دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر گوشه‌هایی از سیره‌اخلاقی سالار شهیدان - الگوی رفتاری امام حسین (ع) با‌ خانواده

خبر

گوشه‌هایی از سیره‌اخلاقی سالار شهیدان - الگوی رفتاری امام حسین (ع) با‌ خانواده

برگرفته از روزنامه اطلاعات

مرضیه رجب تهرانی


خداوند متعال، رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) او را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم(ع) نحوه رفتار آنان با خانواده است. در این نوشتار مختصر برآنیم تا با مراجعه در منابع تاریخی به گوشه‌هایی از سیره اخلاقی امام حسین(ع) در خانواده بپردازیم؛ هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.‏

 

احترام به همسر

احترام به همسر از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانی دارد. مادری که در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود، بدیهی است که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانیِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت.

آن امام همام بالاترین حدّ تکریم را نسبت به فرزند و همسر و خواهرش داشت. حتی آنان را مورد عنایت خاصّ خود قرار داد و آنان نیز علاقه وافری نسبت به حضرتش ابراز می‌داشتند.

درشب عاشورا مولای عشق در خیمه اش اشعاری سرود که حکایت از بی ثباتی دنیا و فرارسیدن لحظه‌های فراق داشت. باشنیدن سخنان امام حضرت زینب(س) خود را به سوی او راند. او تنها یادگار خاندان آل عبا، تسلی قلب خواهر وآیینه جمال حق بود. (امالی، ص156)‏

چقدردشوار است شنیدن نغمه جدایی معشوق. حضرت زینبی که شرطش برای ازدواج همراهی برادرش امام حسین(ع) بود، حالا معشوقش دم از فراق می‌زند و اینگونه است که آن بانوی گرامی بی تاب شده واز هوش می‌رود وتنها کلام مولای عشق است که او را تسلی داده و آماده برای حوادث بعد از عاشورا کرد.‏

امام حسین(ع) فرمود: خواهر جان بدان که اهل زمین می‌میرند و اهل آسمان نخواهند مانن و هرچه جز خداست‌هالک است جدم پیامبر(ص) و پدرعلی(ع) ومادرم فاطمه(س) بهتر از من بودند،همه رفتند و این عالم را ترک گفتند. صبرتو باید مانندکوه باشد که هیچ چیز نتواند تو را تکان دهد.(ترجمه لهوف،ص540 )‏ رباب علاقه وافری به امام حسین(ع) داشت. او در سفر کربلا همراه امام بود و پس از شهادت آن حضرت نیز وفاداریش را به زبان شعر، و نیز در عمل، نشان داد: ‏

تو آن چنان کوه محکمی بوده که من بدان پناه می‌بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی.‏

دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی نیازشان سازد؟

به خدا قسم! دیگر سایه‌ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم. (اعیان الشیعه، ج 6، ص 449 )‏

رباب در بخشی از این اشعارش ارتباط عمیق خود را با امام حسین(ع) تصویر می‌کند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرام بخش رباب بوده و آن حضرت نیز با کمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است.

 

توجّه به خواستِ همسر

امام حسین(ع) به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی می‌نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو می‌شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می‌گذاشت.

امام باقر(ع) فرمود: عدّه‌ای بر امام حسین(ع) وارد شدند؛ ناگاه فرش‌های گران قیمت و پشتی‌های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ‌ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می‌کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمی‌دانیم!.) حضرت فرمود: از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت می‌کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می‌کنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست. (کافی، ج 6، ص 476)‏

از این روایات و نظایر آن، به خوبی استفاده می‌شود که امام حسین(ع) به حسّ زیبایی دوستی همسر خود احترام می‌گذاشتند و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، برای آنها فراهم می‌نمودند.

 

رفتار امام نسبت به خانواده در لحظه وداع

هنگامی که امام حسین(ع) همه یارانش را دید که شهید شده‌اند، برای وداع به خیمه‌ها آمد و ندا دادند: ای سکینه، ‌ای فاطمه، ‌ای زینب، ‌ای ام کلثوم، آخرین درود و سلام من بر شما باد. (تذکرة الشهداء، ص307).‏

سکینه صدا زد: ‌ای پدر آیا تن به مرگ داده‌ای؟ فرمود: ‌ای نور چشم من! کسی که یار و یاوری ندارد، چگونه تسلیم مرگ نشود، ولی (فرزندم) رحمت و نصرت خداوند در دنیا وآخرت به همراه شما است، دخترم بر قضاء الهی، صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای، زیرا دنیا محلّ گذر است، ولی آخرت خانه همیشگی است. (حیاة الامام الحسین، ج 3، ص37).‏

لحظه وداع سالار عشق به دیدار امام سجاد رفت و او را از اوضاع جنگ مطلع ساخت. او که آگاهی یافت دیگر برای امام عشق یاری باقی نمانده، خواست بلند شود اما نتوانست، برای او که عاشق امام بود بیماری معنایی نداشت. تنها دغدغه اش جان فشانی برای مولایش بود. بافرمان همسفر عشقش مبنی رساندن پیام امام، با اراده‌ای مصمم به افشای چهره بنی‌امیه ومظلومیت امام حسین(ع) در بعد از شهادت اقدام کرد.‏

زمان جدایی از معشوق فرارسیده بهانه زینب(س) جهت دیدار دوباره برادرکه از جان عزیزتر است، انجام وصیت مادر است. واین چنین سالار عشق راهی میدان شد. ‏

سکینه گفت: ما را به حرم جدّمان (مدینه) بازگردان.‏

امام فرمود: اگر پرنده قطا را بگذارند، در جایگاه خود آرام می‌گیرد و استراحت می‌کند. ‏

سکینه گریه کرد، امام حسین(ع) دختر عزیزش را به سینه چسباند و اشکهایش را پاک نمود و اشعاری خواند که ترجمه‌اش چنین است:

ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد، دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتی که کشته شدم تو بر هر کس نزدیکتر به بدن من می‌باشی که کنارم بیایی و گریه کنی، ‌ای برگزیده بانوان. (ترجمه نفس المهموم، ص 184)‏

آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود: خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شرّ دشمنان نجات می‌بخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطاء خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد. ‏

 

غیرت ورزی نسبت به خانواده

یکی ازخصلت‌های پسندیده، غیرت است. غیرت، به معنای آن است که سرشت و طبیعت انسان از این که غیر خودش در یک امر مورد علاقه‌اش با او مشارکت داشته باشد نفرت داشته باشد. (مجمع البحرین، ج 2، ص 246)‏

غیرت در اصطلاح، آن است که کسی نسبت به ناموس خود و همسر یا فرد مورد علاقه اش به حدّی اهتمام ورزد که به دیگری اجازه و تعرّض به حریم خویش ندهد. انسان غیور، نمی‌تواند تحمّل کند که دیگران با نگاه‌های ناپاک یا انگیزه‌های فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و قصد سوء داشته باشند.

بنی‌هاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت پیامبر(ص) حرمتی فوق العاده قائل بودند. جوانان بنی‌هاشم نیز پیوسته اهل بیت امام حسین(ع) را در طول سفر به کربلا، محافظت می‌کردند. شبها نیز با حراست این جوانان، به‌ویژه قمر بنی‌هاشم، زنان حرم آسوده و بی‌هراس می‌خفتند.

آن امام به همه آموخت که نگهبانان دین و ناموس خود باشند و در دفاع و صیانت از آنها کوشا باشند. او تا آخرین نفس از عقیده اسلامی خود دفاع کرد و بر محو باطل پافشاری نمود. آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. (بحارالانوار، ج45، ص 49)‏

در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود، وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه‌ها و تعرّض به زنان و کودکان دارند، بر سرشان فریاد کشید: ‌ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید... (همان، ص 51) شمر جلو آمد و گفت: ‌ای پسر فاطمه چه می‌گویی؟ امام حسین(ع) فرمود: من با شما می‌جنگم و شما با من می‌جنگید، پس تجاوزگران و سرکشان و جاهلان خود را تا وقتی من زنده ام، از حرم من بازدارید. (بحارالانوار، ج 45، ص 51)‏

و اینگونه رفتار امام حسین تا ابد درسی برای همگان گشت.‏

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید