رویدادهای فرهنگی
خبرهای فرهنگی - مجله افراز شماره هشتم
- رویدادهای فرهنگی
- نمایش از چهارشنبه, 15 آبان 1392 13:35
- بازدید: 2761
برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایرانزمین)، شمارهٔ هشتم، از تابستان 1384 تا بهار 1385 خورشیدی، صفحه 4 تا 5
به ایرانی بودن خود افتخار میکنم
رسالت (24 دی ماه84) - آیتالله سیدعلیسیستانی، از مراجع عالیقدر شیعیان عراق با پیشنهاد دولت عراق مبنی بر اعطای تابعیت عراقی به وی و خویشاوندانش مخالفت کرد.
روزنامه القدس العربی چاپ لندن در شمارهی روز جمعهی خود به نقل از منابع عراقی که نام آنها را ذکر نکرد با اعلام این خبر، نوشت: دولت عراق به مرجعیت شیعه پیشنهاد کرد که به وی و حتا نزدیکان درجه سومش تابعیت عراقی دهد.
به گفتهی این منابع، حامد الخفاف سخنگوی مرجعیت، این پیشنهاد را تسلیم آیتالله سیستانی کرد اما وی از پذیرش آن خودداری کرد و اظهار داشت که به ایرانی بودن خود افتخار میکند و قصد تغییر آن را ندارند.
این پیشنهاد دولت عراق بعد از تغییراتی که اخیرا در قانون ثبت احوال عراق ایجاد شده، مطرح شده است.
استاد بهمنیار و ادبیات عربی
ایران (16 دی 84) – فرخ عبدالکریم بهمنیار، نوهی استاد احمد بهمنیار:
حدود 10 سال پیش برای اولین بار به دوبی مسافرت کرده بودم. یکی از شیوخ بزرگ امارات به نام آقای جمعه الماجد به همراه آقای دکتر شریف العسگری که رییس کتابخانهی شخصی بسیار گرانقیمت و غنی ایشان بود از غرفهی حقیر بازدید میکردند.
وقتی خودم را فرخ عبدالکریم بهمنیار معرفی کردم، پرسیدند شما با مرحوم استاد احمد بهمنیار چه نسبتی دارید؟ عرض کردم نوهی ایشان هستم. گفت: میدانید استادان جامعه الازهر مصر هر وقت در حل معضلات ادبی زبان عربی خاصه ادبیات دورهی جاهلیت دچار اختلاف نظر بودند نظر استاد بهمنیار را جویا میشدند و مکاتبات زیادی با استاد داشتهاند.
طرح مقامهای کردستان عراق برای تغییر حروف عربی به لاتین
ایران (5 دی 84) - مقامات کردستان عراق موضوع تغییر حروف عربی به لاتین را در این منطقه مورد بحث و بررسی قرار دادند.
روزنامهی زمان ترکیه به نقل از منابع خبری کردستان عراق در اینباره نوشت: نزدیک به دو سال است که موضوع تغییر حروف ناحیه حکومت خودمختار کردهای عراقی تحت بررسی قرار دارد و سران کرد عراق سعی میکنند با تحلیل جوانب این موضوع در اینباره تصمیم بگیرند.
به اعتقاد برخی مقامات کرد عراقی جایگزین شدن حروف لاتین به جای الفبای عربی میتواند گام بزرگی در برقراری روابط نزدیک تر با دنیای غرب باشد.
گروهی از روشنفکران کرد بر این باورند که موضوع تبدیل حروف منطقهی کردنشین عراق به لاتین، پروژهای است که از سوی مسیونرها مطرح شده و هدفش، ضربه زدن به فرهنگ اسلامی کردهای عراق است.
روزنامهی دارالسلام چاپ عراق با اشاره به حضور مسیونرها در شمال عراق نوشت: از تابستان 2005 برای 800 معلم و استاد کرد کلاسهای آموزش لاتین برگزار کردهاند.
علاوه بر این قرار است از سال آینده در 50 مدرسهی شمال عراق دروس به زبان لاتین تدریس شود و بر اساس برنامهی پیشبینیشده تا سال 2010 در کردستان عراق این زبانها بر عربی و کردی غلبه خواهد کرد.
سازمان ملل دربارهی آیندهی بحرین گزارشی واقعی تهیه کند
تارنمای بازتاب (6 دی 84) - در پی اعتراض گسترده شیعیان بحرین، آیتالله شیخمحمد سند پس از یک شب بازداشت بهوسیلهی نیروهای امنیتی بحرین، آزاد شد.
وی پیش از بازگشت از قم به منامه در سخنانی گزارش سازمان ملل را که به جدایی بحرین از ایران انجامید نقد کرده و از آن سازمان خواسته بود که گزارشی دربارهی آیندهی بحرین برمبنای همهپرسیای واقعی تهیه کند.
کشور بحرین حدود 700 کیلومتر مربع مساحت دارد. این کشور تا سیسال پیش، جزو کوچکی از ایران بود که بر پایهی گزارشی دروغین که با نظرخواهی از چند سازمان دولتی و وابسته به حاکم آن کشور تهیه شده بود و خیانت محمدرضاشاه، از ایران جدا شد و اعلام استقلال کرد. بنا بر آخرین آمار موجود، جمعیت بحرین 707 هزار نفر است که از این تعداد 438 هزار نفر شهروند بحرینی و 269 هزار نفر اتباع خارجی هستند.
شیعیان بحرینی 80 درصد جمعیت را تشکیل میدهند در حالیکه در ادارهی امور کشور هیچ نقشی ندارند و مقامهای بالای دولتی دراختیار اقلیت سنی حاکم است.
نخستین تصویر متحرک جهان
پنج هزار سال پیش در شهر سوخته، هنرمندی در پنج حرکت، بزی را بر روی سفالی طراحی کرد که به سمت درختی حرکت کرده و از برگ آن تغذیه میکند. در این تصویرها نه تنها بز به سمت درخت حرکت میکند بلکه جهش وی و پریدنش بر روی برگ درختان نیز دیده میشود.
سفالینهی منقوش به کهنترین تصویر یافتشدهی متحرک جهان قرار بود چندی پیش به کوشش نورالدین زرینکلک، پدر پویانمایی ایران به مجمع سالانهی فیلمسازان پویانمایی جهان برود تا با تهیهی فیلمی مستند از آن نسبت به معرفیاش اقدام شود. استاد زرینکلک در همان زمان همراه با گروهی به زاهدان رفت تا مقدمات این امر را فراهم کند اما موفق به دیدار این اثر نشد، پس بهحق پایهگذار جنجالی شد تا همه بگویند: بز شهر سوخته ناپدید شده است. کاری که روزنامهی جام جم آن را پیگیری کرد (20 و27 مرداد 84).
اکنون این اثر در در موزهی ایران باستان است و قول نمایش عمومی آن داده شده است.
عراق و بیاباننشینان شتر سوار سعودی
خواندنی (آبان 84) - وزیر کشور عراق با حملهی شدید به عربستان سعودی گفت: بیاباننشینان شترسوار نباید به ما مردم عراق حقوق بشر و دموکراسی بیاموزند، زیرا عربستان خود مشکلات بسیار دارد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، بیان جبر صولاغ الزبیدی، 10 مهر 84 در واکنش به سخنان سعود الفیصل، وزیر امورخارجهی عربستان سعودی دربارهی دخالت ایران در امور داخلی عراق گفت: سخنان وزیر امور خارجهی عربستان به دور از واقعیت است و ما راه خود را میشناسیم و از انگیزههای پنهان وی نیز باخبریم.
صولاغ در یک کنفرانس مطبوعاتی در امان، پایتخت اردن گفت: ما نمیخواهیم مساله را بیش از این باز کنیم... اما کشوری وجود دارد که همهی آن به نام یک خانواده درآمده است... نمیپذیریم بیاباننشینی شترسوار به ما دموکراسی و حقوق بشر را که برای اولینبار در تاریخ، به دست همورابی نوشته شد، بیاموزد. ما به آن چه از تمدنهای مختلف از گذشته تا امروز داشتهایم افتخار میکنیم.
صولاغ افزود: مشکلاتی بسیار در عربستان سعودی وجود دارد... در این کشور چهار میلیون شیعه مانند شهروندان درجهی سوم زندگی میکنند، اما ما در امور داخلی عربستان دخالت نمیکنیم.
وزیر کشور عراق گفت: شما (سعودیها) ابتدای امر و پیش از آن که حقوق کامل زنان را درخواست کنید، مانند ما عراقیها به آنان اجازه دهید رانندگی کنند.
تلویزیون عراق هم در یکی از برنامههای مهرماه خود به نقل از جلال طالبانی گفت: اختلافاتی که سعود الفیصل در عراق از آن سخن گفته در نتیجهی سیاست ایران نیست، بلکه سیاست ناسیونالیستی (مقصود شوونیستی) صدام و امثال اوست که در طول تاریخ باعث اختلاف شده است. وی به این اظهار وزیر خارجهی عربستان که گفته ما در کنار آمریکا در زمان جنگ صدام علیه ایران جنگیدیم ابراز تعجب و تأسف کرد و گفت: تا حالا فکر میکردیم سعودیها فقط از راه پول در جنگ علیه ایران به سوی صدام شتافتند.
سازندگان تختجمشید، زمینشناسان ماهری بودند
تارنمای میراث خبر (۱۳۸۴/۹/۳۰) - اعظم زارع، از کارشناسان زمینشناسی در تخت جمشید:
از جمله فعالیتهایی که گروه زمینشناسی تخت جمشید انجام داده است بررسی معادن سنگ در اطراف این بنای باستانی بوده است. این بررسیها به شناسایی معادن سنگی در کوه رحمت، مجدآباد و معدن سیوند منجر شده است. آزمایش روی این معادن و سنگهای استفاده شده در تختجمشید نشان میدهد که از دو معدن مجدآباد و کوه رحمت بیشترین استفاده برای ساخت تختجمشید شده است.
معدن مجدآباد بر خلاف کوه رحمت در فاصلهی زیادی تا تختجمشید قرار گرفته است و هخامنشیان این فاصله زیاد را برای بهدست آوردن سنگهای مورد نیازشان میپیمودند. علت این موضوع پس از آزمایش سنگهای هر سه معدن مشخص شد. این آزمایشها نشان داد که معدن موجود در کوه رحمت بهترین سنگها را به لحاظ مقاومت داراست و نمونهی چنین مرغوبیتی تنها در معدن مجدآباد یافت میشود اما در کنار این دو معدن، به علت رگهدار بودن سنگهای معدن سیوند، هرگز از این معدن استفاد نشده است.
بیشترین سنگهای استفادهشده در تختجمشید از سنگهای معدن کوه رحمت است که مرغوبیت بیشتری دارد اما هخامنشیان با شناسایی مرغوبیت معدن سنگ مجدآباد مسیر طولانی را تا این معدن میپیمودند و از این معدن سنگ برداشت میکردند.
تعزیه، هنری ناب و ریشهدار
شرق (19 بهمن1383 )- ناصر تقوایی, کارگردان سینما:
از چند سال پیش تصمیم گرفته شد که برخی از رویدادهای ایرانی در سازمان جهانی یونسکو به ثبت برسد. از جملهی آن رویدادها نوروز و تعزیه بود. متأسفانه تاکنون این اتفاق برای فرش ایران، اصیلترین و عمومیترین میراث فرهنگی ایران نیفتاده است. برای ثبت تعزیه به عنوان میراث فرهنگی، یونسکو علاوه بر مطالعات و تحقیقات خواستار فیلمی در مورد آن شد.
آشنایی من با تعزیه مانند آشنایی اکثر ایرانیها با این نمایش است. به هر حال تعزیه برای من مکاشفهای جدید بود چون به هنری ناب و اصیل وارد میشدم که مستقل از تئاتر و سینما بود.
یکی از مشکلات کار این بود که بیشتر فیلمهای مربوط به تعزیه که عموماً بعد از انقلاب ساخته شدهاند، کاملاً به درد نخور بود. البته عدم دسترسی به فیلمها و مستندهای مناسب در موردهای دیگر نیز وجود دارد. بهطور مثال من سالها پیش قرار بود از مستندهای جنگ فیلمی به مدت یکساعت تهیه کنم که دستکم فیلمی یکساعته برای نسلهای بعد باقی بماند، اما از بین دهها کیلومتر فیلم نتوانستم آن فیلم را بسازم چون همهی آنها مثل هم بود. ساخت فیلم «تمرین آخر» در زمانی کوتاه و نشان دادن یک تعزیهی جامع در این زمان از دیگر مشکلات ما بود. چون وقتی میخواهیم تعزیه را برای یک ایرانی بسازیم وارد جزئیات نمیشویم اما برای دیگران باید به این جزئیات توجه میکردیم. در المپیک آتن از گروههای فرهنگی نیز دعوت شده بود تا برنامهای داشته باشند و همان زمان بحث ثبت تعزیه به عنوان میراث فرهنگی در یونسکو مطرح و به همین دلیل یک گروه تعزیه به آتن اعزام شد. من برای همکاری با این گروه تلاش بسیاری کردم تا این گروه مجهزتر و آمادهتر به آتن برود.
ما در تعزیه بازیگران فوقالعادهای داریم. یکی از ویژگیهای آنان این است که میتوانند نقشهای متفاوت تعزیه را بازی کنند و دیگر آنکه بازیگران تعزیه همه اهل موسیقی هستند، به ویژه موسیقی کلاسیک و سنتی ایران و دستگاههای آن را کاملاً میشناسند.
لزوم بازآفرینی هویت
شرق (10 آذر 1383) – دکتر مسعود پدرام، محقق و کارشناس علوم سیاسی:
داشتن هویت به زنده بودن و پیشرفت یک جامعه خیلی کمک میکند و فکر میکنم طی دو دههی گذشته هویت ما قدری خدشهدار شده است بهطوری که بسیاری از جوانان از منظر جهانی شدن، بحث هویت را بیهوده تلقی میکنند. این در حالی است که خود غربیها از منظر هویت وارد بحث جهانیشدن شدهاند. یعنی ابتدا هویتی تعریفشده دارند و با این هویت با دیگران کنار هم مینشینند تا عنصر جهانی ساخته شود. یعنی ارزشها و دیگر مفاهیم فرهنگی و... تعریف میشود و بعد به مشترکاتی میرسند که کمکم زیاد میشود و قطعاً نسبت به آن هویتهای تعریف شده مشترکات مثبتی هم هست. اما هیچکس نمیگوید من هیچچیز نیستم. در حالیکه بحث کنونی جامعهی ما این است که میخواهند از طریق نادیده گرفتن هویت خود وارد بحث جهانی شدن شوند.
در میان روشنفکران نیز اساساً این موضوع مورد توجه قرار نگرفته و تئوری نداشته است. زیرا به لحاظ تئوریک اول باید عناصر فرهنگی در ساخت فکری جامعه تعریف شود. مانند مشروطه که اشخاص قَدَر، وارد و دانشمند، عناصر هویت ما (زبان، تاریخ و...) را دوباره تعریف کردند که در پی آن اکنون ما کمکم از ایرانی بودن خودمان صحبت میکنیم. مشروطه آغاز دوران مدرن در ایران است. اغلب نظریهپردازان اصلاً بحث ملیتخواهی را بحثی مدرن میدانند و معتقدند ملیتخواهی و اینکه یک ملت واحد و دولت واحد و افراد آن جامعه, صاحب حق باشند و به عنوان شهروند محسوب شوند و دولت و ملت در قبال یکدیگر تکالیفی داشته باشند و... امر مدرنی است. برخلاف گذشته که امپراتوریها بودند و قومیتها مسایل خاص خود را داشتند. به هر حال مشروطه در ایران آغاز یک دورهی بازآفرینی میشود نه اینکه تأسیس شود، زیرا ما از ملتهای قدیمی هستیم.
موسیقی ایران
شرق (20 بهمن 82) – امیراشرف آریانپور، دارای درجهی دکترای موسیقی از دانشگاه وین:
در جهان، همه ایران را به شعر و ادب آن میشناسند اما موسیقی ما هیچ کم از ادبیات آن ندارد و حتا بیش از آن در جهان گسترده است. امروز در بسیاری از کشورهای آسیا، موسیقی ایران و دستگاههای آن را میشناسند و حتا هنوز در بسیاری از لایههای موسیقی اروپایی، گوشههای موسیقی ایرانی را میشنویم. از طرفی مصریان 52 مقام دارند که نام 31 تا از آنان، فارسی است. در هند نام دو ساز بسیار مهم آنان، ایرانی است. حتا آواز موسیقی ما به شرق دور رسیده است و سنتور ما در چین رایج شده است.
تسلط اشغالگران بر کشور ما باعث شده است که بسیاری از سندهای مکتوب مربوط به موسیقی ایرانی از بین برود و در نتیجه ما مجبور به استناد از کتابهای دانشمندانی شویم که کشورشان سالها با ما دشمنی داشتهاند و بنا بر این نظریاتشان نمیتواند چندان واقعانگیز باشد، با این حال طبق اسناد کتابهای یونانی، در زمان ایران باستان، سربازان با شیپور جنگهای خود را آغاز میکردند و دارای سازی با نام «شیور» بودهایم.
در دینهای چهارگانهی پیش از زرتشت همواره از موسیقی سخن گفته شده و موسیقی نقش بسیار پررنگی در مذاهب ایرانی و اعمال منطبق با آن داشته است و به اندازهای در زندگی ایرانیان نقش پررنگی را ایفا میکرده که بهرام گور به خواست مردم، چندین نوازشگر را به ایران دعوت کرد.
تا اواسط قرن نهم، موسیقی در ایران دارای جنبهی علمی بوده است و بعد از آن به دست مردم نادان افتاده که با آن «مطربی» میکردند. این وضعیت ادامه یافت به طوری که موسیقیدان در زمان قاجاریه بهشدت ارج و قرب خود را از دست داده و به نام «عمله طرب» معرفی شد، اما پس از سفر ناصرالدین شاه به اروپا، او متوجه شأن موسیقی شده و استاد موسیقی به ایران دعوت کرد و در همین زمان بود که سازهایی مانند ویولن، پیانو و تار از اروپا و قفقاز به ایران آمد.
سنتهای ما را دیگران جشن میگیرند
تارنمای میراث خبر (۱۳۸۴/۹/۳۰)- دکتر جلال ستاری، اسطورهشناس:
سنتهای خودمان را از یاد میبریم و دیگران در خارج از مرزهای فرهنگی ما بهترین استفاده را از این آیینها میبرند.
چون دیگر سنتهایمان، مثل مهرگان و سده، جشنهای فروردین و سایر آیینها را به دست فراموشی میسپاریم. یادمان میرود که در گذشته اینجا سرزمین جشن و شادی بوده است. ما فراموش میکنیم، آن وقت در دیگر سوی دنیا این جشن ما را جشن بزرگ خود میکنند.
سنت جشن کریسمس 300 سال پس از تولد حضرت مسیح با تغییراتی در جشن تولد میترا در میان مسیحیان مرسوم شد. به سال 324 میلادی زمانی که کنستانتین، قیصر روم به کشتار مسیحیان پایان داد و دین مسیحیت را به عنوان مذهب رسمی روم اعلام کرد، مسیحیان در فرصت به دست آمده دست به تدوین تقویم و مبدا تاریخ خود زدند. با توجه نفوذ مهرگرایی (میتراییسم) در میان رومیان، روز تولد مهر که مصادف با 21 دسامبر بود به عنوان میلاد حضرت مسیح برگزیده شد. آنچه که از منابع و متون کهن برمیآید، یلدا زادروز ایزد مهر یا میترا بود. مهرگرایی نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری برجای گذاشت. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سهصدسال پس از تولد عیسا ع، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عیسا ع پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است که با پیروان میترا به روم منتقل شد.
سالها، در بسیاری از کشورهای اروپایی روز 21 دسامبر (اول دیماه یا طولانیترین شب سال) به عنوان تولد مسیح جشن گرفته میشد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، توسط پاپ گرگوار تدوینکنندهی تقویم مسیحیت تولد عیسا ع به 25 دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد.