نگاه روز
در آوردگاه یمن، پوست شیر، از پیکر شتر فرو افتاد
- نگاه روز
- نمایش از چهارشنبه, 07 بهمن 1394 10:21
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 60، سال هشتم، اسفندماه 1388 - فروردین 1389، ص 13 تا 14
سرانجام پس از شش ماه عملیات نظامی، حکومت یمن آتشبس را پذیرفت، زیرا در جبههی نظامی نتوانست موفقیت بهدست آورد. به دنبال آن، حکومت عربستان سعودی که با بمباران و گلولهباران بخشهایی از یمن، هزاران بیگناه را کشت و دهها هزار تن را آواره کرد، آتشبس داد. همزمان آمریکا نیز، دست از «انسانکشی» در این سرزمین برداشت و پذیرفت که خود و متحدانش، در میدان نبرد کاری از پیش نبردهاند.
سرانجام حکومت وابسته و واپسگرای عربستان سعودی که از پشت پرده، در همهی جنگها، اغتشاشها، ترورها و کشتارهای منطقهی خاورمیانه دست داشت، آشکارا در یمن، وارد جنگ شد.
پارهای بر این باورند که «شیعهستیزی» وهابیها، آنها را آشکارا به این جنگ کشاند؛ اما پارهای از دیدهبانان امور عربستان سعودی، بر این نکته تکیه میکنند که با پیچیدهتر شدن وضع خاورمیانه و طبلهای جنگی که اسراییل گهگاه بر آن میکوبد، آمریکاییها در پی آنند که این شتر [ببر] کاغذی را آزمایش کنند.
عربستان سعودی، در این سالها، صدها میلیارد دلار از درآمدهای بادآوردهی نفتی این سرزمین را صرف خرید جنگافزار و پرداخت دستمزدهای سنگین مستشاران گوناگون نظامی، برای تربیت نیروهای ارتشی کرده است.
اما بوتهی آزمایش نبرد با حوثیهای یمن، در حالی که ارتش یمن نیز با همهی توان در حال نبرد با این گروه از شیعیان است، پوست شیر را از گردهی شتر فرو کشید و نشان داد که وهابیها، تنها در گردن زدن بیگناهان، کشتار در سرزمینهای همسایه با صدور فتوی قتل و پرداخت پول برای بمبگذاریهای انتحاری، دلیر و گستاخ است و در میدان نبرد، زبون و ناکارآمد است.
حوثیها که از دو سو زیر آتش توپخانه و بمبافکن قرار دارند، در نبرد زمینی، درس شایستهای به عربان سعودی دادند و به «صاحبان» آنان فهمانیدند که اینان مرد میدان نبرد نیستند و تنها به کار پرداخت پول به القاعده و طالبان و صدور فتوای بمبگذاری و آدمکشی میخورند. اهل توطئهاند و خنجر از پشت زدن، آن هم در تاریکی! نه اهل رزم رویارو در میدانهای جنگ، اگرچه به پیشرفتهترین جنگافزارها مجهز باشند و از
پشتیبانی هوایی و اطلاعات ماهوارههای جاسوسی آمریکا و یا به طور کلی «غرب»، بهرهمند باشند.
شکست سخت نیروهای زمینی ارتش عربستان سعودی در نبرد با «حوثی»ها که بیشتر، با جنگافزارهای پدرانشان میجنگیدند و هیچ کشور، دولت و سازمانی در این جهان از آنان پشتیبانی مالی و جنگافزاری نمیکند، اوج حقارت وهابیهاست. آنان گمان میکردند که در پناه غرب, در حالی که از یاری آشکار نیروی هوایی آمریکا بهرهمنداند و در پناه آتش سنگین از زمین و هوا، در چند روز به خیزش ریشهدار شیعیان یمن پایان میدهند و در این راه افزون برگرفتن امتیازهای سرزمینی از دولت یمن، اعتبار منطقهای خود را نیز نزد غربیان بالاتر میبرند.
از سوی دیگر، آنها در پی آن بوده و هستند که با پیروزی در این نبرد، زهرچشمی از شیعیان ساکن عربستان سعودی گرفته و آنها را از فکر تشکل و خواستار شدن حقوق حقهشان، باز دارند.
کرانههای واحد سیاسی عربستان سعودی در کنارهی خلیجفارس یا همان « بحرین کرانهای »، از دیرباز، ایرانینشین و پس از اسلام، شیعهنشین بود. در تاریخ طبری میخوانیم:1 در زمان اشکانیان، عربها همه در حجاز و بادیه و مکه و یمن بودند. این گروه که در حجاز بادیه بودند، به قحط و غلا گرفتار شدند و به عراق نتوانستند آمدن از بیم اشکانیان و از حجاز به بحرین رفتند که در آن زمان بحرین قلمرو ایران بود.
چون دوران هخامنشیان و اشکانیان، در دوران ساسانیان نیز، بحرین همیشه بخشی از شاهنشاهی ایران بود. طبری اشاره میکند که اردشیر ساسانی، حکمران بحرین را برکنار کرد و پسر خود شاپور را به حکمرانی گمارد، حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده مینویسد که اردشیر بابکان، شهر خط را که پایتخت آن ... بوده، بنا کرده است.2 سالها، شهر هگر مرکز بحرین ( بحرین کرانهای + جزیرهی بحرین )، همیشه در ایران نامآور بود، به گونهای که:
مخصوصا اهالی کرمان، ری، اصفهان و همدان، آن را میشناختند، چنان که زمان قدیم در زبان فارسی مثلی هست که میگوید « خرما به هجر [ هگر ] بردن » مانند « زیره به کرمان بردن » [ است ] در دوران اسلامی، نخستین ایرانیانی که بر علیه عربان بر پا خواستند، مردم بحرین بودند.3
در سال 77 مهی ( 75 خ / 696 م )، ابوفهد بحرین را از سلطهی خلفا آزاد کرد؛ اما حجاجبنیوسف، خیزش ایرانیان را در هم کوبید. بیست و هفت سال بعد ( 102 خ / 723 م ) مسعود عبدی قیام کرد و کمابیش 19 سال بر آن سرزمین آزاد شده، فرمانروایی کرد.
گسترده ترین خیزش ایرانیان، قیام قرمطیان ( کرمتیان )، علیه سلطهی عربان بود. قرمطیان در سال 268 خورشیدی (889 م)، بر عربان شوریدند و سالها این سرزمین را از سلطهی آنان برکنار نگاه داشتند. حتا در سال 307 خ / 928 م، عبیدالله، پیشوای کرمتیان، سپاهی به سرکردگی منصور دیلمی به مکه فرستاد و وی، مکه را گشود و ...
تا ظهور نیروهای عثمانی در این بخش از جهان و تصرف مکه، همیشه بحرین کرانهای، بخشی از قلمرو ایران بود و چنان که گفته شد، مردمان آن ایرانیتبار و شیعی مذهب هستند.
در سال 1915 میلادی ( 1294 خ ) در جریان جنگ جهانی دوم، انگلیسها با ابنسعود، سرکردهی غارتگران بادیهنشین سعودی، قراردادی بستند و برپایه آن سرزمین نجد و سرزمین بحرین کرانهای را متعلق به وی دانستند. در مادهی یک این قرارداد آمده است:4 دولت انگلیس، اعتراف و قبول مینماید که نجد ـ حسا ـ قطیف ـ جبل و توابع ... مملکت ابنسعود پدران اوست ... ولی حاکم « نجد » در تعیین جانشین خود باید این شرط را در نظر بگیرد که « دشمن و مخالف دولت انگلیس نباشد »...
این قرارداد پس از پایان نبرد جهانی نخست، مورد بازبینی قرار گرفت و از ابنسعود به « سلطان حجاز و نجد »، نام برده شد. البته، سلطان متعهد شده بود که نه خود و نه اخلافش، « دشمن و مخالف انگلیس » نباشند.
پیش از آن که وهابیها، از سوی انگلیسها صاحب حکومت شوند، دستاندر کار قتل و غارت بودند و شهرها و روستاهای بزرگ را مورد یورش قرار میدادند، اموال مردمان را به غارت میبردند و زنان و مردان و کودکان را به بردگی میکشاندند و آنها را در بازارهای بردهفروشی سرزمینهای عربی، میفروختند.
پادشاهان ایران، از شاه سلطان حسین صفوی تا فتحعلیشاه، بارها ناچار شدند که برای جلوگیری از غارت و چپاول وهابیها، مستقیم یا غیرمستقیم، آنها را سرکوب کنند و دستشان را از آدمکشی، غارت و خرید و فروش انسانها، کوتاه کنند.
بدینسان حکومت جنایتکار بریتانیا که بانی و بنیانگذار بسیاری از زشتیها و پلیدها در این جهان است، از سال 1915 (1294 خورشیدی)، برای این گروه راهزنان و آدمکشان، بساط حکومت پهن کرد و بدینسان، به آنان امکان داد تا سازمانیافته به جنایت علیه بشریت اقدام کنند. سپس این حکومت، زیر پر و بال ایالات متحده قرار گرفت و در این راستا، با امربری از دولت آمریکا، بدل «به دست جنایت» این کشور در خاورمیانه گردید.
گرچه «شیعهکشی» خصلت ذاتی وهابیهای سعودی است؛ اما ورود آنها به مرزهای یمن، بیشتر به خاطر نشان دادن ضرب شصت به شیعیان در بند این حکومت است که ساکنان بخشهای عمدهی نفتخیز این واحد استعمار ساختهاند. ترس عربان سعودی که تاکنون توانستهاند با درندهخویی آن را بارها سرکوب کنند، آنان را به جنگ با شیعیان یمن کشاند. اما بدون هرگونه دودلی، شکست سخت سعودیها در نبردهای زمینی، میتواند در سرنوشت آیندهی شیعیان منطقهی بحرین و یمن، بسیار امیدآفرین و کارساز باشد.
پینوشتها :
1- بحرین (حقوق هزار و هفتصد سالهی ایران) ـ سعید نفیسی ـ کتابفروشی طهوری ـ تهران ، اسفند ماه 1333 ـ رویه 2
2- نفت و مروارید (سیاست انگلیس در خلیج فارس و جزایر بحرین) ـ م ع منثور گرکانی ـ چاپخانهی مظاهری ـ تهران 1325 ـ ر 32
3- بحرین ... ـ ر 5 / سرزمین بحرین از دوران باستان تا امروز ـ علی زرینقلم ـ کتابفروشی سیروس ـ تهران 1327
4- نفت و مروارید ـ رر 139 ـ 128 / سرزمین بحرین ... ـ رر 164 ـ 160 ( برای آگاهی بیشتر از این قرارداد و روند امضای آن و واکنش دولت ایران ، نگ : تاریخ تجزیهی ایران ـ دفتر دوم ـ تجزیهی بحرین ـ دکتر
هوشنگ طالع ـ انتشارات سمرقند ـ تهران 1386