen Volkern – uber soziound Psychogenese der Eurasische Nomaden – Reich – Ambeispiel der Hsiung – Nu und Goturken Mit Einen Exkurs uber Die Skyten – Berlin 1994.

40. Vambery, H: Turkenvolker, s.65. - Altheim,Franz

Geschichte der Hunnen – Berlin 1969

Gvbl, Robert, Dokumene Zur Geschichte der Iranischen Hunnen in Baktrin und Indien Wiesbaden 1967 Vorwoet IX-X.

در این کتاب اظهارنظر شده که طبقه حاکم هون‌ها ایرانی بوده‌اند.

41- Kushner, D: S.9.  Lumley, Davids, Arthur

A Grammer of the Turkish Language, London 1832 pp.i-ix viii 42. Landau… p.2.ambery, Arminius,

Travels in Centran Asia London 1863, p.435.

43. Kushner, S.9 44- همانجا، ص10، ون – ک:

Vambery, A.: Sketche of …….. p.284.

45- Vambery, A.: Das Turkenvolk. S.3, 11, 64.

46. Tekinalp: s.16. 47. Kushner, S.9.

48- گنجی، اکبر، «ناسیونالیسم ترک». نامه فرهنگ، سال اول، شماره اول، پاییز 1369 ص87. 49. kushner, s.32.

50- گنجی، اکبر... ص87.

51- درباره هیتیت‌ها (ختییان) ن- ک جامعه بزرگ شرق، تالیف نگارنده، تهران بهار 1370، صص 245-233.

52. Heinson, Gunnar: Die Sumere gab es nicht. Frankfurt/ M. 1988, S.8.

53- درباره سومر ن- ک جامعه بزرگ شرق، صص 183-151.

54- درباره آشور ن- ک جامعه بزرگ شرق، صص 274- 261.

55. Leon Cahon: Introduction L'Histoire de L'asie. Turcs et Mongols des Origines a 140 S. Paris 1896.

56. kushner S.10.

57. Hartmann, R.: Ziagokalp.S.584.     Ziagokalp, p.9.

58- Jaschke, Gottfried: Der Turnismus und die kemalistische Turkei.In: Beitrage zur Arabistik, Semitistik und Islamwissenschaft.Leipzig 1944, S. 475.

59. Hartmann, R.: A. 588-589.

60-درباره نظریات ضیاءگوک‌آلپ(ضیاء پاشا)به این دومنبع مراجعه شود:Hartmann, 607. Ziagokalp 10.

61. Ziagokalp, p.6. 62. Tekinalp, S.6.

63. Rosenberger, Fran: Turkismus und Turanismus. In: Volkstum im sudosten. Wien Dez. 1942, S.198.

Landau, Jacob- M: Pan – Turkism in Turkey. London 1981, p.3.

نقشه جغرافیایی توران روی جلد مجله Bozkurt (بوزگورت به معنای گرگ خاکستری) دیده می‌شود. این مجله در سالهای 1942 – 1939 منتشر می‌شد. در بالای جلد مجله این جمله به ترکی چاپ شده است: «نژاد ترک بالای همه نژادها»

64. Czaplicka, S.9.

Arnakis, G.G,: "Turkism: An Aspect of Turkish Nationalism". Balkan Studies, Salonica, 1, 1960, pp. 19-32.

65- Tekinalp… S. 46-47 Henderson, Alexander, S

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید