تاریخ كهن و باستان
چهرداد نامه، یک نسک گمشدهی اوستا
- تاريخ كهن و باستان
- نمایش از شنبه, 19 شهریور 1390 18:59
- بازدید: 5153
برگرفته از فر ایران
فرشید ابراهیمی
نسب نامهی دولتِ کیقباد
ورق بر ورق هر سویی برده باد (نظامی)
شاید نخستین ریشههای تاریخ نگاری آریایی را میباید در نسک ( = نسخه)های باستانی اوستا باز جست که از کهنترین میراث ادبی فلات ایران به شمار میروند.
برابر با آگاهیهایی که در متنهای زبان پهلوی در پیش از اسلام و سنت تاریخ نگاری در پس از اسلام، فرادست آمده، بخشهای ارزشمندی از اوستای کهن که بزرگترین دانشنامهی دینی و علمی در ایران باستان به شمار میرفت، در آتش کین تازندگان بیگانه بسوخت و در این میان یکی از نسکهای گمشدهی اوستا که در متنهای باستانی از آن یاد شده، «چیترادات نسک» نام داشت که ما آن را «چهردادنامه» میخوانیم.
در زبان اوستایی: «چیثره داته» (Cithradata)، در پهلوی: «چیتردات» (نسک) (Cihr dat) یا (citr) یا: «جیراشت» (jirast) و به گفتهی مسعودی (سدهی چهارم): «چیرشت» (jirast)، و در پارسی: «چهرداد» (نسک» است.
بخش نخست واژه از ریشهی اوستایی: چیثر (cithra) به معنی تخمه و نژاد (چهر).
و بخش دوم: دا(data) به معنی قانون یا آفرینش (داد) است. و روی هم: آفرینش نژادها یا آگاهیهای نژادی و خوفی (نژادنامه ـ نسب نامه) معنی میدهد.
چهرداد نسک اوستایی، دارای 22 بخش و دوازدهمین نسک از نسکهای بیست و یک گانهی اوستای باستانی بوده (روایت داراب هرمزدیار آن را چهاردهمین نسک اوستایی میداند) است.
شوربختانه، اکنون متن اصلی و اوستایی چهردادنامه برنمانده، اما گزیده و گزارشی از آن را میتوان در بخش 13 از دفتر هشتم دینکرت نگریست.
اما آیا نگارندهی دینکرت، در سدهی سوم هجری نسخهای از چهرداد را در دست داشته است؟
آری، زیرا ابوالحسن علی بن حسین مسعودی نیز چنانکه اشاره شد، آن را از نسکهای اوستای روزگار خود (سدهی چهارم هجری) برشمرده است:
«ابستا (= اوستا) را به وسیلهی میلههای طلا به زبان فارسی قدیم بر دوازده هزار پوست گاو کنده بودند. اکنون هیچ کس معنی این زبان را نمیداند و بعضی از سورهها به فارسی کنونی نقل شده که به دست دارند و در نمازهای خویش میخوانند. مانند اشتاذ و «جترشت»
(= چیتریشت = نژاد نیایش = چیتر نسک) وبانیست و هادوخت و سورههای دیگر. موضوع «جترشت» قصهی آغاز و انجام جهان است و هادوخت موعظه است.» (1)
بنابراین، این آگاهی خود میرساند که چهرداد نامه در یورش گجسته اسکندر و تازیکان ژولیده موی از میان نرفته بوده و در پس از اسلام (سدههای سوم و چهارم) در جامعهی زرتشتی نیایش (نیاش نژادها و دودههای ایرانی = چهریشت) میشده است.
در همین روند شایستهی بررسی است منظومهای به زبان پارسی با نام «زراتشت نامه» (سرودهی زرتشت بهرام پژدو که در سدهی هفتم هجری (سدهی دوازدهم میلادی) به نگارش درآمده و گویا نگارندهی آن، زندِ این متن (ترجمهی پهلوی) را در دست داشته و در گفتار زایش و سرگذشت اشوزرتشت از آن سود جسته است:
یکی دفتری دیدم از خسروی
به خطی که خوانی ورا پهلوی
نهاده بر موبد موبدان
سر و افسر بخردان و ردان
نبسته برو سرگذشت جهان
از احوال پیشینگان و شهان
همان شرح وستا و زند آن زمان
که آورد زرتشت، انوشیروان
همان قصهی زادن از مادرش
از آن رفته احوالها بر سرش
مرا گفت دانش درین روزگار
ز بهر چنین روز آید بکار
همی بینی این قصههای کهن
کز ویاد نارد کسی اصل و بن
ندارد بدین خط کسی دستگاه
بترسم که گردد به یک ره تبار
همان به که این را به نظم آوری
به پاکیزه گفتار و خط دری
ز دانش بیار ای این دین پاک
کنی تازه این رسم و آیین پاک
مگر نو شود این سخن در جهان
بخوانند هر کس از این داستان
همه کس ببیند ازو راه راست
که در دین پاکیزه و رسم ماست
در متن پهلوی «شایست نشایست» نیز، از چهرداد نامه یاد شده است (پیرامون مشورت با نیکان)2:
یکی این که امور را به همپرسی (= مشاورت) با نیکان باید کرد > و< اندازهی
(= مثل) آن نیز در «چهرداد» (نسک) پیدا ]است[ که سپندار مذ، به منوچهر گفت که ...
در چهردادنامه از نژادها و نسب نامهها و چگونگی فرمانرواییهای ایرانی به ویژه پیشدادیان و کیانیان، و زایش و سرگذاشت پیامبر ایرانی (اشوزرتشت اسپیتیمان) سخن رفته بود.
چهرداد نامه در برگیرندهی نژادهای مردمان از کیومرث (نخستین مردم)، چگونگی آفرینش مشی و مشیانه، گسترش و پراکندگی گونههای مردمان در هفت کشور زمین (هفت اقلیم) و آیینهای گوناگون نژادها تا هنگامهی زایش زرتشت بوده است.
و برابر با آگاهیهایی که از گفتارهای چهردادنامه در دست است، این دفتر گمشده، از باستانیترین گامهای تاریخ نویسی و از ریشههای آییننامهها، تاج نامهها و شاهنامههای ایران باستان به شمار میرود.
پینوشت:1ـ التنبیه و الاشراف، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1349، رویهی 86 2ـ شایست نشایست، فصل ده