یافتههای باستان شناسی
راز نقش برجستهی دارابگِرد
- يافتههاي باستان شناسي
- نمایش از پنج شنبه, 03 شهریور 1390 23:04
- بازدید: 4084
برگرفته از فر ایران
فریدون آورزمانی
نقش برجستههای دوران ساسانی از منابع و مآخذ مهم و ارزشمندی به شمار میروند که بسیاری از رویدادهای مهم آن دوران را در معرض دید دانشمندان و دانشپژوهان قرار میدهند.
در واقع بخش مهمی از نمودارهای هنر و تاریخ ساسانی در نقش برجستهها منعکس گردیده است.
یکی از ویژگیهای مهم این نقشهای ارزمند که بر سینهی کوهها و صخرهها پدید آمدهاند در آن است که علاوه بر انعکاس رویدادهای تاریخی و نمایش قدرت و عظمت فرمانورا و آیین رسمی، اندیشههای سیاسی و آرمانی که به نحوی در آنها بیان گردیده است. تعیین تاریخ پیدایش این نقشها به ما امکان میدهد تا دربارهی جریان و پیدایش سیاست و اندیشههای گوناگون که گاهی به شیوهی سمبلیک در آنها نموده شده قضاوت و داوری کنیم. اگرچه اغلب نمونههای شناختهشده از هنر ساسانی دارای جنبهی نمادین میباشند. اما نگارهها مهمترین آثار هنری و تاریخی به شمار میروند که بیش از دیگر آثار برجای مانده در هنر ساسانی، دارای این ویژگی خاص میباشند.
با بررسی تاجها و افسر فرمانروایان ساسانی و اصول تصویرشناسی میتوان تاریخ دقیق این نقشها را تعیین و از علل و انگیزهی خلق و ایجاد آنها آگاه گردید.
نقش برجستههای دوران ساسانی از منابع و مآخذ مهم و ارزشمندی به شمار میروند که بسیاری از رویدادهای مهم آن دوران را در معرض دید دانشمندان و دانشپژوهان قرار میدهند.
در واقع بخش مهمی از نمودارهای هنر و تاریخ ساسانی در نقش برجستهها منعکس گردیده است.
یکی از ویژگیهای مهم این نقشهای ارزمند که بر سینهی کوهها و صخرهها پدید آمدهاند در آن است که علاوه بر انعکاس رویدادهای تاریخی و نمایش قدرت و عظمت فرمانروا و آیین رسمی، اندیشههای سیاسی و آرمانی به نحوی در آنها بیان گردیده است.
تعیین تاریخ پیدایش این نقشها به ما امکان میدهد تا دربارهی جریان و پیدایش سیاست و اندیشههای گوناگون که گاهی به شیوهی سمبلیک در آنها نموده شده قضاوت و داوری کنیم. اگرچه اغلب نمونههای شناختهشده از هنر ساسانی دارای جنبهی سمبلیک میباشند، اما انگارهها مهمترین آثار هنری و تاریخی به شمار میروند که بیش از دیگر آثار برجای مانده در هنر ساسانی، دارای این ویژگی خاص میباشند.
با بررسی تاجها و افسر فرمانروایان ساسانی و اصول تصویرشناسی میتوان تاریخ دقیق این نقشها را تعیین و از علل و انگیزهی خلق و ایجاد آنها آگاه گردید.
یکی از سنگنگارههای مهم دوران ساسانی نقش دارابگرد میباشد که در ده کیلومتری جنوب داراب قرار دارد. داراب یا دارابگرد در 278 کیلومتری جنوبشرقی شیراز بر سر جادهی باستانی فارس به هرمز قرار داشته و از مناطق مهم سوقالجیشی در دورانهای گذشته محسوب میشده است.
دارابگرد در زمان ساسانیان شهری آباد و از نقاط بااهمیت سرزمین فارس محسوب میشد، در آن زمان سرزمین فارس به پنج ولایت بزرگ که هریک یک کوره نامیده میشدند بخش گردیده بود. این نقاط عبارت بودند از: استخر، اردشیرخوره، شاپور (بیشاپور)، قبادخوره و کوره داراب که مرکز آن شهر دارابگرد بود.
اردشیر بابکان موسس سلسلهی ساسانی (241-224) پس از آنکه به ارگبُدی این شهر منصوب شد، به قدرت رسید و پس از شکست و کشتهشدن اردوان پنجم پادشاه اشکانی در نبرد هُرمزگان، فرمانروای ایرانزمین گردید. بنای این شهر به سبک دوران پارتیان دارای حصاری مدور بود که امروز نیز آثاری از آن به چشم میخورد.
این سنگنگاره در میان تاقنمایی در دل کوه تراشیده شده و دسترسی به آن تا حدودی مشکل است. عدهای از دانشمندان و پژوهشگران مغرب طی قرون اخیر از این نقش برجسته بازدید نموده و مطالب و مقالاتی دربارهی آن نوشته و یا از روی آن طرحها و نقاشیهایی تهیه نمودهاند. سرویلیام اوزلی در سال 1811 میلادی، روبرت کوپورتر 1818، اوژن1 فلاندن 1841، سراورل اشتاین 1934، رومن گریشمن 1935، لوئی و اندنبرگ 1957، والتر هنیتس 1967 و بالاخره جورجینا هرمان و ولادیمیر لوکنین ازجمله افراد نامداری میباشند که نقش دارابگرد را مورد جنگ معرفی کند...»
همان طور که پرفسور لوکونین میگوید این نقش متعلق به «اردشیر اول» است نه «شاپور»، اما فرضیهای که در بالا برای اثبات نظر خود و توجیه مساله ارایه میدهد به دلایل زیر قابل قبول نیست.
1- شاور در کتیبهی کعبهی زرتشت2 چنین میگوید: «زمانی که فرمانروایی کشور را برعهده گرفتم گودریانوس قیصر از سراسر امپراتوری روم سپاهی از گُتها و ژرمنها... گِرد کرد و از سوی اسورستان به ایرانشهر بر ما هجوم آورد، نزدیک مرزهای اسورستان و شهر میشه (مسیح) پیکار سختی درگرفت، گوردیانوس قیصر کشته شد و سپاهیان روم از هم فروپاشیدند... و ما بدین سبب «میشه» راه «پیروزشاپور» نام نهادیم...» در اینجا شاپور با صراحت میگوید که گوردین پس از آنکه او به فرمانروایی رسیده بود، عزم تسخیر ایران را نمود، بنابراین برخلاف نظریهی لوکونین جنگ با رومیان در زمانی که شاپور، شاه رسمی ایران بود آغاز گردید.
2- در کتاب «کافالایا» از کتب معتبر مانویان آمده است: «... در آخرین سال سلطنت شاه اردشیر مانی به عزم تبلیغ با کشتی حرکت کرد و به هند رفت، اما در آن سال شاه اردشیر مُرد و پسرش شاپور، شاه شد. مانی با کشتی از بلاد هندیان به خاک پارسیان و از آنجا به بابل و میشان و خوزستان رفته پیش شاپور درآمد.» مانی در جلوس رسمی شاپور اول بر تخت سلطنت در (اول نیسان بابلی) به همراهی پیروز برادر شاپور که از مریدان او شده بود، به دربار آن پادشاه رفت و رسالت خود را اعلام نمود و کتاب «شاپورگان» را به او تقدیم کرد.
این تاریخ از کتاب «الفهرست» ابنندیم که از کتب اصلی مانویان نقل کرده به دست میآید که: مانی در روز یکشنبه اول ماه نیسان وقتی که آفتاب در برج حمل بود، در موقع جلوس رسمی شاپور به نزد او درآمد. به احتمال زیاد شروع سلطنت شاپور از 22 سپتامبر 241 میلادی (اول فروردین ایرانی) باید حساب شود، از سوی دیگر محمدبن جریر طبری در کتاب «الرسُل و الملوک» گوید: شاپور 31 سال و 6 ماه و 19 روز سلطنت کرد که این مدت با تاجگذاری شاپور از سال 241 میلادی مطابق بوده و محاسبه آن به وسیله او بسیار دقیق و تحقیقی است در حالی که لوکونین بنابر حدس و گمان میگوید تاجگذاری رسمی شاپور در سال 243 میلادی بوده است؟!
3- قریب به اتفاق نویسندگان رومی و سُریانی کشتهشدن گوردین را در سال 244 میلادی یعنی حتا یک سال پس از زمانی که لوکونین سال جلوس رسمی شاپور بر تخت سلطنت میداند ذکر کره و نوشتهاند.
4- لوکونین معتقد است که نقش دارابگرد بلافاصله پس از پیروزی شاپور یکم در نخستین جنگ با رومیان و پس از شکست و مرگ گوردین بر صخرهها نقش گردیده، در حالی که این نقش پس از سال 260 میلادی یعنی در دومین پیروزی شاپور بر رومیان و اسارت «والرین» پدید آمده و دو صحنهی پیروزی در این سنگنگاره با هم نمایش و ادغام شدهاند، زیرا علاوه بر «گوردین» تصویر «والرین» و «فیلیپ عرب» دو امپراتور دیگر روم سایرین متمایز و به بینندگان معرفی نماید.
شام دست چپ خود را به عنوان تفقد و دلجویی بر سر «والرین» قرار داده و او نیز با خمکردن سر و بلند کردن دست راست اطلاعت و انقیاد خود را نشان میدهد. از سوی دیگر فرمانروا با دست راست نامهای را که احتمالا قرارداد صالح میباشد امضا میکند و فیلیپ عرب امپراتور و جانشین گوردین با حالتی متواضعانه دستها را برای گرفتن پیمان صلح دراز نموده، در اینجا دو پیروزی که با فاصلهی 16 سال اتفاق افتادهاند با هم نشان داده شده. یکی از بزرگان ایرانی فیلیپ عرب را به حضور شاه میآورد، در حالی که او از عرابهی جنگی خود پیاده شده و در حالیکه به خدمت فرمانروا میرسد، دست راست گوردین را لگدمال میکند، شاید بدین وسیله انزجار و یا عدم وابستگی خود را به امپراتور مقتول در حضور شاه ایران ابراز میدارد. پشت سر فرمانروا در سمت چپ هیجده نفر از شاهزادگان و بزرگان ساسانی در چهار ردیف دیده میشوند که برخی از آنها به افتخار این پیروزی، شاخههای گُلی در دست دارند و در سمت راست بیستودو تن از سرداران و سران سپاه روم که به اسارت درآمدهاند، جلبنظر میکنند.
برخی از مستشرقین و همچنین پژوهندگان ایرانی فردی را که شاه دست تفقد بر سرش قرار داده فیلیپ عرب و برعکس، امپراتوری که دستها را ملتمسانه به سوی فرمانروا دراز کرده والرین میدانند که به دلایل زیر این نظریه به درست و بر جای نیست:
1- فردی که شاه ایران دست خود را بهعنوان ملاطفت و دلجویی بر سرش قرار داده، در چهرهاش آثار کهولت و پیری دیده میشود، در تواریخ نوشتهاند که والرین در زمانی که اسیر ایرانیان گردید دوران جوانی را پشت سر گذاشته بود. همچنین با مقایسه این تصویر با سکههای والرین «تصویر شماره 4» و مشابهت آنها با یکدیگر به سهولت میتوان دریافت که این نقش مسلما متعلق به اوست.
2- شخصی که دستها را به سوی اردشیر دراز نموده، والرین نیست بلکه فیلیپ عرب است، زیرا توسط یک افسر ایرانی و با احترام به سوی فرمانروا هدایت میشود، درحالیکه شمشیر بلندی را بر کمر بسته، بنابراین با خصوصیات فوق این فرد اسیر نیست، زیرا فرد اسیر خلعسلاح شده و حق حمله اسلحه را با خود ندارد و دیگر آنکه در نقشهای پیروزی شاپور در نقش رستم و بیشاپور که فیلیپ عرب در صحنه حضور دارد بخشی از پوشاک او شنل مواجی است که در این نقش نیز دیده میشود و سایر افراد رومی فاقد این پوشش میباشند.
پینوشت:
1- اوژن فلاندن از روی این نقش برجستهی تصویری تهیه کرد که صرفنظر از چند اشتباه کوچک، کار بسیار ارزندهای است که به علت وضوح و برای مطالعهی جزییات نقش در این نامه از آن سود جستهایم.
2- کتبیهی کعبهی زرتشت از مهمترین منابع تاریخ ساسانی در سدهی سوم میلادی است که به سه زبان پهلوی ساسانی، اشکانی و یونانی بر دیوارهی بنای کعبهی زرتشت در نقش رستم نقر گردیده، موضوع آن شرح پیروزیهای بزرگ شاپور اول بر دشمنان، حدود قلمرو ایرانزمین و فهرست مفصلی از مقامات و مناصب درباری و خانوادهی سلطنتی در زمان بابک، اردشیر و شاپور میباشد.
یارنامه
1- فارسنامه/ ابن بلخی، دنیای کتاب.
2- تاریخ و فرهنگ ایران/ مجموعهی سخنرانی (دکتر روشنضمیر) وزارت فرهنگ و هنر.
3- ایران در زمان ساسانیان/ کریستین سن، ابنسینا.
4- تاریخ سیاسی ساسانیان/ دکتر جواد مشکور، دنیای کتاب.
5- تمدن ایران ساسانی/ و. لوکونین، ترجمه و نشر کتاب.
6- سرزمینهای خلافت شرقی/ گ. لسترنج، علمی و فرهنگی.
7- مسالک و ممالک/ استخری/ ترجمه و نشر کتاب.
8- هنر ایران (جلد دوم)/ رومن گریشمن، ترجمه و نشر کتاب.
9- باستانشناسی ایرانباستان/ لویی واندنبرگ، دانشگاه تهران.
10- تاریخ طبری/ محمدبن جریر طبری، اساطیر.
11- الفهرست/ ابنندیم، ابنسینا.
12- مانی و دین او/ ویدن گرن، ابنسینا.
13- مانی و دین او/ سیدحسن تقیزاده/ ابنسینا.
14- آثار عجم/ فرصت شیرازی، چاپ بمبئی.
15- Sasanian Coind D.J.Paruh.
16- Sasanian Numismatic R.Oubal.