نگاه روز
رسانهها در مالکیت و کنترل سرمایه سالاران و جنگافروزان
- نگاه روز
- نمایش از جمعه, 19 خرداد 1391 20:25
- بازدید: 5868
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 71، اردیبهشت و خرداد 1391، ص 18-19
محمد اسماعیل حیدرعلی
روزنامهنگار خود بازنشسته
روزگاری نهچندان دور، با بهتر است بگوییم تا دهه هشتاد قرن میلادی گذشته، رسانهها کارسازترین ابزار روشنگری و آگاهیرسانی بودند و حتا میتوانستند غولهای دنیای سیاست و اقتصاد را به زانو درآورند. یک نمونه بارز این وضعیت را در جنگ ویتنام شاهد بودیم. در این جنگ، رسانهها رویدادها را آنگونه که میگذشتند، و نه آنگونه که دولتها میخواستند، بازتاب میدادند و از همین رو بود که جهانیان، به ویژه مردم ایالات متحده آمریکا، در برابر آن جنگ ویرانگر و ستمگرانه جبهه گرفتند.
بازتاب یافتن کشتار مردم بیدفاع یک دهکده ویتنامی (مایلای) به این جبههگیری ابعاد تازهای داد و یک جنبش مدنی ضد جنگ فراگیر را در آمریکا بنیان نهاد و سبب شد آن جنگ خاتمه یابد. اما اینک که مشابه همان رویداد، بارها و بارها در افغانستان و عراق روی میدهد، آب از آب تکان نمیخورد!
چرا؟
زیرا که در روندی آهسته ولی پیوسته، رسانهها از مهار افراد و موسسات حرفهای و بیطرف خارج شدند و تحت اختیار اَبَر سرمایهدارانی که بازیگردان واقعی پهنههای سیاست و اقتصاد جهان هستند، قرار گرفتند.
اینک بیآنکه کسی متوجه شود، رسانهها افکار عمومی جهانیان را آنگونه که مورد انتظار محافل نامرئی قدرت و سلطه هستند، شکل میدهند و... مثلا جنگهای تجاوزکارانه را جهاد برای استقرار دموکراسی در فلان کشور به افکار عمومی میقبولانند (نمونه: سودان و لیبی. اولی به دو کشور تقسیم شد و اکنون سودان جنوبی و سودان شمالی در حال جنگ با یکدیگرند و دومی، در یک جنگ داخلی بیپژواک درگیر است و من و شما فقط گاهی میخوانیم که در جنگ بین دو قبیله بر سر ربودن یک خودرو، صد و سی و هشت نفر کشته و چند برابر این عده مجروح شدند. و البته نفت این دو کشور به آن مقصدهایی که باید برود، میرود!)
انحصار جهانی رسانهها، اکنون تنها مردم کشورهای عقبمانده یا در حال توسعه رابه گمراهی نمیکشاند؛ بلکه افکار عمومی مردم کشورهای پیشرفته رانیز آنگونه که تعیین شده، شکل میدهد.
باز هم به عنوان نمونه:
1- در بحران اقتصادی کنونی که گریبان مردم کشورهای عضو منطقه یورو را گرفته، و نیز بحران مزمن اقتصاد آمریکا، رسانهها در پوشش نوشتارها و تحلیلهای اغواگرانه، دلایلی را در مورد این شرایط ارائه میدهند که با واقعیت از زمین تا آسمان فاصله دارد.
2- چند افتضاح نشریات انگلیسی تحت مالکیت آقای رابرت مرداک برملا شد. پیشتر و در موارد مشابه این قانونشکنیها و افتضاحات ماهها و تا رسیدن به نتیجه، از سوی رسانهها پیگیری میشد و افکار عمومی تنها زمانی آرام میگرفت که قانونشکنان به مجازات میرسیدند؛ اما در این ماجرا ناگهان همهی رسانههای انگلیس سیاست سکوت در پیش گرفتند!
میدانیم آقای رابرت مرداک علاوه بر انگلیس، مالک دهها روزنامه، مجله و فرستنده تلویزیون ماهوارهای قدرتمند در آمریکا هم هست. منابع آگاه معتقدند وی یکی از ده سرمایه سالارانی است که بر رسانههای اثرگذار جهان مالکیت دارند.
اکنون برای آنکه ساز و کار تسلط اَبَر سرمایهداران بر رسانههای جهان را نشان دهیم، یکی از سرمقالههای لوموند دیپلماتیک را در زیر بازتاب میدهیم. نویسنده این سرمقاله ایناسیورامونه است که آن را در دسامبر 2002 نگاشته است.
وی مینویسد:
در سراسر جهان، شرکتهای چند ملیتی غول پیکر بر وسایل ارتباط جمعی چنگ انداختهاند. در ایالات متحده آمریکا، قانون « ضد انحصار» در مورد وسایل ارتباط جمعی در ماه فوریه گذ شته لغو شد و بد ین ترتیب موسسه America Online، توانست شرکت Netscap، مجله Time، شرکت WarnerBros و شبکه خبری CNN را تصاحب کند. شرکت جنرال الکتریک که از لحاظ حجم سرمایه بورسی دررده نخست جهانی قرار دارد، شبکه خبری NBC را تحت اختیار گرفت. شرکت مایکروسافت آقای بیل گیتس که فرمانروای بی رقیب بازار نرم افزار جهانی است و اکنون با جعبه های X-BOX در صدد فتح بازار بازیهای وید ئویی است، از طریق شرکت کوبیس بازار عکس خبری جهان را نیز قبضه کرده است. در اروپا موسسه Bertelsmann ، بزرگترین ناشر جهان ، شبکه راد یو و تلویزیون لوکزامبورگ را خریداری کرده است و رادیو RTL وشبکه تلویزیونی M6 را در فرانسه تحت تسلط خود دارد. سیلویو برلوسکنی ، رئیس دولت ایتالیا که صاحب سه شبکه اصلی تلویزیونی این کشور است، به عنوان رییس شورای عالی ارتباطات، سیاست خود را بر تمامی شبکه های تلویزیون دولتی نیز اعمال میکند. در اسپانیا شرکت PERISA ، نشریه El pais ، شبکه رادیوئی SER ، شبکه تلویزیونی + Canal و یک مجموعه انتشاراتی را در اختیار دارد. در فرانسه ، بحران بازار تبلیغات تجاری، سقوط فروش نشریات روزانه و ظهور نشریات مجانی، باعث تمرکز هر چه بیشتر موسسات انتشاراتی ودر عین حال شکنندگی مالی آنها شده است. این وضعیت ورود به سرمایه این شرکتها را برای صاحبان صنایع جذاب تر کرده است. در همین راستا، فروپاشی امپراطوری Vivendi Universal تغییرات بزرگی را در بازار نشر ایجاد کرده است. گروه کارخانجات نظامی داسو که توسط آقای سرژ داسو اداره می شود و از مدتها پیش کنترل نشریه معروف فیگارو و بسیاری از نشریات محلی فرانسه را در دست داشته است، با خرید هفته نامه اکسپرس، مجله اکسپانسیون و چهارده نشریه دیگر توسط یکی از شرکتهای اقمار خود (سوکپرس) به اولین گروه انتشارات فرانسه تبدیل شده است. لازم به تذکر است که آقای داسو چندی پیش با استفاده از آراء راست افراطی بعنوان شهردار منطقه خود انتخاب شده است. گروه لاگاردر ، که توسط لوک لاگاردر، یکی از شخصیتهای جناح راست و نزدیک به ژاک شیراک، مدیریت میشود، صاحب مهمترین بنگاههای انتشاراتی فرانسه است.
( .. ,Stock , Grasset ,Fayard ,Hachette ) این گـــروه همچنین نشریه محلی (La Provence- Matin Nice) و نـــیز مجـــلات (TeleSeptJours,ParisScope,ParisMatch,Elle) را در اختیار دارد و از طریق کیوسکهای Relay و NMPP که در سرتاسر فرانسه پراکندهاند، پخش نشریات در کشور را کنترل می کند.این غول انتشارات اخیرا با خرید شرکت ویواندی اونیورسال انتشارات دائرة المعارف لاروس و موسسات RobertLafont و Bordas را نیز تحت کنترل خود قرار داده است و بدین ترتیب به یکی از مهم ترین شرکتهای انتشاراتی اروپا تبدیل شده است و قصد دارد به زودی شبکه تلویزیونی +Canal و همجنین شبکه دولتی France2 را نیز از آن خود کند. این دو گروه یعنی داسو و لاگاردر نقطه مشترک نگران کننده ای دارند ؛ هر دو آنها ریشه در صنایع نظامی دارند (ساخت هواپیمای شکاری، هلیکوپتر، موشک، اسلحه، ماهواره ....). این کابوس قدیمی که روزی وسایل ارتباط جمعی توسط فروشندگان تانک و اسلحه اداره شود در حال تحقق پیدا کردن است. میتوان تصور کرد که وسایل ارتباط جمعی متعلق به این گروه ها، درشرائط تشنج کنونی، آنچنان که باید در مقابل حمله نظامی علیه بغداد وارد صحنه نشوند. طمع سیری ناپذیر امپراطوریهای نوین ارتباطات، دیگر بنگاههای انتشاراتی را مجبور کرده است که برای در امان بودن از چنگ اندازی این هیولاها ، بدنبال حد اقل توان مالی ای باشند که برای ادامه حیات آنها لازم است. به عنوان مثال گروه لوموند به شرکت VieCatholique نزدیک شده است و 30 در صد از سرمایه آنها را خریداری کرده است و اکنون بدنبال خرید مجله NovelObservateur است ودر نظر دارد بزودی بخشی از سرمایه خود را وارد بورس کند. مجموعه این تحولات در جهت تمرکز هر چه بیشتر، چند گانگی و پلورالیسم انتشاراتی و همراه با آن دموکراسی را تهدید میکند. این وضعیت ، الویت بخشیدن به سودآوری را در این موسسات بههمراه میآورد و تمام اختیارات را به دست کارگزارانی میسپارد که تنها هدفشان پاسخگویی به صاحبان سرمایه این گروههاست. سرمایه گذارانی که با توجه به بالا بودن ریسک سرمایه گذاری در بخش انتشارات، خواهان نرخ سودآوری بین 20 تا 50 در صد هستند. گماشتگان این صاحبان سرمایه از هیچ اقدامی برای رسیدن به چنین نرخ سودی ابا ندارند، از پاکسازی کارمندان گرفته تا اخراج دستجمعی آنها.
یکی از ارزشمندترین حقوق بشر، حق تبادل آزادانه نظر و عقیده است. در حکومتهای مردم سالار، حق ابراز عقیده لاجرم با حق اساسی دیگری همراه است؛ حق برخورداری از اطلاعات صحیح. امروز این حق به سبب ادغام و تمرکز وسائل ارتباط جمعی وبنگاههای انتشاراتی در دست گروههای انحصاری ، عملا به خطر افتاده است. آیا شهروندان مجبور به قبول لگدمال شدن حق آزادی مطبوعات هستند؟ آیا میتوانند بپذیرند که اطلاع رسانی تا سطح کالای سادهای مانند بقیه کالاها نزول کند؟